ایران و مصر در راه تقریب (مقاله)
فصلنامه | اندیشه تقریب |
---|---|
اطلاعات نشر | سال دوم/ شماره ششم/بهار 1385 |
عنوان مقاله | ایران و مصر در راه تقریب |
نویسنده | سید هادی خسرو شاهی |
تعداد صفحات | 16 |
بخش | اندیشه |
زبان | فارسی |
ایران و مصر در راه تقریب عنوان مقالهای از بخش اندیشه فصلنامه اندیشه تقریب در شماره ششم میباشد که به قلم سید هادی خسروشاهی[۱]و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی تدوین و منتشر شده است. این مقاله در فصل بهار سال 1385 منتشر شده است.
چکیده:
ایران و مصر به عنوان دو کانون اصلی تمدن شرق، از گذشته با یکدیگر مراوده داشته و در پیشبرد تاریخ و تمدن بشری نقشی حیاتی ایفا کردهاند. در طول تاریخ، مردم ایران و مصر همواره به همکاری روزافزون تمایل نشان میدادند. آشنایی با پیشینه تاریخی و فرهنگی روابط دو کشور میتواند ما را در درک موقعیتها و ضرورتهای کنونی کمک نماید. این مقاله به بررسی مناسبات ایران و مصر در دورانهای قدیم و پس از اسلام و در قرن اخیر و نیز نقش روحانیون در روابط دو کشور، حرکت اصلاحی سید جمالالدین حسینی [اسدآبادی]، و شیخ محمدتقی قمی پرداخته و در پایان نیز نقش ایران و مصر در چالش جهانیشدن و گفتوگوی تمدنها را بررسی مینماید.
کلیدواژهها: تقریب بین مذاهب، روابط حرکت اصلاحی، جهانی شدن، گفتوگوی تمدنها
مقدمه:
ایران و مصر به عنوان دو مرکز عمده و دو حوزه اصلی تمدن شرق، از دیر باز با یکدیگر ارتباط داشته، در پیشبرد تاریخ و تمدن بشری نقشی بسیار تعیین کننده ایفا کردهاند. آغاز این روابط به زمانهای بسیار دور باز میگردد؛ زمانی که هر دو کشور «گهواره تمدن» خوانده میشدند. در طول تاریخ این روابط، اگر چه شاهان وقت، گاهی از سر حسادت و زمانی دیگر بر اثر رقابت، یکدیگر را به چالش میطلبیدند، ولی مردم ایران و مصر همواره به ارتباط و همکاری بیشتر تمایل نشان میدادند. به هر حال، آشنایی با سابقه تاریخی و فرهنگی روابط دو کشور میتواند ما را در زمینه شناخت موقعیتها، ضرورتها و شرایط حاضر که بسط و تحکیم روابط را در راستای مصالح کشور و امت اسلامی، امری ضروری ساخته است، یاری کند.
مناسبات ایران و مصر در عهد باستان
بر اساس اسناد تاریخی موجود، ایرانیان به فرمان «کورش» و توسط جانشین وی «کمبوجیه» بر مصر تسلط یافتند. اگر چه مورخان یونان به ویژه «هرودوت» با ذکر نکات منفی از عملکرد ایرانیان در مصر به تحریف تاریخ پرداختهاند، ولی منابع قدیم مصری از رفتار ایرانیان با مصریان به نیکی یاد کردهاند. اداره «میراث فرهنگی» و باستان شناسی مصر به منظور دستیابی به این منابع، اخیراً گروهی را جهت کشف آثار لشکرکشی «کمبوجیه» به بیابانهای مصر اعزام کردهاست. کانون عملیات اکتشافاتی این گروه در کویر مصر میان واحة الخارجة و واحة الداخلة قرار دارد.
«داریوش» در تکمیل فتوحات «کمبوجیه» از جنوب مصر به سوی حبشه لشکرکشی نمود. بر اساس کتیبهای که به چهار زبان فارسی باستان، ایلامی، آشوری و مصری نوشته شده، «داریوش» طرحهایی برای حفر کانالی میان دریای مدیترانه و سرخ تهیه کرده بود.
در منابع و کتابهای تاریخی مصری آمدهاست که ایرانیان در زمان هخامنشیان به فرمان «داریوش»، «تقویم» و «طب» را از مصریان آموختند. در مقابل، مصریان از نظام آبیاری ایرانیان، یعنی «قنات»، الگوبرداری کردند! هم چنین به دستور داریوش کتابخانههایی در مصر احداث گردید که تا آن زمان در این کشور ناشناخته بود.
«قلقشندی» در «صبح الاعشی»، از برگزاری جشن نوروز (النیروز) در مصر سخن میگوید. علاوه بر این که مصریان بعدها به تقلید از ایرانیان، روز اعتدال بهاری (شم النسیم) را جشن گرفتند و مهرگان (مهرجان)، روز آغاز سال کشاورزی مصریان گردید...
روابط ایران و مصر به دنبال حملات «اسکندر مقدونی» و تسلط جانشینان وی بر منطقه، بیشتر تحت تأثیر سیاست جنگی و مناسبات متشنج ایران و روم قرار گرفت، همانطور که فراز و نشیبهای دیگر همواره در روابط دو کشور، وجود داشتهاست.
روابط ایران و مصر در دوران پس از اسلام
پس از پیدایش و ظهور اسلام در شبه جزیره عربستان و گسترش آن به سمت شرق و غرب، مردم ایران و مصر نیز به اسلام گرویدند. در نیروهای رزمی ارتش اسلام که برای فتح مصر آماده میشدند، شماری از ایرانیان حضور داشتند که بیشتر آنها خراسانی بودند. بعدها گروهی از ایرانیان با مهاجرت به مصر، در این کشور اقامت نمودند. شماری از فرزندان سلمان فارسی (از اصحاب بزرگوار پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)» در مصر و شماری دیگر در ایران میزیستند. در آن دوره همه مسلمانان بر محور اسلام گرد آمده بودند و مسئله هویت قومی یا وابستگی جغرافیایی، امری فرعی تلقی میشد. به همین دلیل، نشانههای فراوانی از تبادل فرهنگی، سیاسی، علمی و اقتصادی میان کلیه ملتهای اسلامی از جمله ایران و مصر وجود دارد.
