علی بن عبیدالله رازی
علی بن عبیدالله رازی | |
---|---|
نام کامل | علی بن عبیدالله رازی |
نامهای دیگر | منتجبالدین رازی |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 508 ق، ۴۹۳ ش، ۱۱۱۴ م |
محل تولد | ایران،قم |
سال درگذشت | 585 ق، ۵۶۸ ش، ۱۱۸۹ م |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | ابوالفتوح رازى، شیخ طبرسی، سید فضل الله راوندى |
شاگردان | عبدالکریم رافعى، ابوموسی مدینی، محمد بن محمد قزوینی |
آثار | الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام،رساله فى اداء الفرائض لمن علیه القضاء،کتاب التحفه،تاریخ شهر رى |
فعالیتها | محدث شیعی |
علی بن عبیدالله رازی مشهور به منتجبالدین رازی، عالم بزرگ اسلامی در قرن ۶ هجری و از شاگردان ابوالفتوح رازی و شیخ طبرسی است. کتاب «الفهرست» وی، از مشهورترین مجموعههای تراجم علما و مؤلفین شیعه است.
زندگینامه
علی بن عبیدالله رازی در سال ۵۰۵ هـ.ق قمری در خاندانی رفیع و بلندمرتبه، چشم به جهان گشود. وی منسوب به قم بود و هم از این رو قمی نامیده میشد. پدرش عبیدالله، یکی از عالمان عصر خود به حساب میآمد. چون این پدر و فرزند در ری زندگی میکردند، به آنان «رازی» هم میگویند.
علی بن عبیدالله بن بابویه قمی، در یکی از معتبرترین خاندان علم و دانش پا به عرصه وجود نهاد. اهمیت خدمات و کوششهای شایسته خاندان برجسته ابنبابویه قمی، در بسط و گسترش تشیع علوی و اسلام ناب و ترویج فرهنگ و آموزههای دینی، از منظر محققان اسلامی پوشیده نیست. منتجبالدین یکی از نوادگان علی بن بابویه، پدر شیخ صدوق میباشد که با پنج واسطه به ترتیب زیر به ایشان میرسد: «علی بن عبیداللّه بن حسن بن حسین بن حسن بن حسین بن علی بن بابویه»[۱].
شیخ منتجبالدین درباره جد خود میگوید: «جد بزرگوارم حسن بن حسین معروف به حَسکا، یکی از فقیهان و بزرگانِ عصر، دانشمندی نامآور و موثق و چهرهای برجسته بود. او از شاگردان شیخ طوسی است. در نجف همه کتابهای شیخ طوسی را بر او قرائت کرد. جدم در ری زندگی میکرد»[۲]. بنابراین همان طور که خود منتجبالدین میگوید حسکا لقب جد اوست، نه لقب خودش آن طور که برخی پنداشتهاند.
تحصیل و استادان
از تتبع و بررسی در کتاب الفهرست بدست میآید که منتجبالدین برای گردآوری اخبار و روایات و شناخت دقیق دانشمندان جهان اسلام، گام در راه سفر نهاده و به شهرهای مختلفی همانند اصفهان[۳]، خراسان[۴]، کاشان، خوارزم و حله در عراق رفته است.
منتجبالدین، بنا به گفته شاگرد برجستهاش امام رافعی از دانشمندان اهلسنت: «تشنه معارف و روایات اهل بیت علیهمالسلام بود. هر نکته دقیقی را که مییافت، مینوشت؛ و هر سخن عمیقی را که میشنید، مینگاشت؛ به همین جهت این اندیشمند فرزانه هر جا که دانشمندی میدید، به سراغش میرفت، تا از علم و دانش او سود جوید و کسب فیض کند؛ لذا از لحاظ استاد فراوان داشتن، در میان عالمان همعصر خود کمنظیر بودهاست. استادان او را از شیعه و سنی، بیش از صد نفر نام بردهاند»[۵].
برای روشن شدنِ هر چه بیشترِ زوایای علمی و روحی این شخصیت توانای جهان اسلام، به ذکر چند تن از اساتید وی بسنده میشود:
۱- ابوالفتوح رازی؛ که یکی از مفسران معروف شیعی و صاحب تفسیر روضالجنان است. شاگردش، منتجبالدین، در جای جای «الفهرست»، از این استاد فرزانه نام میبرد و از او با احترام و بزرگی یاد میکند. از جمله درباره او میگوید: «استادم ابوالفتوح رازی دانشور برجسته، واعظ توانا و مفسر قرآن که مردی دین دار و دینباور میباشد...»[۶].
۲- امین الاسلام طبرسی؛ صاحب تفسیر مجمعالبیان: او دانشوری بزرگ، مفسری سترگ، فقیهی برجسته، نامور و موثق میباشد که بیشتر برای تألیف تفسیر مجمع البیان مشهور است. کتابی که شخصیتی همانند شهید اول دربارهاش میگوید: «در تفسیر، هیچ کتابی مانند این کتاب، تا عصر ما نوشته نشده است»[۷]. شاگردش منتجبالدین درباره او مینویسد: «عالمی است فاضل، متدین، موجه و محل اطمینان. کتابهائی تألیف کرد که از جمله آنها مجمعالبیان است...»[۸].
