تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام (مقاله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ مارس ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۱۷ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - ' نمی پ' به ' نمی‌پ')

تاریخ وجوب نمازهای یومیه در اسلام در منابع اسلامی با گزارش‌های مختلفی روبرو است. برخی روایات، تشریع نمازهای یومیه را مصادف با واقعه معراج پیامبر(صلی الله علیه وآله) می‌دانند و در برخی دیگر، از نمازهای پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از معراج و حتی پیش از بعثت سخن به میان آمده است. هم چنین از بعضی آیه‌ها که در اوایل بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده، نمازگزاردن پیامبر(صلی الله علیه وآله) و حتی فرمان به نماز شب استفاده می‌شود. پژوهش حاضر با نگاهی قرآنی و تاریخی به مسئله، بر آن است که اگر‌چه پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از واقعه معراج نیز نماز ـ واجب یا مستحب ـ می‌گزارده‌اند; اما وجوب نمازهای یومیّه، هم‌زمان با معراج بوده است.

واژگان کلیدی:

نماز، تاریخ تشریع نماز، نماز یومیّه، نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله)، معراج و نماز در شب معراج.

مقدمه

نماز سرآمد عبادت‌هایی است که بر انبیا و اولیا از آدم ابوالبشر(‌علیه‌السلام) تا خاتم انبیا حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)و عموم بندگان خدای تعالی در هر دوره ای از حیات بشر واجب شده است. اگر‌چه از چند و چون نماز پیامبران و امت های پیشین اطلاعی نداریم، اما بر اساس آیات قرآن، عبادتی به نام نماز در میان آنان رواج داشته و مردم را به آن سفارش می‌کرده‌اند.[۱] در شریعت اسلامی نیز نماز از وظایف روزمرّه هر مسلمان شمرده شده که اهمیت آن بی‌نیاز از توضیح است.

اما نمازهای یومیّه در اسلام از چه تاریخی و در چه زمانی آغاز شد؟ آیا می‌توان تاریخ تشریع نمازهای واجب را مشخص کرد؟ نخستین نماز واجب کدام نماز بود؟ نمازهایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در دوران پیش از بعثت یا اوایل دعوت خویش برگزار می‌کرد، چگونه بوده است؟

از آن جا که در برخی آیات مکیِ قرآن نکته هایی در باب تشریع نماز و دیگر مباحث مرتبط با آن مطرح شده و در روایات معصومان و گزارش‌های تاریخی نیز بدان اشارت رفته است، نگاهی قرآنی ـ تاریخی می‌تواند در روشن شدن پاسخ برخی از پرسش‌ها در این باب سودمند افتد. گرچه این بحث با مباحث کلامی نیز مرتبط است و به همین دلیل برخی از متکلمان مسلمان به آن اشارتی کرده‌اند، ولی پژوهش حاضر نگاهی کلامی به مسئله ندارد و فقط بر محور آیات و روایات و گزارش‌های تاریخی به بررسی موضوع می‌پردازد.

گزارش‌های مختلف از آغاز نمازهای یومیه

در منابع روایی و تاریخی مسلمانان گزارش‌های متعددی در باب اولین نماز یومیّه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و کمیت و کیفیت آن مطرح شده است. این گزارش‌ها با یکدیگر همسو نیست و نیازمند بحث و بررسی است.

در یک نگاه، می‌توان گفت سه دیدگاه در این منابع مطرح شده است:

1. نخستین بار نمازهای یومیّه در سفر معراج واجب شد;

2. نماز ظهر روز پس از باز آمدن پیامبر(صلی الله علیه وآله) از سفر معراج، نخستین نماز بوده است;

3. پیامبر(صلی الله علیه وآله) قبل از بعثت یا دست کم در آغاز بعثت، نمازهایی (واجب یا مستحب) می‌خواند، اما نمازهای پنج گانه در سفر معراج بر پیامبر و امت اسلامی واجب شد.

دو دیدگاه نخست، در واقع یکی بیش نیست و مبدأ وجوب نماز بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مسلمانان را پس از واقعه معراج می‌داند، جز آن که یکی اولین نماز را نماز در شب معراج می‌داند و دیگری نماز ظهر روز بعد از آن را. ناگفته نماند که روایات مربوط به نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) در شب معراج نیز متفاوت است: یکی، نماز خواندن ایشان را در پیشگاه الهی باز می‌گوید، در حالی که روایات دیگر به نمازهای وی پیش از عروج به پیشگاه الهی، در بیت‌المقدس و طور سینا و مسجد کوفه و آسمان‌های مختلف و نیز به امامت ایشان بر انبیا و فرشتگان اشاره کرده‌اند.

مستندات دیدگاه نخست

برخی روایات، اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز در جریان معراج دانسته است. یکی از آنها روایتی است که برقی در محاسن بدین گونه نقل نموده است:

  • احمد بن محمد بن خالد برقی از پدرش، از فضاله و از حسین بن ابی العلاء نقل کرده که وی می‌گوید: به امام صادق(‌علیه‌السلام)عرض کردم: دهریان می‌گویند چرا نماز در هر رکعت دو سجده دارد و دو رکعت با دو سجده نیست؟ حضرت فرمود: آنگاه که سؤال کردی قلبت را برای فهم آن آزاد (و آماده) کن. مردم گمان می‌برند که اولین نمازی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) برگزار کردند در زمین بود و جبرئیل برای ایشان آورد، و دروغ می‌گویند. همانا نخستین نمازی که ایشان گزارد در آسمان، در پیشگاه خدای تعالی و در مقابل عرش او جلّ و علا بود. به ایشان وحی کرد و فرمان داد که به چشمه صاد نزدیک شو و وضو بگیر و وضویت را کامل کن و مواضع سجده هایت را پاک کن و برای خداوندگارت نماز بگذار... .
  • امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه سخن خود به بیان نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و محتوای قرائت و کیفیت رکوع ایشان پرداخته و افزودند:

خداوند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) وحی کرد که برای خداوندگارت سجده کن. ایشان به سجده افتاد. خداوند وحی کرد که بنشین ای محمد! ایشان نشستند. هنگامی که سر از سجده نخستین برداشت، خداوند بر او تجلی کرد و ایشان از پیش خود به سجده افتاد، نه آن که خداوند ایشان را امر کرده باشد، و این سجده دوم به عنوان فضل الهی و سنت پیامبر جاری (و مقرر) شد.[۲]

برخی روایات نیز به صراحت نماز به شکل کنونی را به حادثه معراج مرتبط دانسته‌اند.