«لیث بن سعد» امام فقه وحدیث متولد سال 94 هجری که آوازهاش در میان مردم مصر پیچیده بود ایرانی الاصل است. «کندی» در کتاب «ولاة مصر» تصریح میکند که بسیاری از استانداران مصر در دوره او ایرانی بودند. وی حتی زادگاه این افراد را هم ذکر میکند، مثلاً میگوید: «عون بن یزید» از اهالی گرگان و «هرثمة ابن أعین» از اهالی بلخ است.
مورخان از چند شاعر ایرانی یاد کردهاند که از قرن چهارم هجری به بعد به مصر عزیمت کرده، در آن جا تأثیرگذار بودند، مانند: ابونواس که بعضی وی را بزرگتر ین شاعر دوران عباسیان به شمار آوردهاند. ناصرخسرو قبادیانی شاعر و حکیم مشهور نیز در قرن پنجم هجری از مصر دیدن کرد و مدتی در این کشور اقامت نمود. وی به عنوان«حجت» جزیره خراسان و در راستای تبلیغ «اسماعیلیه»، از سوی «المستنصربالله» خلیفه فاطمی به ایران اعزام گردید. ناصرخسرو در سفرنامه خود، مطالب ارزندهای درباره مصر، نیل، نحوه زندگی مردم و بناها و ساختمانهای موجود در این کشور بیان کرده است.
سعدی از دیگر شاعران ایرانی است که در زمان ایوبیان مدتی در مصر اقامت نموده بود. رهاورد این سفر، مجموعهای از داستانهای پندآموزی است که شیخ اجل آنها را در بوستان و گلستان آوردهاست.
فخرالدین عراقی شاعر و صوفی مشهور در قرن هفتم هجری به مصر رفت و مورد تکریم سلطان واقع شد و به منصب «شیخ الشیوخی» رسید. شیخ الشیوخ در آن دوران به رئیس خانقاه گفته میشد. نخستین خانقاه در زمان ایوبیان در مصر ساخته شد و از آن زمان به بعد، امرا و وزرای مصر در احداث خانقاه با یکدیگر به رقابت برخاسته، اموال فراوانی را وقف آن کردند. در دوران ممالیک، تعداد خانقاهها افزایش یافت. این خانقاهها در حال حاضر یکی از نشانههای معماری مصری است که تأثیر معماری ایرانی در آن کاملاً آشکار است.
با سقوط بغداد به دست مغولها و فروپاشی حکومتهای ایرانی و تسلط ایوبیان شام بر خلافت فاطمی، یک دوره فترت و یا حتی قطع رابطه در مناسبات ایران و مصر پیش آمد. همچنین بر اثر حمله تیموریان به سرزمینهای وابسته به «ممالیک مصر» روابط دو کشور رو به تیرگی نهاد. با ارزیابی روابط دو کشور در دورههای تاریخی اشاره شده، ملاحظه میشود که دوران حاکمیت فاطیمان در مصر اوج شکوفایی روابط فرهنگی ایران و مصر بود. فاطمیان بسیاری آداب و رسوم خود را از ایرانیان گرفتند... آنها دربارشان را مثل شاهان ایران آراستند و مانند ایشان برخی اعیاد را جشن گرفتند. خلیفه فاطمی مانند شاهان ساسانی، در برابر مردم، پشت پرده قرار میگرفت و به هنگام جلوس، پرده کنار میرفت و در حضور او قاریان به تلاوت قرآن کریم میپرداختند.
از جمله اعیادی که فاطمیان به تقلید از ایرانیان جشن میگرفتند، عید نوروز بود که طبق مدارک موجود، برخی از شاعران، این عید را به امیر «تمیم ابنالمعز» تبریک گفتهاند. این جشنها نمایانگر تمایل فاطمیان به پیروی از فرهنگ و تمدن ایرانی بود. شایان ذکر است که هنر دوران فاطمی هم به شدت تحت تأثیر هنر ایران قرار داشت که در زمینههای بافندگی، منبتکاری، کندهکاری و کاشیکاری، سبک و روش هنرمندان ایرانی به روشنی دیده میشود. یکی دیگر از نشانههای ارتباط فرهنگی ایران و مصر رواج برخی از واژههای فارسی در زبان عربی و به ویژه در گویش مصری است. به کارگیری این واژهها در مصر از طرف فاطمیان، صوفیان و عثمانیان صورت گرفت. «محمد مقبل بیگ» در کتاب «الدر الثمین فی أسماء البنات والبنین» به بسیاری از نامهای به کار رفته در مصر اشاره میکند که اغلب ریشه فارسی دارند. «دکترحسین مجیب المصری» در کتاب «ایران و مصر عبر التاریخ» (مجیب المصری) و برخی دیگر از آثار خود و «محمد نورالدین عبدالمنعم» در مقاله «الألفاظ الفارسیه فی العامیة المصریه» این واژگان را شرح دادهاند.[۲]
در دوران عثمانی و به دنبال اصلاحاتی که محمد علی پاشا انجام داد[۳]، زبان فارسی به عنوان یک زبان علمی و تقریباً نیمه رسمی، در مصر تجدید حیات پیدا کرد که انتشار بسیاری از کتابهای ادبی و ارزشمند فارسی چون دیوان حافظ، مثنوی معنوی، کلیات سعدی و غیره، همچنین انتشار روزنامههایی به زبان فارسی مانند: ثریا، پرورش، چهره نما و حکمت در مصر نقشی عمده دراینباره ایفا کرد.[۴]
در سال 1516میلادی شاه اسماعیل اول بنیانگذار سلسله صفوی در صدد ائتلاف با سلطان مصر «الغوری» علیه دولت عثمانی برآمد و به این منظور سفیری به همراه یک نامه دوستانه و دویست غلام و کنیز نزد سلطان مصر فرستاد. سلطان مصر پیشنهاد پادشاه ایران را پذیرفت و با سپاهی بالغ بر سی هزار نفر به جانب سوریه حرکت کرد. از این زمان روابط ایران و مصر در چارچوب روابط دیپلماتیک قابل مطالعه و بررسی است. در عهدنامه ارض روم که در سال 1848میلادی توسط میرزا تقی خان امیر کبیر از سوی ایران امضا گردید، تصریح شده است که دولت ایران در هر یک از شهرهای ممالیک عثمانی که دارای منافع تجاری است، (بجز مکه و مدینه) میتواند کنسولگری تأسیس نماید.
