جنبش امل
نام | جنبش امل |
---|---|
تاریخ تاسیس | ۱۷ مارس ۱۹۷۴ |
موسس حزب | امام موسی صدر |
رهبر (رهبران) | امام موسی صدر (۱۹۷۴- ۱۹۷۸) • مصطفی چمران (۱۹۷۸- ۱۹۷۹) • نبیه برّی (۱۹۷۹) |
اهداف و مبانی | دفاع از شیعیان لبنان • مقابله نظامی با اسرائیل |
فعالیتها | اجتماعی • فرهنگی |
جنبش اَمَل یکی از دو حزب عمده شیعه در لبنان است. أمل مخفف کلمه « افواج المقاومه اللبنانیه » یعنی « گردان های مقاومت لبنانی » می باشد.این جنبش در سال ۱۹۷۴ توسط امام موسی صدر پایهگذاری شد. جنبش امل یکی از طرفهای درگیر در جنگ داخلی لبنان بود. این جنبش که اولین جنبش شیعی لبنان و بنیانگذار مقاومت اسلامی علیه اسرائیل در لبنان محسوب میشود، در ابتدا به عنوان شاخه نظامی حرکت المحرومین و توسط امام موسی صدر با همکاری دکتر مصطفی چمران بنیان گذاشته شد .
تاریخچه جنبش اَمَل
جنبش اَمَل یکی از دو حزب عمده شیعه در لبنان است. این جنبش در سال ۱۹۷۴ توسط امام موسی صدر پایهگذاری شد. جنبش امل یکی از طرفهای درگیر در جنگ داخلی لبنان بود.أمل مخفف کلمه « افواج المقاومه اللبنانیه » یعنی « گردان های مقاومت لبنانی » می باشد . این جنبش که اولین جنبش شیعی لبنان و بنیانگذار مقاومت اسلامی علیه اسرائیل در لبنان محسوب میشود، در ابتدا به عنوان شاخه نظامی حرکت المحرومین و توسط امام موسی صدر با همکاری شهید دکتر مصطفی چمران بنیان گذاشته شد . تا در کشوری که هر حزب و گروه سیاسی یک شاخه نظامی وابسته به خود داشت، بتواند از کیان و هویت شیعیان لبنان دفاع نماید . شیعیانی که علیرغم داشتن بیشترین جمعیت طائفی در لبنان ، محروم ترین و مظلوم ترین طائفه لبنانی محسوب می شدند . با تأسیس حرکت المحرومین و سپس جنبش امل – که عملاً جایگزین حرکت المحرومین شد – جوانان شیعه که قبلا به احزاب چپ ، کمونیستی و فلسطینی پیوسته بودند ، از احزاب یاد شده روی گردان شده و به حزب طائفه خود پیوستند .امام موسی صدر جنبش محرومان حرکةالمحرومین را ایجاد کرد که با استقبال عموم اهالی جنوب مواجه شد و در دیگر شهرها نیز مشتاقان زیادی داشت.
در ۲۶ جمادیالثانی ۱۳۹۵ق/ ۱۵ تیرماه ۱۳۵۴ وی طی یک سخنرانی، خبر ایجاد سازمان نظامی امل را اعلام کرد. این سازمان شاخه نظامی «جنبش محرومان» بود که زیر نظر دکتر مصطفی چمران اداره میشد به دنبال حمله نظامی اسرائیل درسال1982م/1361 ه.ش به لبنان ، مبارزان فلسطینی از لبنان اخراج شدند . حمایت های مالی و نظامی آنها از گروههای چپ لبنانی قطع گردید . سپس درگیری دولت مارونی با جنبش امل نیز ، به پیروزی جنبش امل و متحدانش انجامید . این عوامل باعث افزایش چشمگیر قدرت جنبش امل و تبدیل آن به قوی ترین قدرت نظامی لبنان در طی سالهای 5-1984 م/64-1363ه .ش گردید .اما حزب الله لبنان حاصل همگرایی و اتحاد مجموعه ای از نیروهای مبارز در صحنه نبرد با اسرائیل در لبنان بود و هسته اولیه آن از اعضا و نیروهای سازمان جنبش محرومان زمین (امل)، سازمان جهاد اسلامی، اعضای حزب الدعوه که به رهنمود علامه سید محمد حسین فضل الله به این سازمان پیوستند و بخشی از اعضای جنبش فتح (شاخه ابوجهاد «خلیل الوزیر») و به طور کل تمام جریانات سیاسی احتمالی متأثر از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته بود.نقش شهید چمران در تاسیس جنبش امل بعد از وفات جمال عبدالناصر، ایجاد پایگاه چریکی مستقل، برای تعلیم مبارزان ایرانی، ضرورت پیدا میکند و لذا دکتر چمران رهسپار لبنان می شود تا چنین پایگاهی را تأسیس کند.
