سلیمانیه (زیدیه)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۳ توسط Salehi.m (بحث | مشارکت‌ها)

سليمانيه‏ پيروان سليمان بن جرير از فرق «زيديه» و یا همان جريريه‏ اند.ابن اثیر در اللباب فی تهذیب الانساب سُلَیمانی را به ضم سین، فتح لام و سکون یاء ضبط کرده است. [۱]

وجه انتساب

ایشان از آن جهت سلیمانیه نامیده شدند که از متکلم معروف، سلیمان بن جریر رقی پیروی می کردند. [۲] [۳] [۴] [۵]

شرح حال

سلیمان بن جریر الرقی پایه گذار فرقه سلیمانیه یا جریریه است. [۶] [۷] او از علمای کلامی زیدیه و نیز از فقها به حساب می آمد [۸] [۹] او مردم را به مکتب زیدیه می‌خوانده است. [۱۰] و مناظراتی با هشام بن حکم در مجلس متکلمین در محضر هارون داشته است. [۱۱] سلیمان از کسانی بود که برای دربار هارون عباسی خدماتی شایسته ای انجام داد. از سابقه اعمال و اعتقادات او به دست می‌آید که او در اعتقاد زیدی ولی در عمل عباسی بوده و با امامیه رابطه‌ای جز خصومت و بغض و عناد نداشته است. [۱۲]

تاریخ تاسیس فرقه

ظهور این فرقه مربوط به دوره حکومت منصور دوانیقی است. [۱۳]

اصول اعتقادی

اصول اندیشه های سلیمانیه با دیگر فرقه های زیدیه اختلاف چندانی ندارد.

خلافت

سلیمانیه عقیده داشتند هرچند علی (علیه السلام) برترین شخص برای خلافت پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است، با این حال خلافت ابوبکر و عمر را نیز پذیرفته بودند و می گفتند که اگر خطایی در این باره رخ داده باشد، اجتهادی بوده است. بر همین مبنا امامت مفضول يعنى خلافت ابو بكر و عمر را قبول داشتند و مى ‏گفتند كه مسلمانان با اين كه در بيعت امير المؤمنين على (ع) ترك اصلح كردند، اما فاسق و كافر شمرده نمى ‏شوند. سلیمانیه بر خلاف موضع مسالمت جویانه اشان در موضوع خلافت ابوبکر و عمر، اما در برخورد با عثمان و خلافت وی او را سخت نکوهیدند و به کفر او و فسق طرفدارانش حکم کردند و علاوه عایشه، طلحه و زبیر را به دلیل جنگ با امام علی علیه السلام، کافر شمردند. همین موضع سبب شده است که اهل سنت، سلیمان بن جریر و پیروان او را تکفیر کنند.[۱۴] [۱۵]

اسماء و صفات

سلیمانیه در مسأله اسماء و صفات بر این عقیده بودند که خداوند عالِم است به علمی که آن علم نه خود اوست و نه غیر او، و علم او یک شئ است. آنان درباره قدرت و حیات و دیگر صفات نیز چنین عقیده ای داشتند.[۱۶]

استطاعت

در مسأله استطاعت، عقیده سلیمانیه آن بود که استطاعت پیش از فعل انسان وجود دارد و جزئی از وجود مستطیع است.[۱۷]

بداو تقیه

سليمان در مسأله «بداء» و «تقيه» اماميه را مورد انتقاد و طعن قرار داد و مى ‏گفت شرط نيست كه امام از نظر علم افضل امت باشد. بلکه همان قدر كه بتواند مسلمين را اداره كند كافى است و حتى لازم نيست كه مجتهد و خبير به مواقع اجتهاد باشد و از حرام و حلال سر در بياورد. [۱۸]

سر انجام سلیمان

سليمان بن جرير به قتل ادريس بن عبد اللّه شد که مؤسس دولت ادارسه در مغرب بود. وی در توطئه‏ اى به امر هارون الرّشيد با زهر مسموم و از دنیا رفت. [۱۹] [۲۰] [۲۱] [۲۲] [۲۳] [۲۴]

پانویس

  1. ابن اثیر، اللباب فی تهذیب الانساب، ج2، ص132
  2. فخر رازی، اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62
  3. رازی مرتضی، تبصرة العوام، ص186
  4. اقبال آشتیانی عباس، خاندان نوبختی، ص 186
  5. آملی محمد شمس الدین، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276
  6. مسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۱، ص۴۳۹.
  7. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۷، ص۱۹۹.
  8. اصفهانی ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۳۲۵.
  9. صنعانی احمد ابن قاسم، البحر الزخار، ج۱، ص۱۵.
  10. اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، ج۱، ص۳۲۵.
  11. شهر آشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۲۳۵.
  12. نباطی بیاضی علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج۲، ص۲۷۰.
  13. شهرستانی، عبدالکریم، الملل و النحل، ص۱۸۶.
  14. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 234 با ویرایش
  15. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101
  16. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101
  17. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، ج2، ص 101
  18. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 234 با ویرایش
  19. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 234
  20. مقریزی، الخطط، قاهره، سال 1930- 1911 میلادی، ج 2، ص 352.
  21. بغدادی عبد القاهر، الفرق بين الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948میلادی، ص 24- 148.
  22. الملل و النحل شهرستانى، ترجمه افضل الدين صدر تركه اصفهانى، به تصحيح سيد محمد رضا جلالى نائينى، طبع تهران، 1321 شمسی، ص 141- 142.
  23. اشعری قمی سعد بن عبد الله، المقالات و الفرق، تحقيق محمد جواد مشكور، تهران، سال 1963 میلادی ، ص 78- 79
  24. اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلاميين، ج 1، ص 135- 136.