ذوالفقار علی بوتو

نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۴۱ توسط Mahdipor (بحث | مشارکت‌ها)

الگو:جعبه اطلاعات اشخاص ذوالفقار علی بوتو رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر سابق پاکستان است. وی در پاکستان به قائد عوام، رهبر مردم و پدر قانون اساسی پاکستان نیز معروف است. او محبوب‌ترین نخست‌وزیر در تاریخ پاکستان می‌باشد. در دوره نخست‌وزیری او پاکستان به بمب اتم دست یافت. او در سال 1977م در پی کودتای محمد ضیاء‌الحق از نخست‌وزیری برکنار شد و در سال 1979م، اعدام شد. مردم پاکستان هر سال مراسم یادبودی در سالگرد اعدام او برگزار می‌کنند.[۱]

زندگی‌نامه

ذوالفقار علی بوتو متعلق به یک خانواده سندی بوتو بود، او درخانواده شاه نواز بوتو و خورشید بیگم در 5 ژانویه 1928م، نزدیکی لارکانا به دنیا آمد. ذوالفقار سومین فرزند آنها بود. سیکندر علی، در سن هفت سالگی در سال 1914م، و امداد علی، در سال 1953 در سن 39 سالگی بر اثر بیماری در گذشتند.

شاه نواز بوتو حاکم مسلمانان هند

شاه نواز بوتو در زمان راج انگلیس در ایالت پرادش جونگادا در جنوب غربی گجرات در هند بود. در طول تقسیم هند در سال 1947م، حاکم مسلمان جونگارا می خواست ایالت خود را به پاکستان تازه ایجاد شده ملحق کند، اما شاه نواز بوتو با شورش توسط جمعیت جونگادا روبرو شد که اکثر آنها هندو بودند. دولت هند الحاق جونگادا به پاکستان را ملغی کرد و بوتوها در پاکستان مدرن به طرف سند رفتند. شاه نواز به منطقه لارکانا در سند نقل مکان کرد، و در آنجا مالکیت زمین او را به یکی از ثروتمندترین و تأثیرگذارترین مردم سند تبدیل کرد.[۲]

تحصیلات

او در سال 1950م، از دانشگاه‌ برکلی‌ کالیفرنیا لیسانس‌ علوم‌ سیاسی‌ گرفت‌. در8 سپتامبر1951م، با یک زن کرد ایرانی الاصل نصرت اصفهانی معروف به بیگم نصرت بوتو ازدواج کرد. وی در طول تحصیل خود در دانشگاه برکلی، به نظریه های سوسیالیسم علاقه‌مند شد و مجموعه ای از سخنرانی ها در مورد امکان سنجی آنها در کشورهای اسلامی ایراد کرد. در ژوئن 1950، او برای تحصیل در حقوق در کریست چرچ، آکسفورد به بریتانیا سفر کرد و مدرک لیسانس در حقوق گرفت و پس از آن مدرک حقوق و کارشناسی ارشد دریافت کرد. پس از پایان تحصیلات در سال 1952م، به عنوان مدرس حقوق بین الملل در دانشگاه ساوتهمپتون مشغول به تدریس بود. وی در سال‌های‌ 1956ـ 1958م، نیز در کالج‌ حقوق‌ اسلامی‌ سند در کراچی‌ تدریس‌ می‌کرد.[۳]

فعالیت‌های سیاسی

در سال 1957م، بوتو جوان‌ترین عضو هیئت پاکستان در سازمان ملل شد. در زمان‌ ایوب‌خان‌ به‌ مدت‌ یک‌ سال‌ وزیر بازرگانی‌ پاکستان‌ شد. در 1959-1960م، وزیر بازسازی‌ ملی‌ و اطلاعات‌ و در همان‌ سال‌ها وزیر امور کشمیر و اقلیت‌ها شد. 1960م، به‌ عنوان‌ وزیر سوخت‌، نیرو و منابع‌ طبیعی‌، انتخاب شد درهمان سال به رئیس‌جمهور خود در مذاکره بر سر پیمان آب ایندوس در هند کمک کرد و در سال 1961 با اتحاد جماهیر شوروی در مورد توافقنامه اکتشاف نفت مذاکره کرد که با ارائه کمک‌های اقتصادی و فنی به پاکستان موافقت کرد. وی 1963- 1966م، وزیر امور خارجه‌ پاکستان‌ مشغول به فعالیت شد.

وزیر امور خارجه

ذوالفقار بوتو با بیگم نصرت بوتو در چین

وی یک ناسیونالیست و سوسیالیست با دیدگاه‌های خاصی در مورد نوع دموکراسی مورد نیاز در پاکستان بود. هنگامی که در سال 1963م، وزیر امور خارجه شد دیدگاه سوسیالیستی او را تحت تاثیر قرارداد تا روابط نزدیکی با همسایه چین برقرار کند. در آن زمان، بسیاری از کشورهای دیگر تایوان را به عنوان دولت واحد مشروع چین پذیرفتند، ولی پاکستان ادعای چین را قبول داشت [۴].
وی در 2 مارس 1963م، توافقنامه مرزی چین و پاکستان را امضا کرد که 750 کیلومتر مربع از خاک کشمیر تحت کنترل پاکستان را به کنترل چین منتقل کرد. او بر اعتقاد خود به عدم تعهد تاکید کرد و پاکستان را به عضوی با نفوذ در جنبش کشورهای عدم تعهد تبدیل کرد. وی با اعتقاد به وحدت پان اسلامی، روابط نزدیکتری با کشورهایی مانند اندونزی و عربستان سعودی ایجاد کرد. او سیاست خارجی پاکستان را که تا آن زمان طرفدار غرب بود تغییر داد. در حالی که نقش برجسته پاکستان را در سازمان پیمان آسیای جنوب شرقی و سازمان پیمان مرکزی حفظ کند شروع به اعلام سیاست خارجی برای پاکستان کرد که مستقل از نفوذ آمریکا بود. در همین حال وی از آلمان شرقی و غربی بازدید کرد و پیوند قوی بین دو کشور برقرار کرد. وی قراردادهای اقتصادی، فنی، صنعتی و نظامی را با آلمان امضا کرد. و اتحاد استراتژیک پاکستان با آلمان را تقویت کرد.