  • امام باقر(‌علیه‌السلام) در‌این‌باره فرمودند: هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به معراج بردند و خدای سبحان اذان و اقامه و نماز را به او یاد داد، وقتی به نماز ایستاد خداوند به او فرمان داد که در رکعت اول حمد و توحید بخواند و فرمود: یا محمد! این (بیان گر منزلت و) وصف من است، و در رکعت دوم حمد و سوره قدر بخواند و فرمود: یا محمد این (بیان گر منزلت و) وصف تو و اهل بیت تو تا روز قیامت است.[۳]

از این روایت به خوبی برمی‌آید که نماز به صورت کنونی، پیش از معراج وجود نداشته و نخستین بار در واقعه معراج بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب و ایشان در این سفر با آن آشنا شده و یاد گرفته است. البته در عین حال نمی‌توان با استناد به آن، وجود نمازهایی را به شکلی ساده تر که نمادی از پرستش خداوند بوده، نفی کرد. شواهد برگزاری این نمازها توسط پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)حتی سال‌ها پیش از بعثت فراوان است که به آنها اشاره خواهیم کرد، اما محور بحث ما نماز واجب به شکل کنونی است.

از برخی روایات دیگر نیز بر می‌آید که وجوب نماز در شب معراج بوده است. روایات زیر از آن جمله است:

  • روایتی که بیان گر تخفیف گرفتن پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در باب نمازهای واجب یومیه است. طبق این روایت، شبان گاه معراج پس از آن که پنجاه نماز بر پیامبر(صلی الله علیه وآله)واجب شد، ایشان (در بازگشت) از کنار حضرت موسی(‌علیه‌السلام) گذشتند و از ایشان پرسید: چند نماز بر امتت واجب شد؟ پاسخ فرمودند: پنجاه نماز. موسی گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او بخواه که به امت تو تخفیف دهد. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)رفت و پس از باز آمدن به موسی(‌علیه‌السلام) برخورد. وی گفت: چند نماز بر امتت واجب شد؟ محمد(صلی الله علیه وآله)فرمود: فلان مقدار. موسی گفت: امت تو ضعیف‌ترین امت‌هاست به سوی خدا بازگرد و از او بخواه که به امتت تخفیف دهد، زیرا من در میان بنی اسرائیل بودم، آنان جز به کمتر از این مقدار قدرتی نداشتند. پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله)هماره از خداوند درخواست تخفیف می‌نمود تا آن که پنج نماز مقرر شد. این بار نیز در برخورد با موسی(‌علیه‌السلام) همان سؤال تکرار شد و حضرت در پاسخ فرمودند: پنج نماز. موسی(‌علیه‌السلام)گفت: به سوی خداوندگارت بازگرد و از او برای امتت تخفیف بخواه. پیامبر فرمود: از خداوندگارم حیا می‌کنم از این که در این باب به او مراجعه کنم.[۴]
  • در روایت دیگری امام صادق(‌علیه‌السلام) در ادامه نقل این مطلب فرمود: «خداوند از طرف ما به موسی جزای خیر دهد.»[۵]

مفاد این روایت در منابع روایی شیعه و اهل سنت آمده و بعضی از عالمان، آن را در حد روایت متواتر می‌دانند.[۶]

  • در برخی روایات نیز از مفاد آن دفاع شده و راز تخفیف گرفتن در شمارگان نمازهای واجب، تبیین شده است.[۷] این روایت و روایات هم‌سو با آن، مؤید آن است که تا زمان معراج، نمازی بر پیامبر و مسلمانان واجب نبوده است.
  • چنان که روایتی از امام باقر(‌علیه‌السلام) نقل شده است: «هنگامی که رسول خدا را به معراج بردند، نماز را ده رکعت فرود آورد، دو رکعت دو رکعت... .[۸] یاد کرد این نکته بایسته است که رکعت های سوم و چهارم نماز بعدها در مدینه واجب شد، اما درباره مسافر همان حالت نخست (دو رکعت) باقی ماند.
  • روایاتی که اولین نماز پیامبر(صلی الله علیه وآله) را نماز ظهر معرفی کرده و همان را نماز وسطای سفارش شده در قرآن می‌داند.[۹]
  • در برخی از این روایات، به جای نماز ظهر، نماز جمعه (که به جای نماز ظهر در روز جمعه به جماعت اقامه می‌شود) آمده است. این روایات هم پرشمارند و هم در برخی موارد معتبرند.[۱۰] فرزندم! برای نماز ظهر این روز (جمعه) شرافت بزرگی است. این نماز اولین نمازی است که بر آقای ما رسول خدا(صلی الله علیه وآله) واجب شد و در روایت است که نماز وسطی همین است... .[۱۱]
  • یعقوبی نیز این نکته را که نماز وسطی ظهر است، و نماز ظهر جمعه اولین نماز پیامبر بوده، گزارش کرده است.[۱۲]
  • سید بن طاووس در‌این‌باره فرموده است: آن چه در این باب، روایت کردیم و به نظر ما نزدیک‌تر به درستی و صواب است آن است که اولین نمازی که بر بندگان واجب شد نماز ظهر و دو رکعت بود. اخبار در این باب، فراوان است، بنابراین نیازی به بیان آنها نیست... .[۱۳]

مستندات دیدگاه دوم

چنان که پیشتر گفتیم دیدگاه قبلی با این دیدگاه، امکان سازگاری و اتحاد دارند.

در این دیدگاه دو نوع گزارش وجود دارد، یکی مربوط به نمازگزاردن خود حضرت و دیگری در باب نماز دیگران است.

گزارش‌های مربوط به نماز خود ایشان در منابع متعدد روایی و تاریخی بیان شده است، چنان که در حدیثی از ابن عباس و جابر آمده است: «جبرئیل نزد کعبه دو بار بر من امامت کرد».[۱۴] ولی در باب نماز اصحاب، برخی عالمان گفته‌اند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) پس از معراج، اصحاب خود را جمع کردند، سپس خود به جبرئیل اقتدا کردند و دیگران به ایشان.

ابن کثیر در‌این‌باره می‌گوید:

زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) شب معراج را صبح کردند جبرئیل هنگام ظهر نازل شد و کیفیت نماز و اوقات آن را برای ایشان تبیین کرد. پیامبر(صلی الله علیه وآله) به یارانش فرمان داد همه جمع شدند. جبرئیل تا روز بعد برای (تعلیم) پیامبر نماز گزارد و مسلمانان به پیامبر اقتدا می‌کردند، در حالی که او خود به جبرئیل اقتدا می‌کرد.

