سوره فلق
سوره فلق صدوسیزدهمین (۱۱۳) سوره قرآن کریم و یکی از دو سورهای است که به مُعَوِذَتَین مشهورند. خداوند متعال در این سوره مخاطرات و اموری را ذکر میکنند که امت اسلامی و هر آدمی را تهدید میکند و برای نجات از این مشکلات نیز پناه بردن به خود را تعلیم میدهد.[۱] [۲]
شأن نزول
سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر المیزان درباره شأن نزول این سوره به حدیثی از کتاب الدر المنثور استناد میکنند که ترجمه آن اینچنین است: «عبد بن حميد، از زيد بن اسلم روايت كرده كه گفت: مردى يهودى رسول خدا را جادو كرد، و در نتيجه آن حضرت بيمار شد، جبرئيل بر او نازل گشته دو سوره مُعَوِذَتَين را آورد و گفت: مردى يهودى تو را سِحر كرده و سحر مذكور در فلان چاه است، رسول خدا على را فرستاد آن سحر را آوردند، دستور داد گرههاى آن را باز نموده، براى هر گره يك آيه بخواند، على هر گرهى را باز مىكرد يك آيه را مىخواند، به محضى كه گرهها باز و اين دو سوره تمام شد، رسول خدا برخاست، گويا پاىبندى از پايش باز شده باشد».[۳][۴]
محتوای سوره
آیات این سوره به یکی از واقعیتهای زندگی انسان اشاره دارد که در هر لحظه از اوقات زندگی او ساری و جاری است. موضوع شر یا شرورات همان واقعیتی است که این سوره از برخی از آنها سخن میگوید. شرورات در زبان فلیسوفان و متکلمان امری عدمی است و از عدم خیر انتزاع شده است، به این معنا که هرآنچه در عالم هستی است بهرهای از وجود دارد پس در همان مرتبه جزء خیرات است چرا که وجود، خود منشاء خیر است؛ مثلاً ممکن است که نیش عقرب در زمرهٔ شرورات شمرده شود و حال آنکه نیش عقرب برای خود او موجب امنیت در برابر دشمن است بههمین دلیل نیش عقرب از خیرات است و از این جهت که برای دیگران موجب ضرر است؛ شر خوانده میشود، بنابراین در عالم هستی خیرات محض است که جاری است و آنچه که از آن به شر تعبیر میشود صرفا شرهای عرضی است با این توضیح که چون برای دیگران موجب ضرر و زیان است شر است، از همین رو انسان موجودی است که هم میتواند به دیگران ضرر برساند و هم میتواند مورد تعرض دیگران قرار بگیرد و بههمین دلیل انسان نیاز دارد که برای دفع و رفع ضرر به چیزی یا جایی پناه ببرد و چنین انسانی که در معرض بسیاری از رخدادهای تلخ است هیچ چارهای جز استعاذه که موضوع این سوره است، ندارد.[۵]
﴿بِرَبِّ الْفَلَقِ﴾
فلق در آیه اول به معناى شكافتن و جدا كردن است که غالبا بر هنگام صبح اطلاق مىشود، يعنى آن لحظهاى كه نور گريبان ظلمت را مىشكافد و سر بر مىآورد. خداوند در این آیه خود را به خدای صبح، صبحی که با نورش ظلمت شب را میشکافد معرفی میکند و این نوع معارفه با آیات بعدی که از برخی امور شر سخن میگوید تناسب دارد چرا که شر، خود ساتر خیر و مانع آن است[۶] و تنها کسی که میتواند ظلمت و تاریکی شرورات را برطرف کند، نقصها و آفتها را بشکافد و سلامت را به بار آورد خداوند است و از همینرو باید به او پناه جست.[۷]
مهمترين منابع شر و فساد
خداوند متعال همانطور که اشاره شد به مسئله استعاذه در برابر شرورات به عنوان یک امر ضروری اشاره میکنند، در استعاذه یکی از امور لازم شناخت موجود شرور است که در آیات (۵ ــ۲) سوره از آنها نام میبرد که بهترتیب آیات عبارتند از:
- ﴿مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ﴾ شـر تـمـام مخلوقات. تعبیر (ما خلق) عبارتی است که بهصورت عام و در یک معنای کلی آمده است بنابراین دارای مصادیقی است که در آیات پس از آن به صورت خاص به مهمترین آنها اشاره شده است.[۸]
- ﴿وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ﴾ و از شر شب وقتى كه با ظلمتش داخل مىشود. علت اینکه شر، به شب نسبت داده شده است، به این دلیل است که شب با تاريكيش شرير را در رساندن شر كمك مىكند، و به همين جهت مىبينيم شرورى كه در شب واقع مىشود بيشتر از شرور واقع در روز است و از سویی؛ انسان در شب ناتوانتر از روز در برابر حمله شرور است.[۹]
- ﴿وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ﴾ از شر زنان جادوگر ساحر، كه در عقدهها و گرهها عليه مسحور مىدمند، و به اين وسيله مسحور را جادو مىكنند.
- ﴿وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ ﴾ شر حسودان زمانی که حسادت میکنند.
از ايـن اجـمـال و تفصيل چنين استفاده مى شود كه عمده شرور و آفات از همينجا سرچشمه مى گيرد و مهمترين منابع شر و فساد اين سه منبع است و اين بسيار پر معنى و قابل تامل مى باشد.[۱۰]
پانویس
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، جلد ۲۰، ص ۶۷۹
- ↑ https://mirbaqeri.ir/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87/%D8%B3%D9%85%D8%AA_%D8%AE%D8%AF%D8%A7/1398-%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DA%A9%D9%87-%D9%81%D9%84%D9%82-%D9%BE%D9%86%D8%A7%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AA%D8%B9%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B2-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D8%B1-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B7-%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D9%86-%D8%AA%D9%86%D9%87%D8%A7-%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA%D8%8C-%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%A8%D9%87-%D9%88%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA.html
- ↑ الدر المنثور، ج 6، ص 417
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، جلد ۲۰، ص ۶۸۳
- ↑ https://javadi.esra.ir/fa/w/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%81%D9%84%D9%82-1399/01/28-1
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، جلد ۲۰، ص ۶۸۰
- ↑ https://javadi.esra.ir/fa/w/%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%81%D9%84%D9%82-1399/01/28-1
- ↑ ترجمه تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی، جلد ۲۰، ص ۶۸۱
- ↑ همان
- ↑ https://quran.anhar.ir/tafsir-14656.htm
منابع
- تفسیر المیزان، سید محمدحسین طباطبایی.
- تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی.
- تفسیر تسنیم، عبدالله جوادی آملی.