زارگیریه
زارگیریه طایفهای از شیعه هستند که در بندر عباس و اطراف آن سکنی دارند.
تاریخچه
اصالت زارگیریه به آفریقا و سواحل آن باز میگردد و هنوز عدهای از آنان به زبان سواحلی سخن میگویند.
آداب و رسوم
اعمال زارگیران به نوعی به جادوگری شباهت دارد. آنها به شیخ خود «بابا» میگویند. بابا با چند تن از همراهان خود، ارواح خبیثه را با «زار» گرفتن از تن شخص مجنون خارج میکند. زارگیران گرد هم جمع میشوند و با نواختن دُهُلی به نام «لایبا» و زدن خیزران بر بدن شخص جنزده، شیطان یا جن یا روح خبیث را از تن او بیرون میکنند. حین انجام مراسم، شخص بابا از خود بیخود میشود و در ضمن این اعمال، گیاهان مخصوصی در کنار شخص جن زده دود میشود تا بوی آن به مشام وی برسد. ممکن است کسی که «زار» در تن او جای گرفته، توسط آن روح به وی وحی شود و به غیبگویی بپردازد. گاهی زنی جادوگر متصدی بیرون آوردن «زار» از تن بیمار می شود. از جمله مراسم بیرون آوردن «زار»، قربانی کردن مرغ است.
پراکندگی جغرافیایی
زارگیران در بلاد آفریقا فراواناند و البته در کشور عمان نیز حضور دارند و جمع کلمه زار در زبان ایشان «زران» است که در زبان سومالی این کلمه تبدیل به سار شده است.
آثار مربوطه
درباره این طایفه، کتابی به نام «اهلهوی» به زبان فارسی منتشر شده است. [۱] [۲]
شرح حال
بنابر نقل برخی از منابع، زعفرانی ظاهرا از مردم ری بوده که در قرن سوم هجری قمری زندگی میکرد. وی معاصر حسین بن نجار بود. سمعانی در کتاب انساب نام وی را میآورد، اما فرقهای را به او نسبت نمیدهد. [۳]
خصوصیات اخلاقی
زعفرانی بنده شهرت بود و میل داشت که در تمام دنیا مشهور شود به همین جهت شخصی را به مزدوری گرفت و به مکه فرستاد تا در موسم حج او را دشنام دهد و لعنت کند تا از این راه حواس حاجیان را به خود جلب کرده و به شهرت برسد. برخی از پیروان زعفرانیه خوردن انگور و کشمش را برای خود منع و حرام کردند و میگفتند: چون زعفرانی انگور بسیار دوست میداشت، از این رو چیزی را که او خیلی دوست داشت بر خود روا نمی داریم.[۴]
اعتقادات
عبدالقاهر بغدادی درباره این شخص میگوید که وی همواره سخنان متناقضی بیان میکرد. میگفت که کلام خدای متعال غیر اوست و هر چیزی که غیر خدای متعال باشد مخلوق است. اما در موضعی دیگر میگفت که سگ شرف دارد بر کسی که بگوید سخن خدا مخلوق است. عزّ الدین ابن اثیر، در کتاب «اللباب فی تهذیب الانساب» آورده است که زعفرانی معتقد بود که قرآن «محدث» و کلام او غیر از اوست و هر چیزی که غیر از او باشد، «مخلوق» است. اما در نقلی دیگر میگفت: هرکسی قائل به خلق قرآن باشد، کافر است و این دو سخن متناقض است.[۵] [۶] [۷] [۸]
پانویس
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 209 با ویرایش و اصلاحات در عبارات.
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج 10، ص 329- 331.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح عبارات
- ↑ شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجای عبارات.
- ↑ مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجایی عبارات
- ↑ بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الکوثری، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 126- 127
- ↑ بغدادی ابو منصور بن طاهر، الملل و النحل، تحقیق دکتر نادر البیرنصری، بیروت، سال 1970میلادی، ص 143
- ↑ حسنی رازی مرتضی، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الانام، به اهتمام عباس اقبال آشتیانی، تهران، سال 1313هجری شمسی، ص 62