این سخن گویای آن است که مقصود از این نماز همین نماز معهود فعلی است، زیرا به یقین، پیامبر پیش از معراج نمازگزار بوده و در آن زمان صحابه ای نداشته تا نماز جماعت به این وصف برگزار کنند. و بر اساس گزارش‌های تاریخی، دست کم تا سه سال، دعوت علنی نمی‌کردند و به طور طبیعی پیروانی نداشتند جز حضرت علی و خدیجه(علیهما السلام) که از همان آغاز بعثت به وی ایمان آورده و با ایشان نماز می‌خواندند.[۱۵] احمد بن حنبل در مسند، روایتی از علی(‌علیه‌السلام) نقل کرده که ایشان فرمود: «همانا من هفت سال پیش از آن که مردم نماز بگزارند، نماز گزاردم».[۱۶]

برخی محققان معتقدند که مقصود از عبادت در این روایت، عبادت‌هایی است که علی(‌علیه‌السلام) به همراه پیامبر(صلی الله علیه وآله)دو یا پنج سال پیش از بعثت برگزار می‌کرده است، زیرا در آن مقطعِ زمانی ارهاصات نبوت آغاز شده بود.[۱۷]

در روایتی از عفیف بن قیس کندی نقل شده است:

پیش از آن که دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله) علنی شود، روزی در مکه با عباس بن عبدالمطلب نشسته بودم، جوانی آمد و به آسمان نگاه کرد و چون آفتاب بالا آمد در برابر کعبه به نماز ایستاد.[۱۸] آنگاه نوجوانی آمد و در سمت راست او ایستاد و سپس خانمی پشت سر آن دو ایستاد. جوان به رکوع رفت، آن دو نیز رکوع کردند. سپس ایستاد و به سجده رفت، آن دو نیز سجده کردند. به عباس گفتم: امر بزرگی است. عباس نیز گفت: امر بزرگی است. میدانی این جوان کیست؟ این پسر برادرم محمد بن عبداللّه بن عبدالمطلب است. میدانی این نوجوان کیست؟ پسر برادرم علی بن ابی طالب است. میدانی آن زن کیست؟ خدیجه دختر خویلد است. فرزند برادرم به من گفت که خداوندگار او، خداوندگار آسمان‌ها و زمین، او را به این دینی که بر آن است فرمان داده است. به خدا قسم جز این سه نفر کسی در روی زمین چنین آیینی ندارد.[۱۹]

مستندات دیدگاه سوم

برخی عالمان براساس شواهد تاریخی و قرآنی معتقدند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) و برخی نزدیکانش مانند علی(‌علیه‌السلام) و خدیجه(علیها السلام) پیش از معراج نماز می گزارده و خدای را عبادت می‌کردند، اما وجوب اولین نماز را بر امت از هنگام معراج می‌دانند. در این جا نخست به بیان شواهد قرآنی می‌پردازیم و سپس روایات تاریخی مربوط به آن را بیان خواهیم کرد.

آیات بیان گر وجود نماز پیش از معراج

  • در آیه 9 و10 سوره علق در باب بازداشتن یکی از کافران از نمازخواندن پیامبر(صلی الله علیه وآله)آمده است: «أرأیت الذی ینهی* عبداً اذا صلی; آیا ندیدی آن که باز می‌دارد بنده‌ای را آنگاه که نماز گزارد؟»
  • در سوره مدثر آمده است: «قالوا لم نک من المصلین; گفتند ما از نمازگزاران نبودیم».[۲۰]
  • در سوره مزمل نیز آمده است: «یا أیّها المزمل قم اللیل إلّا قلیلاً; ای جامه به خود پیچیده، شب را (به نماز) برخیز مگر اندکی».[۲۱]

پرسش مهم در باب این آیات، زمان نزول آنها است. در صورتی که آیات یاد شده در ابتدای بعثت نازل شده باشند نشان از وجود نماز در زمانی پیش از آن دارد.[۲۲] بر این اساس برخی معتقدند که اصل نماز به وحی الهی (غیر قرآنی) بر پیامبر واجب شده بود و ایشان پیشتر نیز نمازگزار بوده‌اند. ـ و چنان که گذشت ـ روایاتی هم بر این مطلب دلالت دارند. علامه طباطبایی(قدس سره) با استناد به همین نکته معتقدند که چون سوره علق در آغاز بعثت نازل شده و در آن زمان هنوز آیه‌ای در باب نماز نیامده بود، معلوم می‌شود پیش از وحی قرآنی، فرمان به نماز بر ایشان آمده، و مقصود از بنده نمازگزار، پیامبر(صلی الله علیه وآله)، و بازدارنده از نماز او نیز ابوجهل بوده است.[۲۳] این نکته در روایات اسباب نزول سوره علق مطرح شده و اکثر قریب به اتفاق مفسران و راویان اسباب نزول، آن را پذیرفته‌اند.[۲۴]

پیش فرض استدلال به این آیات

بنابراین، استدلال به این آیه با این پیشفرض است که:

1. این سوره در ابتدای بعثت نازل شده و در روایات ترتیب نزول، در زمره اولین سوره‌های نازل شده معرفی شده است.[۲۵] هم چنین علامه طباطبایی(قدس سره)معتقد است که پنج آیه اول سوره علق، گواه تقدّم نزول این سوره بر دیگر سوره‌های قرآن است.[۲۶]

2. همه این سوره با هم نازل شده است و هیچ یک از قرآن پژوهان ادعای نزول پراکنده آیات این سوره نکرده و در روایات ترتیب نزول، آیه‌ای از آن استثنا نشده است و دست کم احتمال نزول جملگی آیات سوره با یکدیگر وجود دارد.[۲۷]

با فرض اجماعی بودن شروع نزول قرآن با سوره علق، نکته دیگری نیز به دست می‌آید و آن، معهود بودن نماز برای مخاطبان قرآن است که گزارش بازداشتن از نماز و فرمان به سجده را (به عنوان یکی از اجزای نماز[۲۸] در این سوره) برای آنان قابل فهم می‌سازد.