جنگ کشمیر

در سال 1962م، با افزایش اختلافات سرزمینی بین هند و چین پکن قصد داشت به مناطق شمالی هند حمله کند. نخست‌وزیر چین از پاکستان دعوت کردند تا به این حمله بپیوندد. وی از این طرح دفاع کرد، اما ایوبخان رئیس‌جمهور پاکستان با این طرح مخالفت کرد و از تلافی نیروهای هندی می ترسید. در سال 1962م، آمریکا به پاکستان اطمینان داد که مسائل کشمیر مطابق میل پاکستانی ها و کشمیری‌ها حل خواهد شد. بنابراین ایوبخان در طرح‌های چینی‌ها شرکت نکرد. او از آمریکا به دلیل ارائه کمک های نظامی به هند در طول و پس از جنگ چین و هند در سال 1962م، که به عنوان لغو اتحاد پاکستان با ایالات متحده تلقی می شد، انتقاد کرد.[۵]

استفعا از وزارت امور خارجه

در همین حال، ایوبخان به توصیه وی، عملیات جبل الطارق را در تلاش برای آزادسازی کشمیر آغاز کرد. این جنگ در نهایت با شکست به پایان رسید و نیروهای مسلح هند یک حمله موفق را به غرب پاکستان انجام دادند. این جنگ پیامد درگیری‌های کوتاهی بود که بین مارس و اوت 1965م، در مرزهای بین‌المللی در ران کوچ، جامو و کشمیر و پنجاب رخ داد. بوتو به ایوبخان در ازبکستان پیوست تا با لعل بهادر شاستری، نخست‌وزیر هند بر سر یک معاهده صلح مذاکره کند. ایوب و شاستری توافق کردند که اسیران جنگی را مبادله کنند و نیروهای مربوطه را به مرزهای قبل از جنگ خارج کنند. این توافق در پاکستان به شدت منفور بود و باعث ناآرامی سیاسی بزرگی علیه حکومت ایوبخان شد. انتقاد وی از توافق نهایی باعث ایجاد شکاف بزرگی بین او و ایوب شد. وی در ابتدا با رد شایعات، در ژوئن 1966م، از وزارت امورخارجه استعفا داد و مخالفت شدید خود را با حکومت ایوبخان ابراز کرد.

تشکیل حزب مردم پاکستان

ذوالفقار علی بوتو و سخنرانی در بین طرفداران حزبش

پس از استعفای وی از سمت وزیر امور خارجه، جمعیت زیادی برای گوش دادن به سخنرانی او در بدو ورود به لاهور در 21 ژوئن 1967م، گرد هم آمدند. وی با موجی از خشم علیه ایوبخان، برای ایراد سخنرانی‌های سیاسی به سراسر پاکستان سفر کرد. در اکتبر 1966م، او اعتقادات حزب جدید خود را به صراحت بیان کرد: اسلام ایمان ما است، دموکراسی سیاست ما است، سوسیالیسم اقتصاد ما است. تمام قدرت برای مردم است. در 30 نوامبر 1967، وی در گردهمایی، جلال الدین عبدالرحیم بنگالی و باسط جهانگیر شیخ حضور داشتند حزب مردم پاکستان (PPP) را تأسیس کردند و پایگاهی قوی در پنجاب، سند و در میان مردم پاکستان ایجاد کردند.

اعتراضات و دستگیری

لاهور، مرکز اصلی موفقیت و ظهور وی بود. فعالان حزب مردمی دست به تظاهرات و اعتصابات گسترده‌ای در نقاط مختلف کشور زدند و فشار بر ایوبخان را برای استعفا افزایش دادند. دستگیری دکتر حسن و بوتو در 12 نوامبر 1969م، باعث ناآرامی سیاسی بزرگتری شد. پس از آزادی وی به همراه رهبران کلیدی حزب مردم پاکستان در کنفرانس میزگردی که ایوبخان در راولپندی فراخوانده بود شرکت کرد اما از پذیرش ادامه ریاست ایوبخان و شیخ مجیب رحمن سیاستمدار شرق پاکستانی خودداری کرد.
پس از استعفای ایوبخان، فرمانده نظامی یحیی‌خان، جانشینش وعده برگزاری انتخابات پارلمانی را در 7 دسامبر 1970م داد. تحت رهبری وی، سوسیالیست‌های دموکراتیک، چپ‌ها و کمونیست‌های مارکسیست گرد هم آمدند و برای اولین بار در تاریخ پاکستان یک حزب متحد را تشکیل دادند. احزاب متحد تحت رهبری او مهاجرین و کشاورزان فقیر در غرب پاکستان را تحت حمایت خود قرار دادند و از طریق آموزش، مردم را برای به صندوق انداختن رای خود برای آینده بهترشان ترغیب کردند.