او به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان، حرکت محرومین و سپس جناح نظامی آن، سازمان «امل» را براساس اصول و مبانی اسلامی پی ریزی نموده که در میان توطئه ها و دشمنی های چپ و راست، با تکیه بر ایمان به خدا و با اسلحة شهادت، خط راستین اسلام انقلابی را پیاده میکند و علی گونه در معرکه های مرگ و حیات به آغوش گرداب خطر فرو می رود و در طوفان های سهمناک سرنوشت، حسین وار به استقبال شهادت می تازد و پرچم خونین تشیع را در برابر جبارترین ستم گران روزگار، صهیونیزم اشغال گر و هم دستان خونخوار آنها، راست گرایان «فالانژ»، به اهتزاز درمی آورد و از قلب بیروت سوخته و خراب تا قله های بلند کوه های جبل عامل و در مرزهای فلسطین اشغال شده از خود قهرمانی ها به یادگار گذاشته؛ در قلب محرومین و مستضعفین شیعه جای گرفته و شرح این مبارزات افتخارآمیز با قلمی سرخ و به شهادت خون پاک شهدای لبنان، بر کف خیابان های داغ و بر دامنة کوه های مرزی اسرائیل برای ابد ثبت گردیده است.
سیدحسین موسوی (ابوهشام) رئیس سازمان امل اسلامی لبنان پیرامون شهید چمران می گوید: شهید چمران به لبنان آمده بود تا برای خدمت به مسلمین و محرومین لبنان و در تماس بودن با انقلابیونی که با امام خمینی(ره) مرتبط بودند، با امام موسی صدر همکاری کند؛ او در خدمت مسلمانان و گروه های اصلی انقلاب ایران بود. محل اقامت و مرکز او نیز همیشه در جبل عامل در منطقه صور بود. درآن جا موسسه ای تأسیس کرد که از آن کادرهای مومن و باهوش و مجرب بیرون می آمدند. یعنی علوم و فنون فیزیک، ورزش و کُشتی می آموخت و فعالیت های آموزشی را نیز مجدانه به پیش می برد. او مسئول اصلی تشکیلاتی جنبش امل بود و می شود گفت مسئول عقیدتی سیاسی جنبش بود. او فردی فرهنگی، مجرب و آموزش دیده بود. امام موسی صدر معتقد بود که رئیس ارکان و ستادهای این نهضت اسلامی و شیعی در لبنان، شهید چمران(رحمت الله علیه) است. شهید چمران موسس نخستین تشکیلات در جنبش امل لبنان بود.
رابطه امل با مجلس شیعیان
برخی ناظران اعتقاد دارند كه باید عامل تازه ای را به عوامل تصمیم گیری امام درمورد تأسیس جنبش امل افزود. امام نمی خواست خود را به مجلسی كه ماهیت مدنی و دینی داشت، پایبند كند، زیرا نمی توانست در كشمكش های سیاسی كه ماهیت نظامی به خود گرفته بود، نقشی ایفا كند. در ابتدای اعلام موجودیت جنبش امل در اوت 1975، وقتی درباره رابطه جنبش با مجلس سؤال شد، امام گفت: جنش امل هیچ گونه رابطه سازمانی با مجلس اعلای شیعیان ندارد. ولی بازوی سیاسی ــ نظامی جنبش محرومان است، و مجلس بیانگر ماهیت مدنی ــ شرعی همان جنبش است، و براین اساس هماهنگی میان دو طرف شكل می گیرد.