هشت سال بعد، در سال 1855میلادی، دولت ایران برای اولینبار به اعزام یک مأمور موقت به عنوان «مصلحتگذار» از استانبول به قاهره مبادرت نمود. در سال 1299هجری قمری اختلافاتی بین تجار ایران و گمرکات مصر بر سر تنباکوی ایران پیش آمد.
سفارت ایران در استانبول، «حاجی محمد صادق خان» را به عنوان مصلحتگذار و مأمور ثابت به مصر فرستاد. این اقدام، زمینهساز پایههای اولیه برقراری مناسبات سیاسی ایران و مصر در تاریخ معاصر بوده است.
روابط ایران و مصر در قرن بیستم
پس از پایان جنگ جهانی اول و تقسیم سلطنت عثمانی، مناسبات دو کشور گسترش یافت و علاوه بر امور تجاری، در روابط فرهنگی ایران و مصر نیز تحرکی پدید آمد. این روند نقش مؤثری در ارتقای سطح دیپلماتیک دو کشور داشت و در سال 1317 شمسی سفارت ایران درقاهره به سفارت کبرا تبدیل شد. در دوران فاروق، تدریس زبان فارسی در دانشگاههای مصر رواج پیدا کرد و با اعزام اساتید زبان فارسی از سوی ایران به مصر، روابط فرهنگی و علمی طرفین گسترش بیشتری یافت.
جدایی خواهر شاه مصر از شاه ایران اگر چه موجب ناراحتی خانوادگی حاکم مصر گردید، ولی در خط مشی کلی سیاست خارجی دو کشور تأثیری نداشت. با فروپاشی نظام پادشاهی در مصر و به قدرت رسیدن «افسران آزاد»، درسیاست مصر تغییراتی عمده در صحنههای داخلی و خارجی به وجود آمد و سرهنگ «ناصر» با رویکرد به افسانه قومیت عربی و صدور افکار ملیگرایی به منطقه خلیج فارس، نظام پهلوی را به چالش کشانید. در چنین شرایطی روابط دو کشور سیر نزولی به خود گرفت تا این که سرانجام در 24 مرداد 1339 روابط دیپلماتیک قطع گردید.
در پی شکست مصیبتبار اعراب در جنگ 1967م که بر اثر سیاستهای جاهطلبانه و یا اشتباه سرهنگ ناصر رخ داد، ناصر در سیاستهای منطقهای و جهانی خود تغییراتی داد. ضمن این که حمایت ظاهری ایران از اعراب در سال 1967 فرصت خوبی برای بهبود روابط فراهم کرد و بر اثر میانجیگری کویت و تماسهای طرفین، روابط ایران و مصر بار دیگر روند صعودی پیدا کرد تا این که در هفتم شهریور 1349 (اوت 1970) دو کشور با صدور اعلامیهای تصمیم به ارتقای سطح روابط با سفارت گرفتند، اما یک ماه پس از صدور اعلامیه تجدید رابطه بین دو کشور، «ناصر» فوت کرد.[۵]
با روی کار آمدن انور سادات، سیاستهای مصر در عرصه خارجی تا حدود زیادی به موضعگیریهای رژیم شاه نزدیک شد که رویگردانی سادات از بلوک شرق به سمت بلوک غرب و در پیش گرفتن سیاست اقتصادی مبتنی بر «بازار آزاد» از آن جمله است. سادات پس از جنگ اکتبر 1973 سیاست سازش و همکاری با اسراییل را دنبال کرد. مناسبات ایران و مصر پس از این جنگ، با اعلام آمادگی ایران برای همکاری در بازسازی مصر و افزایش تماسهای دو جانبه به اوج خود رسید.
شاه از سیاست سادات در زمینه رفع بحران خاورمیانه از راه سازش با اسراییل حمایت همه جانبه نمود و در واقع گسترش روابط بازرگانی و تجاری دو کشور، به منزله حمایت مادی از این سیاست بود. در تاریخ معاصر، روابط شاه و سادات دو عنصر کاملاً وابسته به امپریالیسم غرب، عصر طلایی مناسبات تهران قاهره به شمار میآید. پرداخت وامهای کلان از سوی ایران به مصر، انعقاد قراردادهای گوناگون صنعتی، تجاری و سرمایهگذاریهای مشترک در عرصههای مختلف جهان گردی و انرژی، همگی از گرمی روابط طرفین حکایت میکرد. البته آمریکا از شاه برای ترغیب سادات جهت گشودن باب مذاکرات مستقیم با اسراییل بهرهبرداری کرد. گفته میشود مهمتر ین محورهای مذاکرات شاه و کارتر، در پایان سال 1977 همین موضوع بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال 1979 مناسبات سیاسی دو کشور به دلیل امضای قرارداد کمپ دیوید توسط مصر، به دستور امام خمینی(رحمةالله)، قطع گردید و با پذیرش شاه مخلوع از سوی مصر روابط دو کشور متشنج شد. پس از آغاز جنگ ایران و عراق، نخست مصر هر دو طرف را محکوم کرد و مخالفت خود را با «این جنگ بیهوده میان دو کشور مسلمان و همسایه» ابرازنمود، اما مصر از این که عراق میتوانست سدی در مقابل گسترش انقلاب اسلامی باشد، بسیار خشنود بود. با توجه به این امر بود که مصر پس از شدتیافتن جنگ، کمکهای نظامی بسیاری به عراق کرد. [۶]
رشد جنبش اسلام خواهی در منطقه به طور اعم و در مصر به طور اخص که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران روند قابل توجهی داشت موجب گردید مقامات مصری، جمهوری اسلامی ایران را به دخالت در امور داخلی کشور خود متهم کنند! ولی هیچگاه نتوانستند مدرک و سندی در این مورد ارایه نمایند. با این حال، دولت مصر با عنوان کردن این اتهام، در تاریخ سیزدهم اسفند ماه 1366 اقدام به بستن «دفتر حفاظت منافع جمهوری اسلامی ایران» در قاهره نمود.
با پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، جمهوری اسلامی ایران در یک حرکت بشردوستانه و به طور یک جانبه، اسرای مصری را که در طول جنگ در کنار نیروهای عراقی به اسارت درآمده بودند، از طریق وساطت شیخ محمد غزالی، روحانی برجسته مصری، آزاد کرد. پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس و آزادسازی کویت توسط نیروهای متفقین به رهبری آمریکا، بار دیگر نقشه سیاسی خاورمیانه دگرگون شد. این دگرگونیها و تحولات، زمینه مناسبی برای نزدیکی تهران و قاهره فراهم آورد و در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه 1370 دفاتر حفاظت منافع دو کشور در تهران و قاهره گشایش یافت. از آن زمان تاکنون مقامات دو کشور ـ عمدتاً وزرای خارجه ـ طی تماسها و گفتوگوهای دو جانبه در صدد بهبود مناسبات برآمده و میکوشند سطح آن را ارتقا دهند [۷]
طی یک دهه گذشته دو کشور در مسایل بینالمللی زیر همکاری خوبی با یکدیگر داشتهاند:
- هماهنگی مواضع دو کشور در مسئله بوسنی و کمک به مسلمانان آن کشور؛
- موضعگیری نزدیک دو کشور درباره NPT (پیمان منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی)؛
- رایزنیهای دو کشور در مسئله حقوق بشر که به تغییر رأی مصر نسبت به قطع نامه حقوق بشر علیه ایران از مثبت به ممتنع انجامید؛
- همکاری دو کشور در چارچوب سازمان کنفرانس اسلامی و شرکت «عمرو موسی» وزیر خارجه مصر در اجلاس تهران و در پیش گرفتن مواضع مشترک در بسیاری از مسایل مطرح شده در کمیتههای کنفرانس.
در سطح همکاریهای منطقهای نیز دو کشور در موارد بسیاری مواضع مشترک دارند که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- ضرورت جلوگیری از گسترش سلاحهای کشتار جمعی رژیم صهیونیستی؛
- حمایت از تمامیت ارضی عراق و جلوگیری از تجزیه آن؛
- طرح خلع سلاح هستهای و کشتار جمعی در خاورمیانه.
در بعد روابط دو جانبه میتوان به همکاریهای زیر اشاره کرد:
الف ـ همکاریهای اقتصادی: روند بهبود مناسبات اقتصادی پس از گشایش مجدد دفاتر حفاظت منافع دو کشور با جدیت دنبال شده است.
در این زمینه ساخت پنج کارخانه نیشکر در استان خراسان از سوی مصر و امضای یادداشت تفاهم برای فروش یک هزار دستگاه تراکتور به بخش خصوصی مصر و مبادلات تجاری دیگر، از جمله فعالیتهای اقتصادی قابل ذکر است.
ب ـ همکاریهای فرهنگی: امضای توافقنامه همکاریهای علمی میان دانشگاه عینشمس مصر و دانشگاه علامه طباطبایی، سفر برخی علمای برجسته و شخصیتهای علمی، ادبی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران به مصر و ملاقات آنها با شیخ الازهر و دیدار شخصیتهای علمی و مطبوعاتی مصر با مسئولان ایران، همچنین نمایش فیلمهای ایرانی در مصر و دیدارهای دوستانه ورزشی جزء فعالیتهای فرهنگی سالهای اخیر به شمار میآید.
البته همه مواضع و موارد اشاره شده را میتوان در چارچوب دور شدن تدریجی مصر از کمپ دیوید تلقی کرد.
نقش علما و روحانیون در روابط ایران و مصر
بیتردید مردم ایران و مصر از نظر دینداری و توجه به امور مذهبی با یکدیگر شباهتهای فراوانی دارند. هر دو ملت در مبارزات ضداستعماری خود از عامل دین به عنوان انگیزهای برای «جهاد» علیه استعمارگران بهرهبردند. تاریخ گواه است که ارتشیان مصر در «جنگ رمضان» با ندای «الله اکبر» از کانال سوئز عبور کردند و استحکامات خط بارلو را در هم شکستند.
همچنین عشق و علاقه به اهلبیت(علیهمالسلام) یکی از شاخصههای مذهبی مشترک است که به روشنی نزد ایرانیان و مصریان دیده میشود. در این میان، نقش علما و روحانیون آگاه در نزدیک سازی دو ملت ایران و مصر بسیار با اهمیت است. در این جا به ذکر دو نمونه، یعنی تأثیر حرکت اصلاحی سید جمالالدین حسینی [اسدآبادی] و حرکت تقریب بین مذاهب شیخ محمدتقی قمی در تحولات ایران و مصر و کل منطقه اکتفا میکنیم.
حرکت اصلاحی سید جمالالدین اسدآبادی
سید جمال در اواخر سال 1285 قمری برای اولین بار از هند وارد مصر شد. مدت اقامت وی در این سفر فقط چهل روز بود، اما سید در این مدت کوتاه با الازهر آشنا شد و از آنجا عازم حج گردید. این مراجعت زودهنگام سید موجب تأثر طلاب الازهر شد.
در سفر دوم که با آغاز محرم 1287 ق آغاز شد، سید در ظاهر به قصد اقامت درازمدت به قاهره رفت. این بار او در «سرای ابراهیم بیک مویلگی» در نزدیکی «مسجد سیدنا الحسین» اقامت نمود، ولی بعد به خان الخلیلی رفت و به درخواست طلاب الازهر به تدریس کلام، فلسفه، فقه و نجوم پرداخت.
طبق نوشته مورخان و یادداشتهای سید در پشت جلد کتابها، وی کتابهای «زوراء» تألیف شیخ جلال الدین دوانی در تصوف، «شرح قطب بر شمسیه» در منطق، «هدایه» و «اشارات و حکمت الاشراق» در فلسفه، «شرح العقائد العضدیه» جلالالدین دوانی در کلام و «تذکره» شیخ طوسی در علم هیئت قدیم را تدریس میکرد.[۸]
از شاگردان مشهور سید میتوان به شیخ محمد عبده، شیخ عبدالکریم سلمان، شیخ ابراهیم لقانی و شیخ ابراهیم حلباوی اشاره نمود.