راه یافتن حزب مردم به مجلس و اختلاف با شیخ مجیب الرحمن

گردآوری و اتحاد گروه‌های پراکنده سوسیالیست-کمونیست در یک مرکز واحد، بزرگترین دستاورد سیاسی او تلقی می‌شد. در نتیجه حزب او و سایر چپ‌ها تعداد زیادی کرسی از حوزه های انتخابیه در غرب پاکستان رابه دست آوردند. با این حال، حزب لیگ عوامی شیخ مجیب الرحمن اکثریت مطلق را در مجلس قانونگذاری به دست آورد و بیش از دو برابر بیشتر از حزب مردمی رای کسب کرد. بوتو به شدت از پذیرش یک دولت از حزب لیگ عوامی امتناع ورزید. در 17 ژانویه 1971م، رئیس‌جمهور وقت یحیی‌خان، بوتو با تعدادی از فرماندهان نظامی پاکستان ملاقات کرد. ارتش پاکستان و معاون رئیس حکومت نظامی در 22 فوریه 1971م، در غرب پاکستان تصمیمی گرفتند که حزب عوامی و حامیان آن را سرکوب کنند.
او با ترس جدایی طلبی پاکستان شرقی از پاکستان غربی، از شیخ مجیب الرحمن درخواست کرد با حزب مردم پاکستان ائتلافی تشکیل دهد. و این پیشنهاد را مطرح کرد، که او غرب پاکستان را اداره کند و مجیب الرحمن شرق را اداره کند. یحییخان جلسه شورای ملی را که به جنبش مردمی در شرق پاکستان دامن زد را به تعویق انداخت. و در میان خشم مردم شرق پاکستان، 7 مارس 1971م، شیخ مجیب الرحمن بنگالی‌ها را فرا خواند تا به مبارزه برای بنگلادش بپیوندند.

جدا شدن پاکستان شرقی و تاسیس کشور بنگلادش

شیخ مجیب الرحمن دیگر به پاکستان اعتقاد نداشت و مصمم بود بنگلادش را بسازد. بسیاری نیز معتقد بودند که بوتو خواهان قدرت در غرب حتی به قیمت جدایی پاکستان شرقی بود. یحییخان یک کنفرانس مذاکره در داکا برای دستیابی به توافقی بین آن دو آغاز کرد. انتظار می رفت که این بحث ثمر بخش باشد تا اینکه رئیس‌جمهور در شامگاه 25 مارس 1971 به پاکستان غربی رفت. در آن شب 25 مارس 1971، ارتش عملیات نورافکن را آغاز کرد توسط حکومت نظامی یحییخان برای سرکوب فعالیت‌ها و جنبش‌های سیاسی بنگالی ها طراحی شده بود. مجیب الرحمن در غرب پاکستان دستگیر و زندانی شد.
بوتو در حالی که از اقدامات ارتش حمایت می کرد و برای جلب حمایت بین‌المللی تلاش می کرد، از دولت یحییخان فاصله گرفت و شروع به انتقاد از یحییخان برای مدیریت نادرست اوضاع کرد. او از پذیرش طرح یحییخان برای انتصاب نورالامین سیاستمدار بنگالی به عنوان نخست‌وزیر و وی به عنوان معاون نخست‌وزیر خودداری کرد. بلافاصله پس از امتناع او و نارضایتی مداوم از مدیریت نادرست یحییخان، رئیس‌جمهور به پلیس نظامی دستور داد تا وی را به اتهام خیانت دستگیر کند.
او در زندان آدیالا زندانی شد. سرکوب ارتش بر بنگالی‌های پاکستان شرقی به مقاومت مسلحانه نیروی چریکی که توسط هند آموزش دیده بودند مواجه شد. پاکستان حمله هوایی به هند در مرز غربی انجام داد که منجر به مداخله هند در شرق پاکستان شد که منجر به شکست بسیار تلخ نیروهای پاکستانی شد، نیروهای پاکستانی در 16 دسامبر 1971م، تسلیم شدند. در نتیجه دولت بنگلادش متولد شد و بوتو و دیگران یحییخان را به خاطر کوتاهی در حفاظت از وحدت پاکستان محکوم کردند [۶].

رئیس‌جمهور پاکستان

سخنرانی بعد ریاست جمهوری

یحیی خان رئیس‌جمهور در 20 دسامبر1971م، استعفا داد و قدرت را به ذوالفقار علی بوتو منتقل کرد. که رئیس‌جمهور، فرمانده کل و اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی شد.
وی اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی کشور از سال 1958م، و همچنین اولین رئیس‌جمهور غیرنظامی کشور بود. با به دست گرفتن حکومت توسط او، چپ‌ها و سوسیالیست‌های دموکراتیک وارد سیاست کشور شدند و بعدا به عنوان بازیگران قدرت در سیاست کشور ظاهر شدند. و برای اولین بار در تاریخ کشور، چپ‌ها و سوسیالیست‌های دموکراتیک این فرصت را داشتند که کشور را با رای مردم و اختیارات انحصاری مورد تایید گسترده، که توسط مردم غرب در انتخابات دهه 1970م، به آنها داده شده بود اداره کنند.
یک پرواز خطوط هوایی بین‌المللی پاکستان برای آوردن او از نیویورک فرستاده شد که در آن زمان پرونده پاکستان را در شورای امنیت سازمان ملل در مورد بحران پاکستان شرقی ارائه می‌کرد. وی در 18 دسامبر 1971م، به پاکستان بازگشت. در 20 دسامبر1971م، او را به کاخ رئیس‌جمهور در راولپندی بردند، جایی که او دو سمت را از یحییخان، یکی به عنوان رئیس‌جمهور و دیگری به عنوان اولین مدیر ارشد حکومت نظامی غیرنظامی، به عهده گرفت. بنابراین او اولین مدیر غیرنظامی ارشد حکومت نظامی پاکستان تجزیه شده بود. زمانی که وی کنترل آنچه از پاکستان باقی مانده بود را به دست گرفت مردم پاکستان منزوی خشمگین و بودند. وی خطاب به مردم از طریق رادیو و تلویزیون گفت:

