امر بین الامرین
امر بین الامرین یک آموزه دینی و برخاسته از تعالیم اولیای الهی است که در برابر نظریه های جبر و تفویض قرار می گیرد.
تاریخچه نظریه
این نظریه برای اولین بار از سوی امام علی علیه السلام تعلیم شده است، آن گاه که شخصی از امام در باره معنای قدر می پرسد، حضرت ابتدا معنای قدر را تبیین و در ادامه به امر بین الامرین اشاره می کند و می فرماید: قدر دریایی عمیق است، پس وارد آن مشو. شخص دوباره سوال می کند که ما را از قدر آگاه کن! حضرت می فرماید مکانی است تاریک پس داخل آن نشو! آن شخص باز از معنای قدر می پرسد، حضرت پاسخ می دهد که آن سرّ خدا است، پس در باره آن بحث نکن. سائل بیشتر توضیح می خواهد، حضرت پاسخ می دهد اکنون که این پرسش را رها نمی کنی، پس بدان قدر امر بین الامرین است، نه جبر است و نه تفویض.[۱] از دیگر امامان معصوم خصوصا امام صادق و امام رضا علیهما السلام نیز روایاتی از تفسیر امر بین الامرین به دست ما رسیده و هم چنین از امام هادی علیه السلام رساله مفصلی در تبیین این موضوع تدوین شده است.[۲] و اما امر بین الامرین از نگاه دیگر، مثل نظریه کسب و خلق افعال عباد، یک اصطلاح کلامی است و از عقاید خاص مذهب امامیه به شمار می رود. این نظریه به ما نشان می دهد که در افعال اختیاری انسان، هم اراده الهی و هم اراده انسانی با هم دخالت دارد.
تعریف امر بین الامرین
در تعریف امر بین الامرین نوشته اند:« و الأمر بین الأمرین هو أن اللّه تعالى جعل عباده مختارین فی الفعل و الترک مع قدرته على صرفهم عما یختارون و على جبرهم على ما لا یفعلون» [۳] امر بین الامرین یعنی این که خدای متعال بندگانش را میان فعل و ترک مختار قرار داده با این که قادر است بندگان را نسبت به فعلی که اراده کرده اند تا انجام دهند، باز دارد یا بر فعلی که مایل به انجامش نیستند، مجبور کند. هم چنین آورده اند: « أن الله تعالى أقدر الخلق على أفعالهم و مکنهم من أعمالهم ... فلم یکن بتمکینهم من الأعمال مجبرا لهم علیها و لم یفوض إلیهم الأعمال لمنعهم من أکثرها و وضع الحدود لهم فیها و أمرهم بحسنها و نهاهم عن قبیحها فهذا هو الفصل بین الجبر و التفویض على ما بیناه» [۴]یعنی خدای متعال بندگان را قادر کرد که تا بتوانند افعال و اعمال خود را انجام دهند، پس مجبور شان نکرد و از طرفی به بندگان اختیار کامل نداد چون مانع انجام بسیاری از اعمال شان شد و برای اعمال حدودی وضع کرد و نسبت به اعمال نیک تشویق شان نمود و از اعمال زشت منع شان کرد و این همان تمایز میان جبر و اختیار است.
و در جایی دیگر امر بین الامرین این گونه تعریف شده است: «فالأعمال لیست مستندة إلیه تعالى فقط بحیث لا مباشرة للإنسان ولا تأثیر له کما یقوله الجبری، کما لیست مستندة إلى الإنسان فقط بحیث یخرج عن سلطانه و قدرته کما یقوله التفویضی، بل الأفعال فی عین کونها مستندة إلى الإنسان بالحقیقة لصدورها عنه بالاختیار، مستندة إلیه تعالى، لأنه معطی الوجود و القدرة، فالاستناد إلیه تعالى طولی و ملکیته ملکیة طولیة...و هذا هو معنى الأمر بین الأمرین. [۵] یعنی اعمال ما فقط به خدای متعال مستند نیست به این معنا که انسان هیچ دخالت و مباشرت و نیز تاثیری در انجام آن نداشته باشد آن گونه که اهل جبر به آن معتقدند، همچنین نیز اعمال ما کاملا وابسته به ما نیست به گونه ای که از سلطنت و حکومت خدا خارج باشد آن گونه که مفوضه به آن معتقدند، بلکه اععال(ما) در عین آن که واقعا مستند به خود ما است و از اختیار ما ناشی می شود، در همان حال به خدای متعال نیز وابسته است، زیرا او اعطا کننده وجود و قدرت است و این نحوه صدور، دلیل بر استناد طولی علت ها(فاعل ها) است.(اشاره به فاعلیت طولی) و مالکیت خدا هم مالکیت طولی است و امر بین الامرین این گونه ثابت می شود.
اثبات امر بین الامرین در روایات
نقل شده است با این مضمون که میان امام صادق علیه السلام و شخص قدری( منکر امر بین الامرین) مناظره معروفی اتفاق افتاد. امام از آن شخص خواست تا سوره حمد را بخواند، مرد قدری شروع کرد به خواندن سوره حمد و وقتی به جمله ایاک نعبد و ایاک نستعین رسید امام به او گفت همین جا توقف کن و از او پرسید مگر نمی گویی ما فقط تو را می پرستیم و از تو کمک می خواهیم! پس آن کیست که تو از او کمک می خواهی؟اگر در کارهایت به خود واگذار شده ای و بی نیازی پس چه احتیاجی به طلب کمک و یاری داری؟ اینجا بود که مرد قدری مبهوت و ساکت ماند و مغلوب امام شد.[۶] بنا بر این، باید بپذیریم که در امور زندگی به طور حتم نمی توانیم مستقلا و بدون دخالت فاعل دیگری کارهای خود را ساماندهی کنیم. پس باید شخص بزرگ تر و بالاتری باشد که از او کمک بطلبیم. مثلا در نماز می گوییم:«ایاک نعبد» و «ایاک نستعین» یعنی ما در همان حال که داریم با خدای مان سخن می گوییم و او را عبادت می کنیم، در همان حال نیز از او کمک می خواهیم. و این است معنای امر بین الامرین.!
در ضمن مناسب است به جمله ای معروف و کاملا معمولی و حتی شاید عامیانه که بسیار تکرار می شود توجه کنیم و آن جمله کوتاه بیان «الهی به امید تو» است که معمولا هر شخص مومن و موحدی هنگام شروع هر کاری همراه با نیت درونی، آن را می گوید. یعنی ای خدای بزرگ! من به امید لطف و محبت تو کارم را شروع می کنم، پس مرا در کاری که انجام می دهم یاری کن! در این جا حرکت به ظاهر از انسان شروع می شود، اما وقتی او خود را به خدا می سپرد خدا نیز به کمک او می آید و حرکتش را با برکت می کند. پس در واقع کار با همکاری دو فاعل بعید، یعنی فاعل الهی و فاعل قریب، یعنی فاعل انسانی به سامان می رسد.
پانویس
- ↑ مجلسی محمد باقر ، بحارالانوار ، ج۵، ص۵۷.
- ↑ ر ک، طبرسی امین الاسلام ، الاحتجاج ، ص 450 - 453
- ↑ شبّر سید عبد الله ، حق الیقین فی معرفة أصول الدین ، ص 103 و شرح المصطلحات الکلامیة ، ص 39
- ↑ شیخ مفید ، تصحیح اعتقادات الإمامیة ، ص 48
- ↑ خرازی سید محسن ، بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة ، جلد اول، ص 175
- ↑ علامه مجلسی محمد باقر ، بحار الانوار ، ص 56 حدیث 98