معصوم
معصوم کسی است که در او ملکه عصمت وجود دارد. منظور از "عصمت" وجود امرى است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) می شود.
معصوم کیست؟
معصوم کسی است که دارای ملکه عصمت است.
عصمت چیست؟
در اصطلاح: «عصمت، نیرویی است که مانع از ارتکاب گناه و خطای صاحبش میشود. به گونهای که واجب را ترک نکند و کار حرام را مرتکب نشود. با اینکه بر ترک واجب و انجام حرام قدرت دارد».[۱]
اقسام عصمت
مصونیت از خطا و عصیان دو گونه است:
1-مصونیت و معصومیت کلى، در تمامى ادوار عمر (از بدو تولد تا آخر) از تمامى سهو و نسیان و عصیان و خطا در فراگیرى و تعلیم و اجرای دین الهى. این امر تنها در فرشتگان، انبیا و ائمه (ع) تحقق یافته و نسبت به تحقق آن در دیگران، دلیلى نداریم.[۲]
2- عصمت نسبى، که قابل شدت و ضعف و در افراد مختلف، متفاوت و متغیّر است. در امور دین چه بسا پس از تلاشها و ریاضتها و تهجدهاى عدیده تا حدودى فراهم و به واسطه همانها حفظ میگردد، بدون این که تضمینى براى حفظ آن تا آخر عمر باشد. از این رو عصمت نسبى را با توجه به شدت و ضعف آن میتوان به سایرین نیز نسبت داد. از این حالت در افراد عادى با عنوان "ملکه عدالت" یاد میشود؛ یعنى شخص به گونهاى است که لغزش عمدى و کبیره از او دیده نمىشود.[۳]
چه کسانی معصومند؟
1. انبیاء(علیهم السلام)
2. ائمه(ع):
عصمت ائمه نیز تفاوت با عصمت پیامبران ندارد؛ آنان نیز از ابتدای ولادت معصوم اند[۴]، جز این که درباره ائمه اطهار، به جای دریافت و ابلاغ وحی، از تبیین و توضیح معارف وحیانی سخن میرود[۵].
3. فرشتگان الهی:
امام عسکری(ع) میفرماید: «فرشتگان خدا به کمک الطاف الهی از کفر و امور ناپسند، معصوم و در اماناند.»[۶] هم چنین در ادامه میفرمایند: فرشتگان مانند انبیا و امامان هستند.[۷]
4. عصمت غیر گروههای سه گانه (زیرا عصمت ملازم با نبوت یا امامت نیست زیرا ممکن است فردی معصوم باشد ولی پیامبر نباشد) مانند حضرت فاطمه (س) و حضرت مریم(س)؛
برخی از آیات قرآن بر پاکی و طهارت مریم گواهی میدهد: ای مریم، خداوند تو را برگزید و پاک ساخته و تو را بر زنان جهان برتری داده است.»[۸] مفسران بر دلالت این آیه بر عصمت آن حضرت تاکید دارند.[۹] و همچنین آیه تطهیر بر عصمت حضرت فاطمه دلالت دارد، چنان که در بالا گفته شد.
5. گروهی از انسانهای مخلص می توانند به برخی از مراتب عصمت یعنی عصمت از گناه دست یابند.[۱۰] چون منشأ عصمت اراده و اختیار آدمی است، البته عصمت همهجانبه مخصوص گروه خاصی از اولیای الهی است، ولی برخی از مؤمنان پرهیزگار در سایه تهذیب نفس و تزکیه میتوانند در بخش عظیمی از افعال خویش از ارتکاب گناه مصون باشند و این امری اختیاری است.[۱۱] در واقع ملکه راسخه داشتن بر اتیان اوامر و اجتناب از منهیّات و عدم اصرار بر صغایر است و این چیزی است که گاهی از آن به ملکه عدالت تعبیر آورده میشود.
دلیل عصمت معصوم
1- علم معصوم به آثار خطا:
"عصمت" نتیجه ى علم معصوم به عواقب گناه می باشد؛ یعنى علم و شعور معصومان به آثار گناهان به گونه اى است که هیچ گاه مغلوب قواى دیگر انسانى نشده، بلکه مسلط بر آنان است.[۱۲]
2- عشق معصوم به خدا:
"معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناخت خداوند متعال و دلباختگى نسبت به جمال و کمال حق به خود اجازه نمی دهد که گامى بر خلاف رضاى او بردارد، و عشق و علاقه انسان به معبود و درک جمال و جلال او و آگاهى از نعمت هاى بى پایان او در حق وى، آنچنان در روحش خضوع و فروتنى به وجود می آورد که هرگز به فکر گناه نمی افتد چه رسد به این که مرتکب گناه شود".[۱۳]
این دو نظریه بر این مطلب اتفاق دارند که در وجود معصوم ملکه اى به وجود می آید که پیوسته عصیان و تجرى و خلاف کارى را از زندگى طرد کرده و از گناه و لغزش، پاک و محفوظ نگاه مى دارد.
