سید حسین بروجردی
محمد حسین بروجردی | |
---|---|
نامهای دیگر |
|
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1292 ق، ۱۲۵۳ ش، ۱۸۷۵ م |
محل تولد | بروجرد |
آیت اللهالعظمی سید حسین طباطبایی بروجردی (زاده ۳ فروردین ۱۲۵۴ در بروجرد – درگذشته ۱۰ فروردین ۱۳۴۰ در قم) از مراجع شیعه اهل ایران بود. وی به مدت هفده سال مدیر حوزهٔ علمیه قم بود و پس از درگذشت آیت اللهالعظمی سید حسین طباطبایی قمی مرجعیت عامه شیعیان را به مدت نزدیک به ۱۵ سال بر عهده داشت.
ولادت
در آخرین روزهای ماه صفر سال 1292هـ. ق در خانهای از خاندان طباطبایی در شهر تاریخی بروجرد کودکی چشم به جهان گشود که او را حسین نامیدند. او از همان ایام کودکی، مورد مهر و علاقه سرشار پدرش، سید علی قرار گرفت و در سایه توجهات او تعلیم، تربیت و رشد یافت.
پدر بزرگوار ایشان، مرحوم حجتالاسلام و المسلمین حاج سید علی طباطبایی، عالمی جلیلالقدر، موصوف به علم و تقوا، مرجع حوائج مردم، ساعی در اعلای کلمه دین و عارف به نسب بیت شریف خویش بود.2
مادرش سیده آغابیگم، دخت ارجمند مرحوم سید محمدعلی طباطبائی(ره) است که بانویی متدینه، زاهده، عابده، متحفظ بر انجام مستحبات و ترک مکروهات و عالمه و پاکدامن بود.
تحصیلات
ایشان در هفت سالگی وارد مکتبخانه شد و کتاب «جامع المقدمات» را به خوبی آموخت و در میان شاگردان از امتیاز مخصوصی بر خورد دار شدند، به طوری که ذکاوت و تیزهوشی و متانت وی زبانزد خاص و عام گردید. پدرش چون پیشرفتش را دید، او را به حوزه علمیه نوربخش بروجرد برد و از معلم خواست تا بقیه علوم مقدماتی را به پسرش بیاموزد. بدین گونه صرف و نحو، معانی بیان، بدیع و منطق، فقه و اصول را در بروجرد آموخت.
هجرت به اصفهان
از آن جا که حوزه علمیه بروجرد، نیاز علمی او را پاسخگو نبود، به توصیه بزرگان و صلاحدید پدر، در سال هزار و سیصد و ده قمری به اصفهان مهاجرت کرد. ایشان، پس از ورود به اصفهان، در درس مرحوم حاج سیدمحمدباقر درچهای شرکت کرد.
آن استاد گرانمایه، به حضرت آیت اللهالعظمی بروجردی، بسیار اظهار مهر و علاقه میکرد؛ حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) تا آخرین لحظات حیات، این استاد ارزشمند را فراموش نکرد.
ایشان هم چنین در درس جناب میرزاابوالمعالی کلباسی و جناب سیدمحمدتقی مدرس شرکت میکردند. علاوه بر فقه و اصول و رجال، در درس فلسفه دو فحل این فن، یعنی آخوند کاشی و جهانگیرخان قشقایی، حاضر شد.
ایشان بعد از چهار سال تحصیل در اصفهان، در ربیع الاول سال 1319هـ. ق، نامهای از طرف پدر در یافت نمود که از او خواسته بود که به بروجرد بر گردد. ایشان گمان میکرد پدرش میخواهد او را برای ادامه تحصیل به نجف اشرف بفرستد، ولی بر خلاف تصورشان، پس از دیدار پدر و بستگان، مشاهده میکند که مقدمات ازدواج او را فراهم کردهاند.
هجرت به نجف
زمانی که آیتالله بروجردی در اصفهان مشغول به تحصیل بود، بار دیگر نامهای ازطرف پدر به دستش رسید که از وی خواسته بود به نجف عزیمت کند، لذا در بیست و هفت سالگی به همراه برادر کوچکش سید اسماعیل، روانه نجف شدند. آیتالله بروجردی پس از ورود به نجف اشرف، به حوزه درس مرحوم آیتاللهالعظمی آخوند ملا محمد کاظم خراسانی وارد شده و 9 سال از محضر پر فیض آن فقیه بزرگ و علمای دیگری چون: آیتاللهالعظمی آقا سید کاظم یزدی، و آیتالله شریعت اصفهانی (شیخ الشریعة) در فقه و اصول و رجال کسب فیض کردند ایشان در ایام تحصیل در نجف اشرف، بعد از اتمام درس مرحوم آخوند، بحث همان روز را برای جمع کثیری تقریر میفرمودند.