سید برای این گروه، علوم رسمی حوزوی و الازهری تدریس میکرد، اما گروه دیگری هم بودند که در فرصتهای مناسب از درس سید در علوم اجتماعی و سیاسی استفاده میکردند و این دروس دورهای، گاهی در منازل افراد عرضه میشد و شاگردان معروف این دورهها: محمود سامی البارودی، عبدالسلام مویلحی و برادرش ابراهیم مویلحی، سعد زغلول، علی مظهر، سلیم نقاش، ادیب اسحاق و دیگران بودند.
«احمد امین» در کتاب خود ضمن شرح حال سید مینویسد: «سید از تدریس در مصر چه میخواست؟» و سپس پاسخ میدهد: «سید از تدریس علومالازهری و غیرحوزوی، دو هدف داشت: هدف اول بیداری طلاب و روشن شدن اذهان الازهریان بود تا آنان را با دنیای جدید آشنا کند، به ویژه با فلسفه که پس از دوران فاطمیان در مصر، تعطیل و تحریم شده بود». [۹] شیخ محمد عبده در مقدمه رساله «الواردات فی سرّ التجلیات» مینویسد: «من وقتی سراغ فلسفه را گرفتم، در الازهر به من گفتند فلسفه حرام است: «کلما سألت اجابونی بان الاشتغال بها حرام تا این که خورشید حقایق ظهور کرد و به وجود حضرت الحکیم الکامل و الحق القائم استادنا السید جمالالدین الافغانی لطایفی از آن بر ما آشکار شد و از او در این باب خواستار شدیم و شکر خدا را که اجابت کرد...» [۱۰]
بر اساس همین تأثیر روحی و معنوی است که به نقل از «زعماء الاصلاح في العصر الحدیث» شیخ درباره سید میگوید: «ان أبی وهبنی حیاة یشارکنی فیها علی ومحروس السّید جمالالدین وهبنی حیاة أشارک فیها محمداً وابراهیم و موسی و عیسی و الاولیاء و القدیسین...» [۱۱]
در همین دوران بود که عبده، رساله «نیجریه»[۱۲] را با همکاری ابوتراب شاگرد ایرانی سید به عربی ترجمه و با مقدمه مشروحی در قاهره چاپ نمود.
هدف دوم سید از ارایه درسهای عمومی، بیداری مردم مصر و نقد حکومت استبدادی و افشای مظالم استعمار بود. سید به صراحت از اشغال کشورهای اسلامی مغرب، تونس و الجزایر به دست فرانسه و اشغال مصر و سودان و دیگر بلاد اسلامی به دست انگلستان به شدت انتقاد میکرد و درهمین راستا سرانجام «حزب الوطنی» را در مصر تأسیس کرد که مرحوم «سید محمد رشید رضا» در کتاب «تاریخ الاستاذ الامام»، از آن به نام الحزب الوطنی الحر یاد میکند.
به هر حال، نقش سید در تحول الازهر، بیداری مردم مصر و آگاهی سیاستمداران، روشن است، اما این حرکت بدون همکاری و همدلی طرف مصری شیخ محمد عبده و دیگران هرگز امکانپذیر نبود و به همین دلیل سرانجام رجال حکومت مصر به درخواست انگلیس سید را از مصر اخراج کردند، ولی او به پاریس رفت و «العروة الوثقی» را با همکاری شیخ محمدعبده منتشر ساخت که خود داستان جداگانهای دارد.[۱۳]
تقریب بین مذاهب
مورد دیگری که اهمیت خاصی در جهان داشته و دارد، مسئله پیدایش «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیة» در مصر است. مرحوم شیخ محمود شلتوت در قصة التقریب به تفصیل دراینباره بحث کرده است و این رساله شیخ در فصل نامه «رسالة الاسلام» آمده و بعد به طور مستقل چاپ شدهاست. استاد محمدتقی قمی یک شیخ ایرانی بود که ظاهراً برای انجام امور فرهنگی از سوی دولت ایران به مصر اعزام شده بود، اما او با الازهر تماس برقرار میکند. نتیجه این تلاش، آشنایی با شیوخ بزرگواری چون شیخ عبدالمجید سلیم، شیخ محمود شلتوت، شیخ محمد فحام، شیخ محمد ابوزهره، شیخ محمد غزالی و شیخ حسن البناء و دیگران است.
چنین بود که دارالتقریب شکل گرفت. دوره کامل 15ساله «رسالة الاسلام قاهره» که از سوی مجمع التقریب تهران، به طور کامل تجدید چاپ شدهاست، تاریخ این حرکت اصلاحی ایرانی مصری را نشان میدهد.
بیتردید اگر همکاری علمای بزرگ مصر و ایران (مانند مرحوم آیتالله بروجردی) نبود، شیخ قمی به تنهایی قادر به انجام کاری نبود. در نتیجه همین تلاشها بود که سرانجام فتوای معروف شیخ محمود شلتوت: «یجوز التعبد بمذهب الشیعة کسائر المذاهب» صادر شد و بعد فقه شیعه در الازهر تدریس شد و تفسیر «مجمع البیان» در قاهره به چاپ رسید و...
بیتردید این حرکت ایرانی مصری، در واقع بسیاری از مشکلات و اختلافات شیعه و سنی در جهان اسلام را بر طرف ساخت و ما اگر امروز شاهد همزیستی مسالمتآمیز پیروان همه مذاهب اسلامی در بلاد اسلامی هستیم، نتیجه همکاری علمای مصری ایرانی است و باید این راه با همکاری ایران و مصر استمرار یابد.
ایران و مصر و چالش جهانیشدن
امروز ایران با همکاری مصر و دیگر کشورهای اسلامی میتواند قدرتمندانه در مسئله جهانیشدن موضع بگیرد. پدیده جهانیشدن بر خلاف ظاهر زیبا و فریبنده آن ابعاد منفی فراوانی دارد. جهانیشدن در واقع، آغاز دوران پس از استعمار است؛ مانند پسامدرنیسم که به دنبال مدرنیسم مطرح شده است! واژه جهانیشدن (Globalization)برای نخستین بار در آمریکا رواج یافت و هدف ظاهری آن تعمیم هر چیزی برای همه است!
پیش از پرداختن به تأثیر جهانیشدن در عرصههای فرهنگ، اخلاق، قومیتها و ملیتها، به پارهای از تأثیرات جهانیشدن در عرصه اقتصاد اشاره میگردد.
