گروهک جندالله
نام جریان | جندالله |
فعالیت | اکنون–1382 (شبه نظامی) |
رهبران | اولین رییس عبدالمالک ریگی و محمد ظاهر بلوچ |
گستره جغرافیایی | ایران |
مبانی | الگو بودن زندگی سلفی
نظام خلافت ـ برتری قومی |
اهداف | احیای الگوی زندگی سلفی
تشکیل نظام خلافت ـ حفظ برتری سیاسی قومی |
فعالیتهای مهم | حملات انتحاری و بمب گذاری درایران |
جندالله یک گروه تروریستی مستقر در استان سیستان و بلوچستان بود که هدف خود را احقاق حقوق بلوچها و اهل سنت ایراناز طریق عملیات مسلحانه و تروریستی با نظام جمهوری اسلامی ایران میدانست.
جند الله و ریگی
موسس اين گروه عبدالمجيد (عبدالمالک) ريگي شفا فرزند آزاد متولد 1361 در زاهدان است که به لحاظ اعتقادي سنی حنفی با گرايش دیوبندی است. او مدت کوتاهي در حوزههاي ديني داخل استان سيستانوبلوچستان از جمله مدرسه علميه «عينالعلوم گُشتِ سراوان» تحصيل کرد و سپس به پاکستان رفت و مدت اندکی هم در مدرسه «فاروقيه» ادامه تحصيل داد.
ريگی قبل از تشکيل گروهک جندالشيطان در سال 1374 در گروهک سپاه محمدرسولالله به سرکردگي مولابخش درخشان معروف به «مولوک» بهمدت يک سال عضويت داشت و مدتی در قندهار افغانستان همراه گروهک طالبان بود. وی در آذر 1381 برای شرکت در جماعت تبليغی به کردستان رفت ولی در شهر مريوان دستگير شد و بهمدت يکماه در همدان توسط دادسرای ويژه روحانيت بازداشت شد.
وی در دی 1381 به همراه چند نفر از دوستان طلبه خود که در افغانستان باهم بودند، تصميم گرفتند برای آنچه که «احقاق حقوق اهلسنت» و مبارزه با جمهوری اسلامی ايران میناميدند، همپيمان شوند؛ لذا گروهي بهنامِ جندالله را تشکيل داده و عبدالمالک را بهعنوان امير خود انتخاب کردند.
سنگ بنای اوليه گروهک تروريستی جندالشيطان در سال 1382 گذاشته شد آنجا که آنها در اقدامي تروريستي خودروی الگانس نيروی انتظامي را منهدم کردند و از آن موقع گروهک «جندالله» فعاليت تروريستي خود را آغاز کرد. اين گروهک که فعاليتهای خود را بهصورت مخفيانه و زيرزميني ادامه می داد، با انجام اقدامات تروريستی ديگری در همان سال از جمله: حمله به پايگاه مقداد در خاش، گروگانگيري اتباع هندی، هلندی و آلمانی، خواستههايش را مطرح و موجوديت خود را اعلام کرد. سپس از عنوان «جنبش مقاومت مردمی ايران» برای معرفی خود استفاده کرد تا اهداف و برنامههای تروريستی خود را در پشت اين نام عوامفريب پنهان کند . اين گروهک تروريستی در پوشش فعاليتهای حقوقبشری و با عنوان دهانپرکن حمايت از حقوق اهلسنت و قوم بلوچ، اهداف و برنامههای خود را دنبال کرد. از جمله اهداف اصلي اين گروهک می توان به ايجاد تفرقه بين اقشار جامعه اسلامی با برجستهکردن اختلافات بين شیعه و سنی، تشديد اختلافات قومي و تأکيد بر مهاجرت اجباري شهروندان غيربلوچ از منطقه بلوچستان، تجزيه و جداسازی بلوچستان ایران و تشکيل بلوچستان آزاد و... اشاره کرد. اين گروه اقدامات تروريستی متعددی از جمله ترور، بمبگذاري، عمليات انتحاري، آدمربايي به قصد اخاذي، سرقت مسلحانه، تيراندازي به نيروهای گشتی و پليس و عواملي از اين دست را مرتكب شد و با اين اقدامات سعي در تحميل اهداف و برنامهها و خواستههای بعضاً سیاسی خود به دولت مركزی داشت. اين گروهک از ابزارهاي رسانهاي مختلفي همچون سايتها و وبلاگهاي اينترنتی، مصاحبه با شبکههاي تلويزيوني فارسی و عربی همانند شبکههای العربیه و پارس و... استفاده و اهداف و برنامههایش را از اين راه منتشر ميکرد. محل استقرار اين گروهک تروريستی در «ايالت بلوچستان پاکستان» بود.چارت سازمانی گروهک تروريستی جندالله
چارت اوليه اين گروه را معاونتهای مختلفی تشکيل می داد که وقتی اطلاعيههای منتشرشده آنها را مرور می کنيم متوجه می شویم که آنها دارای ساختاری تشکیلاتی، هدفمند و سازماندهی شده بودند که برای تمامی اعضای گروهک، نقش و جايگاه ويژهای تعريف کرده بودند که آموزشهای نظامی از جمله آموزش کار با مواد منفجره و بمبگذاری، اجرای طرحهای گروگانگیری، اطلاعاتی، عقیدتی و... نيز توسط فرماندهان اصلی آنها و سازمانهای اطلاعاتی خارجی به آنان داده می شد .
