توحید
توحید از بنیادی ترین ارکان اصول دین و به معنای یگانگی خداوند است. اعتقاد به توحید، نگاه عبد را نسبت به معبود تغییر میدهد و او را تسلیم موجودی میکند که هستی در سیطره فرمان اوست. توحید از هر منظری قله عرفان است. این مسئله حتی در دیگر ادیان خصوصا ادیان ابراهیمی نیز به عنوان اصلی بنیادی شناخته شده است. به طوری که به انسانهای توحید گرا، موحد میگویند. توحید از منظر فلسفه و کلام به توحید ذاتی، توحید صفاتی، توحید افعالی و توحید در عبادت تقسیم میشود.
بحثی در معنا شناسی توحید
توحید از نظر معنا شناسی به سه قسم عرفانی، فلسفی و کلامی تقسیم میشود. توحید عرفانی مبتنی بر شهود و وصول به وحدانیت خداوند است. توحید فلسفی مبتنی بر باور عقلی به وحدانیت خداوند است و توحید کلامی مبتنی بر پذیرش احدیت خداوند است. [۱]
معنای لغوی توحید
واژه «توحید» مصدر باب «تفعیل» و به معنای «یگانه دانستن» است. ریشه این کلمه از «وحد» و به معنای انفراد است و از این رو «واحد» به چیزی اطلاق میشود که جزء ندارد.[۲] و باز تعریف کردهاند که توحید در لغت، یه معنای حکم به یکى بودن و علم به یکتایى چیزی است. [۳]
معنای اصطلاحی توحید
توحید در اصطلاح کلامی، اقرار به یگانگی خداوند و شریک نداشتن در صفات او است. [۴]
اقسام توحید
توحید ذاتی توحید ذاتی به معنای نفی شریک، شبیه و جزء از ذات خداوند است. توحید ذاتی به معنای یگانه بودن ذات خداوند است که مثل و مانندی ندارد و و هر چه غیر اوست مخلوق اوست. آیات کریمه « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ».[۵] و «وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ»[۶] مشعر به توصیف توحید ذاتی است.
توحید صفاتی توحید صفاتى یعنى این که صفات خداوند مثل علم، قدرت، حیات، اراده، عین ذات خدا هستند و به ذات او بر میگردند. امام علی علیهالسلام در این باره فرمود: «کل عزیز غیره ذلیل و کل قوى غیره ضعیف، و کل مالک غیره مملوک و کل عالم غیره متعلم و کل قادر غیره یقدر و یعجز یعنی هر چی غیر اوست، ذلیل است و هر قدرت مندی غیر او ناتوان است و هر مالکی جز او مملوک است و هر عالمى جز او نوآموز است و هر توانایى جز او گاه توانا و گاه ناتوان است» [۷] در این روایت تاکید شده است که اوصاف خداوند عین ذات او هستند و هیچ موجودی در آن شریک نخواهد بود.
توحید افعالی توحید افعالی یعنی این که خداوند خالق همه فعل و انفعالات نظام هستی از جمله افعال انسان است و همان طور که همه موجودات مخلوق خداوند هستند، افعال شان نیز مخلوق خداوند است و اصولا هیچ فاعل و موثری غیر از خداوند شناخته نمیشود.ملاصدرا در این باره میگوید:لا مؤثر فی الوجود إلا الله یعنی در هستی هیچ موثری (خالقی) جز خداوند شناخته نمیشود.[۸] البته این قسم از توحید معرکه آرای مذاهب اسلامی است و بحثهای بسیاری درباره آن شده است و علاوه نظریات معروف امر بین الامرین، کسب و خلق افعال عباد که اولی مربوط به امامیه و دومی مربوط به اشاعره و ماتریدیه و سومی مربوط به اهل حدیث است، با این نوع توحید ارتباط دارد.
