محمدمحسن بن‌ علی ‌منزوی تهرانی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۰ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۳ توسط Hoosinrasooli (بحث | مشارکت‌ها)
آقا بزرگ تهرانی
نام آقا بزرگ تهرانی
نام کامل محمدمحسن بن‌ علی ‌منزوی تهرانی
لقب آقا بزرگ تهرانی
لقب خانوادگی منزوی
نام پدر حاج ملا علی‌ تهرانی
نام مادر بیگم
دین اسلام
مذهب شیعه
زاده ۱۱ ربیع‌الاول ۱۲۹۳ ق
زادگاه تهران
محل زندگی تهران • نجف • کاظمینسامرا
شناخته‌شده برای فقیه و کتاب‌شناس
نقش‌های برجسته تألیف کتاب الذریعه • بزرگ‌ترین دایرةالمعارف کتاب‌شناسی شیعه
آثار لذریعة الی تصانیف الشیعة • طبقات‌ اعلام‌ الشیعه • مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال و...
اساتید محدث نوری • شیخ الشریعه اصفهانیسید محمدکاظم یزدی •...
شاگردان سید عبدالعزیز طباطبایی • سید احمد حسینی اشکوری • سید مرتضی نجومی •...
درگذشت ۱۳ ذی‌الحجه ۱۳۸۹ ق
آرامگاه نجف

محمدمحسن بن علی ‌بن محمدرضا ‌بن ‌محسن ‌بن علی‌اکبر بن باقر منزوی تهرانی فقیه و کتاب‌شناس شیعی قرن چهاردهم هجری است که در بین مردم و نیز در مجامع علمی به آقابزرگ معروف است. آقا بزرگ تهرانی با تألیف دائرةالمعارف بزرگ الذریعه و کتاب طبقات اعلام الشیعه گام بزرگی در شناسایی آثار و نسخ خطی اسلامی در حوزه‌های علوم مختلف برداشت.

تولد آقا‌بزرگ تهرانی

سال 1293 قمری ماه ربیع‌الاول و شب پنجشنبه بود. درست یازده روز از ماه میلاد و ربیع المولود می‌گذشت و تنها یک هفته به سال گشت میلاد بزرگترین مولود آفرینش حضرت محمد مصطفی(صلی الله علیه) مانده بود که از لطف خدا حاج ملا علی تهرانی صاحب پسری سالم و کامل شد.

حاج ملا علی از پیش بر آن بود که نام جدّش حاج محسن را بر فرزند نهد تا یاد او بماند اما تقارن این تولد با ماه میلاد پیامبر چنان خرسندش ساخت که اسم فرزند دلبندش را محمد محسن نامید[۱].

مادر محمد محسن زنی باورمند و نیکو کردار بود که از سادات علوی محسوب می‌گشت و با نام بیگم خوانده می‌شد و دختر حاج سید عطار تهرانی بود[۲].

پس از ده‌ها سال زمانی که هر کس برای گرفتن شناسنامه نام خانوادگی خاصی بر می‌گزید او شهرت منزوی را برگزید و به این ترتیب مولود ماه میلاد در شناسنامه محمد مُحسن منزوی خوانده شد اما هیچ وقت به این اسم و رسم نامیده نگشت و مشهور نشد[۳].

اما از آنجا که در میان تهرانی‌ها از دیر باز عادت چنین بود که پسری را به نام جد بزرگ خانواده و به اسم «آقا بزرگ» صدا کنند محمد محسن آقا‌بزرگ خوانده شد. با این تفاوت که آقا‌بزرگ خاندان مُحسنی براستی «آقایی بزرگ» شد و با همین نام شهره آفاق گشت[۴].

حدیث هجرت

شیخ آقابزرگ تهرانی تا سال 1315 ق در تهران بود و در آن مدّت تنها برای چند سفر زیارتی و تفریحی از تهران خارج شد. یکی از آن سفرها، سفر به مشهد مقدس بود که او و پدرش در حالی که در رفت و برگشت همراه و هم قافله با شیخ فضل الله نوری بودند در سال 1311 ق انجام دادند و دیگری سفر به ایلکا (از روستاهای نور در مازندران) بود که به دعوت شیخ جواد ایلکانی و به صلاحدید پدر صورت گرفت و سوّمی سفر به کشور عراق، برای زیارت عتبات بود که همراه برادرش کربلایی محمد ابراهیم و در سال 1313ق آغاز شد. شیخ آقا‌بزرگ به هیچ وجه نمی‌خواست از این سفر برگردد و مصمّم بود که برای تحصل علم در حوزه علمیه نجف اشرف، در آن شهر بماند امّا اصرار بیش از حد برادر و همراهان او را وادار به بازگشت ساخت تا اینکه در سال 1315ق برای همیشه ایران را ترک کرد و راه نجف را در پیش گرفت.

آن سال در حالی که تنها بیست و دو بهار از عمرش می‌گذشت وارد عراق شد.