افزون بر این امام خود رئیس و بنیانگذار هر دو نهاد بود، و حضور وی موجب انسجام، و مانع تضاد می شد. امام موسی صدر همواره در برابر یاران نزدیكش تكرار می كرد: اگر مرا میان مجلس و جنبش امل مخیر سازند، انتخاب چندان مشكل نخواهد بود.
امام در چندین نشست با برخی از جوانان مجلس عبارت مشهور خویش را كه اغلب اعضای مجلس آن را شنیده بودند تكرار كرد: شما بهترین جوانان شیعه نیستید، ولی من پس از تفكر طولانی، بهتر از شما از نظر موقعیت، فكر و عمل به ذهنم خطور نكرد. شاید اشاره ای كه امام همواره به جانشین قانونی خود، شیخ محمدمهدی شمس الدین، می كرد، دلالت های فراوانی بر ماهیت موضع وی در برابر مجلس و امل داشت. سید چندین بار و در برابر بسیاری از اعضای مجلس می گفت:
روزی فرا خواهد رسید كه این مجلس را به شیخ محمدمهدی شمس الدین واگذار كنم، و خود منحصراً به جنبش امل بپردازم. من به شیخ محمد و علم و اخلاق وی برای ایفای نقش من در مجلس اعتماد دارم. از آن پس دیگر اتفاقی نبود، كه هیچ یك از كسانی كه امام موسی صدر برای دفترسیاسی جنبش امل یا شورای فرماندهی انتخاب كرده بود، برای عضویت در مجلس اعلای شیعیان نامزد نشوند. (نگاه كنید به اسامی اعضا در بخشی دیگر از همان موضوع) براساس همین واقعه، می توان استدلال كرد كه امام موسی صدر برای هر مورد شخص مناسبی را انتخاب می كرد. شاید تماس های فراوان وی با افراد فعال شیعه درطول پانزده سال این فرصت را فراهم كرده بود تا كسانی را كه له یا علیه وی بودند، بیازماید. این مرحله ابتدا شاهد موج عظیم قومیت گرایی و ملی گرایی و پیوستن جوانان به جریانات سیاسی بود. سرانجام به جنگ داخلی انجامید كه خشك و تر را سوزانید. بنابراین، طبیعی بود كه دیدگاه های افراد فعال سیاسی مورد آزمون قرار گیرد و موضع گیری های آنان متفاوت باشد. سال 1975، سال تأسیس مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل، همچنان كه سال گزینش درون فرقه ای بود، سال انتخاب در داخل صحنه سیاسی اصلی نیز به شمار می رفت.
كشتار شنبه سیاه
ورود جنبش مسلحانه امل به صحنه عملی جنگ داخلی 1975، واكنش خشن حزب فالانژ را درپی داشت. شیخ پیرالجمیل، امام موسی صدر را متهم كرد كه فرقه شیعه را در جنگی درگیر ساخته است، كه از آن جان سالم به در نخواهد برد. به ویژه آنكه اعلام موجودیت جنبش، در نتیجه انفجار بعلبك، در پادگانی صورت گرفت كه زیر نظارت فلسطینیهای جنبش فتح بود. پیر جمیل با یادآوری موضع امام صدر در قبال جنگ داخلی لبنان و تحصن وی در مسجد «الصفا»ی مدرسه عاملیه، در اعتراض به برافروختن جنگ در تعدادی از مناطق لبنان، شركت امام را در جنگ جدید به مثابه اعلام انصراف وی از اصولی دانست، كه همواره برای آن در لبنان تبلیغ می كرد.
تحصّن در عاملیه
آغاز جنگ داخلی لبنان از نظر سید موسی صدر یك فتنه آمریكایی بود، كه می خواست لبنان را نسبت به آنچه در منطقه روی میدهد، سرگرم سازد. طبق نظریه كیسینجر، برای جلوگیری از وقوع جنگ های بزرگ، باید جنگ های كوچك برافروخته شود. جنگ بزرگ مداوم عبارت است از: كشمكش عربی ـ صهیونیستی، كه به اعتقاد كیسینجر (وزیر خارجه وقت آمریكا) باید جنگ های كوچكی پیرامون آن به راه افتد. و این امر در لبنان به وقوع پیوست.
