حر بن یزید ریاحی
حر بن یزید ریاحی از فرماندهان نظامی کوفه که پیش از واقعه عاشورا مأموریت یافت با سپاه هزار نفری مانع حرکت امام حسین(علیه السلام) به سوی کوفه و همچنین مانع بازگشت ایشان شود.
حر بن یزید ریاحی | |
---|---|
نام کامل | حُرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعنَب بن عَتّاب بن حارث بن عمرو بن همام |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | عراق |
روز درگذشت | ۱۰ محرم |
محل درگذشت |
|
دین | اسلام |
در روز عاشورا حر پس از آن که مشاهده کرد کوفیان بر کشتن امام حسین (علیه السلام) اصرار دارند به امام پیوست و در دفاع از ایشان جنگید و به شهادت رسید. حر به سبب پشیمانی از اقدام خود و پیوستن به امام حسین(علیه السلام) نزد شیعیان حرمتی خاص دارد. شیعیان حر را نماد امید به قبولی توبه و رستگاری بعد از آن میدانند.
نسب حرّ
حرّ بن یزید بن ناجیه بن قَعْنَب بن عَتّاب بن حارث بن عمرو بن هَمّام بن بنو ریاح بن یربوع بن حَنْظَلَه، از تیرههای قبیله تمیم منتسب است[۱] و از اینرو وی را ریاحی، یربوعی، حَنظَلی و تمیمی خواندهاند. [۲] خاندان حرّ در زمان جاهلیت و در دوره اسلام از بزرگان بودند. [۳] درباره سن حرّ سخنی به میان نیامده و کسی از نام مادر او یاد نکرده است. نام پدرش همراه نامش شهرت دارد; (یزید بن ناجیه). چون از قبیله بنی ریاح بود او را ریاحی می گفتند.
نسل حر
درباره نسل حرّ نیز اشاراتی در دست است. در طول تاریخ دو خاندان به حر منسوب بودهاند: خاندان مستوفیان قزوین [۴] که حمدالله مستوفی تاریخ نگار مشهور از ایشان است [۵] و آل حر در منطقه جبل عامل لبنان که یکی از مشهورترین ایشان شیخ حر عاملی صاحب کتاب مشهور وسائل الشیعه است. [۶]
زندگی پیش از واقعه عاشورا
حرّ در سال ۶۰هجری یکی از مشهورترین جنگاوران کوفه بود.[۷] در برخی منابع به اشتباه از وی با عنوان صاحب شرطه|شُرطه عبیدالله بن زیاد، حاکم کوفه یاد شده است. [۸] با این حال انتصاب وی به فرماندهی بخشی از سپاه اعزامی عبیداللّه بن زیاد (که از قبایل تمیم و همْدان بودند) برای مواجهه با امام حسین(علیه السلام) [۹] و نیز انضباط نظامی و پایبندیاش به اجرای دقیق فرمانهای حکومتی[۱۰] حضور او را به عنوان صاحب منصبی نظامی (نه لزوماً صاحب شرطه) در دستگاه حکومتی ابن زیاد تأیید میکند.
این احتمال به ویژه از آن رو تقویت میشود که وی ظاهراً با سیاست میانهای نداشته و در هیچ منبعی از عقیده حرّ یا موضعگیری سیاسیاش در اوضاع پر تنش کوفه در سال ۶۰ سخنی به میان نیامده، فقط بلعمی، در روایتی قابل تردید، او را از شیعیانی دانسته است که تشیع خود را مخفی میکردند. [۱۱]
ندایی که حر شنید
از حر روایت کردهاند که هنگامی که از قصر ابن زیاد در کوفه خارج شدم تا به سمت حسین بن علی(علیه السلام) حرکت کنم، سه بار ندایی را پشت سرم شنیدم که میگفت: «ای حرّ! تو را به بهشت بشارت باد». او میگوید که به پشت سر نگریستم و کسی را ندیدم؛ با خود گفتم: «به خدا قسم، این بشارت نیست؛ چگونه بشارت باشد در حالی که من راهی جنگ با حسین بن علی(علیه السلام) هستم.»
او این خاطره را در ذهن داشت تا هنگامی که خدمت حسین بن علی(علیه السلام) رسید و آن داستان را بازگو کرد. امام(علیه السلام) به او فرمودند: تو به واقع به پاداش و نیکی راه یافته ای. [۱۲] [۱۳]
توبه حر در روز عاشورا
حرّ اگرچه اقدامی سخت گیرانه کرد، اما رفتارش با امام محترمانه بود؛ حتی یک بار با اشاره به حرمت خاص فاطمه (س) در روز دهم محرّم لشکرش را رها کرد و به امام حسین(علیه السلام) پیوست. [۱۴]
در روز عاشورا عمربن سعد لشکر خود را آراست و فرماندهان هر بخش از سپاه را تعیین نمود. او حربن یزید ریاحی را فرمانده بنی تمیم و بنی همدان کرد. با آراسته شدن سپاه، لشکر عمربن سعد آماده جنگ با سپاه امام حسین(علیه السلام) گردید.
