جنبش اسلامی تونس

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۷ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها)

جنبش اسلامی تونس متکشل از مردم تونس است که بعد از پایان گرفتن جنگ جهانی دوم برای به دست آوردن استقلال این کشور نبردهای مسلحانه خود را آغاز کردند. سیاست دولت استعماری فرانسه بر اساس سرکوبی مبارزه‌های مسلمانان این کشور بود. بروز قیام‌های مردمی و جنبش‌های آزادی‌بخش در کشورهای عربی و خاورمیانه به حرکت مردم تونس نیرو بخشید و نبردهای مسلحانه مردم این کشور، در قالب جنگ‌های چریکی، ترور مزدوران فرانسه و حمله به واحدهای نظامی اشغالگر ادامه یافت و مقاومت‌های مردمی روز به روز گسترش پیدا کرد.

بررسی موقیعت تونس

تونس از کشورهای شمال آفریقاست و به خاطر واقع شدن در کنار دریای مدیترانه، بهترین موقعیت را برای تجارت جهانی دارد. اسلام در قرن اول هجری از راه خاورمیانه و مصر به کشورهای شمال افریقا و از جمله تونس راه پیدا کرد. در حال حاضر بیشتر مردم تونس را مسلمانان تشکیل می‌دهند و بیشتر آنها مالکی اند.
به دلیل حضور چند ساله ترکان عثمانی تعداد محدودی پیروان مذهب حنفی نیز در این کشور وجود دارد و پیروان دیگر مذاهب در اقلیت هستند. سلطه نزدیک به یکصد ساله فرانسه (1881 ـ 1956) بر این کشور و فشارهای واتیکان برای مسیحی کردن مسلمانان، اگر‌چه به علت پُر‌باری فرهنگ اسلامی نتوانست زیاد ثمربخش باشد، ولی بدون تأثیر هم نبوده است و فرهنگ مبتذل غربی، به ویژه در بین جوانان این کشور در حال رشد است.[۱]