اقتصاددانان بینالمللی میگویند پنج کشور آمریکا، ژاپن، فرانسه، آلمان و انگلستان، 172 شرکت از 200 شرکت چندملیتی بزرگ دنیا را در اختیار دارند. این دویست شرکت یا تراست جهانی که در عمل، اقتصاد همه دنیا را میچرخانند، همچنان در پی آناند که سیطره جهانی خود را استحکام بخشند. طبق گزارش سازمان ملل، حجم منابع مالی و نقدی 358 نفر از ثروتمندان جهان با حجم منابع مالی دو میلیارد و نیم انسان برابر است! به عبارت دیگر، 20 درصد ثروتمندان جهان 80 درصد تولید خام داخلی در سطح دنیا را به خود اختصاص دادهاند و از این رهگذر بر نفوذ و سیطره خویش بر فقرای سرزمین خود و کشورهای فقیر و جهان سوم میافزایند.
نتیجه این ثروت اندوزی و افزون طلبی آن است که میانگین ثروت در خود آمریکا در بین سرمایه داران بین سالهای 1975 تا 1995، 60 درصد افزایش یافته است، ولی شمار کسانی که از این ثروت در خود آمریکا بهرهمند میشوند، حتی از یک درصد مردم آمریکا کمتر است. یک محقق آمریکایی اظهار نگرانی میکند که طبقه متوسط آمریکا به سرعت به سوی طبقه جهان سومی پیش میرود. [۱۴]
در فرانسه نیز تنها 20 درصد فرانسویها 70 درصد ثروت ملی کشور را در انحصار خود دارند، در حالی که 20 درصد مردم فقیر فرانسه، فقط قادرند از 6 درصد ثروت ملی استفاده نمایند. در ژاپن، آلمان و انگلیس نیز اوضاع کم و بیش بر همین منوال است.
به هر حال، پدیده جهانیشدن به دنبال تحقق یک جهان انسانیتر، عادلانهتر و سالمتر نیست، بلکه این یک ایدئولوژی پر زرق و برقی است که تحقق خواستهها و اهداف توسعهطلبانه خود را دنبال مینماید.
دکتر محمد عابد الجابری دراینباره میگوید: «اهداف جهانیشدن روشن است؛ جهانیشدن موجودیتهای سهگانه دولت، ملت و میهن را هدف قرار داده است. اگر این سه موجودیت را از میان برداریم، چه چیز باقی میماند؟ آنچه میماند، جایگزین همه موجودیتها میشود: امپراتوری جهانی یعنی شرکتها و مؤسسات چندملیتی که راهاندازی، جهتدهی و رهبری جهان را بر عهده دارد و به این ترتیب در همه جا جایگزین دولت میشود».
ایران و مصر با روابط بهتر و بیشتر در گروه 15 که حالا باید آن را 16 یا 19 بنامیم میتوانند با قدرت و توان مضاعف، پدیده جهانی شدن را بررسی کنند.
البته از این مهمتر، بعد فرهنگی و اخلاقی پدیده جهانیشدن است: گسترش ارتباطات، ماهواره و اینترنت اگر چه جنبههای سودمندی دارد، ولی در امور اخلاقی، جهان را به سوی بحران و انحطاط وحشتناکی پیش میبرد! این امر چارهاندیشی سریع و فوری میطلبد که در این میان الازهر مصر با تاریخ هزارساله و حوزه علمیه قم با سابقه پربار و درخشان خود، وظیفه دارند برای مقابله با آن، راهحل مناسبی ارایه کنند.
ایران و مصر و طرح گفتوگوی تمدنها
سال گذشته کنفرانسی درباره نقش تمدنهای مصر، ایران، ایتالیا، و یونان در تهران برگزار شد. بیتردید این قبیل نشستها در شناخت گذشته و تاریخ تمدنها سودمند است، ولی باید توجه نمود که گذشته ما و تمدن اسلامی ایران و مصر سد مستحکمی است که میتوان به آن تکیه نمود، اما حرکت ما باید رو به جلو باشد.[۱۵] لازم است در شرایط کنونی برای دنیای امروز، طرحی نو درانداخت. تمدن اسلامی تکامل بخش تمدنهای پیشین است و برای مشکلات حاضر در سطح جهان نیز میتواند راهحل ارایه نماید.
طرح گفتوگوی تمدنها که توسط آقای خاتمی مطرح شده است، در یک بخش قصد مقابله با یورش فرهنگ آمریکایی و تسلط آن بر جهان دارد. پوشیده نیست که تمدنها و فرهنگهای متعددی در جهان وجود دارند که هر کدام در شکل گیری شخصیت مستقل هر یک از ملتهای جهان نقش دارند، ولی امروز شاهد آن هستیم که ملتهای جهان از روند تزریق یک نوع فرهنگ خاص که به شیوههای گوناگون تبلیغاتی و با استفاده از فنآوری جدید ارتباطات انجام میگیرد، احساس نگرانی میکنند.
منظور از این روند، آمریکایی کردن فرهنگ و آداب و رسوم ملتها است که جهان را در نوردیده است. اندیشه گفتوگوی تمدنها به دنبال اثبات این مطلب است که در دنیای امروز فرهنگها و تمدنهای متعدد حق دارند با حفظ استقلال و موجودیت خود از طریق تعامل فرهنگی و تمدنی در راستای ساختن دنیای جدید سرشار از صلح و تفاهم، تلاش کنند. ایران و مصر با فرهنگ غنی و پرمایه خود میتوانند با ورود به این عرصه و با هم فکری و همدلی، این راه را هموار سازند. بدیهی است این دو کشور ابتدا باید با یکدیگر به گفتوگو بپردازند تا در مرحله بعدی بتوانند ابتکاراتی مشترک در زمینه گفتوگوی تمدنها عرضه نمایند.