  • دو آیه دیگر در سوره مزمّل[۲۹] و مدثّر نیز بر وجود نماز از ابتدای بعثت دلالت دارند، زیرا این دو سوره نیز از اولین سوره‌های قرآن بوده و به یقین سال‌ها پیش از معراج نازل شده‌اند. کمترین فاصله زمانی بیان شده در روایات برای دو واقعه بعثت و معراج، دو سال، و بیشترین آن یازده یا دوازده سال است.[۳۰]

توضیح آن که در باب زمان معراج بیش از ده دیدگاه مطرح شده است. عسقلانی در فتح الباری ده قول شمرده که نخستین آنها معراج را مربوط به دوره زمانی پیش از بعثت می‌داند و نه قول دیگر از کسانی است که تاریخِ معراج را سال‌ها پس از معراج گزارش کرده، اما در تعیین زمان دقیق آن، اختلاف نظر فراوان دارند. این اقوال عبارت است از شش ماه، هشت ماه، یازده ماه، یک سال، یک سال و دو ماه، یک سال و سه ماه، یک سال و پنج ماه، پنج سال و شش سال پیش از هجرت پیامبر(صلی الله علیه وآله) به مدینه.[۳۱] قطب راوندی روایتی از امیرالمؤمنین(‌علیه‌السلام) نقل کرده که زمان معراج را سال سوم پس از بعثت می‌داند.[۳۲]

ادله وقوع معراج پس از بعثت

برخی تاریخ پژوهان معاصر، این دیدگاه را بر دیگر اقوال ترجیح داده و مؤیدهایی به شرح زیر برای آن بیان کرده‌اند:

1. سوره نجم که حادثه معراج در آن بیان شده، بعد از نزول 22 یا 23 سوره قرآن، فرود آمده و پس از آن نیز 64 سوره در مکه نازل شده است، بنابراین به طور طبیعی در فاصله ثلث اول و دوم سال‌های پس از بعثت (پیش از هجرت) نازل شده است; یعنی در پایان سال سوم یا ابتدای سال چهارم پس از بعثت;

2. پرسش و پاسخ‌های فرشتگان در شب معراج که در روایت معراج آمده، متناسب با فضای اوایل بعثت است. بعضی از آنان از جبرئیل می‌پرسیدند همراه تو کیست؟ و زمانی که محمد(صلی الله علیه وآله) را معرفی می‌کرد، سؤال می‌کردند که آیا او مبعوث شده است؟ و پس از پاسخ مثبت جبرئیل می‌پرسیدند که آیا عهده‌دار رسالت شده است؟ این گونه پرسش‌ها نشان از گذشتِ زمان زیادی از بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) در هنگامه معراج ندارد;

3. روایاتی که فریقین درباره حضرت زهرا(علیها السلام) از پیامبر نقل کرده‌اند مبنی بر این که جوهره وجود فاطمه(علیها السلام) از میوه ای بوده که در شب معراج از دست جبرئیل تناول کرده و به صورت نطفه درآمده است.[۳۳] با توجه به این که بر اساس قول مشهور میلاد حضرت زهرا در سال پنجم بعثت بوده، معلوم می‌شود که معراج در فاصله نه ماه پیش از میلاد ایشان یا اندکی پیش تر واقع شده است. بدین ترتیب بعد از گذشت سه سال، معراج واقع شده و اندکی پس از آن، یعنی در سال چهارم، حضرت خدیجه به فرزندش فاطمه باردار گردیده و در اواخر سال چهارم و اوایل سال پنجم میلاد زهرا(علیها السلام) واقع شده است.[۳۴]

روایات داله بر تقدم بعثت بر معراج
  • ابن اسحاق می‌گوید: یکی از دانشمندان برای من حدیث کرد که جبرئیل نماز را بر پیامبر (فرود) آورد آنگاه که بر او(صلی الله علیه وآله)واجب شد، درحالی که ایشان در بلندی های مکه بود. پاشنه پا را به گوشه ای از دره زد که چشمه ای از آن جاری شد. جبرئیل وضو گرفت و رسول خدا بدو می‌نگریست این برای آن بود که طهارت نماز را به او یاد دهد. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت همان گونه که از جبرئیل دیده بود. آنگاه جبرئیل برخاست و برای او نماز گزارد. پیامبر نیز به همراه نماز او نماز گزارد. جبرئیل رفت و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به سوی خدیجه آمد تا همان گونه که جبرئیل به او یاد داده بود، طهارت نماز را به خدیجه یاد دهد. خدیجه نیز چونان وضوی پیامبر(صلی الله علیه وآله)وضو گرفت. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله)برای او، همان گونه که جبرئیل برایش نماز گزارده بود، نماز گزارد، آنگاه خدیجه نیز مانند او نماز گزارد.[۳۵]
  • علی بن ابراهیم گوید: پیامبر(صلی الله علیه وآله) چون به 37 سالگی رسید، در خواب می دید که کسی به او «یا رسول الله» می‌گوید، زمان زیادی بدین منوال گذشت تا آن که در میان کوه‌ها مشغول شبانی گوسفندان ابوطالب بود که نگاهش به فردی افتاد که به او می گفت «یا رسول الله». به او گفت تو کیستی؟ پاسخ داد: جبرئیل، خداوند مرا به سوی تو فرستاده تا تو را به عنوان فرستاده خویش برگزیند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)موضوع را به خدیجه خبر داد .... پیامبر این خبر را از دیگران مخفی می‌کرد تا آنگاه که جبرئیل بر او نازل شد و آبی از آسمان فرود آورد و گفت: ای محمد برخیز و برای نماز وضو بگیر! جبرئیل او را وضو گرفتن (بر صورت و دست‌ها تا آرنج و مسح سر و پاها تا بر آمدگی روی پا) آموخت و به او رکوع و سجود یاد داد. هنگامی که چهل ساله شد او را به نماز فرمان داد و حدود نماز را به او آموخت، اما وقت نماز را بر او نازل نکرد. بنابراین، پیامبر(صلی الله علیه وآله) هر از گاهی دو رکعت، دو رکعت نماز می گزارد و علی بن ابی طالب(‌علیه‌السلام)همدم پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، در رفت و آمدش همراه او بود و از او جدا نمی‌شد. باری زمانی علی(‌علیه‌السلام)بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) وارد شد و او را در حال نماز دید. وقتی نماز گزاردن او را دید پرسید: ای ابوالقاسم! این چه کاری است؟ پاسخ داد: این نمازی است که خداوند مرا بدان فرمان داده است. پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(‌علیه‌السلام) را به اسلام دعوت کرد و او اسلام آورد و با او نماز گزارد و خدیجه نیز اسلام آورد. در آن هنگام کسی نماز نمی گزارد جز پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(‌علیه‌السلام) و خدیجه پشت سر او (نماز می‌خواندند)... .[۳۶]
  • ابن شهرآشوب نیز در مناقب در بیان درجات بعثت پیامبر(صلی الله علیه وآله) هفتمین آنها را عبادات می‌داند و بر این باور است که در زمانی که ایشان در مکه بودند فقط طهارت و نماز تشریع شد، (در آغاز) نماز بر ایشان واجب بود و بر مسلمانان مستحب. سپس نمازهای پنج گانه بعد از اسراء واجب شد و این در سال نهم بعثت ایشان بود.[۳۷]

چنان که پیشتر اشاره کردیم، در بعضی روایات به نمازهایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مسیر عروج خود برگزار کرده‌اند، اشاره شده است.

