شیخ بهایی

از ویکی‌وحدت


شیخ بهایی
شیخ بهایی
نام محمد بن عزّالدین حسین
لقب شیخ بهایی
زادروز ۱۷ یا ۲۷ ذی‌الحجه سال ۹۵۳ق
زادگاه بعلبک
وفات ۱۰۳۱ق
آرامگاه ایران، مشهد، حرم امام رضا(ع)
محل زندگی بعلبک، جبل عامل، اصفهان، قزوین، هرات
اساتید ملا عبدالله یزدی، ملا علی مُذَهّب، ملا علی قائنی، ملا محمدباقر یزدی و...
شاگردان محمدتقی مجلسی، محمد محسن فیض کاشانی، صدرالمتألهین شیرازی، سید ماجد بحرانی، ملا حسنعلی شوشتری، مجتهد کرکی، ملا صالح مازندرانی، نوه شهید ثانی و ملا خلیل بن غازی قزوینی
دین اسلام
مذهب شیعه
آثار جامع عباسی، کشکول، موش و گربه، نان و پنیر
اجازه روایت ملا حسنعلی شوشتری، پدرش حسین بن عبدالصمد حارثی
فعالیت ها شیخ الاسلام و امام جمعه اصفهان، معمار و طراح برخی آثار در اصفهان و نجف

شیخ بهاء الدین ، محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی دانشمند بنام دوره صفویه است. اصل وی از جبل عامل شام بود. بهاء الدین محمد ده ساله بود که پدرش عزالدین حسین عاملی از بزرگان علمای شام بسوی ایران رهسپار گردید و چون به قزوین رسیدند و آن شهر را مرکز دانشمندان شیعه یافتند، در آن سکنی گزیدند و بهاءالدین به شاگردی پدر و دیگر دانشمندان آن عصر مشغول گردید.

شیخ بهایی، بهاءالدین عاملی و شیخ‌الاسلام، فقیه، دانشمند ذوفنون، محدث، حکیم، شاعر و ریاضیدان شیعه در عصر صفویه بود. وی از علمای جبل عامل که نسبش به حارث همدانی، صحابی امیرالمؤمنین (ع) می‌رسد.

شیخ بهایی مردی بود که از تظاهر و فخر فروشی نفرت داشت و این خود انگیزه ای برای اشتهار خالص شیخ بود.شیخ بهایی به تایید و تصدیق اکثر محققین و مستشرقین ، نادر روزگار و یکی از مردان یگانه دانش و ادب ایران بود که پرورش یافته فرهنگ آن عصر این مرز و بوم و از بهترین نمایندگان معارف ایران در قرن دهم و یازدهم هجری قمری بوده است.

هوش و استعداد منحصر به فرد، از ویژگی های بارز اوست. وی مدتی در دربار صفوی در اصفهان منصب شیخ الاسلامی بالاترین منصب رسمی دینی در حکومت صفویه را بر عهده داشت. شیخ بهایی شاگردان بزرگی تربیت كرده است از جمله: ملاصدرا و ملا محمدتقی مجلسی.

زادگاه شیخ بهایی

خاستگاه شیخ بهائی جَبَع یا جباع، از قرای جبل عامل بوده و نسبت «جبعی» در حواشی بعضی از تألیفات شیخ بهائی و جدش، شمس‌الدین محمد بن علی، ذکر شده است.[۱] بعضی منابع، نسبت عاملی را به آملی تغییر داده و او را ایرانی شمرده‌اند. [۲]

همچنین بعضی تذکره‌نویسان،[۳] به دلیل اقامت طولانی‌اش در قزوین، این محل را زادگاه وی دانسته‌اند.[۴] تنکابنی او را متولد عربستان دانسته که احتمالاً به دلیل نسب او است.[۵]

