جابر بن یزید جعفی

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۰۲ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) (ص)' به '[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) ')
جابر بن یزید جعفی
Om161.jpg
نام کاملجابر بن یزید بن حارث جُعْفی
نام‌های دیگرجابر جعفی
اطلاعات شخصی
محل تولدکوفه، عراق
روز درگذشت128 ق
دیناسلام، شیعه
استادانامام باقر و امام صادق
شاگردانسفیان ثوری
آثارکتاب اصول اربعمأة و صاحب تفسیر

جابر بن یزید بن حارث جُعْفی از تابعان و مشاهیر فقها، محدثان و مفسران شیعه و از اصحاب برجسته محمد بن علی (باقر العلوم)(ع) و امام صادق(ع) است. جابر بنا بر گزارش منابع، دارای مقام و منزلت والایی بوده و دارای کتاب‌هایی است. وی در جایگاه راوی احادیث از جانب شیعیان و اهل سنت مورد مدح و طعن قرار گرفته است. وفات او را سال ۱۲۸ قمری گفته‌اند[۱].

نام و تبار

از تاریخ تولد جابر و نام پدر و مادر وی مطلبی در دسترس نیست اما گفته‌اند نسب وی به خاندان جعفی، از خاندان‌های مشهور یمنی ساکن در کوفه از طایفه جُعفه از قبیله مَذحِج می‌رسد که از یمن به کوفه کوچ کردند[۲]. نجاشی از عالمان رجالی شیعه از او با کنیه «ابو عبدالله» و «ابو محمد» یاد می‌کند[۳].برخی نیز کنیه او را «ابو یزید» گفته‌اند[۴]. از القاب وی نیز می‌توان به «جعفی کوفی»[۵]. و «عربی قدیم»[۶].اشاره کرد. شیخ طوسی بنا بر نقل ابن قتیبه او را «اَزدی» معرفی کرده است[۷].اما محمدتقی شوشتری این قول را نادرست می‌داند و می‌گوید: شیخ در اثر خلط با جابر بن زید او را ازدی دانسته است [۸].درباره سال وفات جابر بن یزید اقوال مختلفی وجود دارد؛ اما بر اساس مشهورترین آنها، وی در سال ۱۲۸ قمری درگذشته است[۹].

اعتبار

در میان عالمان رجالی شیعه و سنی، جابر به علت اعتقادات مذهبی هم مدح و هم ذم شده است. نجاشی در وثاقت او شک کرده و او را مختلط می‌داند[۱۰]. شیخ مفید، او را از عالمانی می‌داند که ذم و طعنی درباره وی نیست [۱۱]. طوسی از ثقه بودن وی سخنی به میان نیاورده است[۱۲].ابن غضائری جابر را ثقه دانسته، ولی همه کسانی را که جابر از آنها روایت کرده، ضعیف شمرده است. ابن داوود حلی او را در زمره مجروحین حدیثی ذکر کرده است[۱۳].


حر عاملی[۱۴].حسین نوری[۱۵]سید ابوالقاسم خوئی[۱۶]. او را توثیق کرده و در صدد توجیه اقوال عالمان پیش از خود بر آمده‌اند. خویی علاوه بر توثیق جابر، او را دارای جلالت و منزلتی عظیم دانسته که محرم اسرار و مورد لطف و عنایت امامین صادقین(ع) بوده است.[۱۷] یعقوبی، وی را در زمره فقهای دوران امویان و عباسیان ذکر می‌کند[۱۷].ابن شهر آشوب، وی را از خواص اصحاب امام صادق(ع) و باب محمد بن علی (باقر العلوم)(ع) می‌شمرد[۱۸].

در میان شرح‌حال‌نویسان سنی، برخی جابر را توثیق کرده‌اند؛[۱۹]. ولی بیشتر آنها به علت اعتقادات مذهبی نظیر رجعت، غلو و اینکه از اصحاب عبدالله بن سبا بوده، او را ضعیف شمرده‌اند[۲۰].

ابن سعد درباره جایگاه اجتماعی و فقهی وی می‌نویسد: هر گاه قاضی خالد بن عبدالله قَسری در کوفه قضاوت می‌کرد، جابر در کنار او می‌نشست[۲۱]. ترمذی درباره دانش حدیثی وی می‌گوید: اگر جابر نبود، کوفه از حدیث خالی می‌شد[۲۲]. ابن ابی حاتم رازی روایتی را نقل می‌کند که سفیان ثوری گفته است باتقواتر از جابر در حدیث ندیدم[۲۳]. ابن حجر عسقلانی گفته جابر گاهی احادیث نادر و منحصر به‌فرد روایت می‌کرد و از این رو بزرگان اهل سنت روایت کردن از او را بر خود لازم می‌دیدند[۲۴].