اجازات آیتالله بروجردی
الف) اجازه نامهٔ مرحوم آخوند خراسانی
ب) اجازه نامه آیتالله شیخ الشریعه اصفهانی
ج) اجازهنامه سید ابوالقاسم دهکردی
بازگشت از نجف به بروجرد
ایشان در اواخر سال 1328 ق، به اصرار و تأکید پدر از نجف اشرف به وطن خویش مراجعت و در میان استقبال پر شور علما و عموم اهالی بروجرد وارد این شهر شدند. شش ماه بعد از ورود ایشان، پدرش از دنیا رفت. چند ماه بعد، (سال 1329) آیتالله آخوند خراسانی هم دار فانی را وداع گفت. آیتالله بروجردی حدود سی و سه سال در بروجرد اقامت داشتند. و در تمام این مدت به طور مستمر مشغول به تحصیل، تالیف، تدریس فقه واصول بودند. اکثر آثار مکتوب و ابتکارات علمی ایشان در فقه مانند حاشیه بر عروةالوثقی، اصول، حدیث و رجال، حاصل تلاش این دوره اقامت در بروجرد است.
هجرت به قم
آیتاللهالعظمی بروجردی در سال 1364 هـ .ق برای معالجه از بروجرد به تهران آمدند و در بیمارستان فیروزآبادی مورد عمل جراحی قرار گرفت. علمای اعلام از قم، تهران و ... به عیادت ایشان شتافتند. در این هنگام چند نفر از فقهای سرشناس حوزه علمیه قم خصوصا امام خمینی(ره) فرصت را مغتنم شمرده از آیتالله بروجردی جهت اقامت در قم و قبول مرجعیت جهان تشیع و رهبری و مدیریت حوزه علمیه قم دعوت کردند. این موضوع با اصرار آقایان و استخاره به قرآن مجید، مورد قبول واقع شد. آیتالله بروجردی پس از تشرف به مشهد مقدس، عصر پنجشنبه 26 صفر 1364 ق. در میان استقبال بینظیر مراجع، علما و مردم قم، وارد این شهر مقدس شد.
اغلب فضلا و مدرسین سرشناس از جمله امام خمینی(ره) و آیتالله سید محمد محقق داماد و حاج آقا مرتضی حائری برای نشان دادن اهمیت دروس ایشان و تشویق فضلا به حضور درآن دروس، همراه با شاگردان خود در مجالس درس ایشان حضور مییافتند.
آیتالله سید صدرالدین صدر از مراجع تقلید که در صحن بزرگ حضرت معصومه(ع) اقامه جماعت میکرد، جایگاه نماز خود را به آیتالله بروجردی واگذار کرد.
مرحوم آیتالله سید محمد حجت یکی دیگر از مراجع وقت، جایگاه تدریس خود را در اختیار ایشان قرار داد.
مرحوم آیتالله سید محمدتقی خوانساری با رغبت و نشاط به عنوان احترام در درس ایشان شرکت میکرد.
ویژگیهای اخلاقی
شناخت ویژگیهای اخلاقی آیتاللهالعظمی بروجردی، چراغی پر نور فراروی کسانی است که سلوک در مسیر أولیاءالله را تنها راه هدایت و سعادت خود میدانند:
1. اخلاص: آیتاللهالعظمی بروجردی خدا را با تمام وجود باور کرده بود، هر وقت سخن از خدمات ایشان به میان میآمد میفرمودند: اخلص العمل فان الناقد بصیر عمل خود را خالص کن؛ زیرا بازرس عمل بسیار بیناست.
2. اشتیاق به دانش و معرفت: ایشان تا آخر عمر لحظهای دست از کسب علم و معرفت برنداشت. در سالهای پایانی عمر، چون دوران جوانی، شبهای بسیاری تا صبح غرق در مطالعه بود. ایشان فرموده بود که: «من از مطالعات علمی خسته نمیشوم، بلکه هرگاه از کارهای دیگر خسته میشوم، با مطالعات علمی خستگی خود را رفع میکنم.»
3. روح سماحت و بزرگواری:
حضرت علی (ع) درحدیث شریفی میفرماید: «آلة الریاسة سعة الصدر؛ ابزار ریاست ومدیریت سعهٔ صدر [ودوری از تنگ نظری] است.
از مطالبی که در زندگی ایشان بسیار قابل توجه است، روح سماحت و بزرگواری آن زعیم بزرگوار است. او در عین قدرت و توانایی، تملک نفس نشان داده، بی مهریهای مخالفان خود را با شرح صدر شگفتانگیزی نادیده میگرفت و از لغزشهای آنان صرف نظر میکرد و این خود یکی از عوامل بسیار مهم و شدید التأثیر در سازمان یافتن ریاست کامل و و بلامنازع برای او بود.
