معمریه (معتزله)

از ویکی‌وحدت
نسخهٔ تاریخ ‏۷ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۵:۱۹ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')

معمریه‏ از فرق «معتزله» و از پیروان معمر بن عباد سلمى بودند.

شرح حال موسس

وى در روزگار هارون الرشید مى‌زیست و در سال 215 هجرى قمری درگذشت. در کتاب «المنیه و الامل» نام او معمر بن عباد سلمى ابوعمر (ابو معمر) و نام وى در طبقه ششم «معتزله» آمده است.

عقاید کلی

معمر بن عباد معتقد بود که خداوند عرض‌ها را چون رنگ، بوى، مزه، شنوایى، بینایى، مرگ و نیز سایر صفات مربوط به جسم را نیافریده است. او فقط جسم را آفریده و جسم، عرض‌ها را پدید آورد و موارد نامبرده چیزى جز عرض نیست که طبیعتا از فعل آن به شمار مى‌رود. او مى‌گفت که نیستى هر فناپذیری فعل طبیعى اوست و خداوند در عرض‌ها دخالت نکرده و نسبت به آن تقدیری ندارد. قرآن نیز در نزد او جسمى است که کلام خدا وارد آن شده اما فعل خداى تعالى و صفت او نیست.اما عرض‌هایى که در جسم ها هستند، نه قابل شمارش اند و نه نهایت دارند.از دیدگاه معمربن عباد سلمی، نهایتی برای حوادث نیست و حتی ممکن است خداوند از شمارش حوادث آگاه نباشد. می گفت که آدمى را فعلى جز اراده نیست و دیگر عرض ها به طور طبیعى فعل هاى اجسام اند. بیان معمر در این که عرض ها نهایت ندارند، همان روش اصحاب ظهور و کمون است و آنان که قایل به پنهان و آشکار شدن عرض ها بودند حدوث عرض ها را انکار کرده و می‌گفتند که آن‌ها همگى در جسم موجودند و اگر در جسم یکى از عرض‌ها آشکار شود، ضد آن پنهان مى شود. از نظر وی انسان جز این تن محسوس نیست و او زنده و دانا و توانا و مختار است و او در تن مدبّر و در بهشت نعمت بخشنده و در آتش کیفر دهنده است.

درباره خدا

معمر بن عباد معتقد بود که خداوند موجودى ازلى است و سزاوار نیست که بگوییم قدیم و دیرینه است. خداوند محال است که نسبت به نفس خویش عالم و آگاه شود و خود ر ا بشناسد، زیرا شرط معلوم در نزد وى آن است که غیر از عالم باشد و اگر خدا داناى به خود باشد لازم می آید که عالم و معلوم یکى شود و البته این سخن باطل است . [۱] [۲][۳] [۴] [۵] [۶]


پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 420 با ویرایش و اصلاح جملات
  2. بغدادی عبد القاهر، الفرق بين الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الكوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 91- 94.
  3. ابن الخیاط ، الانتصار فى الرد على ابن الراوندى الملحد، با مقدمه و تعليقات دكتر ينبرگ سوئدى، مصر، سال 1925 میلادی، ص 83
  4. عسقلانی ابن حجر، لسان الميزان، 6 جلدی، حيدرآباد دكن سال 29- 1331 میلادی، ج 6، ص 171.
  5. ابن اثیر، اللباب فى تهذيب الانساب، 3 جلدی، قاهره، سال 69- 1353 میلادی، ج 3، ص 161
  6. یمانی یحیی بن مرتضی، المنية و الأمل فى شرح الملل و النحل، تحقيق محمد جواد مشكور، بيروت. ص 155