  • علی بن ابراهیم قمی از پدرش و او از محمد بن ابی عمیر، و او از هشام بن سالم از امام صادق(‌علیه‌السلام) نقل می‌کند که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در‌این‌باره فرموده‌اند: ...جبرئیل مرا فرود آورد و گفت: نماز بگزار، نماز گزاردم. سپس گفت: میدانی در کجا نماز خواندی؟ گفتم: نه. گفت: در طیبه (مدینه) نماز گزاردی که محل هجرت تو خواهد بود. سپس سوار شدم و به اندازه ای که خدا خواست گذشتیم جبرئیل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز گزاردم. جبرئیل گفت: میدانی در کجا نماز خواندی؟ گفتم: نه. گفت: در طور سینا نماز خواندی; جایی که خداوند با موسی سخن گفت. سپس سوار شدم و به مقداری که خداوند خواست گذشتیم، جبریل گفت: فرود بیا و نماز بگزار. فرود آمدم و نماز خواندم. گفت: میدانی در کجا نماز گزاردی؟ گفتم: نه. گفت: در بیت لحم; ناحیه ای در بیت‌المقدس، جایی که عیسی(‌علیه‌السلام) به دنیا آمد. سپس سوار شدم و گذشتیم تا به بیت‌المقدس رسیدیم ... وارد مسجد شدم در حالی که جبرئیل همراه و در کنارم بود. در آن جا ابراهیم و موسی و عیسی را در جمع پیامبرانی که خداوند می‌خواست، درک کردیم. آنان به سوی من آمدند و نماز برپا شد. شک نداشتم که جبرئیل بر ما امامت خواهد کرد، اما زمانی که صف ها را منظم کردند، جبرئیل بازویم را گرفت و مرا جلو انداخت و من بر آنان امامت کردم و بر این کار فخر نمی‌کنم![۳۸]
  • در روایت دیگری هارون بن خارجه از امام صادق(‌علیه‌السلام)در بیان فضیلت مسجد کوفه چنین نقل کرده است: ... هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی نبوده مگر آن که در مسجد کوفه نماز گزارده است، حتی حضرت محمد (صلی الله علیه وآله)در شب اسراء زمانی که جبرئیل به او گفت: یا محمد این مسجد کوفه است، ایشان گفت: برای من اجازه بگیر تا دو رکعت نماز بگزارم. جبرئیل برای او اجازه گرفت و او را فرود آورد و دو رکعت نماز در آن بگزارد.[۳۹]

این روایات به روشنی بر وجود نماز، در مقطع زمانی پیش از معراج دلالت دارند، زیرا مفروض روایات آن است که هنوز پیامبر(صلی الله علیه وآله)معراج را درک نکرده و نماز به شکل کنونی بر او عرضه نشده بود.

سخن علامه مجلسی در رسالت پیامبر

اکنون که به اجمال نمازگزار بودن پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از معراج و وجوب نمازهای یومیه در سفر معراج روشن شد، بحث فشرده و کوتاه خود را با بیانی از علامه مجلسی(قدس سره)به پایان می بریم. ایشان در این باب می‌گوید:

آن چه از اخبار معتبر و آثار مستفیض بر من آشکار شده، این است که پیامبر(صلی الله علیه وآله)پیش از بعثت از زمانی که خداوند عقلش را به کمال آورد، نبی و مؤید به روح‌القدس بوده و فرشته با او سخن می گفته و او صدا (های وحیانی) را می‌شنیده و خوابِ وحیانی نیز می دیده است ... و همواره پیش از بعثت، خدا را به انواع عبادات پرستش کرده است. [این عبادات]یا موافق با آن چه بعدها به مردم ابلاغ کرده و یا به صورت دیگر، یا طبق با شریعت ابراهیم یا دیگر پیامبران پیشین بوده است، نه به گونه‌ای که تابع آنان و عامل به شرایع آنان به شمار آید، بلکه به این معنا که آن چه به او وحی می‌شد، طبق بعضی از شرایع گذشته بود و با آن چه بعد از رسالت بر او نازل شد نسخ گردید.[۴۰]

نتیجه

نتیجه آن که آغاز نمازهای واجب یومیه بر مردم پس از معراج بوده است، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) و بعضی از نزدیکانش، مانند حضرت علی و خدیجه(علیهما السلام) پیش از آن نیز نماز می گزاردند. اگرچه می‌توان از برخی آیات قرآن مانند: «کلا لا تطعه و اسجد و اقترب»[۴۱] نیز بر واجب بودن نمازی که پیامبر پس از بعثت (و پیش از معراج) می‌خوانده دلیل آورد، ولی به یقین آن نماز، نماز واجب یومیه نبوده و ایشان هر از گاهی دو رکعت می‌خواندند. حتی با توجه به روایاتی که برخی از آنها را پیش تر گزارش کردیم، و با عنایت به اخباری که علامه مجلسی در این گفته خویش بدان استناد کرده است، پیامبر(صلی الله علیه وآله) پیش از بعثت نیز نمازگزار بودند، اما چگونگی و واجب یا مستحب بودن آن بر ما روشن نیست.

کتاب نامه

1. آلوسی، محمود، روح المعانی، تهران، جهان، [بی تا].

2. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مطبعة الحیدریة، نجف، 1376ق.

3. ابن طاووس، فلاح السائل، [بی جا، بی نا، بی تا].

4. ابن کثیر، اسماعیل، البدایة والنهایة، چاپ اول: بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق.

5. ابن هشام، السیرة النبویة، [بی جا] مکتبة محمد علی صبیح و اولاده، 1383ق.

6. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، قم، مؤسسه نشر فرهنگ اهل بیت(علیهم‌السلام)، [بی تا].

7. احمد بن حنبل، مسند احمد، بیروت، دار صادر، [بی تا].

8. اندلسی، ابن حزم، المحلی با الآثار، بیروت، دارالفکر، [بی تا].

9. انصاری قرطبی، محمد، الجامع لأحکام القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ق.

10. بخاری، محمد، صحیح البخاری، بیروت، دارالفکر، 1401ق.

11. برقی، احمد، المحاسن، [بی جا]، دارالکتب الاسلامیة، [بی تا].