4. عزت نفس: آیت الله بروجردی خود را وقف عزَت اسلام و مسلمین کرده بود و در این راه از هیچ امری دریغ نکرد. او در تمام عمر عزت نفس خود را حفظ کرد و هیچ گاه دست کمک و یاری به سوی کسی دراز نکرد و تنها پناهگاهش خدا بود.
5. اهتمام به شوکت اسلام: در آخرین روزهای عمرشان وقتی خبر دادند پرفسور موریس متخصص قلب، از پاریس برای معالجه ایشان به قم آمده است. ایشان را به حضور نپذیرفتند و از همراهان خواستند اتاق را مرتب کنند و شانهای به ایشان بدهند تا محاسن خود را مرتب کند و وقتی به ایشان عرض کردند، اشکالی ندارد، چون حال شما خیلی خوب نیست !! فرمود: «من امروز پیشوای مسلمین هستم، نباید در مقابل یک بیگانه به این حال باشم.»
6. مبارزه با عوام زد گی: در مسائل مربوط به عزاداری امام حسین(ع) که گاه آلوده با کارهای خلاف میشد و بعضی حاضر نیستند تذکر لازم را به این افراد بدهند، آن مرد بزرگ، وظیفه خود را انجام میداد، و از هیچ چیز باک نداشت.
.7ایمان قوی به رابطه دین و سیاست: آیت الله بروجردی گرچه به خاطر حوادث دردناک مشروطیت که سیاست بازان عامل دست اجانب، سر رشته کار را از دست روحانیت خارج ساختند و بر کیان مسلمین ایران ضربه زدند، نسبت به بسیاری از حرکتهای سیاسی بدبین بود، ولی این امر در نگرش کلی او نسبت به مسائل سیاسی و حکومت اسلامی تأثیری نداشت به همین جهت با استفاده از مقام ولایت فقیه، کارهایی انجام میداد که گاه در نظرافراد عادی عجیب به نظر میرسید!
7. کظم غیظ: آیتالله بروجردی وقتی مصلحت اسلام و دین به میان میآمد، اگر خطایی میدید به شدت عصبانی میشد. اما در امور دنیایی با خود عهد کرده بود، اگر عصبانی شود یک سال تمام روزه بگیرد و یک بار که عصبانی شد، یک سال تمام ـ به غیر از روزهای حرام ـ روزه گرفت.
8. آرزوی شهادت: آن آیت الهی تا دقایق پایانی عمر در اشتیاق شهادت بود. مرحوم آیتاللهالعظمی گلپایگانی(ره) میفرمودند: «مرحوم آیتالله بروجردی بسیار اظهار تأسف میکردند، به سبب این که با فراهم شدن زمینه شهادت این فیض بزرگ را درک نکردند و به مقام شهادت نایل نشدند.»
9. اتصال به غیب: مرحوم آیتالله بروجردی در عرفان وعمل و سلوک الی الله و تهذیب نفس و... سابقه درخشانی داشتهاند.
10. توسل وسیع و عمیق: از حالات ایشان، شدت توجه به خاندان پیامبر اکرم(ص) است. منزل ایشان در بروجرد مرکز اقامه عزا و سوگواری حضرت سید الشهدا(ع) بود و دستههای سینهزن و زنجیرزن در آن بیت شریف به عزاداری پر شور میپرداختند.
11. در اوج معرفت:
روزی جمعی به دیدار ایشان آمده بودند؛ یکی با صدای بلند گفت: برای سلامتی امام زمان(عج) و آیت الله بروجردی صلوات. ایشان ناراحت شدند وگفتند: «این شخص را از اینجا بیرون کنید! چرا اسم مرا در کنار نام مبارک امام زمان (عج) قرار میدهد؟
سالی که پادشاه عربستان به تهران آمده بود، ضمن ارسال هدایایی از ایشان درخواست ملاقات کرده بود. آیتالله بروجردی این پیشنهاد را نپذیرفتند و در جواب اطرافیان گفته بودند: «این شخص اگر به قم بیاید و به زیارت حضرت معصومه(س) نرود، توهین به آن حضرت خواهد شد و من چنین امری را به هیچ وجه تـحمل نمیکنم.
ویژگیهای علمی
درس ایشان، ویژگیهای منحصر به فردی داشت که حتی بسیاری از علمای بزرگوار با اشتیاق در درسهای خارج فقه واصول ایشان حاضر میشدند وهرگز فرصت بهرهگیری از نعمت وجود او را از دست نمیدادند. مواردی از ویژگیهای منحصر به فرد دروس ایشان:
1. اهمیت به درس: شهید مطهری مینویسد: «مرحوم آیتالله بروجردی به درس خیلی اهمیت میداد، حتی تا یک هفته پیش از رحلت، درس ایشان ادامه داشت.»