تاریخچه مبارزات مسلمانان تونس

مردم تونس بعد از پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، برای به دست آوردن استقلال این کشور، نبردهای مسلحانه خود را آغاز کردند. سیاست دولت استعماری فرانسه بر اساس سرکوبی مبارزه‌های مسلمانان این کشور بود. بروز قیام‌های مردمی و جنبش‌های آزادی‌بخش در کشورهای عربی و خاورمیانه به حرکت مردم تونس نیرو بخشید و نبردهای مسلحانه مردم این کشور، در قالب جنگ‌های چریکی، ترور مزدوران فرانسه و حمله به واحدهای نظامی اشغالگر ادامه یافت و مقاومت‌های مردمی روز به روز گسترش پیدا کرد.
مبارزات آزادی‌بخش مسلمانان تونس در سال 1954، همزمان با آغاز جنبش مردم مسلمان الجزایر، شدت گرفت و حملات چریکی در ستیز با نیروهای فرانسه افزایش پیدا کرد. این مقاومت مردم تونس سرانجام دولت فرانسه را مجبور کرد که در 20 مارس 1956 استقلال این کشور را به رسمیت بشناسد. بعد از اعلام استقلال، حزب دستوری سوسیالیست در انتخابات آوریل 1956 پیروز شد و «حبیب بورقیبه» به قدرت رسید.
«حبیب بورقیبه» از همان آغاز، سیاست‌های اسلام‌ستیزی را در پیش گرفت و پوشیدن چادر برای زنان را ممنوع اعلام کرد و تبلیغات دامنه داری را علیه مسلمانان و گروه‌های اسلامی شروع کرد. با روی کار آمدن «بورقیبه» مبارزات مسلمانان تونس وارد مرحله‌ای جدید شد و سیاست‌های دولت و نظام غیرمذهبی «بورقیبه» از سوی اسلام‌گرایان مورد انتقاد شدید واقع گردید. حذف برخی سیاست‌های غیرمذهبی نتوانست از جنبش رو به افزایش مردمی جلوگیری کند، از این رو اعتراض عمومی در سراسر کشور شروع شد.
جنبش گرایش اسلامی به عنوان اولین حزب سیاسی اسلامی در دهه هفتاد میلادی فعالیت خود را آغاز کرد.
«راشد الغنوشی» در سال 1979 به عنوان اولین رهبر جنبش گرایش اسلامی‎شناخته شد. این حزب با هدف مبارزه با وابستگی دولت «بورقیبه» به غرب و اصلاح مفاسد اجتماعی تشکیل شد و در اساس‌نامه آن آمده بود: «تونس باید نقش خود را به عنوان بزرگ‌ترین میهن تمدن اسلامی در آفریقا ایفا کند و به وابستگی، فساد و انحرافات پایان بخشد.»
«بورقیبه» فشارهای زیادی بر اسلام‌گرایان وارد کرد ولی نتوانست از سرعت روند اسلام‌گرایی در این کشور بکاهد، بلکه موج اسلام‌گرایی روز به روز در حال خیزش بود. ناتوانی «بورقیبه» در سرکوبی جنبش اسلامی و خطری که غرب از این نظر احساس می‌کرد، سبب شد تا «آمریکا و غرب از بیم تکرار انقلاب اسلامی ایران در تونس، درصدد جلوگیری از قیام مردم علیه رژیم «بورقیبه» برآیند.
قیام‌های متعدد مردمی علیه «بورقیبه» رژیم وی را به شدت تضعیف کرده بود. سرکوب جنبش اسلامی در این کشور توسط «بورقیبه» نتوانست مانع رشد این جنبش گردد و این جنبش هر روز قدرت و نیروی تازه‌ای می‌یافت.
آمریکا و غرب برکناری «بورقیبه» و روی کار آمدن یک مهره خود را تنها راه مهار جنبش اسلامی و جلوگیری از قیام مردمی تشخیص دادند و «زین‌العابدین بن علی» را بهترین مهره برای این کار دانستند»، از این رو کودتایی را علیه «بورقیبه» طراحی کردند و «بن علی» در یک کودتای نظامی در 7 نوامبر 1987 به قدرت رسید.
در اوایل ریاست‌جمهوری «زین‌العابدین بن علی»، تونس از سال 1987 تا 1989 دوران کوتاهی را، هر چند به صورت ظاهری، در یک فضای باز سیاسی پشت سر گذاشت. در این دوران، احزاب فعالیت‌های سیاسی خود را آغاز کردند و انتشار مطبوعات، آزاد شد. پس از انتخابات 1989 یک بار دیگر اختناق و خفقان زمان «بورقیبه» برگشت و دولت، مخالفان و گروه‌های اسلامی را زیر فشار شدید قرار داد؛ محاکمه‌های سیاسی آغاز گردید و بسیاری از طرفداران احزاب اسلامی شکنجه و یا زندانی شدند.
«بن علی» در مجلس تونس با اعلام اینکه هیچ گروه دینی در این کشور حق فعالیت ندارد، گفت: «اسلام دین همه است و نمی‌تواند موضع اختلاف و مبارزه قرار گیرد و نمی‌توان با تمسک به آن به قدرت دست پیدا نمود. دولت، تنها مدافع اسلام است.»
حزب گرایش اسلامی در سال 1990 به جنبش «النهضه» تغییر نام یافت و «راشد الغنوشی» در این چارچوب، جنبش اسلام را بازسازی کرد. جنبش النهضه، بزرگ‌ترین گروه اسلام‌گرا در تونس است و در میان مردم طرفداران زیادی دارد؛ از این رو، رژیم «بن علی» نسبت به آن حساس است.
در سال 1991 دولت با اسلام‌گرایان و هواداران حزب النهضه رو در روی هم قرار گرفتند و دولت در یک اقدام بی سابقه، فعالیت حزب النهضه را متوقف کرد و اعضای آن را دستگیر و عده‌ای را به شهادت رساند و عده‌ای دیگر را به اتهام دسیسه برای قتل «بن علی» رییس‌جمهور با پشتیبانی ایران و سودان، در دادگاه نظامی محاکمه کرد و رهبر حزب النهضه، «راشد الغنوشی» را به لندن تبعید کرد.
با وجودی که جنبش اسلامی در تونس مورد حمایت مردم است، ولی رژیم حاکم، گروه‌های اسلامی و در رأس همه حزب نهضت اسلامی را، گروه تروریستی می‌داند و اجازه فعالیت به آن نمی‌دهد.
اگر چه تا کنون تظاهرات و مخالفت‌های زیادی با افکار دین‌ستیز و لائیکی رژیم و حمایت از جنبش اسلامی در تونس انجام گرفته، اما هیچ یک در سیاست فشار و سرکوب رژیم تأثیر نگذاشته است. زیرا دولت درصدد ریشه کن نمودن قیام‌های آزادی خواهی در این کشور است و در راستای همین سیاست، اعضای گروه النهضه، نه تنها در تونس دستگیر و زندانی شدند، بلکه اعضا و هواداران آن در خارج از کشور نیز مورد تعقیب قرار گرفتند.
با وجود این همه فشار، «اعضا و رهبران جنبش النهضه که هدفی جز اجرای احکام اسلامی و برقراری حکومت اسلامی ندارند»، به مبارزات رهایی بخش خود ادامه می‌دهند و امیدوارند که به پشتوانه مردم، رژیم غیرمذهبی این کشور را سرنگون و حکومت اسلامی را برپا نمایند.