12. تمیمی مغربی، قاضی نعمان، دعائم الاسلام، [بی جا]، دارالمعارف، 1383ق.

13. حسینی استرآبادی، علی، تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، قم، تحقیق و نشر مدرسة الامام المهدی ‌علیه‌السلام، 1407ق.

14. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، چاپ پنجم: [بی جا، بی نا]، 1413ق.

15. رازی، فخرالدین محمد، التفسیر الکبیر (مفاتیح الغیب).

16. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی، [بی تا].

17. سید ابن طاووس حسنی، علی، سعدالسعود، چاپ اول: نجف، مطبعة الحیدریة، 1369 ق.

18. سیوطی، عبدالرحمان، الدر المنثور، چاپ اول:[بی جا]، دارالمعرفة، 1365 ق.

19. صدوق، محمد، الأمالی، چاپ اول: قم، مؤسسة البعثة، 1417 ق.

20. صدوق، محمد، التوحید، قم، جماعة، المدرسین، [بی تا].

21. صدوق، محمد، علل الشرائع، نجف، مکتبة الحیدریة، 1386 ق.

22. صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.

23. طباطبایی، محمد حسین، المیزان، قم، جامعه مدرسین، [بی تا].

24. طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، چاپ اول: قم، مؤسسة آل البیت(علیهم‌السلام) لإحیاء التراث، 1417 ق.

25. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، بیروت، دارالفکر، 1415 ق.

26. طبری، احمد بن عبداللّه، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، [بی جا]، مکتبة القدسی، 1356 ق.

27. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، [بی تا].

28. عسقلانی، احمدبن حجر، الإصابة فی تمییز الصحابة، بیروت دارالکتب العلمیة، 1415ق.

29. عسقلانی، احمدبن حجر، فتح الباری، چاپ دوم: بیروت، دارالمعرفة، [بی تا].

30. علم الهدی (شریف مرتضی)، علی، تنزیه الانبیاء، نجف، مطبعة الحیدریة، 1352ق.

31. عیاش سلمی سمرقندی، محمد، تفسیر العیاشی، تهران، مکتبة العلمیة الاسلامیة، [بی تا].

32. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، چاپ سوم: قم، دارالکتاب، 1404ق.

33. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، چاپ سوم:[بی جا]، دارالکتب الاسلامیة، تحقیق علی اکبر غفاری، 1388ق.

34. عسقلانی، احمد بن حجر، لسان المیزان، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، 1390ق.

35. مامقانی، عبداللّه، تنقیح المقال فی علم الرجال، [بی نا، بی جا، بی تا].

36. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.

37. مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبارآل الرسول، چاپ اول: تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1411 ق.

38. مرتضی عاملی، سید جعفر، الصحیح من سیرة النبی الاعظم، بیروت، دارالهادی، 1415ق.

39. مفید، محمد، الإرشاد فی معرفة حجج اللّه علی العباد، [بی جا]، دار المفید، [بی تا].

40. نسائی، احمد، چاپ اول: بیروت، سنن النسائی، دارالفکر، 1348ق.

41. هیثمی، نور الدین، مجمع الزوائد و منبع الفواید، دارالکتب العلمیة، 1408ق.

42. یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، چاپ اول: قم، مجمع الفکر الاسلامی، 1417 ق.