آیتالله سید جواد علوی بروجردی به نقل از برخی شاگردان ایشان مینویسد: «بعضی از فضلا که به منظور شرکت در درس ایشان از قم به بروجرد رفتهاند، نقل میکردند: که مرحوم آیت الله بروجردی، هیچ گاه به خاطر بی توجهی شاگرد و یا عدم دقت کافی و یا قلت تعداد آنان، سطح درس را تنزل نمیدادند. به نحوی درس میگفتند که گویی شرکتکنندگان درس ایشان، همه سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی هستند.»
2. برخورداری از الطاف الهی شهید مطهری میگوید: «روزی بعد از طرح درس فرمود: من توجهی به روایات این مسئله نداشتم، اما همین امروز صبح قبل از شروع درس یادداشتها را مطالعه میکردم که ناخواسته یادداشتهای این بحث آمد جلوی دستم و روایات را خواندم و چه قدر روایات جالبی بود؛ من این را از الطاف الهی میدانم، چرا که آیتاللهالعظمی بروجردی از اول قصد نشر فقاهت برای خدای متعال را داشت.»
3. سبک ابتکاری: حاج شیخ مجتبی عراقی(ره) میگوید: «افزون بر بعد معنوی و حالات ملکوتی آن مرحوم، سبک ابتکاری در تدریس و استنباط را داشت که طلاب را جذب میکرد، ایشان هر فرعی را به مبدأ آن بر میگرداند.»
مکتب فقهی
ایشان همچون علمای سلف مثل شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، شیخ طبرسی وعلامه بحرالعلوم، در علوم اسلامی دارای جامعیت بود. در فقه شیوهای استنباطی را به کار برد. علاوه بر این، به تتبع و جستجو در اقوال پیشینیان و نظریات قدما در فقه (چه شیعه و چه سنی) میپرداختند. به طور کلی شیوه مرحوم بروجردی در فقه، بر چند نکته اساسی استوار است:
الف) اهمیت آگاهی از فتاوای قدما
ایشان در تدریس فقه، دارای ابتکارات فراوانی بود. به آرای قدمای شیعه و شهرت فتوایی آنان اهمیتی فوقالعاده میداد. ایشان در مسائل مورد بحث، ابتدا به اقوال علمای اهل سنت توجه میکرد، سپس اقوال علمای شیعه را از کتب آنان بدون واسطه نقل کرده و مورد بحث قرار میدادند.
ایشان مسائل فقهی را به دو دسته تقسیم میکرد: یک دسته، مسائل متلقات. دستـه دیگر، مسائل مشروحه. یعنی، آنچه را بعداً فقها شرح و تفصیل دادهاند. این تقسیمبندی، غیر از تقسیم فقه به فقه منصوص و فقه تفریعی است.
ب) اهمیت آگاهی از فتاوای اهل سنّت برای فقهای امامیه ایشان معتقد بود: با مراجعه به روایات وفتاوای رایج علمای اهل سنتِ معاصر با ائمه (ع)، بهتر میتوان روایات و اقوال ائمه (ع) را فهمید ومیفرمود: «فقه شیعه حاشیه بر فقه اهل سنت است»؛ زیرا در آن عصر، بنا به دلایل سیاسی فتاوای مورد عمل مسلمانان همان فتوای اهل سنت بود، راویان واصحاب ائمه با توجه به فتاوی آنان از ائمه سؤال میکردند، وائمه هم با توجه به آنها پاسخ میگفتند.
ج) تکیه بر روایات و روش بیان آنها در درس آیت الله بروجردی به اصول عملیه کمتر تمسک میجست، اما نسبت به کنجکاوی در روایات واستفاده از آنها، دقت و حوصله بسیاری را به خرج میداد. ایشان در فن درایه الحدیث وشناخت راویان ورجال حدیث، تحقیقات و تسلط عجیب داشت. د) ریشهابی مسائل مورد اختلاف ایشان مسائل مهم اختلافی بین شیعه و سنی را بررسی، وتاریخچه آن را دنبال میفرمود و ریشه اختلاف را به طور معقول ودور از هر گونه تعصب مذهبی، بیان میکرد.