توحید در عبادت توحید در عبادت به این معنا است که جز خداوند هیچ موجود دیگری را نمیتوان یافت که شایسته پرستش باشد.از امام علی علیهالسلام در تفسیر بخشهایی از اذان نقل شده است که فرمود: «اما قوله «اشهد ان لا اله الاالله » کانه یقول: اعلم انه لامعبود الا الله (عزوجل) و ان کل معبود باطل سوى الله» یعنی قول کسی که میگوید من شهادت میدهم که خداوندی جز او را نمیشناسم به این معنا است که معبودی جز خداوند وجود ندارد و هر معبودی به جز او باطل( غیر قابل پرستش) است.[۹]
جایگاه توحید در اسلام
هر چند واژه توحید در قرآن نیامده است، اما آیات فراوانی از آن درباره اثبات توحید و نفی شرک میباشد.[۱۰]و به تصریح قرآن، پیام تمامی پیامبران، اعتقاد به توحید بوده است.[۱۱] این واژه با تعابیر و عبارات مختلف، بارها در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است؛ از جمله در سوره توحید که خداوند «احد» یعنی یگانه خوانده شده است. [۱۲] نفی خدایان دیگر، یکی بودن خدا، یک خدا برای همگان، خدای همه عالم، نکوهش معتقدان به وجود خدایان، تأکید بر نفی اعتقاد به چند خدا، رد ادعای قائلان به تثلیث و سهگانهباوری، و همچنین نفی هر گونه مثل و مانند برای خداوند، از جمله مفاهیم مرتبط با توحید است که در قرآن کریم آمده است.[۱۳]شهادت بر یکتایی خدا و پرهیز از شرک، اولین اقدامی است که پیامبر اسلام (ص) در ابتدای دعوت آشکار خود، خطاب به مردم مکه بیان کرده است. [۱۴]نمایندگان پیامبر (ص) از جمله معاذ بن جبل که برای تبلیغ اسلام به سرزمینهای مختلف میرفتند، همواره مردم را به پذیرش یکتایی خداوند دعوت میکردند. [۱۵] برخی از عالمان مسلمان با تکیه بر جایگاه ویژه و مهم آموزه توحید در اسلام، مسلمانان را «اهل التوحید» خواندهاند.[۱۶]و آن را نشانه مسلمانی قلمداد کردهاند.[۱۷]امام علی(ع)، اعتقاد به توحید و یگانگی خداوند را پایه معرفت خدا دانسته است. [۱۸] ملاصدرا هدف اصلی قرآن کریم را اثبات توحید خدا میداند. [۱۹]
جایگاه توحید در تعالیم اسلام
در مباحث خداشناسی، توحید به معنای یکتاپرستی یکى از اصول اعتقادى اسلام و همه ادیان ابراهیمى است. اهمیت این اصل به این دلیل است که به نظر بسیاری از متکلمان مسلمان؛ دیگر اصول دین اسلام مبتنی بر اصل توحید میباشد. به همین دلیل است که امام علی(ع) در روایتی از رسول خدا (ص) نقل میکند که "التوحید نصف الدین" یعنی توحید نیمی از دین است.[۲۰]و یا شخصی از رسول خدا(ص) پرسید اساس علم چیست؟ حضرت فرمودند: «معرفة الله حق معرفته» [۲۱] یعنی شناخت خدا آن چنان که شایسته اوست. آن شخص دوباره پرسید حق معرفت خداوند چیست؟ حضرت فرمودند: این که بدانی او نه مثلی دارد و نه شبیهی و او را معبود واحد خالق و قادر و اول و آخر و ظاهر و باطن بشناسی که مثل و مانندی ندارد. این است حق معرفت خداوند.
توحید در نگاه مذاهب اسلامی
مسئله توحید و مباحث مربوط به آن، معرکه آرای مذاهب اسلامی امامیه، معتزله، اشاعره و اهل حدیث است. با این حال تمامی مذاهب یاد شده درباره توحید ذاتی و توحید در عبادت مناقشه ای ندارند. علاوه، در میان مکاتب اسلامی، توحید ذاتی و توحید در عبادت مورد قبول قطعی همه گرایشهای فکری بوده است، ولی در مورد توحید صفاتی و توحید افعالی اختلافاتی وجود دارد. اشاعره، منکر توحید صفاتى و معتزله منکر توحید افعالی اند. شهید مرتضی مطهری در این زمینه میگوید: «توحید جزء اصول پنجگانه معتزله نیز بود، همچنانکه جزء اصول اشاعره نیز هست، با این تفاوت که توحید مورد نظر معتزله که مشخصه مکتب آنها بشمار میرود، توحید صفاتی است که مورد انکار اشاعره است و توحید مورد نظر اشاعره که مشخصه مکتب آنها بشمار میرود، توحید افعالی است که مورد انکار معتزله است. [۲۲]
توحید در نگاه امامیه
متکلمان امامیه درباره توحید نظر وسیعی دارند. در نگاه آنان، توحید علاوه بر این که شامل توحید ذاتی و توحید در عبادت میشود؛ توحید صفاتی و افعالی را نیز در بر میگیرد. با این حال نگاه امامیه در توحید صفاتی با نگاه معتزله متفاوت است، همان گونه که نگاه امامیه با نگاه اشاعره نسبت به توحید افعالی متفاوت است، زیرا معتزله ذات الهی را خالی از هر گونه صفتی میدانند، ولی امامیه صفات الهی را عین ذات الهی میدانند. [۲۳]
مرز بین شرک و توحید از دیدگاه شهید مطهری
توحید و شرک مبنای نخستین اعتقادی مسلمانان است. تمام احکام و معارف شریعت بر اساس این اصل اساسی و زیربنایی تشریع گردیده و هر نوع تفسیری از آن در سلوک فکری و عملی معتقدین به آن تاثیر بسزایی خواهد داشت. وهابیت با تفسیر نادرست آن بیشتر مسلمانان را تکفیر نموده و خودشان را موحدین حقیقی میدانند. در نوشتار ذیل دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و مرز آن با شرک، محل نزاع وهابیت با سائر مسلمین در این مساله تبیین گردیده است.
