محمد فاضل استرآبادی
آیت الله محمد فاضل استرآبادی از علمای مبارز و انقلابی و مؤسس و مدیر حوزۀ علمیۀ فیضیۀ مازندران در شهر بابل بود که در سال ۱۳۱۴ هجری شمسی در شهر نجف اشرف عراق چشم به جهان گشود. ایشان در سال ۱۳۵۹ به عنوان نماینده مردم بابل در مجلس شورای اسلامی، انتخاب شد.
زندگینامه
آیتالله فاضل استرآبادی درباره تولد در نجف و سپس عزیمت به ایران میگوید: «به حسب آنچه که در شناسنامهام قید شده نام من محمد و فامیلیام فاضل است. در سال 1314 شمسی و بنابر آنچه که مرحوم پدرم نوشتهاند در روز اول صفر 1353 قمری در نجف اشرف متولد شدم. منزل ما در شهر نجف و در محله براق و مجاور مقبره مرحوم شیخ فخرالدین طریحی، صاحب کتاب "مجمع البحرین" قرار داشت و من هم در همان خانه به دنیا آمدم. پدرم مرحوم آیت الله حاج شیخ نجفعلی فاضل استرآبادی در سال 1300 شمسی به اتفاق خانواده به نجف مهاجرت میکند و تا سال 1326 در آنجا میماند.»
موسس حوزه علمیه فیضیه مازندران درباره رجعت خانوادهاش به ایران میگوید: «در سال 26 پدرم از نجف به ایران مراجعت کرد. پس از بازگشت وارد قم شدیم. وقتی به قم آمدیم تمامی علمای بزرگ قم بدون استثنا به دیدن ایشان آمدند. مرحوم آیت الله بروجردی به منزل ما آمدند و با پدرم دیدار کردند. مرحوم آیت الله صدر، مرحوم آیت الله سید محمدتقی خوانساری و مرحوم آیت الله حجت هم به دیدن مرحوم پدرم آمدند.»
پس از مدتی خانواده آیت الله فاضل استرآبادی از قم به تهران رفته و در آنجا بنابر درخواست مردم بابل رهسپار این شهر شدند.[۱]
تحصیلات مقدماتی و حوزوی
حاج شیخ محمد استرآبادی که تحصیلات مقدماتی و ابتدایی را در همان نجف گذرانده بود در همان شهر و در مدرسه بزرگ مرحوم آخوند خراسانی فراگیری دروس دینی را نیز آغاز کرد. وی پس از عزیمت به ایران، در بابل نحو و منطق را نزد مرحوم حاج شیخ محمدعلی طبرستانی فراگرفت. علاوه بر وی، پدرش و آیت الله حاج شیخ محمد کوهستانی (پدر همسرش) نیز از جمله اساتید وی در بابل به شمار میآمدند.
آیت الله فاضل استرآبادی در سال 1330 برای ادامه تحصیلات حوزوی بار دیگر به نجف بازگشت و در آنجا از محضر اساتیدی چون آیت الله میرزا حسن صافی اصفهانی، حاج شیخ غلامرضا باقری اصفهانی، آیت الله شهید حاج سید اسدالله مدنی، آیت الله شیخ محمدتقی آل راضی، شیخ مجتبی لنکرانی، آیتالله شیخ مسلم ملکوتی، شیخ صدرا بادکوبهای و آیتالله شیخ غلامرضا رضوانی بهره برد. وی در سال 31 دوره خارج فقه را شروع کرد و چنانچه خود میگوید اولین استادش در این دوره، آیت الله سید محمود شاهرودی بود. او همچنین مدتی نیز نزد مرحوم آیت الله سید محسن حکیم و شیخ حسین حلی درس خارج فقه خواند و دو دوره خارج اصول را نزد آیت الله سید ابوالقاسم خویی گذراند. وی همچنین در سال 1343 و در یک رفت و برگشت به ایران، مدتی در قم از محضر امام خمینی(ره) نیز استفاده کرد.
استادان
از اساتید مطرح ایشان میتوان به افراد ذیل اشاره کرد:
محمد کوهستانی؛
سید محمود حسینى شاهرودی؛
سید ابوالقاسم خوئى؛
شیخ آقا بزرگ تهرانی؛
سید روح الله موسوى خمینى؛
سید محسن حکیم.