تألیفات حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی
مرجع روشن بین شیعه در کنار تدریس و کارهای روزانه، به تحقیق میپرداخت و نتایج پژوهشهای خویش را ثبت میکرد. آن بزرگوار در پاسخ علاقهمندانی که در پی بهره گیری از نوشتههای ایشان بودند فرمود: زیاد چیز نوشتهام ... بعضی از آنها بر اثر نقل و انتقال از بروجرد به قم مفقود شده است. آثار علمی آن مرجع وارسته نشانه تلاش فراوان وی دراینباره است. نمونهای از این آثار:
الف: کتب عربی:
1– ترتیب اسانید من لایحضره الفقیه. 2 – ترتیب رجال اسانید من لایحضره الفقیه. 3 – ترتیب اسانید امالی الصدوق. 4 – ترتیب اسانید الخصال. 5 – ترتیب اسانید علل الشرایع. 6 – ترتیب اسانید تهذیب الاحکام. 7 – ترتیب رجال اسانید التهذیب. 8 – ترتیب اسانید ثواب الاعمال و عقاب الاعمال. 9 – ترتیب اسانید عدة کتب. 10 – ترتیب رجال الطوسی. 11 – ترتیب اسانید رجال الکشی. 12 – ترتیب اسانید رجال النجاشی. 13 – ترتیب رجال الفهرستین. 14 – بیوت الشیعة. 15 – حاشیة علی رجال النجاشی. 16 – حاشیة علی عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب (از ابن عنبه).17 – حاشیة علی منهج المقال. 18 – ترتیب فهرست منتجب الدین. 19 – رسالة فی ترجمة بعض اعاظم اسرته و اجداده. 20 – طبقات الرواة. 21 – حاشیة علی رجال الشیخ طوسی. 22 – رسالة حول سند الصحیفة السجادیة. 23 – حاشیة علی فرائد الاصول للشیخ انصاری. 24 – حاشیة علی کفایة الاصول. 25 – الاحادیث المقلوبة و جواباتها. 26 – حاشیة علی وسائل الشیعة. 27 – جامع احادیث الشیعة (31جلد) 28 – حاشیة علی مبسوط الشیخ الطوسی. 29 – حاشیة علی خلاف الشیخ الطوسی. 30 – حاشیة علی عروة الوثقی. 31 – الفقه الاستدلالی. 32 – رسالة فی المواسعة و المضایقة. 33– رسالة فی منجرات المریض. 34 – رسالة فی المهور. 35 – حاشیة علی نهایة الشیخ الطوسی. 36 – رسالة فی المنطق. 37 – تعلیقة علی الاسفار لملاصدرا الشیرازی. 38 – حاشیة علی منهج الرشاد. 39 – المهدی، علیهالسلام، فی کتب اهل السنة. 40 – الاثار المنظومة. 41 – حاشیة علی مجمع المسائل. 42 – حاشیة علی وسیلة النجاة. 43 – الاعتقادات. 44 – حاشیة علی منتخب الرسائل. 45 – صراط النجاة. 46 – مجمع الفروع. 47 – حاشیة علی تبصرة المتعلمین. 48 – انیس المقلدین.
ب: کتب فارسی:
1 – توضیح المناسک. 2 – توضیح المسائل. 3 – مناسک حج. آن بزرگوار در سالهای اقامت در بروجرد، همواره در اندیشه نگارش مجموعهای بود که فقیهان را در استنباط احکام یاری دهد و آنها را از مراجعه به کتابهای روایی متعدد بینیاز سازد. وقتی به قم آمدند. و شاگردان خبرهای تربیت کرد، این اندیشه را با آنها در میان گذاشت و به یاری گروهی از آنان در مدت هشت سال، اثر 31جلدی «جامع احادیث الشیعه» را آماده چاپ کرد.
ایجاد روابط حسنه بین مذاهب اسلامی
در زمانی که استعمار گران به چپاول ملل اسلامی چشم داشتند و اختلاف بین فرق مختلف اسلامی، گسترش مییافت، وحدت میان مذاهب مختلف اسلامی آرزوی دیرین تمام مصلحان مسلمان بود. تلاشهای مختلفی نیز برای رسیدن به این هدف بزرگ، صورت میگرفت. تأسیس دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه، از مهمترین و پایدارترین این اقدامات بود. آیتالله بروجردی به عنوان پناهگاه مسلمانان جهان، به خصوص شیعیان به همراه بزرگانی چون شهید محمد باقر صدر، شیخ محمود شلتوت، شیخ عبدالمجید سلیم و محمد عبده از ایجاد تفرقه جلو گیری میکردند. ایشان معتقد بودند که در قرآن، سنت پیامبر اکرم، سیره اهل بیت و مشی علمای سلف میتوان موارد بسیار زیادی را یافت که در آنها به نقش تقریب مذاهب وجلوگیری از تفرقه تاکید شده است. راههای دستیابی به وحدت از دیدگاه ایشان پیوند علمای اسلام، احیای شخصیت اسلامی مسلمانان، وجود دشمن مشترک برای مسلمانان و احترام متقابل فرقههای اسلامی به یکدیگر بود. علاوه بر اینها آیتالله بروجردی تقریب مذاهب اسلامی را فرصتی برای معرفی شیعه و ارائه معارف شیعه به جهان تسنن میدانست.