ورود به مدینه و دیدار با امام باقر(ع)

بر طبق گزارشی که از قول جابر نقل شده، وی در نخستین دیدار با امام باقر(ع)، خود را کوفی و از خاندان جعفی معرفی نموده و انگیزه‌اش از سفر به مدینه را آموختن علم از ایشان بیان کرده است. امام در این دیدار دو کتاب به جابر داد و از او خواست تا مطالب یکی از این دو کتاب را در زمانِ حکومت بنی‌امیه فاش نسازد[۲۵]. امام باقر(ع) همچنین در دو وصیت خویش به جابر، سفارشات مهمی‌ به او کرد[۲۶]. امام صادق(ع) نیز بر جابر رحمت فرستاد و او را تأیید نمود و منزلت او را نزد خویش به منزلت سلمان فارسی نزد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) ]] تشبیه کرده است[۲۷].

مشایخ و راویان

نام مشایخ جابر و کسانی که از او روایت کرده‌اند در میان کتب رجالی شیعه[۲۸] [۲۹]. و اهل سنت[۳۰]. آمده است. سفیان ثوری، شعبة و حسن بن صالح از جمله کسانی‌اند که از او روایت کرده‌اند[۳۱].


آثار

شیخ طوسی او را یکی از صاحبان اصول اربعمأة و صاحب تفسیر می‌داند[۳۲].نجاشی برای وی کتب بسیاری نظیر تفسیر، کتاب نوادر، کتاب جمل، کتاب صفین، کتاب نهروان، مقتل امیرالمؤمنین(ع) و مقتل الحسین(ع) را می‌شمرد[۳۳].

کتاب‌های دیگر مانند «رسالة ابی جعفر الی اهل البصره» را که نجاشی ذکر کرده[۳۴] و یا کتاب «حدیث الشوری» که طبرسی متن کامل آن را آورده، منتسب به وی دانسته‌اند[۳۵].

پانویس

  1. جابر بن یزید جعفی
  2. سمعانی، الانساب، ۱۴۰۸ق، ج ۲، ص۴۷ و ۴۸
  3. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
  4. بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰
  5. بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰
  6. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
  7. طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
  8. شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۲، ص۵۴۳
  9. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸؛ طوسی، رجال طوسی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج ۱، ص۲۰۸؛ ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵
  10. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵۶ق، ص۱۲۸
  11. الرساله العددیه، مجموعه مصنفات شیخ مفید
  12. طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵
  13. ابن داوود، رجال ابن داوود، ۱۳۹۲ق، ص۶۱
  14. حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۴ق، ج ۳۰، ص۳۲۹
  15. نوری، خاتمه مستدرک الوسائل، ۱۴۱۵ق، ج ۴، ص۲۱۸
  16. خویی، معجم رجال الحدیث، ۱۴۱۳ق، ج ۴، ص۳۳۶
  17. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۳۴۸ و ۳۶۳
  18. ابن شهرآشوب، المناقب، ۱۳۷۶ش، ج ۳، ص۴۰۰
  19. به عنوان نمونه نگاه کنید به:‌ رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ص۴۹۷
  20. نگاه کنید به: ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج ۶، ص۳۴۵؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ۱۴۰۶ق، ج ۲، ص۲۱۰ و ۲۱۱؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰؛ نسایی، کتاب الضعفاء و المتروکین، ۱۴۰۶ق، ص۱۶۳؛ عقیلی، کتاب الضعفاء الکبیر، دار الکتب العلمیه، ج۱، ص۱۹۱–۱۹۶؛ ابن حبان، المجروحین، ۱۳۹۶ق، ج۱، ص۲۰۸ و ۲۰۹؛ عجلی، معرفة الثقات، ۱۴۰۵ق، ج ۱، ۲۶۴
  21. ابن سعد، طبقات کبری، ۱۹۶۸ق، ج۶، ص۳۴۶
  22. ترمذی، سنن ترمذی، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۴۰۰
  23. رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲، ص۴۹۷
  24. مزی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۴۲
  25. طوسی، اختیار معرفه الرجال، ۱۴۰۴ق، ج ۲، ص۴۳۸
  26. ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ۱۳۶۶ش، ص۲۸۴ – ۲۸۷
  27. مفید، الاختصاص، ۱۴۱۴ق، ص۲۰۴ و ۲۱۶
  28. نجاشی، رجال نجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۸
  29. اردبیلی، جامع الرواة، مکتبة المحمدی، ج۱، ص۱۱۴
  30. مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۴، ص۴۶۶ و ۴۶۷
  31. رازی، الجرح و التعدیل، ۱۲۷۱ق، ج۲،‌ ص۴۹۷ و۴۹۸؛ ابن قتیبه دینوری، المعارف، ۱۹۹۲م، ص۴۸۰
  32. طوسی، الفهرست، ۱۴۱۷ق، ص۹۵
  33. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
  34. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۴۱۵ق، ص۱۲۹
  35. طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج ۱، ص۳۲۰ – ۳۳۶