بازگشت به ایران در اوج استبداد رژیم پهلوی
آیت الله استرآبادی در سال 1354 و در دوران اختناق در عراق، درست در زمانی که در حزب بعث عراق با سختگیری فراوان سیاست اخراج ایرانیان از این کشور را جزو برنامههای خود قرار داده بود به ایران بازگشت و در بابل به انجام فعالیتهای دینی و علمی پرداخت. به عنوان نمونه میتوان به تدریس در مدرسه خاتمالانبیاء(ص)، تدریس در مدرسه صدر و برگزاری مجالس اعتقادی در مسجد کاظم بیک بابل و ... اشاره کرد. در همین مسجد کاظم بیک بود که جوانان انقلابی بابل زیر نظر وی فعالیتهای انقلابی را آغاز کردند. آیت الله فاضل در این باره میگوید: «ما در مسجد کاظمبیک این فرصت را در اختیار نیروهای انقلابی قرار میدادیم تا اطلاعیههایشان را در آنجا بخوانند. هرگونه شعاری که میخواستند در مسجد میدادند و ما هم اصلاً ممانعت نمیکردیم. در مجموع اگر در بابل خبری بود، اولین مکان مسجد کاظمبیک بود که در آنجا مراسمی یا جلسهای برگزار میشد. یک بار هم هنگام نماز مغرب و عشاء با گاز اشکآور به مسجد حمله کردند. مردم همه متفرق شدند. فقط چند نفری از جمله بنده و مرحوم دکتر طبریپور و چند نفر دیگر مانده بودیم. یادم میآید که نماز مغرب را خوانده بودیم که مأموران حمله کردند. آن شب یادم هست که در قنوت نماز حالت روحی عجیبی پیدا کردم. گریه کردم و از عمق جان برای اسلام و مسلمین دعا نمودم.»
احضار و بازداشت توسط ساواک
آیت الله فاضل استرآبادی در این دوران بارها مورد سوءظن ساواک قرار گرفته بود. چنانچه خود میگوید: «چندین بار از سوی ساواک احضار شدم، ولی نرفتم... البته کمکم فشار زیاد شد و من مجبور شدم به ساواک بروم. یادم میآید ماه رمضان بود که به ساواک رفتم. دم در، نگهبانی ایستاده بود. از او سؤال کردم: ساواک اینجاست؟ گفت: بلی. در زدم. شخصی آمدم دم در و من خودم را معرفی کردم. مرا نزد رئیس ساواک که نامش تقیزاده بود، برد. تقیزاده گفت چرا در مسجد از حکومت اسلامی صحبت میکنید؟ من هم بدون اینکه وارد این مباحث شوم که حالا حکومت اسلامی چی هست و آیا این حکومت، حکومت اسلامی هست یا خیر... به جای این حرفها گفتم: در روز ماه رمضان چرا میوه روی میز شما هست؟ انگور و سیب و... روی میز رئیس ساواک بود. او گفت میوهها را برای میهمانان مسافر اینجا گذاشتیم. این جمله را به او گفتم که ما خواهان حکومت اسلامی هستیم و شما مگر با حکومت اسلامی مخالفید و حکومت شما مگر اسلامی نیست. اجمالاً او هم متعرض ما نشد و گفت: بفرمایید. از پیش رئیس ساواک بیرون آمدم و مرا از آنجا به بازداشتگاه بردند. اما چند ساعتی بیشتر نماندم؛ چون ماه رمضان بود و در مسجد کاظمبیک برنامه داشتم. لذا آنها هم متوجه بودند که من باید به مسجد بروم. اگر آنجا میماندم ممکن بود برایشان گران تمام شده و باعث دردسر خودشان شود. لذا آمدند گفتند آقا اذان شده، نمیخواهی به نماز بروی؟ من هم از آنجا به مسجد آمدم. ناگفته نماند که من هم سعی میکردم بهانهای به دست ساواک و شهربانی ندهم. در بابل فقط همین مسجد فعال بود. این مطلب را همه میدانستند. بعضیها انتظار اقدامات تندتر و انقلابیتر داشتند. اما من سعی میکردم بهانه دست مأموران نیفتد. حاج آقا روحانی در شهر بابل نماز نمیخواندند و محل نماز جماعتشان روستای کلهبست بود. من هم اگر یک مطلب تند میگفتم ممکن بود مرا به زندان ببرند، آن وقت مسجد را میبستند. در این صورت جوانانی که به این مسجد مراجعه و اطلاعات کسب میکردند، کجا بروند؟ اینجا پناهگاه جوانان بود. اطلاعیههای امام(ره) به اینجا میآمد، کمکها و مشورتها از اینجا بود و خیلی از مسائل دیگر. خدا را گواه میگیرم که تمام فکرم این بود که مسجد که تنها محل مراجعه و تجمع انقلابیون بود بسته نشود و مذهبیون بیپناه نشوند. الحمدلله کارها به خوبی پیش رفت تا اینکه به پیروزی انقلاب منتهی شد.»