پس از آن که چند صباحی را در شهر کربلا، با زیارت و عبادت گذراند، روز چهارشنبه 17 شعبان همان سال وارد نجف گشت تا در سایه سار آستان قدس علوی، از چشمه‌های جاری علم و حکمت سیراب گردد[۵].

اجازه‌های روایتی شیخ آقا بزرگ

علامه تهرانی اهمیت بسیاری به روایت و نقل حدیث می‎داد و در کسب اجازه برای نقل احادیث می‎کوشید. علماء و فقهای بسیاری برای او اجازه‌نامه روایتی نوشته یا از او اجازه گرفته‎اند تا آن جا که او پس از محدث نوری، سرشناس‎ترین شیخ روایت یاد می‌شود. کسانی‌که شیخ آقا‌بزرگ از آنان گواهی نقل روایت داشته است عبارتند از:

علمای شیعه

  • محدث نوری: وی نخستین کسی است که برای شیخ آقا‌بزرگ در حالی که او هنوز در دوران جوانی بود، اجازه نقل حدیث داده است.
  • آیت‌الله سید حسن صدر کاظمی (م 1354 ق).
  • شیخ محمد صالح آل طعان بحرانی (1284ـ1333 ق).
  • شیخ علی خآقانی (م 1334 ق).
  • سید محمدعلی شاه عبدالعظیم (1258ـ1334 ق).
  • شیخ موسی بن جعفر کرمانشاهی.
  • سید ابوتراب خوانساری (1271ـ1346 ق).
  • شیخ علی کاشف‌الغطاء(م 1350 ق)[۶].
  • ملا علی نهاوندی.
  • شیخ محمد طه نجف.
  • سید مرتضی کشمیری.
  • حاج میرزا حسین خلیلی تهرانی.
  • آخوند محمدکاظم خراسانی.
  • سید احمد تهرانی کربلایی.
  • میرزا محمدعلی مدرسی رشتی.
  • شیخ الشریعه اصفهانی.
  • سید ناصر حسین لکهنوی (فرزند علامه مجاهد میر حامد حسین هندی).
  • آخوند محمدتقی نهاوندی.
  • علامه سید عبدالحسین شرف الدین عاملی.
  • آقا سید علی شوشتری.
  • شیخ عباس قمی.
  • سید محمدعلی هبةالدین شهرستانی.
  • آقا میرزا هادی خراسانی حائری.

روایت از این پنج بزرگوار همچون روایت از شیخ محمدصالح طعان بحرانی به صورت مْدبجه می‌باشد [۷] یعنی اجازه‎ای که دونفر به یکدیگر اعطا کرده باشند.

علمای عامه

  • شیخ محمدعلی ازهری مکی، از علمای مالکی مذهب و رئیس مدرسان مسجد الحرام
  • شیخ عبدالوهاب شافعی، امام جماعت مسجدالحرام.
  • شیخ ابراهیم بن احمد حمدی، از عالمان شهر مدینه.
  • شیخ عبدالقادر خطیب طرابلسی، مدرس حرم شریف.
  • شیخ عبدالرحمن علیش حنفی، از مدرسان دانشگاه الازهر و امام جماعت در مسجد «رأس الحسین ‌علیه‌السلام» واقع در قاهره مصر[۸].

آثار آقا‌بزرگ تهرانی

آثار فرهنگی آقابزرگ در بیست‌وسه مورد در دست است. مهم‌ترین آنها دو دائرةالمعارف بزرگ الذریعه الی تصانیف الشیعه در ۲۶ مجلد (که به سبب اینکه مجلد نهم در چهار جلد است در مجموع الذریعه ۲۹ جلد است)، و نیز طبقات اعلام الشیعه در ۱۷ جلد می‌باشد. به گفته آقا‌بزرگ تهرانی در الذریعه الی تصانیف الشیعه: «دائرةالمعارف (دانشنامه) نویسی ریشه‌ای کهن دارد و به قرن‌های دوم و سوم پیش از میلاد بازمی‌گردد. وی سپس به ده‌ها دائرةالمعارف یونانی، لاتینی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و چینی، و از مسلمین به ۵۱ تألیف در این زمینه اشاره می‌کند.» [۹]

  • الذریعه إلی تصانیف الشیعة. علی نقی منزوی و چند تن دیگر فهرستی برای الذریعه نوشته‌اند که در ۳ جلد توسط دانشگاه تهران در سال ۱۳۷۷ چاپ شده‌است.
  • طبقات اعلام الشیعه.
  • نقباءالبشر.
  • حیاة الشیخ الطوسی.
  • هدیة الرازی إلی المجدد الشیرازی.
  • مصفی المقال فی مصنفی علم الرجال.
  • المشیخة.
  • النقد اللطیف فی نفی التحریف عن القرآن الشریف.
  • توضیح الرشاد فی تاریخ حصر الاجتهاد.
  • تفنید قول العوام بقدم الکلام.
  • ضیاءالمفازات فی طُرق مشایخ الإجازات.
  • إجازات الروایة والوراثة فی القرون الأخیرة الثلاثة.
  • مستدرک کشف الظنون.
  • ترجمه تعریف الأنام بحقیقة المدنیة والإسلام[۱۰].
  • تقریرات دروس أساتذته فی الفقه والأصول.
  • منظومة شعریة عقائدیة.

ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری شیخ آقا بزرگ

از سید محسن امین عاملی، نویسنده اعیان الشیعه نقل می‌کنند که گفت: «برای تهیه اسناد اعیان الشیعه که به شهرها سفر می‌کردم، در کربلا به کتابخانه شیخ العراقین وارد شدم و از متصدی آن خواستم که یک هفته کتابخانه را در اختیار من بگذارد. پذیرفت مشروط بر این که در این هفته میهمان او باشم. شبی به من اطلاع داد امشب میهمان دیگری هم داریم و آن شیخ آقا‌بزرگ بود که اسمش را شنیده بودم.

هنگامی که او را زیارت کردم و بحثی میان ما درگرفت فهمیدم که او تنها یک فهرست‌نگار نیست بلکه اطلاعات فقهی و اصولی و فلسفی وسیعی نیز دارد. از این رو مسرور شدم. ساعت چهار و نیم شب بود که خستگی بر من غالب شد و خوابیدم. از خواب که برخاستم دیدم شیخ آقا‌بزرگ نخوابیده و همچنان مشغول یادداشت برداری است. از او پرسیدم نمی‎خوابید؟ فرمود: من هنوز نشاط دارم و نخوابید. ما هفت روز و شب در آن جا بودیم. ایشان استراحت منظمی نداشت و می‌فرمود ما برای استراحت این جا نیامده‎ایم و من با وجود این که پرکار بودم به ایشان غبطه می‎خوردم[۱۱]».

محقق تهرانی تا سن هشتاد سالگی که توانش را داشت هر شب چهارشنبه از نجف تا مسجد سهله را پیاده می‎پیمود.

شیخ آقا‌بزرگ نستوه و پرتلاش کار می‌کرد. همیشه به یاد خدا بود. در وفا به عهد حساس بود. تکریم میهمان و احترام به سادات از صفات بارز او بود. از جاه و مقام و ریاست دنیا گریزان بود، چنان که از انتخابات شهرت «منزوی» نشان داد. نسبت به اهل‌بیت(علیه السلام) ارادات ویژه‌ای داشت. در ضمن آن تقریط که بر کتاب گران سنگ الغدیر نوشت آن را چنین ستود: «من قاصرم از توصیف این کتاب گران‌بها و ستایش آن الغدیر بالاتر و بزرگتر از آن است که آن را توصیف کنند و ثنا گویند. من تنها کاری که می‎توانم کرد این است که دعا کنم تا خداوند عمر مؤلف کتاب را طولانی کند. به او فرجام نیک بخشد. این است که با خلوص دل از درگاه خدای متعال مسألت می‎کنم که بقیه عمر مرا، بر عمر شریف او بیفزاید تا او بتواند به همه آرمان خویش دست یابد...». [۱۲]

استاد بزرگوار علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی قدس سره می‎نویسد: «شیخ مشایخ معاصر، بزرگ پژوهشگران و فهرست نگاران، حجت و دلیل تاریخ، احیاگر آثار گذشتگان، نمونه ناب تقوا و صلاح، شیخ آقا‌بزرگ تهرانی است[۱۳]».

پانویس

  1. طبقات اعلام الشیعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج اول، مقدمه، قم، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان.
  2. شیخ الباحثین، عبدالرحیم محمد علی، ص 14، چاپ اول، 1390 ق، نجف، مطبعه النعمان.
  3. شیخ الباحثین، ص 16 - 18.
  4. طبقات اعلام الشیعه، ج اول، مقدمه.
  5. تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره (فصلنامه) سال 4، شماره 1 و2، ص 303، (بهار و تابستان 1374 ش)، ص305، 308 و 310.
  6. الذریعه، ج 20، مقدمه.
  7. والمسلسلات فی الاجازات، ج 2، ص 323؛ تاریخ و فرهنگ معاصر، شماره پیشین، ص 314
  8. الهادی، سال 4، ش 4، ص 76، سال 1396 ق، شیخ الباحثین، ص 22.
  9. درآمدی بر تاریخ فلسفه اسلامی. ۲. صص. ۴۱۳
  10. مقالات کنگره آخوند خراسانی، ج۸، ص۳۴۴.
  11. مجله نور علم، ش 38، ص 54.
  12. میر حامد حسین، استاد حکیمی، ص 145
  13. الذریعه فی التراث الاسلامی، علامه سید عبدالعزیز طباطبایی، ص 236.