اعتراض سید موسی صدر به این جنگ به همین دلیل بود. وی برای نشان دادن این اعتراض ، تصمیم به تحصن در مسجد الصفا در بیروت گرفت. تحصن عملاً به یك راهپیمایی سیاسی مبدل شد، كه توجه تمام لبنان را به خود جلب كرد. هزاران نفر از سطوح گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و غیره به سوی مسجد شتافتند.
هنگام تحصن خبر درگیری های جدید درمنطقه بقاع در شهرك «قاع» به امام رسید. وی برای متوقف كردن درگیری تلاش كرد، و از طریق رادیو و تلویزیون پیامی برای توقف خونریزی ارسال داشت، اما نتیجه ای دربرنداشت. از این رو، ناچار شد بی درنگ به منطقه عزیمت كند، و از احمد اسماعیل بخواهد تا نماینده منطقه، دكتر البیر منصور، را فرا خواند. آنگاه به همراه وی با یك اتومبیل به قاع رفت و در آنجا حمله كنندگان را مخاطب قرار داد، و گفت: هركس به خانه ای در این روستا تجاوز كند، گویی به خانه من تجاوز كرده است ... وی در همان روز میان این روستا و همسایگانش آشتی برقرار كرد، با این شرط كه اعمال تجاوزكارانه «فالانژها» برضد اهالی منطقه متوقف شود. از این رو، شیخ پیرجمیل به وجود جنبش مسلحانه امل اعتراض كرد، و وجود آن را منافی اصول اعلام شده از سوی امام صدر و عملاً مشاركت در جنگ داخلی دانست. آیا وجود جنبش آنگونه كه فالانژها شایع كرده بودند، یك اشتباه بود، یا هماهنگ با طرحهای تئوریك و سیاسی امام؟
شنبه سیاه
جنبش امل پس از پنج ماه از تأسیسش، در 16/9/1975 با یك چالش مستقیم در قلب بیروت روبرو شد. ماجرا این بود كه به دستور بشیر جمیل، نایب رئیس شبه نظامیان فالانژ، گروه های مسلح بندرگاه و بازارهای تجاری بیروت را به تصرف خود درآوردند، و به كشتار شهروندان پرداختند. در این كشتار بیرحمانه 300 تن شهید و بیش از 1000 تن زخمی شدند. جو وحشت و رعب آنچنان بر كشور مستولی شد، كه جنگ ناپیوسته به جنگ جنون آمیزی بدل گشت، و از همان روز گروگانگیری، انداختن اجساد زیر پل ها، و حتی مثله كردن اجساد و دیگر اعمال وحشیانه آغاز شد، كه آدمی از بازگو كردن آن شرم دارد. كشتار شنبه سیاه یك پیام و نامه سرگشاده برای امام صدر بود. چرا كه معلوم شد، بیشتر شهدا و معلولان و مجروحان از محرومان بودند. آنان كارگران بندر و باربران بازارهای تجاری و بعضی از پیشه وران جزء بودند. تأثر امام موسی صدر از این جنایت فالانژها به حدی بود كه روز شنبه سیاه را پایان خط گفتگو با حزب فالانژ دانست. وی پس از آگاهی از خبر كشتار فالانژها، به نزدیكان خویش می گوید: اگر اكنون یك میلیون تفنگ داشتیم، دارای یك میلیون رزمنده می شدیم. بدین ترتیب، امل، ناخواسته از طرفهای درگیر در جنگ داخلی شد. زیرا در این جنگ به دفاع از محرومان تمام لبنان برخاست. مخصوصاً پس از اینكه مقاصد فالانژها مبنی بر تسلط بر كشور از طریق جنگ فرقه ای فاش شد. فالانژها برای پاكسازی مناطق تحت سیطره خود مسلمانان را ــ كه اغلب شیعه بودند ــ از آن مناطق اخراج كردند. این هم پیام دیگری برای امام موسی صدر بود كه او را برآن داشت تا بیش از پیش درصدد یكپارچگی لبنان باشد، و بیش از همه به فكر حمل اسلحه برای دفاع از اصلی كه بدان ایمان داشت بیفتد.