هموطنان عزیزم، دوستان عزیزم، دانشجویان عزیزم، کارگران، دهقانان عزیزم، کسانی که برای پاکستان جنگیدند، ما با بدترین بحران در زندگی کشورمان روبرو هستیم، یک بحران مرگبار. ما باید قطعات بسیار کوچک را جمع آوری کنیم. اما یک پاکستان جدید، یک پاکستان مرفه و مترقی، یک پاکستان عاری از استثمار، یک پاکستان مورد نظر قائد اعظم (محمد علی جناح) خواهیم ساخت.[۷]

چالش‌های داخلی و خارجی

وی به‌عنوان رئیس‌جمهور با چالش‌های فزاینده‌ای در جبهه‌های داخلی و خارجی روبرو بود. این آسیب در پاکستان شدید بود یک شکست روانی و فروپاشی پاکستان. سیاست خارجی دچار خدشه شده بود. و اعتبار بین‌اللملی از جمله متحدان دیرینه مانند آمریکا و چین، را از دست داد.
در داخل پاکستان، ناسیونالیسم بلوچ، سندی، پنجابی و پشتون در اوج خود بودند و خواهان استقلال خود از پاکستان بودند. وی که متحد نگه داشتن پاکستان را دشوار می‌دانست، عملیات اطلاعاتی و نظامی تمام عیار را برای خنثی کردن هرگونه جنبش جدایی طلبانه آغاز کرد.
وی بلافاصله یحیی‌خان را در حبس‌خانگی قرار داد. آتش‌بس را میانجی‌گری کرد و دستور آزادی شیخ مجیب‌الرحمن را داد که در اسارت ارتش پاکستان بود. برای اجرای این امر او حکم دادگاه نظامی قبلی مجیب الرحمن را که در آن به اعدام محکوم کرده بود لغو کرد. با پیشنهاد ریاست‌ جمهوری‌ پاکستان‌ شرقی‌ و غربی‌ به‌ شیخ‌ مجیب‌الرحمن کوشید تا از تجزیه کشور جلوگیری‌ کند ولی‌ مجیب‌ نپذیرفت‌ و از این رو استقلال‌ پاکستان‌ شرقی‌ را به‌ رسمیت‌ نشناخت‌. و چون‌ انگلستان‌ بنگلادش‌ را به‌ رسمیت‌ شناخت‌ پاکستان‌ از جامعه کشورهای‌ مشترک‌المنافع‌ خارج‌ شد.
در 2 ژانویه 1972م، او ملی شدن تمام صنایع بزرگ از جمله آهن و فولاد، مهندسی سنگین، برق سنگین، پتروشیمی، سیمان و خدمات عمومی را اعلام کرد. سیاست جدید کارگری افزایش حقوق کارگران و قدرت اتحادیه های کارگری اعلام شد [۸].
او برای دیدار با نخست‌وزیر ایندیرا گاندی از هند بازدید کرد و درباره توافقنامه صلح رسمی و آزادی 93000 اسیر جنگی پاکستانی مذاکره کرد. دو رهبر توافق‌نامه سیملا را امضا کردند که هر دو کشور را متعهد به ایجاد یک خط کنترل جدید و در عین حال موقت در کشمیر می‌کرد و آنها را موظف می‌کرد که اختلافات را به صورت مسالمت‌آمیز از طریق گفتگوهای دوجانبه حل و فصل کنند. وی همچنین قول داد که نشستی را برای حل مسالمت‌آمیز مناقشه کشمیر برگزار کند و متعهد شد که بنگلادش را به رسمیت بشناسد. اگرچه او آزادی سربازان پاکستانی را که در دست هند بود تضمین کرد، اما توسط بسیاری در پاکستان به دلیل دادن امتیازات بیش از حد به هند مورد انتقاد قرار گرفت.