چارت اوليه آنها شامل آموزش، جذب و جمعآوری مالی بوده است. در مرحله اول، حدود بيستميليونتومان از راه فروش جواهرات و جمعآوری پساندازها به دست میآید. براي نيرو هم حدود 15 نفر از جوانان و طلاب علوم ديني را جذب می کنند و با هماهنگي القاعده و تحت پوشش مبارزه با آمريکا در ابتدا 16 نفر از نيروهاي جذبشده را به «وزيرستان پاکستان» براي آموزش اعزام می کنند که آنها پساز گذراندن شش ماه آموزش نظامی انواع سلاحهای سبک و نيمهسنگین، ساخت مواد منفجره و بمبگذاری به داخل کشور باز می گردند.
بر اساس اعترافات عبدالمالک ريگی پس از دستگيری، رهبری اين گروهک را در عرصۀ بينالمللی، سرويسهای اطلاعاتی کشورهای بیگانه از جمله آمريکا، پاکستان، عربستان، امارات، بحرین، انگلیس و اسرائیل برعهده داشتند، که با مقاصد خصمانهشان اين گروهک را هدايت و پشتيباني ميکردند و از مهمترين اهداف آنان برهمزدن امنيت در سطح منطقه و ضربهزدن به نظام جمهوری اسلامی بود.
سرکرده اين گروهک، عبدالمالک(عبدالمجيد) ريگي شفا در اواخر سال 1388 در يک عمليات پيچيده اطلاعاتي دستگير و در سال 1389 اعدام شد و اکنون سرکرده اين گروه فردی بهنامِ محمد ظاهر تنيده نارويی است.
پساز اعدام سرکرده گروهک تروریستی جندالله (الشیطان)، اين گروهک با مشکلات فراواني مواجه شده است و لذا براي فرار از فشارهای بینالمللی، سیاسی و افکار عمومی جامعه اهلسنت، گروههایی بهموازات گروهک تروریستی جندالله(الشیطان) تشکیل داده است که عبارتاند از:
گروهک جیشالعدل؛
گروههای جیشالفاتح، جیشالحسین و حرکت انصار ایران؛
سپاه صحابه ايران [۱].
حملات گروه جندالله
۱۲ دى ۱۳۸۴: در جریان حمله به یک پاسگاه نیروى انتظامى در نزدیکى شهر سراوان ۹ نفر از پرسنل نیروى انتظامى به گروگان گرفته شدند، که مسوولیت این اقدام را گروه جندالله در تماس با شبکه ماهوارهاى العربیه بر عهده گرفت.
۲۵ اسفند ۱۳۸۴: شمارى از جنگجویان عضو جندالله با بستن جاده زابل - زاهدان در منطقه تاسوکى به روى شش خودروى عبورى آتش گشودند. در این حادثه ۲۲ نفر کشته و تعداد دیگرى نیز به گروگان گرفته شدند.
۲۵ بهمن ۱۳۸۵: انفجار در خودروى بمبگذارى شده در مسیر اتوبوس حامل اعضاى سپاه پاسداران در یکى از خیابانهاى زاهدان به کشته شدن ۱۳ نفر و زخمى شدن ۳۰ نفر دیگر منجر شد.
۲۳ خرداد ۱۳۸۷: شورشیان جندالله با حمله به یک پاسگاه نیروى انتظامى در سراوان، ۱۶ مامور انتظامى را به گروگان گرفته و با خود به پاکستان بردند.
۲۵ خرداد ۱۳۸۷: پاکستان عبدالحمید ریگى، برادر رهبر گروه جندالله، و ۱۵ عضو دیگر این گروه را به ایران تحویل داد. ایران همواره از مقامهاى پاکستانى به دلیل «عدم همکارى موثر آنها در مبارزه با تروریسم» انتقاد کرده است.
۲۱ مرداد ۱۳۸۷: تلویزیون العربیه گزارش داد، گروه جندالله دو سرباز ایرانى را کشته و سه تن از اعضاى سپاه پاسداران را نیز گروگان گرفته است.
۱۴ آذر ۱۳۸۷: جانشین فرمانده نیروى انتظامى ایران اعلام کرد، گروه جندالله ۱۵ تن از گروگانهاى خود را که از سربازان نیروى انتظامى بودند، کشته است. پیشتر یکى از سربازها آزاد شده بود.
۷ خرداد ۱۳۸۸: گروه تحت رهبری عبدالمالک ریگى مسولیت انفجار انتحارى در یکى از مساجد شیعیان زاهدان را برعهده گرفت. دراین حادثه ۲۵ نفر کشته و بیش از ۱۲۰ فر زخمى شدند.
۲۶ مهر ۱۳۸۸: در جریان یک بمبگذارى انتحارى دیگر در شهر «سرباز» جانشین فرمانده نیروى زمینى سپاه پاسداران و شمار دیگرى از فرماندهان ارشد سپاه و سران عشایر سنى بلوچ کشته شدند [۲].