منابع

پرتال جامع علوم انسانی

پانویس

  1. حضرت ابراهیم در مناجات با خداوند چنین می‌گوید: «رب اجعلنی مقیم الصلاة و من ذریّتی» (ابراهیم،40) و خدای متعال خطاب به او می‌فرماید: «وطهّر بیتی للطائفین و القائمین و الرکّع السجود» (حج،26) و درباره اسماعیل صادق الوعد می‌فرماید: «و کان یأمر أهله بالصلاة و الزکاة» (مریم، 55) و خداوند به موسی فرمود: «أقم الصلاة لذکری» (طه،14) و فرشتگان او به حضرت زکریا در حال نماز بشارت دادند: «فنادته الملائکة و هو قائم یصلی فی المحراب» (آل عمران،39) و عیسی(‌علیه‌السلام)را به نماز و... سفارش فرمود: «و أوصانی بالصلاة و الزکاة ما دمت حیاً» (مریم،31) و قوم شعیب به ایشان گفتند: «أصلاتک تأمرک ان نترک ما یعبد آبائنا أو أن نفعل فی أموالنا ما نشاء» و لقمان خطاب به فرزندش می‌گوید: «یا بنیّ أقم الصلاة» (لقمان،17) و کسانی (از امت‌های گذشته) را که نماز را ضایع کردند به شدّت نکوهش می‌کند: «فخلف من بعدهم خلف أضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات» (مریم،59).
  2. احمد برقی، المحاسن، ج2، ص323. سند این روایت معتبر است، زیرا در ثقه بودن فضاله سخنی نیست. هم چنین احمد بن محمد بن خالد و پدرش هر دو توثیق شده‌اند، اگر‌چه اعتماد بر روایات مرسله و نقل از افراد ضعیف نیز به آنان نسبت داده شده است. درباره حسین بن ابی العلاء نیز عبارت‌هایی وجود دارد که آیت اللّه خویی از آن، ثقه بودن او را استفاده کرده‌اند. برای توضیح بیش تر به ترتیب ر. ک: ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص290; ج3، ص49; ج17، ص72 ـ 73 و ج6، ص198 ـ 200.
  3. علی حسینی استرآبادی، تأویل الآیات، ج2، ص819.
  4. محمد صدوق، الأمالی، ص536. در منابع اهل سنت نیز این نکته مطرح شده است. برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد بخاری، صحیح البخاری، ج4، ص78 و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج3، ص144.
  5. این بخش با عبارت «جزی اللّه موسی عن هذة الامة» نیز آمده و در برخی از آنها چنین دعایی از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله)نیز نقل شده است: «جزی اللّه موسی بن عمران عن امتی خیراً» (ر. ک: صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص197 و علی قمی، تفسیر القمی، ج2، ص12 و قاضی نعمان تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج1، ص 132).
  6. علامه مجلسی در باب درستی محتوای این روایات، سخن کراجکی را به شرح زیر نقل کرده و پذیرفته است: راویان بر این متفق اند که زمانی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در آسمان بود و وجوب نماز به او ابلاغ شد، موسی(‌علیه‌السلام) به او گفت: امت تو طاقت نمی‌آورند و ایشان از پس مرتبه ای به پیشگاه خداوند مراجعه کرد. و آن چه بر آن اتفاق نظر باشد دروغی در آن نخواهد ماند. (مجلسی، بحار الانوار، ج18، ص199) اگرچه سید مرتضی آن را خبر واحد دانسته و بر اساس مبنای مشهور خود، آن را حجت نمی‌داند، هر چند سند آن صحیح باشد. وی در‌این‌باره گفته است: این روایت از طریق آحاد است که علم آور نیست، علاوه بر این که تضعیف هم شده است، ولی اگر صحیح باشد امر محالی نیست، زیرا مصلحت در ابتدا اقتضای عبادت به پنجاه نماز را داشته و پس از درخواست پیامبر در هر بار، مصلحت تغییر یافته تا به عدد کنونی رسیده است. مانند کاری که متعلق نذر قرار می‌گیرد که در آغاز مصلحتی بر وجوب آن نیست، اما پس از نذر، مصلحت تغییر کرده و واجب می‌شود. (علم الهدی(شریف مرتضی)، علی، تنزیه الأنبیاء، ص121). علامه طباطبایی در المیزان روایت معراج را که در بردارنده این مطلب نیز هست، نقل کرده و با تأکید بر این که در روایات زیادی از شیعه و اهل سنت وارد شده، از آن گذشته اند. (المیزان، ج 13، ص 15 و 16)، اما تاریخ پژوه معاصر سید جعفر مرتضی عاملی به تفصیل به نقد این بخش از روایت پرداخته و آن را نمی‌پذیرد. (ر. ک: جعفر مرتضی عاملی، الصحیح، ج3، ص 26به بعد).
  7. «وَ رُوِیَ عَنْ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع أَنَّهُ قَالَ سَأَلْتُ أَبِی سَیِّدَ الْعَابِدِینَ ع فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ أَخْبِرْنِی عَنْ جَدِّنَا رَسُولِ اللَّهِ ص لَمَّا عُرِجَ بِهِ إِلَی السَّمَاءِ وَ أَمَرَهُ رَبُّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِخَمْسِینَ صَلَاةً کَیْفَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ عَنْ أُمَّتِهِ حَتَّی قَالَ لَهُ مُوسَی بْنُ عِمْرَانَ ع ارْجِعْ إِلَی رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ فَإِنَّ أُمَّتَکَ لَا تُطِیقُ ذَلِکَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَا یَقْتَرِحُ عَلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَا یُرَاجِعُهُ فِی شَیْء یَأْمُرُهُ بِهِ فَلَمَّا سَأَلَهُ مُوسَی(‌علیه‌السلام) ذَلِکَ وَ صَارَ شَفِیعاً لِأُمَّتِهِ إِلَیْهِ لَمْ یَجُزْ لَهُ أَنْ یَرُدَّ شَفَاعَةَ أَخِیهِ مُوسَی(‌علیه‌السلام) فَرَجَعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَأَلَهُ التَّخْفِیفَ إِلَی أَنْ رَدَّهَا إِلَی خَمْسِ صَلَوَات قَالَ فَقُلْتُ لَهُ یَا أَبَةِ فَلِمَ لَمْ یَرْجِعْ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَسْأَلْهُ التَّخْفِیفَ مِنْ خَمْسِ صَلَوَات وَ قَدْ سَأَلَهُ مُوسَی(‌علیه‌السلام) أَنْ یَرْجِعَ إِلَی رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَسْأَلَهُ التَّخْفِیفَ فَقَالَ یَا بُنَیَّ أَرَادَ(‌علیه‌السلام) أَنْ یُحَصِّلَ لِأُمَّتِهِ التَّخْفِیفَ مَعَ أَجْرِ خَمْسِینَ صَلَاةً لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها أَ لَا تَرَی أَنَّهُ ع لَمَّا هَبَطَ إِلَی الْأَرْضِ نَزَلَ عَلَیْهِ جَبْرَئِیلُ ع فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ إِنَّهَا خَمْسٌ بِخَمْسِینَ ما یُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَیَّ وَ ما أَنَا بِظَلَّام لِلْعَبِیدِ». این روایت در منابع زیر آمده است: صدوق، من لایحضره الفقیه، ج1، ص197; همو، الامالی، ص543; همو، التوحید، ص175 ـ 176; همو، علل الشرایع، ج1، ص133 ـ 134. سند صدوق به زید شهید به شرح زیر است: محمد بن محمد بن عصام عن محمد بن یعقوب الکلینی عن علی بن محمد علان کلینی عن محمد بن سلیمان عن اسماعیل بن ابراهیم عن جعفر بن محمد التمیمی عن الحسین بن علوان عن عمروبن خالد عن زید بن علی. این سند، مجهول است.
  8. کلینی، الکافی، ج 3، ص 487. علی بن محمد، عن بعض أصحابنا، عن علی بن الحکم، عن ربیع بن محمد المسلی، عن عبدالله بن سلیمان العامری، عن أبی جعفر(‌علیه‌السلام) این سند، مجهول و مرسله است.
  9. «حافظوا علی الصلوات و الصلاة الوسطی و قوموا للّه قانتین» (بقره، 238).