ماهیت جنبش اسلامی تونس

جنبش اسلامی در تونس که نیم قرن است در این کشور ادامه دارد و مسلمانان این کشور برای احیای هویت اسلامی خود مبارزه می‌کنند، از نظر فکری و ماهیتی در دو مرحله قابل بررسی و ارزیابی است:
مرحله نخست که از سال 1920 تا 1956 را شامل می‌شود؛ جنبش رهایی بخش مردم این کشور، ماهیت استعمارستیز داشت و مهم‌ترین دستاورد جنبش اسلامی در این دوره، استقلال تونس و برقراری نظام جمهوری در این کشور بود، زیرا احزاب و گروه‌های اسلامی و سیاسی، با انگیزه مبارزه با سیاست‌های استعماری فرانسه و رویارویی با مسیحی کردن مسلمانان به وسیله مبلغان تبشیری مسیحی به وجود آمدند.
آنچه که در آغاز برای آنها مهم بود، آزادی سرزمین تونس از سلطه فرانسه و برکناری نظام پادشاهی در این کشور بود. در این مرحله که جنبش اسلامی تونس در آغاز راه قرار داشت و هنوز تجربه‌های کافی و لازم را برای مبارزه به دست نیاورده بود، دشمن سعی نمود که با نفوذ در صفوف مبارزان، آنان را از هدف اصلی شان منحرف نماید.
به همین دلیل، برخی از گروه‌های اسلامی از هدف اولیه خود دست برداشته و در راستای منافع غرب و اجرای برنامه‌های سلطه‌گرایانه آنها پیشگام شدند. از آن جمله می‌توان از حزب «دستوری» نام برد که در سال 1920 توسط مرحوم «شیخ عبدالعزیز النعالبی»، ـ آزادی خواه و اصلاح‌طلب تونسی در آغاز قرن بیستم ـ برای مبارزه با استعمار فرانسه پایه‌گذاری شد. این حزب در مسیر مبارزه، به علت نفوذ فرهنگ غرب و افراد وابسته به دشمن، مانند «حبیب بورقیبه» در آن، از اهداف اولیه خود دور شد. هم اکنون حزب دستوری در تونس حکومت می‌کند، و رهبران آن کاملاً از اسلام فاصله گرفته و با جریان اسلام‌گرایی و طرفداران جنبش اسلامی در این کشور به شدت مبارزه می‌کنند.
مرحله دوم جنبش اسلامی تونس که از زمان استقلال این کشور در 1956 آغاز شد و همچنان ادامه دارد؛ در ماهیت و آرمان جنبش اسلامی در این مرحله تغییرات اساسی و بنیادین به وجود آمده است. دگرگونی‌های واقعی در اهداف جنبش‌های اسلامی و آزادی‌بخش جهان بیشتر در دهه هفتاد، تحت تأثیر انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد و اصلاح‌طلبی، ایجاد حکومت اسلامی و ملت واحد اسلامی به عنوان اصلی‌ترین آرمان و خواسته مبارزان و جنبش‌های اسلامی قرار گرفت.
«جبهه اسلامی» تونس که در سال 1990 از حزب نهضت اسلامی منشعب شد، در اولین بیانیه خود اعلام کرد: «این گروه دارای سازمان دهی مستقل که دعوت به اعتلای کلمه «اللّه» می‌کند، می‌باشد. این گروه به اعتقادات اهل سنت و جماعت و سلف صالح ایمان دارد و اسلام را به عنوان یک دین جهان شمول می‌داند و برای هیچ مذهبی تعصب ندارد. راه این گروه، راه جهاد است و بر اساس قرآن و سنت عمل می‌کند. هدف از تشکیل این گروه زنده کردن اعتقادات اسلامی و پایان دادن به حکومت جاهلیت و برقراری حکومت، به عنوان اولین گام در راه احیای خلافت اسلامی و پایان دادن به حالت استضعاف مسلمانان می‌باشد.»
رهبران حزب نهضت اسلامی نیز مانند «راشد الغنوشی» و «عبدالفتاح مورو»، از همان ابتدا در دهه هفتاد کار خود را به عنوان اصلاح‌طلبان اجتماعی شروع کردند و خواستار بازگشت به سنت‌های اسلامی، اسلامی‌کردن نظام آموزشی کشور، اصلاح قوانین و شیوه‌های زندگی مردم، برای تطابق با شریعت اسلامی بودند.
«راشد الغنوشی در جریان محاکمه‌های خود در زمان «بن علی»، با اعلام شرکت در یک انتخابات آزاد، حرکت خود را دعوت برای صلح، برادری، دموکراسی و آزادی دانست.»
در این مرحله رهبران جنبش اسلامی تونس که خواستار تشکیل حکومت اسلامی و یا مشارکت در حکومت بودند، به ترویج فرهنگ غربی در کشور و لائیک بودن حکومت نیز اعتراض داشتند.
این امر، مورد قبول مقامات تونسی و نخبگان فرانسه گرای تونس نبود، بلکه خطری بزرگ، برای آنها به شمار می‌آمد. بر این اساس، دولت سعی کرد که حزب نهضت اسلامی و سایر حرکت‌های اسلامی در این کشور را از راه ایجاد تفرقه بین آنها و اعمال فشار بر رهبران و هواداران آنان، ریشه کن نماید.