پاکستان هسته‌ای و بدست آوردن بمب اتم

منیر احمدخان پدر بمب اتم پاکستان

او بنیانگذار برنامه بمب اتمی پاکستان بود. گفته می‌شود که علاقه او به فن‌آوری هسته‌ای در طول سال‌های دانشگاهش در آمریکا آغاز شد زمانی که بوتو در دوره‌ای در علوم سیاسی شرکت کرد. و در مورد تأثیر سیاسی اولین آزمایش هسته‌ای آمریکا بحث کرد. زمانی که وی در برکلی بود هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی اولین بمب خود 1949م، منفجر کرد. شاهد وحشت عمومی بود که باعث شد دولت آمریکا تحقیقات خود را در مورد آن آغاز کند. مدت‌ها قبل از آن در سال 1958م، او به عنوان وزیر سوخت، نیرو و منابع ملی، نقشی کلیدی در راه‌اندازی نهادها و موسسات تحقیقاتی کمیسیون انرژی اتمی پاکستان داشت. در سال 1958م، او یک پست فنی را به منیر احمد‌خان در کمیسیون انرژی اتمی پاکستان (PAEC) پیشنهاد داد. در اکتبر 1965م، به عنوان وزیر خارجه او از وین بازدید کرد جایی که مهندس هسته‌ای منیر احمدخان در یک پست فنی ارشد در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کار می‌کرد. منیر احمدخان او را از وضعیت برنامه هسته‌ای هند و گزینه‌هایی که پاکستان برای توسعه توان هسته‌ای خود دارد مطلع کرد. هر دو در مورد نیاز پاکستان به ایجاد یک بازدارنده هسته ای برای مقابله با هند توافق کردند. در حالی که منیرخان نتوانست ایوب‌خان را متقاعد کند، بوتو به منیرخان گفته بود: نگران نباش، نوبت ما می رسد. مدت کوتاهی پس از جنگ 1965م، او در یک کنفرانس مطبوعاتی، اعلام کرد که حتی اگر مجبور باشیم علف بخوریم، بمب هسته ای خواهیم ساخت. چاره دیگری نداریم. زیرا او می دید که هند راه خود را به سمت توسعه بمب پیش می برد.
نظامی‌سازی کمیسیون انرژی اتمی پاکستان در 20 ژانویه 1972م، آغاز شد و در سال‌های اولیه آن توسط فرمانده نظامی تیکاخان، رئیس ستاد ارتش پاکستان اجرا شد. نیروگاه هسته‌ای کراچی توسط او در دوران ریاست جمهوری پاکستان در پایان سال 1972م، افتتاح شد. کنترل او و دانشمندان ارشد دانشگاهی دسترسی مستقیمی به بوتو داشتند، که او را در مورد هر اینچ از پیشرفت در جریان قرار می‌داد. پس از آزمایش هسته‌ای هند با اسم رمز بودای خندان در می 1974م، او این آزمایش را پیش‌بینی نهایی برای مرگ پاکستان دانست. در یک کنفرانس مطبوعاتی که اندکی پس از آزمایش هسته ای هند برگزار شد. وی گفت: برنامه هسته ای هند برای ارعاب پاکستان و ایجاد هژمونی در شبه قاره طراحی شده است. علی رغم منابع مالی محدود پاکستان، او بسیار مشتاق برای پروژه انرژی هسته ای بود.
او به آرامی هر گونه تلاش آمریکا برای نفوذ در برنامه هسته‌ای را برعکس و خنثی کرد زیرا بسیاری از مقامات دیپلماتیک آمریکایی را اخراج کرده بود. در کشور، تحت عملیات طلوع خورشید وی حمایت قاطع خود را تشدید کرد و از عبدالقدیرخان حمایت کرد تا بی سر و صدا فن آوری تسلیحاتی را به پاکستان بیاورد و آزمایشگاه‌های هسته‌ای را مخفی نگه دارد. رقبای منطقه ای مانند هند و شوروی، هیچ اطلاعات اولیه ای در مورد پروژه انرژی هسته‌ای پاکستان در طول دهه 1970م، نداشتند و به نظر می رسید که تشدید تلاش‌های مخفیانه او در سال 1978م، زمانی که برنامه به طور کامل به بلوغ رسیده بود نتیجه داد.
او این استدلال داشت که سلاح‌های هسته ای به هند اجازه می دهد تا از هواپیماهای جنگی نیروی هوایی خود با تجهیزات هسته ای کوچک میدان نبرد علیه کانون‌های ارتش پاکستان، ستون‌های زرهی و پیاده نظام و پایگاه‌های نظامی و تأسیسات صنعتی هسته‌ای استفاده کند. تا زمانی که تلفات غیرنظامیان به حداقل برسد، نیروی هوایی هند با واکنش نامطلوب جامعه جهانی مواجه نخواهد شد. به این ترتیب، هند پاکستان را شکست داده نیروهای مسلح خود را مجبور به تسلیم تحقیرآمیز کرده و مناطق شمالی پاکستان و کشمیر آزاد را اشغال و ضمیمه خواهد کرد. سپس هند، پاکستان را بر اساس تقسیمات قومی به کشورهای کوچک تقسیم خواهد کرد و این یک بار برای همیشه پایان مشکل پاکستان برای هند خواهد بود.
در مجموع او می‌دانست که پاکستان در سال 1978م، زمانی که دوستش منیر احمدخان از او در سلول زندان ملاقات کرد به یک کشور دارای سلاح هسته‌ای تبدیل شده است. در آنجا منیر احمدخان به وی گفت که فرآیند طراحی سلاح به پایان رسیده است و نقطه عطفی در غنی سازی پیچیده و دشوار سوخت هسته‌ای انجام شد. وی خواستار انجام یک آزمایش هسته ای فوری شد و هیچ پاسخی از سوی ضیاءالحق یا هیچ یک از اعضای دولت وی صادر نشد.
وی در زندان این جملات را بیان کرد: ما (پاکستان) می‌دانیم که اسرائیل و آفریقای جنوبی دارای توانایی کامل هسته‌ای هستند تمدن مسیحی، یهودی و هندو دارای این قابلیت (هسته ای) است تمدن اسلامی بدون آن است، اما وضعیت در حال تغییر است[۹].