حربن یزید چون تصمیم کوفیان را برای جنگ با آن حضرت(علیه السلام) جدی دید نزد عمربن سعد رفت و به او گفت: «آیا تو میخواهی با این مرد (امام حسین(علیه السلام) بجنگی؟ » گفت: «آری به خدا قسم چنان جنگی بکنم که آسانترین آن افتادن سرها و بریدن دستها باشد»، حر گفت: «مگر پیشنهادات او خوشآیندتان نبود؟ » ابن سعد گفت: «اگر کار به دست من بود میپذیرفتم؛ ولی امیر تو (عبیداللَّه) نپذیرفت.»
پس حر عمربن سعد را ترک کرد و در گوشهای از لشکر ایستاد و اندک اندک به سپاه امام(علیه السلام) نزدیک شد، مهاجر بن اوس -که در لشکر عمر سعد بود- به حر گفت: «آیا میخواهی حمله کنی؟ » حر در حالی که میلرزید پاسخی نداد مهاجر که از حال و وضع حر به شک افتاده بود، او را مورد خطاب قرار داد و گفت: «به خدا قسم هرگز در هیچ جنگی تو را به این حال ندیده بودم، اگر از من میپرسیدند: شجاعترین مردم کوفه کیست از تو نمیگذشتم (و تو را نام میبردم) پس این چه حالی است که در تو میبینم؟ »
حر گفت: «بدرستی که خود را میان بهشت و جهنم میبینم و به خدا سوگند اگر پاره پاره شوم و مرا با آتش بسوزانند من جز بهشت چیز دیگری را انتخاب نخواهم کرد». حر این را گفت و بر اسب خود نهیب زد و به سوی خیمهگاه امام(علیه السلام) حرکت کرد.
گفتهاند که وی با حالی پریشان با امام مواجه شد و با اذعان به اینکه هرگز گمان نمیکرده است که کوفیان کار را به جنگ بکشانند، طلب بخشش کرد. امام برایش استغفار نمود و فرمود که تو در دنیا و آخرت آزادمرد هستی. [۱۵] حر در حالی که سپر خود را وارونه کرده بود به اردوگاه امام(علیه السلام) وارد شد.
او خدمت امام حسین(علیه السلام) آمد و عرض کرد: فدایت شوم یابن رسول الله(ص) من آن کسی هستم که تو را از بازگشت (به وطن خود) جلوگیری کردم و تو را همراهی کردم تا به ناچار در این سرزمین فرود آیی؛ من هرگز گمان نمیکردم که آنان پیشنهاد تو را نپذیرند، و به این سرنوشت دوچارتان کنند، به خدا قسم اگر میدانستم کار به این جا میکشد، هرگز به چنین کاری دست نمیزدم، و من اکنون از آن چه انجام دادهام به سوی خدا توبه میکنم، آیا توبه من پذیرفته است؟ امام حسین(علیه السلام) فرمود: آری خداوند توبه تو را میپذیرد.
دلایل توبه
تغییر موضعِ این فرمانده ارشد سپاه ابن زیاد چنان شگفت آور بود که برخی در تبیین علت آن، به عواملی چون بشارت سروش غیبی به حرّ یا رویای صادقه او متوسل شدهاند، [۱۶] که البته چنین وجهی صرف نظر از صحت و سقم آن از ارزش انتخاب حساس و دشوار حرّ نمیکاهد. [۱۷]
برخی سخنان وی در آستانه پیوستن به امام نیز بر انتخابی بودن کار او صحه میگذارد، از جمله اینکه گفته بود خود را میان بهشت و جهنم مخیر میبینم و به خدا اگر پاره پارهام کنند و بسوزانند چیزی را بر بهشت نمیگزینم. [۱۸]
نحوه شهادت حر
زمان توبه حرّ تا شهادت وی چندان به طول نینجامید. بنابر روایتی حرّ از امام تقاضا کرد که چون نخستین کسی بوده که بر امام خروج کردهامام اجازه دهد که نخستین مبارز و شهید باشد. [۱۹]
وی بلافاصله پس از پیوستن به امام راهی میدان نبرد شد و پس از گفتگوی دوباره و بینتیجه با عمربن سعد و بیان سخنانی در تقبیح رفتار زشت کوفیان رجزگویان با آنان جنگید و سرانجام پس از چندین نوبت نبرد به شهادت رسید. [۲۰]
او شجاعانه میجنگید و با این که اسبش زخمی شده بود و از گوشها و پیشانی آن خون جاری شده بود، همواره رجز میخواند و سواره با دشمنان پیکار میکرد. تا این که چهل و چند نفر از دشمنان را به هلاکت رساند.