ایجاد مراکز بزرگ مذهبی
مهمترین آنها عبارتنداز: 1. مسجد اعظم قم. 2. مدرسه نجف. 3. مدرسه کربلا. 4. مسجد بغداد. 5. بیمارستان نجف. 6. حسینیه و حمام سامرا. 7. مدرسه بقعه کربلا. 8. مدرسه کرمانشاه. 9. مسجد بزرگ ایرانشهر. 10. مسجد بزرگ و زیبای طرابلس لبنان. 11. مدرسه و مسجد درود. 12. مسجد صحنه کرمانشاه. 13. مسجد شاهرود. 14. چهار مسجد بزرگ در آفریقا. 15. ساختمان مسجد نور آباد لرستان. 16. مسجد سید بروجرد. 17. قبرستان وادی السلام قم. 18. مدرسه آیتالله بروجردی در قم. 19. بیمارستان نکویی قم. 20. مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان. 21. کتابخانه شخصی آیتالله فقید. 22. کتابخانه مسجد اعظم. 23. کتابخانه مدرسه نجف. 24. کتابخانه مدرسه کرمانشاه. 25. کتابخانه مدرسه جدید الاحداث قم.
اندیشه سیاسی آیتالله بروجردی
حضرت آیتالله بروجردی(ره) سیاست را از اسلام جدا نمیدانست و مسائل سیاسی را با فکری باز و پویا دنبال مینمود. ملاقاتها و حمایتهای ایشان از آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی که در آن عصر، رادمرد بزرگ سیاسی دینی و سمبل سیاست اسلامی بود، نیز دلیل روشنی بر مشروعیت و لزوم کارهای سیاسی و دخالت در سیاست برای دفاع از دین است.
ایام مرجعیت آیتاللهالعظمی بروجردی مصادف با هجمههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به ساحت دین مقدس اسلام بود. این هجمهها به دو بخش تقسیم میشد: 1ـ مواردی که حاکمیت سیاسی کشور به صورت آشکار و پنهان در آن دست داشت همانند: ایجاد محدودیت برای بزرگان و علمای دینی. نفوذ فرقه گمراه بهائیت در ارکان سیاسی و اقتصادی کشور. تلاش برای محو و قطع ارتباط با فرهنگ اسلامی. نفی و انکار دین و آموزههای آن، خصوصاً حمله به مذهب حقه جعفری. ترویج و گسترش منکراتی نظیر: شرب خمر، زنا و ... برای نشان دادن بیاعتنایی مردم به دین و... . 2- مواردی که فراتر از مرزهای داخلی کشور بود مانند: مسأله فلسطین. موضع آیتاللهالعظمی بروجردی درقبال اشغال قدس شریف و سرزمین فلسطین، توسط متجاوزان صهیونیست، موضعی غیرتمندانه بود. ایشان در سال 1327 ش. بیانیه پر محتوایی را در محکومیت صهیونیسم بینالملل و غاصبان فلسطین صادر فرمود و در آن از مجاهدان فلسطینی با احترام یاد کرده و برای پیروزی آنها دعا میکرد.
دفاع آیت اللهالعظمی بروجردی از ساحت دین
ایشان با تمام امکانات و توان، از ساحت دین دفاع میکرد و به هیچ عنوان در مسائل مربوط به دین، اهل مماشات و مسامحه نبود.38 منابع موجود نشان میدهد که آن پیر فرزانه در کمک به انقلابیون مؤمن، سیاستی بسیار دقیق داشت، و زمان را برای رویارویی مستقیم با دربار مناسب نمیدید. از سوی دیگر رها کردن شاه و راندنِ کامل وی موجب فرو غلتیدن فزونتر او در دامان بیگانگان میشد، پس گاه با وی مدارا میکرد تا آن جوان مغرور جای پای خود را سست نبیند و برای حفظ خویش به بیگانگان پناه نبرد. 39 مرحوم آیتالله فاضل لنکرانی دراینباره میگوید: «به نظر من آیتالله بروجردی و تلاشهای آن بزرگوار، زمینهسازانقلاب اسلامی بود، زیرا آیتالله بروجردی به حوزه قم رشد و شخصیت داد. مبارزات حضرت امام در پرتو این شخصیت حوزه بود که به ثمر نشست. اگر این هویت و عظمت حوزه که آیتالله بروجردی بدان بخشیده بود، وجود نداشت، مسلماً انقلاب و حرکتی سازنده پا نمیگرفت.»
مبارزه با فرقههای ضاله
رهبران بهائی در دوره نخستین ایجاد آیین دروغین خویش با جعل شریعتی ساده که در عین حال دارای مشکلات اساسی حقوقی و متضاد با تعالیم ادعایی آنان است، به ارائه احکامیمانند: نماز، روزه، حج و... سایر آداب اسلامی پرداخته تا با این شبیه سازی کودکانه کارهای خود را دین معرفی کند. ایشان با آگاهی کامل از تعالیم تحمیق کننده بهائیت و انگیزههای شیطانی بیگانگان در حمایت از این نحله ساختگی، خطر بهائیت را بسیار جدی دانسته و اهمال و کوتاهی در جلوگیری از خطر آنان را جایز نمیدانستند.