ادامه فعالیتهای علمی پس از پیروزی انقلاب اسلامی
فعالیتهای علمی و ترویجی آیت الله فاضل پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز ادامه یافت. چنانچه خود وی میگوید: «بعد از پیروزی انقلاب هر کاری که لازم بود و از دست ما برمیآمد، انجام میدادیم. از حضور در مدارس و مساجد و محافل و راهپیماییها تا شرکت در دادگاهها و محاکمات و جلسات و غیره. یکی از کارهای من که همواره بدان متلزم بودهام، تدریس در مدرسه صدر بود. این مدرسه تحت نظارت و مدیریت مرحوم آیتالله روحانی اداره میشد. بنده برای اداره بهتر مدرسه و رسیدگی به مسائل درسی و اخلاقی طلاب، تعدادی از فضلای بابلی مقیم حوزه علیمه قم را که مشغول تحصیل سطوح عالی و از حیث درس و تقوا مورد اعتماد بودند، دعوت کردم که دو سه نفرشان آمدند و تدریس دروس مقدماتی و پایههای اول را به عهده گرفتند. بنده هم دروس خود اینها را پذیرفتم که نگرانی چندانی از جهت ادامه تحصیل پیدا نکنند. حضور این عزیزان ضمن کمک به مدیریت مدرسه رونق زیادی به برنامههای مدرسه صدر داد.»
از دیگر اقدامات وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آموزش نظامی در مسجد کاظم بیک بود. نیروهایی که در این مسجد آموزش نظامی میدیدند اغلب در کمیتههای انقلاب اسلامی فعالیت میکردند. آیتالله فاضل در این باره میگوید: «پس از مدتی که نیروهایی در این مرکز آموزش دیدند و تربیت شدند و به عنوان نیروهای کمیته انقلاب اسلامی مشغول فعالیت شدند، برای تشکیل و تأسیس سپاه پاسداران از ما خواسته شد تعدادی از نیروهای خوب و شایسته را در حد هفت هشت نفر شناساییکرده و به آنها معرفی کنیم. بحمدالله این کار هم صورت گرفت و سنگ بنای سپاه در بابل گذاشته شد.»
آیت الله فاضل همچنین سابقه نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دوره اول را نیز در کارنامه خود دارد. وی در انتخابات مجلس اول با کسب 58 درصد آرای بابل به نمایندگی مردم این شهر وارد مجلس شد.
یکی دیگر از اقدامات آیتالله فاضل تأسیس حوزه علمیه فیضیه مازندران در سال 63 بود که پرورش هزاران طلبه حاصل تلاش شبانهروزی وی است. [۲]
مسئولیتها و اقدامات
تأسیس حوزۀ علمیۀ فیضیۀ مازندران در شهر بابل؛
مدیریت حوزۀ علمیۀ فیضیۀ مازندران؛
نماینده بابل در مجلس اول شورای اسلامی.
تالیفات و آثار
موسس فقید حوزۀ علمیۀ فیضیۀ بابل، علاوه بر مجاهدت تبلیغی، تدریس، شاگردپروری، تالیفات و مقالات علمی فراوانی را به رشته تحریر در آورده است.[۳]
از آن جمله:
راهنمای لمعه؛
دعا و نیایش؛
سه مقاله پیرامون عاشورا؛
اربعین و نوروز؛
عاشورا؛ انگیزه، شیوه و بازتاب؛
نگاهی به شخصیت و حقوق زن در اسلام و سایر ملل؛
فلسفه تفاوتهای زن و مرد در حقوق اسلام؛
تحلیل مبنای تاریخی اربعین حسینی؛
شیوه تألیف و سبک فقهی کتاب مجمع الفائده و البرهان؛
نگاهی به کتاب الحدائق الناضره؛
شیخ مفید و نوسازی فقه شیعه (۱)؛
شیخ مفید و نوسازی فقه شیعه (۲)؛
شخصیت و جایگاه علامه حلی (ره) در فقه؛
نگاهی به کتاب نفیس جواهر الکلام.
وفات
آیتالله فاضل، در شامگاه ۳ آذر ۱۳۹۵ بر اثر سکته مغزی به کما رفت و در بیمارستان شهید بهشتی بابل بستری شد. وی در ظهر روز شنبه ششم آذرماه ۱۳۹۵ در سن ۸۱ سالگی درگذشت.