اصلاحات قانون اساسی

او معمار اصلی قانون اساسی 1973، به عنوان بخشی از چشم‌انداز او برای قرار دادن پاکستان در مسیر دموکراسی پارلمانی در نظر گرفته می‌شود. یکی از دستاوردهای مهم در زندگی وی، تهیه پیش نویس اولین قانون اساسی توافقی پاکستان برای این کشور بود. او بر اعلان قانون اساسی 1973م، نظارت کرد که انقلابی غیرقابل توقف مشروطه را از طریق سیاست خود که با رهایی توده‌های تحت ستم پیوند خورده بود، با دادن صدای مردم در پارلمان، ایجاد و تغییرات بنیادین در حوزه اقتصادی به نفع آنها داد.
در طول دوره او، دولت چند اصلاحیه اساسی در قانون اساسی 1973م، انجام داد. که مهم‌ترین آنها به رسمیت شناختن پاکستان و روابط دیپلماتیک با بنگلادش شد. و محدود کردن قدرت و صلاحیت قوه قضاییه تمرکز داشت که در 15 سپتامبر 1976م، تصویب شد.
همچنین کارهای از جمله: عفو عمومی‌ زندانیان‌، توقیف‌ گذرنامه‌های‌ ثروتمندان‌ برای‌ جلوگیری‌ از فرار سرمایه‌، لغو امتیازات‌ و بودجه‌های‌ سری‌ حکام‌ سابق‌ حدود هفتاد امیرنشین‌، ملی‌ کردن‌ عمده صنایع‌ و کارخانجات‌ مهم‌ پاکستان‌، محدود کردن‌ مالکان‌ بزرگ‌، افزایش‌ منافع‌ کارگران‌ با تصویب‌ قوانین‌ جدید کار و اصلاحات‌ ارضی‌. او توانست‌ به‌ رسم‌ قدیمی‌ خزاین‌ شاهی‌، یعنی‌ پرداخت‌ مواجب‌ سالانه‌ که‌ دولت‌ از دوره حکومت‌ بریتانیا به‌ نواب‌ یا دیگر اشراف‌ قدیمی‌ می‌پرداخت‌، خاتمه‌ دهد. این‌ اقدامات سبب‌ شد که‌ ارزش‌ روپیه‌ که‌ بیش‌ از 50% کاهش‌ یافته‌ بود، دوباره‌ افزایش‌ یابد و در نتیجه‌ به‌ درآمدهای‌ صادراتی‌ پاکستان‌ افزوده‌ شود.

نخست‌وزیری

قانون‌ اساسی‌ جدید پس‌ از بحث‌ و اصلاح‌ طولانی‌ و تدارک‌ یک‌ نظام‌ حکومتی‌ فدرال‌ و پارلمانی‌ در 14 اوت‌ 1973م، به‌ اجرا در آمد و همزمان‌ با اجرای‌ قانون‌ اساسی‌ جدید، از ریاست‌ جمهوری‌ کنار رفت‌. پس از کسب 108 رای در مجلسی متشکل از 146 عضو، به عنوان نخست وزیر کشور سوگند یاد کرد. فضل الهی چودری بر اساس قانون اساسی جدید به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب شد. در طول پنج سال حکومت خود، دولت بوتو اصلاحات گسترده‌ای در هر سطح از دولت انجام داد. پایتخت پاکستان و اصلاحات غربی که در سال 1947م، در سراسر دهه 1970م، آغاز و ساخته شد، تغییر یافت و با سیستم سوسیالیستی جایگزین شد.

اصلاحات

دانشگاه علامه اقبال در پاکستان

اصلاحات صنعتی

دولت بوتو تعدادی اصلاحات را در بخش صنعت انجام داد. اصلاحات او دو جنبه داشت: ملی شدن و بهبود حقوق کارگران. در مرحله اول، صنایع پایه مانند فولاد، شیمیایی و سیمان ملی کرد. این کار در سال 1972م، انجام شد. گام بزرگ بعدی در 1 ژانویه 1974م، اتفاق افتاد زمانی که او همه بانک‌ها را ملی کرد. آخرین مرحله در این مجموعه ملی شدن تمام کارخانه های آرد، برنج و پنبه در سراسر کشور بود.

اصلاحات آموزشی

گام بعدی در اصلاحات در آموزش و پرورش بود. وی تعداد زیادی مدرسه روستایی و شهری از جمله حدود 6500 مدرسه ابتدایی، 900 مدرسه راهنمایی، 407 دبیرستان، 51 کالج متوسطه و 21 کالج راهنمایی تاسیس کرد. او همچنین سیستم آموزشی غرب را رها کرد. دولت او مطالعات اسلامی و پاکستانی را در مدارس اجباری کرد. به دلیل تأسیس دانشگاه جهانی قائد اعظم و دانشگاه آزاد علامه اقبال در اسلام آباد در سال 1974م، و همچنین تأسیس دانشگاه گومال در سال 1973م، به او اعتبار بخشید. وی به عنوان وزیر امور خارجه و در سال 1967، با کمک عبدالسلام موسسه فیزیک نظری را تأسیس کرد. او به عنوان نخست‌وزیر، تلاش های انقلابی برای گسترش شبکه آموزش انجام داد. همچنین کالج پزشکی علامه اقبال را در سال 1975م، تأسیس کرد [۱۰].

اصلاحات کشاورزی

وی از مدافعان قوی توانمندسازی کشاورزان کوچک بود. او استدلال کرد که اگر کشاورزان ضعیف و تضعیف شوند. قدرت کشاورزی پاکستان شکننده خواهد بود، و معتقد بود که کشاورزان از نظر روانی احساس امنیت نمی کنند مگر اینکه کشور به خودکفایی در مواد غذایی دست یابد. بنابراین، دولت او برنامه‌هایی را برای قرار دادن کشور در مسیر خودکفایی در صنایع برنج، شکر و گندم راه اندازی کرد. استثنائات مالیاتی نیز برای مالکان کوچک به منظور تشویق رشد کشاورزی معرفی کرد. ملی کردن صنایع مبتنی بر سند توسط او به شدت به نفع فقرا بود [۱۱].