خاندان شیخ بهایی

پدر شیخ بهایی، عزالدین حسین بن عبدالصمد بن محمد بن علی بن حسین (۹۱۸ - ۹۸۴ ق.) از فقیهان و دانشوران بزرگ قرن دهم هجری بود که در دانش فقه[۶]، اصول، حدیث، رجال، حکمت، کلام، ریاضی، تفسیر، شعر، تاریخ، لغت و بسیاری از علوم رایج آن عصر مهارت داشت. وی از شاگردان ممتاز شهید ثانی بوده که گاه در سفرها نیز همراه استاد بود. او پس از شهادت استاد به ایران آمد و در اصفهان به تدریس علوم اسلامی مشغول شد. شاه طهماسب صفوی از او درخواست کرد که به قزوین، پایتخت صفویان بیاید. او نیز پذیرفت و به عنوان شیخ الاسلامِ حکومت صفویه انتخاب شد. وی سال‌ها در هرات و مشهد به ارشاد و هدایت مردم اشتغال ورزید.

عزّالدین معتقد به وجوب عینی نماز جمعه بود و در دوران سکونتش در قزوین، مشهد[۷] و اصفهان نماز جمعه را اقامه می‌کرد. وی پس از سفر حج آهنگ بحرین نمود و تا آخر عمر در آنجا به تبلیغ فرهنگ اسلامی پرداخت و سرانجام در هشتم ربیع الاول ۹۸۴ ق. رحلت کرد و در روستای «مصلی» حومه «هجر» از نواحی بحرین به خاک سپرده شد.

پدر بزرگ شیخ بهایی، شیخ عبدالصمد (متوفای ۹۳۵ ق.) نیز از علمای بزرگ قرن دهم هجری است. وی استاد شهید ثانی بود. شمس‌الدین محمد (متوفای ۸۷۶ یا ۸۸۶ ق.) جدّ شیخ بهایی نیز از علمای بزرگ قرن نهم هجری است که مجموعه گران‌بهایی در فوائد رجالیه و شرح حال علما نوشت که علامه مجلسی بسیاری از مطالب آن را در آخر مجلّدات بحار الانوار آورده است.[۸]

نسبت خاندان شیخ بهایی به حارث همدانی (متوفی ۶۵ قمری)، یار وفادار حضرت علی (ع) می‌رسد. [۹] از این‌رو به حارثی هَمْدانی نیز شهرت دارد. جبل عامل، زادگاه شیخ بهایی، زادگاه مجتهدان، دانشمندان و نویسندگان بزرگ شیعی مانند محقق ثانی (متوفای ۹۴۰ ق)، شهید اول (۷۳۴ - ۷۸۶ ق) و شهید ثانی (۹۱۱ - ۹۶۶ ق) است. ابوذر غفاری، نخستین مبلّغ شیعه در منطقه شام و لبنان بود. وی در دورانی که از جانب عثمان در شام تبعید بود به تبلیغ فرهنگ تشیع در آن سامان پرداخت و بذر تشیع را در آن دیار افشاند. از آن هنگام تاکنون، جبل عامل مهدِ دانشوران پارسای شیعی بوده و هست.

پانویس

  1. مهاجر، جعفر، الهجرة العاملیة الی ایران فی العصر الصفوی، ج۱، ص۱۴۵
  2. طوقان، قدری حافظ، تراث العرب العلمی فی الریاضیات و الفلک، ج۱، ص۷۵
  3. طالوی ارتقی، محمد بن احمد، سانحات دمی القصر فی مطارحات بنی العصر، ج۲، ص۱۲۶ـ۱۲۷
  4. .نوری، حسین بن محمدتقی، خاتمه مستدرک الوسائل، ج۲، ص۲۲۳
  5. تنکابنی، محمد بن سلیمان، قصص العلماء، ج۱، ص۲۳۸، تهران
  6. ر.ک:مقاله فقه
  7. ر.ک:مقاله مشهد
  8. امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعه، ج۸، ص۱۷
  9. بروجردی، سید علی، طرائف المقال، ج۲، ص۳۹۲