۳- سید فضلالله راوندی کاشانی؛ معروف به «ضیاءالدین». او از شاخصترین و ژرفاندیشترین دانشوران شیعی است. آن علامه روزگار، دریای مواج دانش و قله سر به فلک کشیده فضل و اخلاق بود[۹]. منتجبالدین که افتخار شاگردیاش را دارد، درباره او چنین میگوید: «او علامه عصر و استاد دانشمندان زمان خود بود. او با سیادتی که از مختصات ذریه پیغمبر صلی الله علیه و آله است، در کمال فضل و دانش، شخصیت برجسته عصر خویش به حساب میآمد. او را ملاقات کردم، و بعضی از کتابهایش را بر او خوانده و قرائت کردم.»
۴- استاد دیگر منتجبالدین، پدر بزرگوارش، عبیدالله بود که در جای جای کتاب الفهرست نام او را میبرد و مطالب ارزندهای را درباره تراجم دانشمندان از پدرش نقل میکند. او پدر خویش را چنین معرفی میکند: «پدر بزرگوارم، دانشمند و فقیه برجسته و موجه شیعی است...» [۱۰].
شاگردان
طبیعی است چنین شخصیت عالیقدر و بلندمرتبهای که در حوزه دانشِ حدیث و تاریخ، رنجهای فراوانی کشیده و گنجهای پربهای اخبار و روایات را جمعآوری کرده است، شاگردانی صاحب نام داشته باشد؛ اما در کتابهای تراجم کمتر نامی از شاگردان او به میان آمده است؛ ولی آنچه مسلم و قطعی مینماید، بهره فراوانِ عبدالکریم رافعی -که خود عالمی برجسته از علمای اهلسنت است- از منتجبالدین قمی بهره فراوانی برده است. رافعی از سرچشمه زلال دانش او استفاده کرده، خود مؤلف کتاب التدوین است، که در تراجم و شرح حال دانشمندان قزوین نوشته؛ او میگوید: «از خرمن دانش این مرد بزرگ استفاده و بهره فراوانی بردهام، آنقدر که نمیتوانم حق او را در این نوشتار به جای آورم[۱۱].
ابوموسی مدینی، برهانالدین محمد بن محمد قزوینی، ابوجعفر اشرف بن محمد مداینی و ابوالمجد محمد بن حسین قزوینی، شاگردان و راویان دیگر او بودهاند.
آثار و تألیفات
از آنجا که منتجبالدین از دانشمندان پرمایه و نویسندگان بلندپایه بود، آثار گرانبهائی خلق کرده و از خود به یادگار گذاشت. برخی از آثار منسوب به او عبارتند از:
کتاب الفهرست؛
الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام؛
رساله فی اداء الفرائض لمن علیه القضاء؛
کتاب التحفه؛
تاریخ شهر ری[۱۲].
از این آثار، دو کتاب اول او مورد عنایت ویژه دانشپژوهان و عالمان دینی قرار گرفتهاست. کتاب الفهرست از هنگام تألیف تا عصر حاضر، یکی از دقیقترین کتابهائی است که در تراجم نگارش یافته و تمام دانشمندان شیعه و سنی به آن اهمیت دادهاند. یکی از منابع اصیل و قابل اعتماد در معرفت و شناخت دانشمندان شیعی در سده ششم، این کتاب است. او با ذکر نام ۴۴ دانشور شیعی احیاناً ترجمه و شرح حالی را هم از آنان به اجمال ارائه میدهد.
کتاب «الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام» نیز در نهایت اشتهار و اعتبار است، مولف دانشمندش چهل روایت را به نقل از چهل نفر از استادان خود، از چهل تن از صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله در فضائل علی بن ابی طالب علیهالسلام نقل میکند و در پایان کتاب، چهارده داستان شگفت را در معجزات امیرالمومنین به کتاب میافزاید[۱۳].
نمونهای از روایات موجود در کتاب الاربعین به این صورت است: سعید بن جبیر نقل میکند که گفت: «ابنعباس که در آخر عمر از چشم نابینا شده بود، پسرش او را با عصا راه میبرد، روزی بر جمعی از قریش میگذشت، چون صدای آنان را شنید، ایستاد و سلام کرد. آنها نیز به احترامش از جای برخاستند و سلام او را جواب دادند؛ ابنعباس هم به راه خویش ادامه داد. پسرش در راه به او گفت: «شنیدی چه گفتند؟» گفت: «نه» گفت: «به علی بد میگفتند» ابنعباس گفت: «مرا پیش آنان برگردان» پس به آنان رو کرد و گفت: «کدام یک از شما بودید که به خدا ناسزا گفتید؟» گفتند: «ابنعباس! کسی که به خدا ناسزا گوید، کافر است و از دین خارج» گفت: «کدام یک از شما بودید که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ناسزا گفتید؟» باز گفتند: «کسی که به رسول خدا صلی الله علیه و آله بد بگوید، مشرک است» گفت: «چه کسی به علی علیهالسلام ناسزا گفت؟» گفتند: «آری، ما به علی بد گفتیم». ابنعباس گفت: «خدا را گواه میگیرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: «هر کس به علی ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته و کسی که به من ناسزا گوید، خدا را ناسزا گفتهاست» شما همه کافر شدید!»[۱۴].