سیاست خارجی

پس از به دست گرفتن قدرت، او به دنبال تنوع بخشیدن به روابط پاکستان به دور از آمریکا بود. وی روابط نزدیک اعراب و روابط چین و پاکستان را توسعه داد و تقویت کرد. او به سیاست خارجی مستقلی معتقد بود. وی به عنوان وزیر خارجه و نخست وزیر، روابط ویژه‌ای بین پاکستان و ایران برقرار و تقویت کرد. زیرا ایران به پاکستان کمک نظامی کرده بود. روابط چین و پاکستان به شدت بهبود یافته بود و پاکستان در زمان او، زمانی که چین در انزوا بود یک رابطه استراتژیک با چین ایجاد کرده بود.
در سال 1974م، وی میزبان دومین سازمان کنفرانس اسلامی در سال 1974م، بود که در آن رهبران جهان اسلام را به لاهور، استان پنجاب پاکستان دعوت کرد. او از طرفداران جدی همبستگی آفریقایی-آسیایی بود و روابط خود را با کشورهای آفریقایی-آسیایی و اسلامی مستحکم کرد و تا سال 1976م، به عنوان رهبر جهان سوم ظاهر شد.
وی به دنبال یک توافق صلح توافق‌نامه سیملا با ایندیرا گاندی، نخست‌وزیر هند بود و 93000 اسیر جنگی را به پاکستان بازگرداند و 513000 کیلومتر مربع را که در اختیار هند بود بدون مصالحه در موضع کشمیر با به رسمیت شناختن بنگلادش تضمین کرد.
دانش گسترده هوشمندی و آگاهی دقیق او از پس از جنگ جهانی دوم، و تاریخ هسته‌ای، او را قادر ساخت تا سیاست خارجی را طراحی کند که در تاریخ سیاست خارجی پاکستان بی‌بدیل بود. راه کارهای سیاست او توسط دولت‌های متوالی ادامه یافت تا نقشی حیاتی در سیاست جهان ایفا کند. در سال 1974م، او و عزیز احمد وزیر امور خارجه‌اش قطعنامه‌ای در سازمان ملل آوردند که در آن توصیه و خواستار ایجاد منطقه عاری از سلاح هسته‌ای در جنوب آسیا شد در حالی که او و عزیز احمد به شدت به برنامه هسته‌ای هند حمله کردند. وی هند را در موضع دفاعی قرار داد و پاکستان را به عنوان یک کشور غیر اشاعه‌گر برنامه هسته‌ای تبلیغ کرد.
وی به دنبال بهبود روابط پاکستان با جهان عرب بود و در جریان درگیری اعراب و اسرائیل در کنار جهان عرب قرار گرفت. در سال 1973م، در طول جنگ اعراب و اسرائیل، روابط پاکستان با جهان عرب نشان دهنده نقطه عطفی بود. هم در پاکستان و هم در جهان عرب، پیشنهاد کمک سریع، بی قید و شرط و صریح پاکستان به کشورهای عربی عمیقا مورد قدردانی قرار گرفت. در سال 1974م، تحت فشار سایر کشورهای مسلمان، پاکستان سرانجام بنگلادش را رسمیت شناخت [۱۲].

اعتراضات مردمی و کودتا

او با پیشرفت دوره خود با انتقادات قابل توجه و عدم محبوبیت فزاینده مواجه شد. توده سوسیالیست و کمونیست که تحت رهبری وی جمع شده بودند، او با هدف قرار دادن رهبر مخالفان عبدالولی خان و حزب ملی عوامی حزب سوسیالیست دموکراتیک شروع به از هم پاشیدگی کردند و در نتیجه با جبهه‌های سکولار تقسیم شدند و با آنها متحد شدند. با وجود شباهت ایدئولوژیک دو حزب، درگیری‌ها بین آنها شدیدتر شد. با برکناری دولت فدرال از حکومت استانی در بلوچستان به دلیل فعالیت های ادعایی تجزیه‌ طلبانه آغاز شد و با ممنوعیت حکومت استانی به پایان رسید. پس از کشته شدن حیات شرپاوی، معتمد بوتو در انفجار بمب پیشاور بسیاری از رهبران ارشد حکومت استانی (NAP) دستگیر شدند. یکی دیگر از چهره‌های قابل توجه قاضی حمودور رحمان به دلیل ایست قلبی در حالی که در دفتر بود درگذشت. بین سال های 1974 و 1976، بسیاری از اعضای اصلی وی به دلیل اختلافات سیاسی او را ترک کردند.
اختلافات در حزب مردم پاکستان نیز افزایش یافت و قتل نواب محمد احمد خان کسوری، رهبر مخالفان به خشم عمومی و خصومت درون حزبی منجر شد. یک ائتلاف 9 حزبی علیه دولت او و متحدانش سازماندهی شد. و انتخابات سال 1977م، برگزار شد حزب او پیروز شد ولی مخالفان معترض مدعی تقلب در انتخابات بودند. ابوالاعلی مودودی خواستار سرنگونی دولت او شدند. در همان سال، سرکوب شدید حزب مسلم لیگ پاکستان یک جبهه محافظه کار آغاز شد. در آن حال فرمانده نظامی خالد محمود عارف به وی هشدار داد که ارتش در حال کودتا است. و با رهبران مخالف مذاکراتی انجام دهد که به توافق برای انحلال مجامع و انتخابات جدید تحت حکومت وحدت ملی منجر شود. اما در 5 ژوئیه 1977م، وی و اعضای کابینه‌اش توسط نیروهای تحت فرمان ضیاءالحق دستگیر شدند. در حالی که گفته می‌شد او با مخالفان به توافق رسیده بود.
ضیاءالحق اعلام کرد که حکومت نظامی وضع شده، قانون اساسی به حالت تعلیق درآمده و تمامی مجالس منحل شده و وعده برگزاری انتخابات ظرف 90 روز را داده است. ضیاءالحق همچنین دستور دستگیری رهبران ارشد حزب مردم پاکستان را صادر کرد اما وعده برگزاری انتخابات در ماه اکتبر را داد. وی در 29 ژوئیه آزاد شد و در زادگاهش لارکانا مورد استقبال جمعیت زیادی از هواداران قرار گرفت. او بلافاصله شروع به تبلیغات در سراسر پاکستان کرد و برای جمعیت بسیار زیادی سخنرانی کرد و برای بازگشت سیاسی خود برنامه ریزی کرد. وی دوباره در 3 سپتامبر دستگیر شد و سپس در 13 سپتامبر به قید وثیقه آزاد شد. او از ترس دستگیری دیگری، همسرش بیگم نصرت بوتو را رئیس حزب مردم پاکستان نامید. وی در 16 سپتامبر و تعداد زیادی از رهبران و فعالان حزب مردم دستگیر و زندانی شدند. و از شرکت در انتخابات رد صلاحیت شدند [۱۳].