جنبش اسلامی تونس و انقلاب اسلامی ایران

بدون تردید، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بر تمام جنبش‌های اسلامی و حرکت‌های رهایی بخش و از آن جمله جنبش اسلامی مردم تونس، تأثیر فکری و معنوی زیادی داشت. حزب نهضت اسلامی (النهضه) به رهبری «راشد الغنوشی» که یکی از احزاب قدرتمند و مردمی در تونس است، با انقلاب اسلامی رابطه نزدیک دارد.
این گروه از طرفداران انقلاب اسلامی و اندیشه‌های سیاسی امام خمینی رحمه الله به شمار می‌آیند. که برای برقراری حکومت اسلامی در این کشور مبارزه می‌کنند. به خاطر این پیوند، رژیم حاکم در سال 1987 «الغنوشی» را به همراه تعداد دیگری از رهبران جنبش اسلامی تونس، به اتهام توطئه برای سرنگونی دولت حاکم بر این کشور با حمایت جمهوری اسلامی ایران، متهم کرد.
به این نکته باید اشاره کرد که تمام گرایش‌های اصیل اسلامی، به ویژه در سال‌های اخیر که تمامی کشورهای اسلامی را در برگرفته است، متأثر از انقلاب اسلامی است و این روند در جنبش اسلامی و جریان‌های اجتماعی و سیاسی تونس، بسیار محسوس‌تر است.
روزنامه اطلاعات در تاریخ 1/4/1359 از بازتاب انقلاب اسلامی در میان مردم مسلمان تونس چنین می‌نویسد: «کمترین تأثیر انقلاب اسلامی ایران، در تونس این است که عده زیادی را به این فکر واداشته که می‌توان مذهب را از حاشیه به متن آورد، می‌شود کمبودها، تبعیض‌ها، استعمار شدن‌ها، استثمار و استکبار کشیدگی‌ها را از میان برد، آن هم با روش جدید و الگویی نو، و راهی که در نهایت به دروازه‌های واشنگتن و مسکو ختم نمی‌شود.»2 به این ترتیب بین انقلاب اسلامی و جنبش اسلامی تونس وابستگی و ارتباط ژرفی وجود دارد.

پانویس