وفات
سرانجام در سیزدهم شوال 1380 هـ. ق برابر با دهم فروردین 1340 هـ. ش، برای همیشه چشم از جهان فرو بست. حاضرانی که در کنار بالین آن حضرت نشسته بودند میگویند: آن مرد بزرگ خطاب به پزشکان و اطرافیان که مشغول تلاش بودند، چنین فرمودند: «مرگ است، مرگ ... رها کنید ... یا الله، لااله الا الله ...» و پس از سه مرتبه تکرار، این جمله، دیدگان پر فروغ و حق بینش آهسته به روی هم قرار گرفت، لبها بسته شد، قلب آرام گرفت، پیکر عزیز و شریفش بیحرکت گردید، دفتر حیات عاریت بسته شد و خورشید درخشان عمر، غروب کرد، روح پاک او، با فراغت بال و سرشار از عظمت قدم به دنیای جاوید گذاشت تا در جوار قرب کردگار و ائمه معصومین آرام گیرد ... .
آیتاللهالعظمی بروجردی در انظار بزرگان
الف) از دیدگاه علمای شیعه
آیتالله بروجردی از منظر امام خمینی
علاقه زاید الوصف امام به آیت الله بروجردی، بسیار کمنظیر و شاید منحصر به فرد بود. آیتالله مسعودی خمینی میگوید: امام خمینی میفرمودند: به جدم قسم، هنوز سراغ ندارم کسی مثل من آقای بروجردی را دوست داشته باشد.
شهید آیتالله مطهری نیز مینویسد: «امام خمینی میفرمود: من در حال مطالعهٔ آقای بروجردی هستم و جز حقیقت چیز دیگری در این آقا نمیبینم»
آیتاللهالعظمی بروجردی در نگاه رهبر معظم انقلاب جای خوش وقتی بسیار است که همت و پشتکار مؤسسین این مجمع و شما حضار محترم آن، مصروف تجدید یاد و اعلاء ذکر فقیه عظیمالقدر و کمنظیری شده است که برکات و آثار حیات پربار او به زمان خود او و به عرصه فقاهت، منحصر نماند و او چون خورشیدی درخشان بر تعدادی از علوم اسلامی بلکه بر روشها و شیوههای تحقیق در آنها و نیز بر فضای عام حیات مسلمین در زمان خود و پس از آن پرتو افشانی کرد و هنوز علمای اسلام و جهان اسلام از تأثیرات مبارک آن عمر پرثمر و ریاست و مرجعیت تامه پانزده ساله او متمتعاند. این شخصیت عالی قدر و کمنظیر مرجع عام شیعه در زمان خود و استاد فقیهان و مراجع معاصر، حضرت آیتاللهالعظمی مرحوم حاج آقا حسین بروجردی است. علم و تقوی و اخلاص و روشن بینی و بزرگ منشی و کیاست و نو آوری و جامع نگری و خستگی ناپذیری و بسی خصلتهای کمیاب و نفیس دیگر از این مرد بزرگ و ذخیره الهی، چنان شخصیت ذو ابعاد و عظیمی فراهم آورده بود که نظیر آن را در فقهای صاحب نام و برخوردار از زعامت به ندرت میتوان یافت. او در فقاهت، مبتکر شیوهای جدید و در رجال و حدیث، صاحب سبک بود و در تدریس و تربیت شاگرد و تعلیم کار دسته جمعی بر زمان خود سبقت داشت. بینش وسیع او از مرزهای حوزه قم و حوزههای علمیه و چارچوب کشور جمهوری اسلامی ایران و جهان تشیع فراتر میرفت و بر جهان اسلام و همه مذاهب مسلمین پرتو میافکند. زعامت او نه تنها به اداره امور درسی و معیشتی حوزهها که به مسائل سیاسی و اخلاقی آن، و نه تنها به امور حوزه، که به امور دینی و شعائر اسلامی در سراسر کشور و در سطح بین المللی شمول مییافت. حوزه علمیه تحت زعامت او پرورشگاه و خاستگاه افکار نو و گوهرهای درخشانی شد که به برکت آن در سالهای بعد نهضت روحانیت پی ریخته شد و حرکتی که در اوج آن انقلاب عظیم و شکوهمند اسلامی به رهبری مجدد بزرگ اسلام حضرت امام خمینی(ره)، بود، سر برآورد. با این همه، در مجموع شخصیت آن بزرگ مرد آن چه بیش از همه درخشنده و چشمگیر بود، اخلاص و تقوایی بود که وی در همه امور خود از آن بهره میگرفت. اکنون که پس از گذشت سی سال از رحلت مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی(ره)، به برکت نظام جمهوری اسلامی یاد و تجلیل میشود، شایسته است که حوزههای علمیه و زعمای علمی آن به این تکریم اکتفا نکرده، روشهای علمی و تحقیقی آن بزرگوار را نیز که همچنان از تازگی برخوردار است، تعقیب و تکمیل کنند و گردونه فقاهت اسلام را به پیش برند. از خداوند متعال علو درجات آن عالم جلیلالقدر و توفیقات آقایان محترم را ظل توجهات حضرت بقیة الله- روحی فداه - مسألت مینمایم. والسلام علیکم و رحمة الله سیدعلی خامنهای 8 /2 /1370
مرحوم آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی
آیتالله سید مصطفی خوانساری میگوید: «آیت الله حاج سید جمالالدین گلپایگانی برای معالجه به تهران آمده بود و در بیمارستان بازرگانان (نجمیه) بستری بود. وقتی به ملاقات ایشان رفتیم فرمود: به حاج آقا حسین سلام مرا برسانید و بگویید: اگر بنا بود سید جمال مقلد باشد از شما تقلید میکرد. آیتاللهالعظمی گلپایگانی
«آیتالله کریمی جهرمی مینویسد:
آیتاللهالعظمی گلپایگانی از آغاز ورود آن بزرگوار به قم تا پایان زندگی او، در اعزاز و اجلال آن بزرگ مرد کوشش داشتند و در مراعات احترام ایشان چنان بودند که حتی از این که لفظ «آیتالله» روی رساله عملیهشان در زمان آن زعیم بزرگ نوشته شود ابا و امتناع ورزیدند.