ویژگیهای معصوم علاوه بر عصمت
همه ویژگیهای معصوم در آیات قرآن در مورد پیامبران(صلی الله علیهم اجمعین) مطرح شده است؛ لذا رهبران الهى و امامان معصوم(علیهم السلام) باید علاوه بر مقام علم و عصمت، ویژگى هاى زیر را داشته باشند:
1ـ «صدق گفتار»؛ چراکه اگر این وصف در آنان نباشد اعتماد و اطمینانى که براى پیوند معنوى پیروان و پیشوایان لازم است حاصل نمى شود.
2ـ «پایبند بودن به پیمان ها و وعده ها»؛ زیرا بخش مهمى از دعوت آنان بر اساس وعده هایى است که به مردم مى دهند. اگر صادق الوعد نباشند ارکان اعتماد عمومى نسبت به آنها متزلزل مى شود.
3ـ «امانتداری در حفظ ودایع و احکام الهى و ابلاغ آنها»؛ که آن نیز یکى از ارکان اعتماد و اطمینان است.
4ـ «علاقه و دلسوزى فوقالعاده نسبت به مردم»؛ که اگر این ویژگى نباشد هرگز تن به زحمات و مشقت هاى طاقت فرساى رهبرى مردم ـ مخصوصاً افراد نادان و متعصب و لجوج ـ نخواهند داد.
5ـ «اخلاص و بى نظرى کامل و عدم انتظار هر گونه پاداش مادى»؛ که اگر آن نباشد جاذبه دعوت و رهبرى آنها از میان خواهد رفت.
6ـ «نیکوکارى و احسان درباره دوستان و حتى دشمنان»؛ که از مظاهر صفات رحمانیت و رحیمیت خداوند است و سبب پیوند معنوى پیروان و پیشوایان مى گردد.
7ـ «شجاعت فوقالعاده و نداشتن ترس از غیر خدا»؛ که در قرآن مجید به عنوان ویژگى اصلى مبلغین رسالات الله شمرده شده؛ چرا که رمز اصلى موفقیت همین است و بدون آن کارى در مسأله رهبرى پیش نمى رود.
8ـ «توکل مطلق بر خداوند»؛ چراکه بسیار مى شود که رهبر الهى تنهاى تنها مى ماند و فساد فوقالعاده، محیط او را از همگان جدا مى سازد؛ اگر تکیه بر توکل الهى نداشته باشد، ادامه راه براى او ممکن نیست.
9ـ «نرمش و حُسن خُلق»؛ ویژگى دیگرى است که در آیات قرآن در مورد پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) آمده و در حقیقت هر رهبر الهى [خواه پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا امام معصوم(علیهالسلام)] باید واجد آن باشد. در غیر این صورت خشونت و تندخویى و غلیظ القلب بودن سبب پراکندگى مردم و عقیم ماندن هدف رهبران الهى مى گردد.
10ـ «پیروزى در آزمایش هاى سخت»؛ که قرآن مجید اعطاى منصب امامت را به ابراهیم(علیهالسلام) متکى به آن مى شمرد.
در حقیقت، رهبران معصوم باید از کوره هاى امتحانات سخت، سالم به درآیند و شایستگى رهبرى جسم و جان و ظاهر و باطن همه مؤمنان را داشته باشند.[۱۴]
پانویس
- ↑ جعفر سبحانى، ملل و نحل، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، 1372، چ 1، ج 6، ص 288.
- ↑ نک: مصباح یزدى، معارف قرآن، ج 4 و 5 (راه و راهنماشناسى)، ص 212 - 147؛ آموزش عقاید، ج 2، ص 260 - 232، درس 26 - 24.
- ↑ اقتباس از سایت اسلام کوئیست
- ↑ راهنماشناسی، محمد تقی مصباح یزدی، ص 673
- ↑ منشور عقایدامامیه، ص110 و 111؛ پرسمان عصمت، حسن یوسفیان، ص 43.
- ↑ بحارالانوار، ج 56، ص 321. " َ إِنَّ مَلَائِکَةَ اللَّهِ مَعْصُومُونَ مَحْفُوظُونَ مِنَ الْکُفْرِ وَ الْقَبَائِحِ بِأَلْطَافِ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِمْ لا یَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ ما یُؤْمَرُونَ ".
- ↑ بحارالانوار، ج 56، ص 322- "ثُمَّ قَالَ ع لَوْ کَانَ کَمَا یَقُولُونَ کَانَ اللَّهُ قَدْ جَعَلَ هَؤُلَاءِ الْمَلَائِکَةَ خُلَفَاءَ عَلَى الْأَرْضِ وَ کَانُوا کَالْأَنْبِیَاءِ فِی الدُّنْیَا أَوْ کَالْأَئِمَّةِ فَیَکُونُ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَئِمَّةِ ".
- ↑ آل عمران، 42: «یا مَرْیَمُ اًِّنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِسأِ الْعالَمِینَ.
- ↑ المیزان، ج 3، ص 217.
- ↑ نک: ولایت نامه، علامه طباطبایی، ترجمه همایون همتی، ص 48 – 55.
- ↑ منشور عقاید امامیه، ص 116.
- ↑ همان، ج 5، ص 78.
- ↑ سبحانى، جعفر، منشور جاوید، ج 5، ص 14.
- ↑ گردآوری از کتاب: پیام قرآن، مکارم شیرازی، ناصر، با همکاری جمعی از فضلا و دانشمندان، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1386 ش، چاپ ششم، ج 9، ص 157.