دیدگاه شهید مطهری در تبیین توحید و شرک
اصول دیدگاه شهید مطهری در زمینه توحید و شرک عبارت است از:
1 - مراتب و درجات توحید
ایشان میفرماید: از قرآن کریم بدست میآید که توحید و شرک هر یک دارای مراتبی است:
توحید، درجات و مراتب دارد، همچنان که شرک نیز که مقابل توحید است مراتب و درجات دارد. تا انسان همه مراحل توحید را طى نکند، موحد واقعى نیست. آنگاه در تبیین مراتب توحید پرداخته و میفرماید:
1- توحید ذاتى
توحید ذاتى یعنى شناختن ذات حق به وحدت و یگانگى. توحید ذاتى یعنى این حقیقت «دویى» بردار و تعدّدپذیر نیست، مثل و مانند ندارد لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ ، در مرتبه وجود او موجودى نیست وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.... جهان نه از اصلهاى متعدّد پدید آمده و نه به اصلهاى متعدّد بازمیگردد، از یک اصل و از یک حقیقت پدید آمده قُلِ اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ و به همان اصل و همان حقیقت بازمیگردد أَلا إِلَى اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ و به تعبیر دیگر، جهان هستى، یک قطبى و یک کانونى و تک محورى است.
2- توحید صفاتى
ایشان در معنای توحید صفاتی میفرماید: توحید صفاتى یعنى درک و شناسایى ذات حق به یگانگى عینى با صفات و یگانگى صفات با یکدیگر. توحید ذاتى به معنى نفى ثانى داشتن و نفى مثل و مانند داشتن است و توحید صفاتى به معنى نفى هرگونه کثرت و ترکیب از خود ذات است... براى وجود لایتناهى همچنان که دومى قابل تصور نیست، کثرت و ترکیب و اختلاف ذات و صفات نیز متصور نیست.
3- توحید افعالى
توحید افعالى یعنى درک و شناختن اینکه جهان، با همه نظامات و سنن و علل و معلولات و اسباب و مسبّبات، فعل او و کار او و ناشى از اراده اوست. موجودات عالم همچنان که در ذات استقلال ندارند و همه قائم به او و وابسته به او هستند و او به تعبیر قرآن «قیوم» همه عالم است، در مقام تأثیر و علّیت نیز استقلال ندارند، و در نتیجه خداوند همچنان که در ذات شریک ندارد در فاعلیّت نیز شریک ندارد. هر فاعل و سببى، حقیقت خود و وجود خود و تأثیر و فاعلیّت خود را از او دارد و قائم به اوست. همه حول ها حولها و قوّهها «به او» است (ما شاء اللّه و لا قوّة الّا به، لا حول و لا قوّة الّا باللّه).
4- توحید در عبادت
ایشان در ذیل تفسیر آیه (ایّاکَ نَعْبُدُ) که بیانگر توحید عبادی است مینویسد: و اما توحید در عبد بودن و در عبادت به معنى این است که در مقابل هیچ موجود دیگر و هیچ فرمان دیگرى این حالت را نداشته باشد، بلکه نسبت به غیر خدا حالت عصیان و تمرد داشته باشد.
پس همواره انسان باید دو حالت متضاد داشته باشد: تسلیم محض خدا، و عصیان محض غیر خدا. این است معنى (ایّاکَ نَعْبُدُ) خدایا تنها تو را میپرستیم و غیر تو را نمیپرستیم. [۲۴]
ایشان در بیان فرق بین مراتب سه گانه با مرتبه اخیر – توحید در عبادت – مینویسد:
مراتب سهگانه توحید ذاتی صفاتی و افعالی، توحید نظرى و از نوع شناختن است، اما توحید در عبادت، توحید عملى و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفکر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدن» راستین. توحید نظرى بینش کمال است و توحید عملى جنبش در جهت رسیدن به کمال. توحید نظرى پى بردن به «یگانگى» خداست و توحید عملى «یگانه شدن» انسان است. توحید نظرى «دیدن» است و توحید عملى «رفتن».[۲۵]
2- پرستش لازمه شناخت خدای یگانه:
شناخت خداى یگانه به عنوان کاملترین ذات با کاملترین صفات، منزه از هر گونه نقص و کاستى، و شناخت رابطه او با جهان که آفرینندگى و نگهدارى و فیاضیت، عطوفت و رحمانیت است، عکس العملى در ما ایجاد میکند که از آن به «پرستش» تعبیر میشود. [۲۶]
3- معنای پرستش:
ایشان در معنای پرستش مینویسد: پرستش نوعى رابطه خاضعانه و ستایشگرانه و سپاسگزارانه است که انسان با خداى خود برقرار میکند. این نوع رابطه را انسان تنها با خداى خود میتواند برقرار کند و تنها در مورد خداوند صادق است، در مورد غیر خدا نه صادق است نه جایز. [۲۷]
4- قرآن کریم تأکید و اصرار زیاد دارد بر اینکه عبادت و پرستش باید مخصوص خدا باشد، هیچ گناهى مانند شرک به خدا نیست. [۲۸]
5- از منظر ایشان توحید در عبادت آنگاه محقق میگردد که انسان عبادتگر بداند که جز او کامل مطلق نیست، جز او هیچ ذاتى منزه از نقص نیست، جز او کسى منعم اصلى و منشأ اصلى نعمتها که همه سپاسها به او برگردد نیست، جز او هیچ موجودى استحقاق مطاع محض بودن و تسلیم محض در برابر او شدن را ندارد.