لشکر پیاده نظام ابن سعد به یکباره بر او حمله ور شده و او را به شهادت رساندند. گفته شده که دو نفر در شهادت او شراکت داشتند یکی ایوب بن مسرح و دیگر مردی از سواران اهل کوفه، اما برخی دیگر از منابع نقل کردهاند که حربن یزید ریاحی و زهیر بن قین، پس از شهادت حبیب بن مظاهر در پیش از ظهر عاشورا با هم به میدان رفتند و بر دشمنان حمله بردند. آن دو در جنگ یکدیگر را حمایت میکردند و هرگاه یکی از آنان در محاصره قرار میگرفت دیگری به کمکش میشتافت آنان پیوسته میجنگیدند تا این که حر به شهادت رسید، زهیر نیز به اردوگاه برگشت.
اصحاب امام(علیه السلام) جنازه او را آوردند، امام(علیه السلام) بر بالین او نشست و خون از چهرۀ حر پاک کرد و این جملات را فرمود: «تو حر و آزادهای همان گونه که مادرت بر تو نام نهاد، تو در دنیا و آخرت حر و آزاده ای.» امام حسین (علیه السلام) با دستمالی سرِ حر را بست.
پانویس
- ↑ ابنکلبی، ج ۱، ص ۲۱۳، ۲۱۶؛ دواداری، ج ۴، ص ۸۷، ۸۹ نام وی را جَریربن یزید، یافعی، ج ۱، ص ۱۰۸ حارثبن یزید و ابنعماد، ج ۱، ص ۶۷
- ↑ بلاذری، ج ۲، ص ۴۷۲، ۴۷۶، ۴۸۹؛ دینوری، ص ۲۴۹؛ طبری، ج ۵، ص ۴۲۲
- ↑ به سماوی، ص ۲۰۳
- ↑ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ص۸۱۱، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵
- ↑ تاریخگزیده، متن، ص:۷۹۴ ص:۸۱۲
- ↑ حمد حسینی، مقدمه بر امل الآمل حر عاملی، ج۱، ص۸-۱۰، به نقل از دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲۰، ص۳۱۴-۳۱۵
- ↑ طبری، ج ۵، ص ۳۹۲، ۴۲۷؛ ابنکثیر، ج ۸، ص ۱۹۵
- ↑ ابن جوزی، ج ۵، ص ۳۳۵؛ ابنوردی، ج ۱، ص .۲۳۱
- ↑ طبری، ج۵، ص۴۲۲
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۷۳؛ دینوری، ص۲۵۲؛ طبری، ج۵، ص۴۰۲ـ۴۰۳
- ↑ ج ۴، ص۷۰۴
- ↑ مثیرالاحزان، ص۴۴
- ↑ نفس المهموم، ص۲۳۱
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی میداند
- ↑ لاذری، ج۲، ص۴۷۵ـ۴۷۶، ۴۷۹؛ طبری، ج۵، ص۳۹۲، ۴۲۲، ۴۲۷ـ۴۲۸؛ مفید، ج۲، ص۱۰۰ـ۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲ـ۱۳، قس ص۱۴، که جمله امام درباره حرّ را پس از کارزار وی میداند.
- ↑ ابن بابویه، ص۲۱۸؛ ابن نما، ص۵۹؛ حائری خراسانی، ص۹۶
- ↑ بیضون، ج۱، ص۶۷۸ـ ۶۷۹، که تربیت صحیح حرّ را مؤثرترین عامل در تصمیمگیری او دانسته است
- ↑ مفید، ج۲، ص۹۹؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۲
- ↑ ابن اعثم کوفی، ج۵، ص۱۰۱؛ اخطب خوارزم، ج۲، ص۱۳
- ↑ بلاذری، ج۲، ص۴۷۶، ۴۸۹، ۴۹۴، ۵۱۷؛ طبری، ج۵، ص۴۲۸ـ۴۲۹، ۴۳۴ـ۴۳۵، ۴۳۷، ۴۴۰ـ ۴۴۱؛ مفید، ج۲، ص۱۰۲ـ۱۰۴