  10. در‌این‌باره ر. ک: کلینی، الکافی، ج 8، ص 339. اگر‌چه علامه مجلسی سند را (به خاطر سعید بن مسیب) مجهول دانسته است. (مجلسی، مرآة العقول، ج 26، ص 496)، ولی نمی‌توان آن را بی اعتبار دانست، زیرا برخی رجالیان، مانند مرحوم مامقانی، سعید را توثیق کرده‌اند. مامقانی، تنقیح المقال، ج 1، ص 64). (برای مطالعه بیشتر درباره سعید بن مسیب ر. ک: علی اکبربابایی، مکاتب تفسیری، ص 217 ـ 221. هم چنین برای دیدن روایات دیگر در باب اولین نماز ر. ک: صدوق، علل الشرایع، ج 2، ص 322 و ص 354 ـ 355. علامه مجلسی سند بعضی از این روایات را صحیح دانسته است. ر. ک: مجلسی، بحار الأنوار، ج 80، ص30 و 108 و ج 79، ص 290 ـ 291).
  11. مجلسی. بحارالانوار. ج 79، ص290.
  12. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.
  13. سید ابن طاووس حسنی، فلاح السائل، ص 93.
  14. ابن کثیر، البدایة والنهایة، ج 3، ص 145. ابن کثیر هم چنین می‌گوید: «قال البیهقی: وقد ذهب الحسن البصری إلی أن صلاة الحضر أول ما فرضت أربعاً کما ذکره مرسلا من صلاته ‌علیه‌السلام صبیحة الاسراء الظهر أربعاً، والعصر أربعاً والمغرب ثلاثاً یجهر فی الأولیین، والعشاء أربعاً یجهر فی الأولیین و الصبح رکعتین یجهر فیهما». (ر. ک: همان، ص146). این روایت اگرچه بر خلاف روایات زیادی است که وجوب اولیه نماز را دو رکعتی می‌داند، اما نکته قابل استناد در آن مبدأ زمانی وجوب نمازهای واجب است که با دیگر روایات هماهنگ است.
  15. احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج2، ص23.
  16. احمد بن حنبل، مسند احمد، ج1، ص100. مقصود حضرت آن است که پیامبر(صلی الله علیه وآله) سالیانی پیش از بعثت و پس از آن، در میان مردان، پیروی جز ایشان نداشته‌اند و با توجه به روایات دیگر به احتمال قوی عدد هفت در این جا نماد کثرت، یعنی مدت زیاد است.
  17. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الأعظم، ج2، ص320.
  18. با توجه به این که در آن زمان قبله پیامبر(صلی الله علیه وآله) بیت‌المقدس بوده است، ایستادن ایشان در برابر کعبه، به سوی مسجد الاقصی نیز بوده است، زیرا اگر کعبه را در جهت شمال قرار می‌داد، به سمت مسجد الاقصی (در شمال) نیز قرار می‌گرفت.
  19. ر. ک: محمد مفید، الارشاد، ج1، ص 29 و 30; احمد عسقلانی، الاصابة فی تمییز الصحابة، ج4، ص425; همو، لسان المیزان، ج1، ص395; احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی، ص 59; محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج2، ص56 و احمد بن حنبل، مسند، ج 1، ص 209.
  20. سوره مدثر، آیه 43.
  21. سوره مزمل، آیه1و2.
  22. یعنی پیامبر پیش از آن با نماز آشنا بوده و اینک به نماز در شب فرمان یافته است یا مسلمانان با نماز آشنا بودند و اینک برای ترغیب بیشتر به آن، واقعیت‌هایی از تأثیر ترک نماز در زندگی اخروی مطرح شده است. هم چنین مخاطبان قرآن هنگام نزول آیه دهم علق می‌دانستند که مقصود از نماز چیست و نمازگزار پیامبر(صلی الله علیه وآله) است که در برابر کعبه می ایستد و ابوجهل او را تهدید به مرگ کرده است.
  23. طباطبایی، المیزان، ج2، ص21 و ج20، ص325.
  24. تنها دیدگاه مخالف در این باب از حسن بصری است که شأن نزول آیه را درباره بازداشتن امیة بن خلف از نمازگزاردن سلمان فارسی (رض) دانسته است، اما با توجه به قطعی بودن نزول سوره علق در اوائل بعثت پیامبر در مکه، و اسلام آوردن سلمان فارسی (رض) در سال اول هجری در مدینه، سخن او به کلی ناصواب بوده و کسی از آن دفاع نکرده است. (برای نمونه ر. ک: طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج30، ص 321 ـ 322 و احمد قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ج20، ص124). ابوحیان در البحر المحیط از ابن عطیه نقل کرده که هیچ یک از مفسران در این اختلافی ندارند که ابوجهل بازدازنده از نماز، و بنده نمازگزار نیز حضرت محمد(صلی الله علیه وآله)بوده است (ر. ک: ابوحیان اندلسی، البحر المحیط، ذیل آیه 10 علق). فخر رازی و آلوسی نیز دیدگاه حسن بصری را که مقصود از ناهی را امیة بن خلف و نمازگزار را سلمان فارسی دانسته نقد کرده‌اند (برای توضیح بیشتر ر. ک: محمد رازی، التفسیر الکبیر و محمود آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه 10 علق).
  25. سیوطی، الاتقان، نوع اول. نیز برای آگاهی بیشتر ر. ک: تفاسیر مختلف فریقین، ذیل آیه 10 علق.
  26. طباطبایی، المیزان، ج2، ص21.
  27. ر. ک: طباطبایی، همان و سیوطی، الاتقان، نوع اول.
  28. از جمله پایانی سوره که می‌فرماید: «کلّا لا تطعه واسجد و اقترب» معلوم می‌شود که فرمان به اقامه نماز، در برابر نهی ابوجهل با فرمان به یکی از بارزترین اجزای آن، یعنی سجده صورت گرفته است.
  29. اگر چه آخرین آیه سوره مزمل به قرینه یادکرد زکات و قتال در راه خدا، مدنی است، زیرا زکات و جهاد در مدینه واجب شده است، اما ـ چنان که در متن گفتیم ـ به یقین آیات آغازین سوره از اولین سوره‌های نازل شده در مکه است و استدلال به آن بر وجود نماز خالی از اشکال است.
  30. برای مطالعه بیشتر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 ـ 534.
  31. احمد بن حجر عسقلانی، فتح الباری، ج7، ص 154.
  32. قطب الدین راوندی، الخرائج و الجرائح، ج1، ص141.
  33. عبدالرحمان سیوطی، الدرالمنثور، ج 4، ص 153 و علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج 1، ص 22 و 365.
  34. برای توضیح بیش تر ر. ک: محمد هادی یوسفی غروی، موسوعة التاریخ الاسلامی، ج1، ص533 به بعد و جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج3، ص10 به بعد.
  35. ابن هشام، السیرة النبویة، ج1، ص 160.
  36. طبرسی، فضل، إعلام الوری بأعلام الهدی، ج 1، ص 102.
  37. ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، ج1، ص40.
  38. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج2، ص4. نیز ر. ک: محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج14، ص208.
  39. محمد عیاش سلمی سمرقندی، تفسیر العیاشی، ج2، ص277. نیز ر. ک: مجلسی، همان، ج18، ص404. در منابع اهل سنت نیز به این مطلب اشاره شده است. ر. ک: احمد نسایی، سنن النسایی، ج1، ص322 و نورالدین هیثمی، مجمع الزوائد، ج1، ص73.
  40. محمود آلوسی، روح المعانی، جزء 30، ص183.
  41. محمد باقر مجلسی، همان، ج18، ص277. ایشان برای اثبات دیدگاه خود، افزون بر مطابق دانستن آن با فطرت، به شش وجه استناد کرده است. این سخن در جای خود قابل تأمل بوده و شاید بتوان بر اساس آیاتی که پیامبر را امی دانسته و توانایی بر خواندن و نوشتن، به ویژه آگاهی به کتاب‌های پیشینیان، اعم از آسمانی و غیر آن را از ایشان نفی کرده است، فقط قایل به ارتباط محدود ایشان با فرشتگان الهی شد.