جمعبندی
با بررسی اجمالی سوابق تاریخی و فرهنگی ایران و مصر، بهویژه پس از اسلام، میتوان پیوندهای عمیقی برای استحکام روابط در ابعاد گوناگون، پیدا کرد. البته در چند سال اخیر دو کشور مواضع مشترکی در قبال بسیاری ازمسایل منطقهای و جهانی از خود به نمایش گذاشتهاند. افزون بر آنچه قبلاً بیان گردید، مصر و ایران در بحران دو سال قبل ترکیه و سوریه نقش سازندهای ایفا کردند. البته نه به این معنا که هر دو کشور با هماهنگی کامل به این بحرانزدایی دست زدند، ولی این امر نشانگر این است که با همکاریهای نزدیکتر میتوان از بحرانهای سخت جلوگیری کرد.
همچنین در دو سه سال اخیر شاهد بودهایم که مواضع ایران و مصر در قبال اهداف توسعهطلبانه رژیم صهیونیستی بسیار به هم نزدیک شده است. مردم مصر همانند مردم ایران و ملت لبنان و سایر ملتهای عرب و مسلمان شادمانی خود را از پیروزی مقاومت اسلامی لبنان ابراز نمودند و پیش از آن هم دولت مصر، به طور رسمی از مبارزه حزبالله علیه اشغالگران پشتیبانی کرد.
مصر در مورد محاکمه جاسوسان اسراییلی در ایران، به طور رسمی اعلام کرد که ایران حق دارد به عنوان یک کشور مستقل طبق موازین و قوانین خود اقدام کند. مواضع مصر در قبال برنامه هستهای رژیم صهیونیستی، پشتیبانی این کشور از عضویت ایران در گروه 15 و پس از آن تماس تلفنی رؤسای جمهوری دو کشور، یخهای روابط پیشین را ذوب کرده است.[۱۶]
چشمانداز همکاریهای دو کشور در عرصههای گوناگون بسیار روشن است. این همکاریها برای جهان اسلام نتایج حیاتی در بردارد، بهویژه مسئله فلسطین و قدس شریف با همکاری مصر و ایران و دیگر کشورهای اسلامی قابل حل خواهد بود. بیتردید رژیم صهیونیستی برای مخالفت با بهبود روابط ایران و مصر، موانعی بر سر راه دو کشور قرار داده و میدهد، زیرا تنها برنده اختلاف میان دو کشور، رژیم صهیونیستی است. ولی خردمندی و تدبیر رهبران دو کشور میتواند این توطئهها را خنثی سازد.
به هر حال، مصر جایگاه ویژهای نزد مسلمانان دارد. در قرآن مجید در پنج مورد نام «مصر» به کار رفته است و این افتخار نصیب دیگر کشورها نیست. برای مثال، در سوره یونس/87 میخوانیم: «وَ أَوْحَینا إِلی مُوسی وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّءا لِقَوْمِکما بِمِصْرَ بُیوتاً وَ اجْعَلُوا بُیوتَکمْ قِبْلَةً وَ أَقِیمُوا الصَّلاةَ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» و در سوره یوسف/99 میفرماید: «فَلَمّا دَخَلُوا عَلی یوسُفَ آوی إِلَیهِ أَبَوَیهِ وَ قالَ ادْخُلُوا مِصْرَ إِنْ شاءَ اللّهُ آمِنِینَ». در هر دو مورد، سخن از پناه دادن و قبله قرار دادن خانهها و اقامه نماز در آنها و سپس بشارت بر مؤمنان و در امان بودن آنها، به میان آمده است.
بیهیچ تردید، برای امت مسلمان و جهان اسلام خسارت بزرگی است که «مصر» را از دست بدهد. ما با مصر در مسئله کمپ دیوید اختلاف اصولی و ریشهای داریم و موضع جمهوری اسلامی ایران درباره فلسطین از شفافتر ین مواضع است و چگونگی آن هم بر همه روشن است، ولی به باور ما، مسایل سیاسی قابل تغییر و تحول، نباید مانع از تلاقی و ارتباط دو کشور در مسایل دو جانبه و مسایل مبتلا به جهان اسلام شود.
مسئله مورد اختلاف را باید به تدریج حل کرد. ضمن این که فقط نباید به موارد اختلافی نگاه کرد و موارد وفاق را نادیده گرفت. آیا فقط از راه «حمله» و «قطع رابطه» میتوان مسایل مورد اختلاف را بر طرف ساخت یا راههای دیگری هم برای این امور وجود دارد؟ در جایی که ما با «اهل کتاب» با استناد صحیح به آیهای از قرآن مجید، آماده «گفت وگو» و «تبادل نظر» هستیم، چرا با «اهل ایمان» و برادران دینی خود در موارد اختلاف، به گفتوگو ننشینیم؟
به طور کلی در هیچ جای دنیا، رهبران احزاب و سیاستمداران حاکم، حتی در ایران، در همه امور هم فکر و هم رأی نیستند، اما آنها همواره میکوشند موارد اختلاف را به «حداقل» برسانند و در تکامل و پیشرفت جامعه و امور کشور خود پیش بروند.
یکی از ائمه اهل سنت در جملهای پربار میگوید: «در امور مورد توافق با هم متحد شویم و در موارد اختلاف یکدیگر را معذور بداریم» و این بهترین راه است.
مصر در آخرین کنفرانس گروه 15 از عضویت ایران در آن دفاع کرد و پس از آن، رئیسجمهور مصر به طور رسمی با رئیسجمهور ایران تماس گرفت و این پیام را به وی ابلاغ نمود.
وزیر خارجه [وقت] مصر، عمرو موسی، در ملاقاتهای مکرر خود با دکتر ولایتی و بعد دکتر خرازی همواره مواضع دوستانه و برادرانه مصر را در قبال ایران ابراز داشته است و این نوع اقدامات، گامهای دیگری در راه دوری از «کمپ دیوید» است.
منابع و مآخذ
- احمدهاشم، «امنیت ملی مصر و ایران و خلیج فارس»، مجموعه مقالات چهارمین سمینار خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1372.
- امین، احمد، زعماء، الصلاح في العصر الحدیث، قاهره.
- تکیهای، مهدی، کتاب سبز مصر، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، تهران، 1375.
- حسینی، سید جمالالدین، «رسائل في الفلسفة والعرفان»، مرکز بررسیهای اسلامی، قم، چاپ دوم، 1379.
- مجیب المصری، حسین، ایران و مصر عبرالتاریخ، قاهره.
- مطالب مندرج در این مدخل بارگذاری شده از فصلنامه اندیشه تقریب، سال دوم، شماره ششم، بهار 1385 میباشد.
پانویس
- ↑ محقق و پژوهشگر و عضو هیئت علمی کنفرانس وحدت
- ↑ در این مورد رجوع شود به کیهان فرهنگی ویژه نامه مصر، به همت آقای اسعدی، شماره 9، سال نهم، آذر ماه 1371 و مقاله حجت.
- ↑ درباره پیشینه زبان و ادبیات فارسی در مصر، به طور خلاصه میتوان گفت: 1ـ زبان فارسی از زمانهای کهن در مصر مطرح بوده و تماسهای دو ملت ایران و مصر هیچگاه قطع نشده است. حتی پیش از یادگیری زبان فارسی در مصر و مسئله ایران شناسی این رابطه برقرار بوده است؛ زیرا فرهنگ ایرانی یک رشته از زبان و فرهنگ عثمانی بود که در آن زمان بر ملتهای شرق غلبه داشت و میدانیم که فرهنگ و زبان عثمانی تا حدودی از زبان فارسی گرفته شده است و این تأثیر و تأثر به کشورهایی که تحت سلطه عثمانیان بودهاند، نیز سرایت کرده است. 2 ـ زبان فارسی علاوه بر تدریس در دانشگاهها، در انتشارات و موارد مکتوب نیز رواج داشته است. یعنی به خط فارسی در چاپخانهها، کتاب و مجله منتشر میشده است. چاپخانه «بولاق» که در آغاز قرن نوزدهم تأسیس شد، بوستان و گلستان، مثنوی مولانا وآثار عطار را چاپ کرده است. 3 ـ در سال 1933 در دانشگاه قاهره دکتر عزام رساله دکتری را درباره نسخه عربی شاهنامه گذراند و این نخستین دکترای زبان فارسی در مصر بود. دکتر شورایی در دانشگاه عین الشمس و عبدالنعیم حسنین بعدها تلاشهای عزام را پی گرفتند.
- ↑ در الازهر نیز زبان فارسی به عنوان زبان دوم در بخشهای فلسفه، تاریخ و زبان عربی در دانشکده آثار اسلامی پذیرفته شده است. به طور کلی میتوان گفت در کمتر دانشگاه بزرگ مصری است که زبان فارسی در آن به نوعی مطرح نباشد. اما متأسفانه ادبیات فارسی با وجود این که نزدیکترین ادبیات به جهان عرب است، هنوز آن طور که باید برای جامعه عرب شناخته شده نیست.
- ↑ تکیهای، 1375، ص96.
- ↑ مجیب المصری، ص 97.
- ↑ احمدهاشم، 1372، ص 78.
- ↑ مجموعه تقریرات درس وی در شرح عقاید، بعدها به نام شیخ عبده در مصر چاپ شده است.
- ↑ امین، ص 293.
- ↑ حسینی، 1379، ص 43.
- ↑ امین، پیشین.
- ↑ «رساله نیجریه» یا ناتورالیسم سید که در زمان اقامت وی در هند تألیف و منتشرشده و بارها به زبانهای مختلف چاپ شده است، توسط شیخ محمد عبده با همکاری ابوتراب، شاگرد سید، به عربی ترجمه گشته که اخیراً در ضمن «رسائل فی الفلسفة والعرفان»، تحت عنوان الرد علی الدهریین با توضیحات برای بار دوم به چاپ رسیده است.
- ↑ العروة الوثقی، یک نشریه فرهنگی سیاسی بود که به طور ماهیانه توسط سید باهمکاری شیخ محمد عبده در پاریس منتشر میگردید، ولی پس از 18 شماره، از انتشارآن جلوگیری شد... مجموعه 18 شماره آن با مقدمه و توضیحات این جانب اخیراً برای بار چهارم از سوی مرکز بررسیهای اسلامی قم منتشر شده است.
- ↑ U.Studyتصریح میکند: توفیق آمریکا در ترسیم دستور کار سازمان تجارت جهانی و دور نمای تجاری جهان، دنیا را نگران کرده است. «رابط خبری یک روزنامه دانمارکی در آمریکا دراینباره مینویسد: دید عمومی این است که روند جهانی سازی، خیابان یک طرفهای است که تنها به نفع آمریکا تمام میشود»؛ سؤال این است که آیا آمریکا در دوران جهانی شدن همچنان مسلط بر جهان باقی خواهد ماند؟ از لحاظ نظری، حرکت آزاد سرمایه، نیروی کار و کالا و همچنین دسترسی به فناوری، سراسر جهان را به روی شرکتها و کشورهای مختلف باز خواهد کرد، ولی به گفته یکی از مشاوران ارشد بانک توسعه، در حال حاضر الگوی غالب، آمریکا است و مردم هیچ الگوی دیگری برای نسخه برداری ندارند...
- ↑ با توجه به این که بخش عظیمی از تمدن انسانی مرهون کوششهای مردم است و نقش بارز ایران نیز در تکامل تمدن بشری بر کسی پوشیده نیست، چگونه میتوان گفتوگوی تمدنها را به بار نشاند در حالی که یک بخش عمده آن، به گفتوگو پیوسته است؟ البته مراد ما از گفت و گوی تمدنها و نقش ایران و مصر در آن، گفتوگو درباره آثار باستانی و یا گذشته تاریخ درخشان نیست، ما قصد نداریم نقش گذشته تمدنهای یونان و مصر و ایران را برجسته کنیم، ولی برای امروز خود و دنیای بشری طرحی نداشته باشیم. تمدن اسلامی طلیعهدار تمدنهای بشری است. فرهنگ اسلامی نجاتبخش انسانها و راهگشای حل مشکلات آنها است. ما در این گفتوگوها، به عنوان عناصری مسلمان، با فرهنگی غنی و پرمایه، باید برای جهان امروز طرحی ویژه عرضه کنیم.
- ↑ جالب است بدانیم که رییسجمهوری مصر در «آمریکا» در پاسخ خبرنگاران درمورد تهدید مجهز شدن ایران به سلاحهای اتمی، گفت: «ما نباید از کاری که هنوز نشده نگران باشیم، خطر واقعی امروز برنامه هستهای اسراییل است و ما باید این رژیم را وادار کنیم که به کنوانسیون منع تولید و سلاحهای کشتار جمعی بپیوندد».