آیتاللهالعظمی حاج سید احمد خوانساری
ایشان با وجود این که شخصیت علمی و عملیاش محرز بود و مقبول خواص و تودههای مردم بود، ولی در برابر مرحوم آیت اللهالعظمی بروجردی متواضع بود، به گونهای که وقتی معظّم له از ایشان(سید احمد خوانساری) درخواست کردند که به تهران برود و امامت مسجد سید عزیز الله را بپذیرد، پذیرفت.
ب) از دیدگاه علمـای سنی
شیخ عبدالمجید سلیم
علامه محمد تقی قمی میگوید: «هرگاه نامه آیتالله بروجردی را برای شیخ عبدالمجید سلیم، ـ رئیس جامع الازهرـ میبردم، ایشان بلند میشدند و نامه را میگرفتند و میبوسیدند، آنگاه مینشستند.» شیخ محمود شلتوت
... دعا میکنم که آن بزرگوار همیشه مصدر و منبع برکات برای مسلمانان و وحدت کلمه آنان باشد. خداوند عمر شما را طولانی و پیروزی و موفقیت را نصیب شما گرداند... . شیخ حسین باقوری
ایشان در قم با آیتاللهالعظمی بروجردی دیدار کرد و در بازگشت به مصر آیتالله بروجردی را چنین توصیف کرد: «اعظم شخصیة رأیته فی عمری؛ او بزرگترین شخصیتی است که در طول عمرم دیدهام».
ج) از دیدگاه غیر مسلمانان
دکتر آرشه تونک دکتر آرشه تونک، رئیس انجمن بینالمللی مبارزه با مشروبات الکلی با وجود آن که به نقاط مختلف جهان سفر کرده و با رهبران بزرگ سیاسی و مذهبی بسیاری ملاقات کرده بود، بعد از ملاقات با ایشان گفته بود: «من تا به امروز هیچگاه این چنین تحت تأثیر روحانیت کسی قرار نگرفته بودم».
آیتالله سید محمد حسین علوی مینویسد: «هنگامی که وی به حضور آیتالله فقید رسید، آنچنان قیافه جذاب و روحانیت و معنویت آیتالله فقید او را به خود متوجه ساخت که حدود یک ساعتی را که در محضر این مرد بود و در اطراف موضوع تحریم الکل از آیت الله فقید سئوالاتی مینمود علاوه بر این که طرز نشستن به همان نحوه بود که در برابر مجسمه حضرت مسیح و در کلیساها و هنگام عبادت به آن کیفیت جلوس میکنند، در همه این مدت چشم از صورت ایشان برنمیداشت و کوچکترین توجهی به اطرافش نداشت».
پروفسور موریس پروفسور موریس در اولین ملاقات، چنان تحت تأثیر روحانیت و عظمت آیت الله فقید قرار گرفت که خودش به این مطلب در همان جلسه اول اعتراف کرد. وی هنگام ترک ایران خطاب به خبر نگاران گفت: «جاذبه روحانیت حضرت آیتالله مرا تحت تأثیر قرار داد و خیلی مایل بودم به من اجازه میفرمودند چند دقیقهای در یکی از مساجد برای سلامت و بهبود کامل ایشان دعا کنم».
جرج جرداق جرج جرداق نویسنده و دانشمند مسیحی لبنانی، مولف کتاب ارزشمند و خواندنی الامام علی صوت العدالة الانسانیه، این کتاب را به مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی اهدا کرد و در نامهای برای آن بزرگوار نوشته: «... من شما را شایستهترین شخصیتی یافتم که این کتاب را به او هدیه نمایم، لذا آن را به شما اهدا میکنم».