شهید مطهری در توسعه معنای توحید عبادی مینویسد: هر اطاعتى مانند اطاعت پیامبر و امام و حاکم شرعى اسلامى و پدر و مادر یا معلم باید به اطاعت از او و رضاى او منتهى شود وگرنه جایز نیست.این است عکس العملى که شایسته یک بنده در مقابل خداى بزرگ است و جز در مورد خداى یگانه در مورد هیچ موجودى دیگر نه صادق است نه جایز. [۲۹]
6- توحید ذاتى و توحید در عبادت جزء اصول اولیه اعتقادى اسلامى است.
یعنى اگر کسى در اعتقادش به یکى از این دو اصل خللى باشد جزء مسلمین محسوب نمیگردد. احدى از مسلمین با این دو اصل مخالف نیست. [۳۰]
7- نزاع اصلی وهابیت با مسلمین صغروی است: ایشان معتقد است در مفهوم توحید و پرستش بین عالمان دینی اعم از وهابی و غیر وهابی اختلافی نیست اختلاف در مصادیق پرستش است: اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیا و اولیا نیز شایسته پرستشاند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسلات، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروى است نه کبروى. [۳۱]
پانویس
- ↑ ر. ک، طباطبایی فاطمه، توحید شهودی از منظر امام خمینی، ص۱۰۴.
- ↑ کریمی، توحید از دیدگاه آیات و روایات، ۱۳۷۹ش، ص۱۹-۲۰.
- ↑ میر سید شریف جرجانی، التعریفات، ص 96، واژه التوحید
- ↑ قاضی عبدالجبار معتزلی، شرح الاصول الخمسه، ص 80
- ↑ سوره شوری آیه 11
- ↑ سوره اخلاص آیه 4
- ↑ نهج البلاغه، خطبه 65.
- ↑ صدرالمتالهین، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه، ج6، ص387
- ↑ شیخ صدوق، معانى الاخبار، ص 39.
- ↑ ر.ک، رمضانی، حسن، «مبحث توحید»، سایت دانشنامه موضوعی قرآن
- ↑ ر.ک، رمضانی، حسن، «مبحث توحید»، سایت دانشنامه موضوعی قرآن
- ↑ « شریعتمداری، توحید از دیدگاه قرآن و نهج البلاغه ، ص۴۸.
- ↑ طارمیراد، توحید، ص۴۰۶و۴۰۷.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، نشر دار صادر، ج۲، ص۲۴.
- ↑ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، نشر دار صادر، ج۲، ص۷۶ و ۸۱.
- ↑ طارمیراد، توحید، ص۴۰۶.
- ↑ مصباح یزدی، خداشناسی (مجموعه کتب آموزشی معارف قرآن ۱)، ۱۳۹۴ش، ص۱۸۰
- ↑ نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خطبه اول، ص۳۹.
- ↑ ملاصدرا، تفسیر القرآن الکریم، سال ۱۳۶۶شمسی، ج۴، ص۵۴.
- ↑ شیخ صدوق، التوحید، قم، نشر جامعه مدرسین، چاپ اول، ص 68، ح 24.
- ↑ همان، ص 285
- ↑ مرتضی مطهری، آشنایی با علوم اسلامی، ص 35
- ↑ مطهری مرتضی، آشنایی با علوم اسلامی: ص 35.
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج26، ص:101- 102
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج26، ص 103-99
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهانبینى توحیدى، ج2، ص:-97 96
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهانبینى توحیدى، ج2، ص:-97 96
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهانبینى توحیدى، ج2، ص:-97 96
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، جهانبینى توحیدى، ج2، ص:-97 96
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج3، ص71
- ↑ مطهری مرتضی، مجموعه آثار، ج3، ص71