در نظر عالمان
شیخ منتجبالدین بیتردید از برگزیدگان و نخبگان دانشمندان شیعی است. سترگی ابعاد وجودی و فکر و دانش او را میتوان در آینه سخنان بزرگان و مورخان مشاهده کرد:
رجالشناس و فقیه درجه اول شیعه، شهید ثانی میفرماید: «شیخ منتجبالدین، محدثی است که روایات فراوانی را نقل میکند و حدیث را با طرق (و سلسله سندهای) مختلفی عرضه میدارد. او که از پدران و اجداد خود هم روایت دارد، مردی است دارای حافظه قوی و ضبط دقیق»[۱۵].صاحب وسائلالشیعه میگوید: «منتجبالدین مردی بود اهل فضل و کمال؛ دانشمندی موجه، راستگو، محدث، حافظ و علامه زمان»[۱۶]. علامه مجلسی میفرماید: «منتجبالدین از بزرگان موثقین و محدثین شیعه است که کتاب فهرست او بسیار مشهور و معروف میباشد»[۱۷]. عبدالله افندی، مؤلف ریاض العلماء نیز آوردهاست: «او دریای بیکران دانش است. مردی است سعادتمند و دانشوری فقیه. محدث توانایی که سرآمد دانشمندان روزگار خویش است»[۱۸]. محدث قمی مینویسد: «علی بن عبیدالله قمی، قطب و محور محدثین شیعه است»[۱۹].مؤلّف ریحانة الادب هم میگوید: «منتجبالدین از بزرگان و محدثان شیعی است؛ عالمی است فرزانه؛ فقیهی است کامل و جلیلالقدر. وی از نوادگان شیخ حسین برادر شیخ صدوق و نیز از همعصران ابنادریس حلی میباشد»[۲۰].
درگذشت
شیخ منتجبالدین بعد از این که قریب به یک قرن عمر خویش را در مسیر دانشطلبی و نشر و گسترش فضائل امامان شیعه صرف کرد، به گفته مشهور دانشوران اسلامی سرانجام در سال ۵۸۵ هـ.ق روح مقدسش از عالم خاک به افلاک پر کشید[۲۱]. اما با توجه به تحقیق مرحوم محدث ارموی در تعلیقات چاپ حاضر کتاب «الفهرست»، سال وفات شیخ منتجبالدین بعد از ۶۰۰ هجری است.
پانویس
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، متوفى ۱۳۲۰ هـ.ق، ج ۳، ص ۳۶۵؛ مقدمه الفهرست، محدث ارموى، ص ۷ و چند منبع دیگر
- ↑ ریاض العلماء از میرزا عبدالله افندى اصفهانى، متوفى ۱۱۳۰ هـ.ق، ج ۴، ص ۱۴۵؛ الفهرست، ص ۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۷۳؛ و جامع الروات از محقق اردبیلى، ج ۱، ص ۱۹۳
- ↑ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۷
- ↑ الفهرست، ص ۹۷
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ روضات الجنات؛ ج ۴، ص ۳۱۶؛ و مقدمه الفهرست، محدث ارموى، ص ۸
- ↑ الفهرست، ضمیمه بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۲۲، چاپ بیروت؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۱۴۶
- ↑ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۴۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۳۵۰
- ↑ الفهرست، محدث ارموى، ص ۵۹
- ↑ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۵؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الفهرست، همراه بحار، ج ۱۰۲، ص ۲۱۵؛ الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۵۹
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۶؛ الفهرست، محدث ارموى، ص ۷۷
- ↑ مقدمه کتاب الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۷؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۶
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۵؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸؛ ریحانه الادب ج ۶، ص ۹؛ و مقدمه الفهرست از محدث ارموى، ص ۸
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۳۱۲؛ به نقل از اربعین منتجبالدین
- ↑ درایة الحدیث، ص ۱۲۵
- ↑ امل الامل، ج ۲، ص ۱۹۴
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۵
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۶، به نقل از ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۴
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۳۱۰
- ↑ ریحانه الادب، ج ۶، ص ۹؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۶
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۲۷؛ الذریعه، ج ۱۶، ص ۴۹۶؛ ریحانه الادب، ج ۶، ص ۹؛ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۱، و مرحوم علامه ارموى آن را در الفهرست، ص ۳۹۹ بعد از سال ۵۸۵ نوشته اند