محاکمه و اعدام

 
نماز میت بر جنازه ذوالفقار علی بوتو

ارتش دوباره وی را به اتهام اجازه قتل یک مخالف سیاسی در مارس 1974 دستگیر کرد. یک سیاستمدار 35 ساله احمدرضا کسوری و خانواده‌اش در کمین قرار گرفتند و پدر کسوری کشته شد. احمدرضا کسوری مدعی شد که او هدف واقعی بوده و بوتو را به سازماندهی حمله متهم کرد. کسوری بعدا خود ادعا کرد که او هدف 15 سوء قصد بوده است. نصرت بوتو تیمی از وکلای ارشد پاکستانی را برای دفاع از وی تشکیل داد. بوتو 10 روز پس از بازداشتش پس از آنکه قاضی، شواهد را "متضاد و ناقص" تشخیص داد آزاد شد.
ضیاءالحق دوباره او را به همان اتهامات این بار تحت حکومت نظامی دستگیر کرد. وی به جای دادگاه بدوی در دادگاه عالی لاهور محاکمه شد و او را از رای تجدید نظر محروم کردند. قاضی که برای او وثیقه صادر کرده بود برکنار شد. پنج قاضی جدید به ریاست مشتاق حسین رئیس دادگاه عالی لاهور منصوب شدند. محاکمه پنج ماه به طول انجامید مسعود محمود مدیر کل نیروی امنیتی فدرال علیه او شهادت داد. مسعود محمود بلافاصله پس از کودتای ضیاءالحق دستگیر شده بود و دو ماه قبل از موضع گیری در زندان بود. او در شهادت خود مدعی شد که بوتو دستور قتل کسوری را صادر کرده بود و چهار نفر از نیروهای امنیتی فدرال به دستور بوتو این کمین را سازماندهی کردند.
هنگامی که او شهادت خود را در 25 ژانویه 1978 آغاز کرد مشتاق حسین رئیس دادگاه، دادگاه را به روی همه ناظران بست. بوتو خواستار محاکمه مجدد شد و رئیس دادگستری را به تعصب متهم کرد. دادگاه تقاضای او را رد کرد. در 18 مارس 1978م، بوتو به قتل مجرم شناخته شد و به اعدام محکوم شد. درخواست تجدیدنظر در 23 دسامبر 1978م، تکمیل شد. در 6 فوریه 1979م، دادگاه عالی حکم مجرمیت را صادر کرد، تصمیمی که با اکثریت 4 به 3 صادر شد. خانواده او هفت روز فرصت داشتند تا درخواست تجدید نظر کنند. دادگاه ضمن بررسی دادخواست، اجرای حکم را متوقف کرد. در 24 فوریه 1979م، هنگامی که جلسه بعدی دادگاه آغاز شد، درخواست های عفو بسیاری از سران کشورها رسید. در 24 مارس 1979م، دادگاه عالی درخواست تجدیدنظر را رد کرد. ضیاءالحق حکم اعدام را تایید کرد. و ذوالفقار علی بوتو در 4 آوریل 1979م، در زندان مرکزی راولپندی به دار آویخته شد و در آرامگاه خانوادگی خود به خاک سپرده شد [۱۴].

خانواده و فرزندان

 
مقبره خانوادگی خاندان بوتو در پاکستان

اولین ازدواج او در سال 1943م، با دخترعمویش شیرین امیر بیگم انجام شد، اما آنها از هم جدا شدند. در 8 سپتامبر 1951م، او با نصرت اصفهانی ایرانی الاصل کُرد معروف به بیگم نصرت بوتو ازدواج کرد. اولین فرزند آنها بی نظیر در سال 1953م، به دنیا آمد. مرتضی در سال 1954، صنم در سال 1957 و شهنواز در سال 1958 به دنیا آمدند.
دو فرزند او شهنواز و مرتضی در سنین جوانی به قتل رسیدند. همچنین بی نظیر بوتو دو دوره نخست وزیر پاکستان شد و در سال 2007م، ترور شد. بوتو حتی پس از مرگش نیز شخصیتی بسیار تأثیرگذار و قابل احترام باقی ماند. او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مردان در تاریخ پاکستان شناخته می‌شود. طرفدارانش به او لقب قائد عوام (رهبر مردم) دادند [۱۵].

پانویس

پیوند به بیرون

  1. اعدام ذوالفقار علی بوتو بزرگترین بی عدالتی تاریخ قضایی بود.
  2. خرداد 1351 ه. ج سفر ذوالفقار علی بوتو رییس جمهور پاکستان به تهران
  3. مقبره خانوادگی خاندان بوتو