سلطان العلماء
سلطان العلماء | |
---|---|
نامهای دیگر | علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، خلیفه سلطان |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1001 ق، ۹۷۱ ش، ۱۵۹۳ م |
محل تولد | ایران، اصفهان |
سال درگذشت | 1064 ق، ۱۰۳۲ ش، ۱۶۵۴ م |
محل درگذشت | ایران، بهشهر مازندران |
دین | اسلام، شیعه |
آثار | {{ | | | | |}} |
فعالیتها | {{ | | | | | | }} |
زندگینامه
علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین، معروف به خلیفه سلطان در سال 1001 ق، در شهر اصفهان متولد شد. بیشتر نیاکان و اجداد وی از بزرگان مذهبی و سیاسی در عصرهای مختلف، و در دوره متأخر به سادات خلیفه مشهور بودند. نسب او از جانب پدر با 29 واسطه به امام سجاد (ع) میرسید و از جانب مادر از سادات شهرستان بود. اجداد سید حسین از علماء و حكام مازندران بودند از جمله جد اعلاى او سيد مير بزرگ مرعشى مدتى از عمر شريفش را در مازندران حكومت کردند و از خاندان وی نخستین کسی که در اصفهان ساکن شده، مير نظام الدين على بن مير قوام الدين محمد است. جد ایشان، سيد شجاع الدين محمود بن سيد على، در علوم معقول و منقوا تبحر داشت و اموال زیادی را وقف امور خیریه کرد. پدر او رفیع الدین "الحق"، و برادرش ميرزا قوام الدين بن ميرزا رفيع الدين محمد از بزرگان مذهبی سیاسی، که در زمان شاه عباس اول به صدارت منصوب شدند، به فضل، کمال، سلامت نفس و خیر اندیشی معروف بود.
تحصيلات
سيد حسين در خاندان علم و فضل متولد، و رشد كرد. نخستین و بهترين استاد و مربى او پدر بزرگوارش، رفیع الدین بود. وی در دروان تحصیل با ملا خلیل هممباحثه بود و به غیر از همبحث بودن ارتباط دوستی عمیقی نیز بین آن دو بود، طوری که ملا خلیل كتاب شافی فی شرح الكافی را به اسم سلطان العلماء منتشر نمودند. این دو علاوه بر تلمذ از محضر رفیع الدین، پدر سلطان العلماء، در مجلس درس شیخ بهائی، ملا محمد زمانی و ملا حسین یزدی ندوشتی حضور یافتند و از محضرشان استفاده کردند.
اساتید
- ملا محمود زمانى
- ملا حسين يزدى ندوشتى
- سيد محمد بن على بن محمد حسنى
- شيخ بهايى بهاء الدين محمد بن حسين بن عبد الصمد
- پدر بزرگوارش، سيد رفيع الدين محمد بن شجاع الدين محمود حسينى
شاگردان
- ميرزا عنايت اللّه بن آغا محمد مؤمن بن محمد باقر اصفهانى، دايى صاحب رياض
- محمد داود تويسركانى
- سيد حسن، سيد على، سيد محمد و سيد ابراهيم، فرزندان سلطان العلماء
- آقا حسين خوانسارى صاحب مشارق الشموس
- علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار
- ميرزا عيسى پدر سيد على صاحب الرياض
- ميرزا عبد الرزاق كاشانى
- ملا ابو الخير محمد تقى فارسى صاحب رسالة معرفة التقويم
- ملا محمد سليم رازى
تأليفات
متن عنوان | متن عنوان |
---|---|
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
مثال | مثال |
منصب وزارت
با رشد علمی سید حسین، وی مورد توجه و عنایت شاه عباس اول واقع شد و پس از وفات سلمان خان وزیر وقت شاه، در سال 1033 ق از طرف شاه عباش به وزارت منصوب شد، در همان زمان پدر ایشان رفیع الدین نیز صاحب منصب صدرات بود و این دو بزرگوار هر کدام در مقام خود پاسخگوی مراجعات مردم بودند. سلطان العلماء در زمان شاه عباس، علاوه بر اینکه حدود چهار تا پنج سال وزارت شاه عباس را به عهده داشت، در سال 1033 ق نیز با دختر او ازدوا کرد و داماد شاه نیز بود که حاصل این وصلت تولد چهار فرزند پسر به نامهاى سيد ابراهيم، سيد حسين، سيد رفيع الدين محمد و سيد على شد كه همه آنان از دانشمندان و بزرگان زمان خود و داراى مقام اجتهاد و استنباط بودند. وی پس از وفات شاه عباس، به مدت دو سال وزارت شاه صفى را به عهده داشت و به دلیل درگیری با شاه در یکی از جنگها بين او و شاه صفى، در سال 1041 ق، توسط شاه از مقام وزارت عزل گردید و شاه دستور داد تا تمام فرزندانش كور شده و خودش نيز به قم تبعيد گشت. سید حسین بعد از تبعید به قم بين ده تا پانزده سال مشغول به مطالعه و تدريس و تأليف بود كه كتاب حاشيه بر معالم الدين را نيز در اين زمان نوشت. پس از مدتى شاه صفى او را به اصفهان فراخواند و دوباره به وزارت منصوب كرد. او برای فریضه حج به مكه مكرمه رفته بود که شاه صفى از دنيا رفت و شاه عباس دوم به سلطنت رسيد و پس از قتل مير تقى خان در سال 1052، او را به وزارت منصوب كرد كه تا آخر عمر شريفش در سال (1064 قمرى) ، مدت هشت سال و شش ماه وزارت شاه عباس دوم را به عهده داشت.
فعالیتها
- سرپرستى بسيارى از علويين و فقرا و اهل علم و توزیع غذا برای آنان در شبهاى تاريك
- اقامه نماز جمعه در اصفهان و دایر کردن دفاترى براى اوقاف
- تأسیس مدارس علميه
- تأسیس مراكز درمانى
در محضر درس او بزرگانى از فقها حضور داشتهاند كه از مشهورترين آنان علامه مجلسى صاحب بحار الأنوار است. از ويژگيهاى ديگر او سفرهايش به مناطق مختلف و از جمله قسطنطنيه است. او به مصر نيز مسافرت كرده و با علماى قاهره به تبادل نظر پرداخته است. همچنين به يمن مسافرت كرده و با امام زيديه ملاقات داشته است. او در سفرش به قسطنطنيه با ابى مسعود، مفتى آنان و صاحب تفسير معروف، مناظراتى داشته كه بعدها فرزندش سيد على آن را به صورت كتابى تدوين كرده است. از خصوصيات ديگر، توانايى روحى بسيار بالاى او است كه پس از اينكه فرزندانش به وسيله شاه صفى كور مىشوند با صبر و مقاومت در قم به تأليف و تحقيق پرداخته و با تحمل اين مصايب، آثار ارزشمندى را از خود بر جاى گذاشته است. اگر چه اين تحمل و صبر از عظمت روحى او حكايت دارد، امّا از قساوت و حق ناشناسى و ناجوانمردى شاه صفى صفوى نيز حكايت مىكند.
درگذشت
سلطان العلماء پس از برگشتن از فتح قندهار در سال 1064 ق، در مازندران دار فانى را وداع گفت و بدن مطهر او را به نجف اشرف برده و در محلى بنام كشوانيه، در جنوب شرقى حرم مطهر به خاك سپردند. قبر او هم اكنون سالم است و در داخل اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد.