الأزهر
الازهر یکی از بناهای مهم و تاریخی در جهان اسلام و پایگاهی علمی و فرهنگی با قدمتی هزار ساله است که توسط فاطمیون در مصر تأسیس گردیده است. با تصرف مصر توسط خلفای فاطمی در قرن دهم میلادی، بزرگترین شهر جهان عرب با نام قاهره بنیان گذاشته شد. حکام جدید مصر که بر مذهب تشیع اسماعیلی بودند برای مقابله با تفکر رقیب یعنی تفکر سنی در مملکت خود مسجد الجامع الازهر را بنیان گذاشتند. [۱] و در دورههای مختلف تاریخ اسلام، در عرصههای مختلف مذهبی، سیاسی و اجتماعی مصر و جهان اسلام منشأ اثر بوده است. در حوزه دین، این دانشگاه با داشتن یک نظام منسجم و مدرن آموزشی، شخصیّتهای علمی ممتازی را تربیت کرده و به جهان اسلام معرفی کرد و در عرصۀ سیاسی، پیوسته از عوامل تعیینکننده در صحنه سیاسی کشور مصر و جهان اسلام بوده است. در دهههای اخیر حرکتهای اصلاحی برخی از شیوخ ازهر مانند شیخ شلتوت در جهت نزدیکی بیشتر فرقههای اسلامی بیش از همه نمود و ظهور دارد هرچند در سالیان اخیر به جهت دخالت نظام حاکم مصر بر مقدرات این دانشگاه، این پایگاه مهم فرهنگی تاثیر گذشته خود را در تحولات مصر و جهان اسلام از دست داده است. نوشتار حاضر به بررسی تاریخچه، سیر نظمی و نقش جامع الازهر در ابعاد مختلف علمی و سیاسی میپردازد.
نام مؤسسه | جامع الأزهر |
---|---|
تأسیس | بین سالهای 970 تا 972 |
محل استقرار | مصر - قاهره |
رئیس | احمد الطیب |
جامع الازهر
لغت «جامع» به معنای مسجد بزرگ، مسجد آدینه و یا مسجدی که در آن نماز جمعه میخوانند و مراسم اعتکاف به جا میآورند، اطلاق میشود. این گونه مساجد بزرگ، نخستین بار در عهد پیامبر اکرم(صلی الله و علیه و آله) و پس از آن در دوره ی حکومت امویان در مراکز و بلاد اسلامی ساخته شدند و چون در این مساجد علاوه بر مسائل دینی و سیاسی، مسائل علمی نیز مطرح میشد و حلقههای درس که شرکت در آنها برای هر جوینده ی دانش ممکن بود، در آنها شکل میگرفت، عنوان «جامع» برای آنها به کار رفت. بعدها واژه ی «جامعه» به معنای دانشگاه مترادف با «جامع» به کار برده شد.
مساجد از این نقطه نظر، دانشگاههای بزرگ اسلامی به شمار میآمدند. مسجدالنبی که هم زمان با هجرت رسول خدا به مدینه بنیان گردید، در واقع کهنترین دانشگاه اسلامی و پایگاه اساسیترین تعلیمات در تایخ آموزش اسلامی بوده است. علاوه بر مسجدالنبی میتوان از مجسد الحرام در مکه، جامع بصره و کوفه، جامع ری، جامع عمرو در فسطاط مصر، مسجد الاقصی و قبه الصخره در بیتالمقدس، جامع اموی در دمشق، جامع زیتونه در تونس، جامع قیروان در مراکش، جامع الازهر در مصر به عنوان برخی از مراکز مشهور آموزش اسلامی نام برد.
واژه ی «الازهر» نیز از ریشه ی «زهر» به معنای تابش، درخشش، و پرتوافکنی اخذ شده است.
درباره ی اینکه چرا این دانشگاه به این نام اشتهار یافته، نظرات گوناگونی وجود دارد، برخی معتقدند شاید به مناسبت کلمه ی زهرا لقب حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ازهر نامگذاری شده باشد. برخی نیز معتقدند نامگذاری آن به سبب محاط بودن به کاخهای باشکوه خلافت فاطمیان(المقصور الزاهره) یا درخشندگی آن در میان دیگر جوامع مصر بوده است.
براساس قانون مصوب 1961 م، دانشگاه الازهر یک موسسه بزرگ دینی اسلامی است که وظیفه اش پاسداری از شریعت اسلام و زبان عربی و نشر آن و تعلیم دانشجویانی است که پس از فراغت از تحصیل عهدهدار تدریس علوم دین و زبان عربی و متصدی امور شرعی شوند. در ضمن دانشجویان مسلمان از هر نقطه از کشورهای اسلامی با تفاوتهای نژادی و ملیتی در آن پذیرفته میشوند.
تاریخچه جامع الازهر
تاسیس جامع الازهر به دوران حکومت فاطمیان باز میگردد. فاطمیان از بزرگترین سلسلههای حکومتی آفریقای شمالی بودند که دارالخلافهای در برابر درالخلافه بغداد تاسیس کردند. خلفای فاطمی از شیعیان اسماعیلی به شمار میروند. این دانشگاه چون تاجی بر سر افتخارات فاطمیان میدرخشد.
بنیانگذار جامع الازهر، «جوهر کاتب صقلی» سردار نیرومند، المعزّ لدین الله، چهارمین خلیفه فاطمی است که در پی فتح مصر شهر قاهره را ساخت و مسجد الازهر را نیز در جنوب شرقی و سوی قبله ی قص خلیفه در میان محله ی ترک و دیلم بنا نهاد. بنای الازهر در 24 جمادی الاول سال 359 ق آغاز و در 7 رمضان 361 ق، پایان یافت و در همان ماه رمضان، نخستین نماز جمعه توسط ابوتمیم، المعزّ لدین الله در آن اقامه شد.
بدین ترتیب پایدارترین یادگار سلسله فاطمی و یکی از قدیمیترین دانشگاههای جهان تاسیس گردید. همان طور که قاهره نخستین پایتخت تشیع بود، الازهر نیز نخستین جامع بود که شعار تشیع در آن آشکار شد و خطبه به نام امام علی علیهالسلام و امامان اسماعیلی قرائت شد. برخی نیز از آن به عنوان جامع مشهور مصر و نخستین مسجدی که در قاهره تاسیس شد یاد میکنند.
نگاهی گذرا به تاریخچه دانشگاه الازهر این واقعیت مهم را آشکار میسازد که در طول تاریخ بیش از هزار ساله الازهر، افت و خیزهای بسیار گستردهای در این مجموعه ی علمی ـ فرهنگی رخ داده است. گاهی مروج مذهب شیعه بود، گاهی اهل سنت، گاهی در اوج عزت و عظمت و گاهی در قعر انحطاط و رکود و همین عوامل باعث شده که اهل تحقیق این دانشگاه را جزو مهمترین دانشگاههای جهان قلمداد نمایند.
در الازهر ابتدا فقط امور مذهبی شیعیان انجام میشد، ولی به زودی این مسجد مرکز تعلیمات عالی تشیع گردید. این تحول به چند دلیل روی داد:
1ـ تبلیغ و ترویج اصول مذهب شیعه اسماعیلی؛
2ـ تاسیس نظام قضایی مستقل شیعه و تربیت حکام و قضات و فقهای شیعی؛
3ـ پرورش داعیان و مبلغان کار آزموده برای عزیمت به جهان اسلام و فراهم نمودن زمینه براندازی حکومت عباسی.
مبانی اعتقادی شیعه اسماعیلیه در این دوران بر عقاید قاضی ابوحنیفه، نعمان بن محمد، مبتنی گردیده است. او فقیهی مالکی بود که بعدها به شیعه گرایش پیدا کرد و آثاری در فقه اسماعیلی نگاشت. او هم چنین ردی بر فقه ابوحنیفه، مالک و شافعی نوشت و با تألیف کتاب «اختلاف الفقهاء» مذهب اهل بیت را براساس مبانی اعتقادی شیعه اسماعیلیه استوار ساخت.
در دوران حکومت العزیز بالله فرزند و جانشین المعز بالله نیز بر رونق الازهر افزوده شد. در سال 378 ق، وزیر ابوالفرج یعقوب بن یوسف با موافقت خلیفه برای گروهی از فقیهان حقوقی برقرار کرد و برای زندگی آنان در کنار جامع خانهای ساخت و کمکهای مالی فراوانی نمود.
آن گاه که نوبت به حکومت الحاکم بامرالله رسید، وی مسجدی جدید ساخت که به نام او «جامع الحاکمی» شهرت یافت. او سنت ایراد خطبه و اقاطمه ی نماز جمعه را که به جامع الازهر اختصاص داشت، برهم زد و در جوامع دیگر نیز نماز جمعه را برپا میکرد. با این همه نوسازیها، اهدای هدایای ارزنده از جمله کتابهای نفیس به کتابخانه نو بنیاد الازهر و بسیاری از کتابهای کاخ خلافت به این کتابخانه و تعیین موقوفات، از توجه خاص الحاکم به این جامع نشان داشت.
اگر بخواهیم مهمترین فعالیتهای جامع الازهر را در دوره فاطمیان بشماریم بایستی به این موارد اشاره کنیم: ایراد خطبه به نام خلیفگان فاطمی، افزودن عبارت «حی علی خیر العمل» در اذان، برپا داشتن سوگواری عاشورای حسینی، برپایی مجلس «الحکمه» در حضور خلیفه و وزیران و دانشمندان برای مجالس درس؛ چراغانی و قرآن خوانی چهار شب اول و نیمه رجب، اول و نیمه ی شعبان که گاه خلیفه و خاندانش نیز در آن شرکت داشتند و به ویژه آموزههای اسماعیلی در کنار علوم و فنون رایج آن عصر.
آنچه گذشت بخشی از تحولات و آثار الازهر در دوران شکوه و اعتلای آن است اما وضع بدین منوال نماند. حتی در دوره ی حکومت فاطمیان اتفاقاتی رخ داد که عظمت الازهر را تحت شعاع خویش قرار داد. یکی از این اتفاقات تاسیس دارالعلم یا دارالحکمه، دومین نهاد آموزشی فاطمی بود که در سال 395 ق، به فرمان الحاکم در قاهره بنیاد یافت و تا اندازهای از اهمیت الازهر کاست. این امر خود از دو طریق به وقوع پیوست؛ نخست آنکه با تاسیس دارالعلم بسیاری از پیشوایان علمی و مذهبی از جامع الازهر کنارهگیری کردند و به دارالعلم الحاکم پیوستند. دیگر آنکه به جهت تسامحی که الحاکم در آغاز فعالیت دارالعلم نسبت به مذاهب اهل سنت از خود نشان داد و دعوت او از مدرسان سنی و نیز گروهی از دانشمندان علوم نجوم، پزشکی و ادب، سبب شد تا به تدریج روند آموزشها از انحصار دانشهای مذهبی فاطمی بیرون شود. در این اوضاع چنانچه ملاحظه میشود عرصه برای ورود به علوم جدید فراخ تر و شرایط برای آغاز تعلیمات سنی گسترده تر گردید و این تحول مهمی در آموزشها ی دوران فاطمی محسوب میشود. اما این امر چندان نپایید. از یک سو الحاکم به دستگیری مدرسان سنی مذهب و قتل و حبس آنان فرمان داد و از آن پس آموزشها به همان شیوه ی مذهبی اسماعیلیان ادامه یافت. و از سوی دیگر با استقرار حکومت ایوبیان (567 ق) و حاکم شدن و رسمیت یافتن مدارس ایوبی بر اوضاع و احوال جدید، این دارالعم اسباب و موجبات برتری خود را از دست داد.
از عوامل دیگری که باعث رکود دانشگاه الازهر گردید، انقراض سلسله ی شیعی آل بویه در ایران و عراق و چیرگی سلجوقیان پشتیبان خلافت عباسی بود که در سستی بنیان دولت فاطمیان و روند علمی ـ آموزشی الازهر تاثیرات شگرفی داشت.
این افت و خیزها در عصر ایوبیان و عثمانی با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت. به عنوان مثال در دوران عثمانی گاهی الازهر در اوج قدرت و گاه در نهایت سستی و رکود بوده است.
در یک زمان شرکت شماری از پیشوایان مذاهب چهارگانه که بیشتر از عالمان برجسته الازهر بودند، در مجالس مشورتی دیوان عالی، باعث اعتبار الازهر شده و نیاز ترکان به عالمان دینی و نظام قضایی مبتنی بر فتاوای شرعی و دعاوی مربوط به مذاهب فقهی، رسیدگی به موقوفات و امور کشورداری، نقش سیاسی ـ اجتماعی الازهر را در برقراری عدالت اجتماعی و حفظ میراث فرهنگی اسلام و زبان عربی بیش از پیش چشمگیر میکند و در زمان دیگر گسترش فقر و ناامنی و بیماریهای فراگیر، جامعه ی مصر را چنان به سمت صوفیگری سوق میدهد که حتی مشایخ الازهر نیایشهای صوفیانه و رقص و سماع را جایز میشمرند و با اولیای تصوف روابطی نزدیک برقرار مینمایند.
حدود سال 1161 ق، الازهر کاملاً ضوابط و مقررات خویش را از دست میدهد، دیگر برای ورود به الازهر و حضور و غیاب مدرسان و دانشجویان ضابطهای باقی نمیماند. انتخاب درس و استاد، بی برنامه میشود. انتصاب مدرسان جنبه ی رسمی خود را از دست میدهد و در سرما و گرما با حضور شاگردان کاستی مییابد، از درخشش در آموزش بهرهای نمیماند و کیمیاگری و طالع بینی بازاری به مراتب گرم تر از پزشکی و ریاضی و نجوم و شیمی پیدا میکند.
ساختمان الأزهر
الأزهر اولین مسجدی بود که در شهر قاهره بنا گردید، به همین علت مسجد جامع قاهره محسوب میگردید. و ساختمان آن عبارت بود از یک صحن که سه رواق در اطراف آن بود، که بزرگترین آنها رواق قبله بود. و بعد مجموعهای از رواق و شبستان ومدرسه و محراب و مناره و مأذنه به آن اضافه گردید. ساختمان اداری شامل دو مجموعه دانشکده ویژه پسران و دختران است که در گروه پسران چهارده دانشکده در رشتههای علوم انسانی، پزشکی، کشاورزی و فنی و مهندسی فعالیت میکند و پنج دانشکده نیز در رشتههای علوم انسانی و پزشکی ویژه دختران است. این دانشگاه هم اکنون بیش از 120 هزار دانشجو دارد که همه ساله نزدیک به بیست هزار نفر از آنان در مقاطع لیسانس، فوق لیسانس و دکتری از آن فارغالتحصیل میشوند. .
مسجد اصلی الازهر در حقیقت یک مسجد ستون دار ساده است و تأثیر پذیری آن از جامع قیروان آشکار است. چهار ردیف ستون، نمازخانه را به پنج راهرو موازی با قبله تقسیم میکند. این راه روها در مرکز به وسیله شبستان محوری پهنی که به محراب گچ بری شده مسجد منتهی میشود، قطع میگردد. این پلان متقاطع T شکل، پیش از این در مساجد شمال آفریقا به کار گرفته میشد.
در جلو شبستان محوری مسجد الازهر، گنبدی ساخته شده که تاریخ آن مربوط به سال 509 هجری است و موقعیت آن، یکی از گنبدهای مشابه را در قیروان به یاد میآورد. در دوره عثمانی، دیوار سمت قبله مسجد الازهر بدون تغییر در وضعیت محراب، برداشته شد و نمازخانه در جهت شرق گسترش یافت و چهار راهرو دیگر به آن افزوده شد. .
تزئینات دوره فاطمی در قوس پشت بغلیها و قاب دور پنجرهها مشاهده میشود که اغلب شامل نقوش طوماری و برگهای پر پیچ و تاب تاک است و به نیمهای از برگ خرما با اشکال درختچهای و خوشنویسی منتهی میشود که تأثیرات هنر شرقی را مینمایاند. .
باروهای مثلثی شکل بالای دیوارها به همراه نمونههای مشابه موجود در مسجد ابن طولون، الگویی را برای معماری گوتیک ایجاد میکند که نمونه آن در کلیسای کرامر واقع در نور فولک انگلستان دیده میشود. .
در قسمت غربی مسجد الازهر صحنی قرار دارد که ایوانهایی آن را در بر گرفتهاند. این صحن در قرن ششم و در زمان حکومت خلیفه الحافظ ساخته شد. این صحن زیبا و ورودی آن در سال 1213 هجری به هنگام سرکوب دانشجویان مخالف به دستور بناپارت ویران شد و در سال 1312 مجددا بازسازی شد. .
از آنجا که مسجد الازهر به تدریج به یکی از مراکز عمده معارف مذهبی تبدیل شد، همواره مورد توجه حاکمان زمان بوده و تغییرات فراوانی در آن صورت گرفته و از شکل اولیه و ساده خود دور شده است. حاکمان و امیران هر یک به فراخور سلیقه خود و نیاز زمان، بخشهایی را ویران کردند، سازههایی را به آن افزودند و گاه، بخشی را از نو ساختند. لذا مسجد الازهر سبکی تلفیقی دارد و نمیتوان آن را به دورهای خاص نسبت داد. .
ساختار الأزهر
تمرکز اصلی این دانشگاه بر روی تحصیلات عالی و پژوهشهایی مربوط به خود الازهر است اما در کنار آن رشتههای فیزیک، پزشکی و مهندسی نیز تدریس میشوند. با اعمال تغییرات ساختاری اداری و علمی الازهر متحول و به شرح زیر نظاممند شد:
الف- شورای عالی الازهر که در حقیقت وظیفه تصمیم گیری و هدایت الازهر را بر عهده دارد و متشکل از اشخاص زیر است:
امام اکبر که از آن به عنوان شیخ الازهر نیز یاد میشود، وظیفه مدیریت کل مجموعه الازهر را بر عهده داشته و همچنین رئیس شورای الازهر است. انتخاب شیخ الازهر از سال 1329 توسط بزرگان الازهر صورت میگرفت و فرآیند آن به گونهای بود که بزرگان الازهر از بین خود سه نفر را انتخاب میکردند و ریاستجمهوری از میان آنان یک نفر را بر میگزید، ولی به تدریج این روند تغییر یافت و امروز رئیسجمهور اقدام به انتخاب و نصب یک نفر از بزرگان الازهر مینماید.
- دبیرکل شورای عالی
- رئیس دانشگاه
- وکیل الازهر
- مشاور حقوقی
- دبیرکل مجمع پژوهشهای اسلامی
نهادهای تحت کنترل شورای عالی الازهر
کتابخانه
در اواخر قرن 19 میلادی کتابخانه الازهر توسط شیخ محمد عبده، امام الازهر ایجاد شد. هم اکنون در این کتابخانه بیش از نیم میلیون نسخه کتاب موجود میباشد که بالغ بر 40 هزار نسخه آن، کتب خطی و نادر است. کتابخانه الازهر به عنوان دومین کتابخانه بزرگ مصر بعد از دارالکتب المصریّه مطرح میشود.
مجله الازهر
از دیگر اقدامات این دانشگاه چاپ مجله "نور الاسلام" که از آن به مجله "الازهر" نیز یاد میشود، در نیمه نخست قرن 20 میلادی است. این مجله اخبار، خطبهها، مقالههای قرآنی و مسائل جهان اسلام را مورد بررسی قرار میدهد.
کمیته فتوا
یکی از نهادهای تحت امر شورای عالی الازهر کمیته فتواء است که در نیمه نخست قرن 20 میلادی به دستور مصطفی المامقی، شیخ وقت الازهر و به منظور صدور فتواء و حل شبهات شکل گرفته است. این کمیته متشکل از رئیس و 12عضو از چهار فرقه مشهور اهل تسنن، و همچنین دارای شعبات متعدد در استانهای مختلف است.
پژوهشکده تحقیقات اسلامی
این پژوهشکده وظیفه برگزاری همایشات، کارگروهها و کمیسیونهای تحقیقاتی را برعهده دارد. در عین حال به چاپ و نشر تالیفات فقهی و تدارک کنفرانسهای سالانه میپردازد. در این مجموعه مدیریت جداگانهای نیز موجود است که به ترجمه، چاپ و نشر قرآن کریم نظارت دارد.
اداره مرکزی مؤسسات الازهر
این بخش متشکل از معاونان متعدد در حوزهای آموزشی، خدماتی و ... است که وظیفه اداره امور داخلی الازهر و خدمات دانشجویی را بر عهده دارند.
شیخ الازهر
آنچه که مهمتر از فلسفه نامگذاری میباشد، محوریت این مسجد در تشکیل بزرگترین دانشگاه جهان اسلام است. مسجد الازهر هیچگاه یک عبادتگاه عادی نبود، بلکه محلی برای تبلیغ مذهب اسماعیلی، تجمع و تفقه اساتید و علمای اسلامی، و از سوی دیگر محل خطابه خلفای فاطمی نسبت به امراء و دبیران خود و همچنین مرکز نگهداری اسناد مهم حکومتی بوده است.
اما عصر طلایی الازهر با غلبه صلاح الدین ایّوبی بر مصر، و رواج مذهب شافعی پایان یافت و آموزشها ی علمی آن نیز، به حدیث، قرآن، فقه و علوم محدود گشت. با سقوط ایوبیان و آغاز حکومت ممالیک، بار دیگر رونق به الازهر بازگشت و سه مدرسه در جوار آن تأسیس شد اما این دوره نیز عمر زیادی نیافت، زیرا با تسلط عثمانیان بر مصر که حنفی مذهب بودند، مجدداً از تعالیم و نفوذ معنوی الازهر کاسته شد.
با سپری شدن چند دهه سیاهی و فترت بر الازهر، سرانجام سلاطین عثمانی به منظور توجیه ایدئولوژیک سلطنت خود با قدرت یافتن الازهر موافقت کردند و دخالتهای خود را در آن کاهش دادند و در قرن یازدهم هجری، با تعیین یکی از اساتید به عنوان شیخ الازهر و مفتی سرزمین مصر تغییر رویه دادند.
ریاست دانشگاه الازهر، از نیمه قرن یازدهم قمری، مطابق سده ی هفدهم میلادی نخستین بار توسط حکمرانان عثمانی به یکی از دانشمندان مشهور علوم دینی سپرده شد، که وی لقب «شیخ الازهر» را به خود گرفت.
نخستین متصدی این مقام، محمد بن عبدالله الخراشی مالکی بود که در سال 1100 ق، شیخ الازهر گردید. وی یک سال در این مقام ماند و بعد از یک سال درگذشت.
همچنین شیخ ابراهیم بن محمد برمادی، شیخ محمد نشرتی، از فقیهان به نام و از نخستین مشایخ الازهر در عصر عثمانی بودند.
در این دوره رئیس الازهر بر تمامی امور این جامع اشراف داشته و هر یک از واحدهای مسکونی الازهر را شیخی اداره میکرده است. شیخ الازهر در این هنگام چنان اعتباری داشت که افزون بر سرپرستی همه ی نهادهای آموزشی مصر، از مشاوران مورد اعتماد دولت در مسائل مهم این بخش از قلمرو عثمانی بود. چنین اعتباری باعث شده بود که در مبارزات ضد استعماری نیز برخی از مشایخ الازهر نقش فعال و بی بدیلی از خویش ایفا نمایند. وظیفه ی مهمی که انجام آن جز با اتکا بر چنین پشتوانهای امکان نداشت.
از میان مشایخ الازهر دو تن به روشنی درخشیدند یکی مشایخ محمد مصطفی مراغی که اصلاحات واقعی و دامنه دار الازهر را به او نسبت میدهند و دیگری شیخ محمد شلتوت که از پیشگامان تقریب مذاهب به شمار میرود.
شیخ مصطفی مراغی دوبار به ریاست این جامع برگزیده شد. در دوره ی اول که از سال 1928 م تا 1930 م بود، شیخ مصطفی به تنظیم برنامهای جامع در سطح گسترده و به شکلی که با نیازمندیهای جامعه ی مصر نزدیکتر بود، همت گماشت و متضمن اصلاحات بسیار و تغییرات دامنه داری بود که تمامی مسائل الازهر اعم از استادان، افراد مقیم دانشگاه و مسائل علمی ـ آموزشی و حقوق و مستمری و جنبههای دیگر را شامل میشد. این اقدام اصلاحی هم زمان با سلطنت فواد اول صورت گرفت ولی مقاومت و کارشکنی ارتجاعیون منجر به کنارهگیری شیخ مراغی گردید و به جای وی شیخ محمد احمدی ظواهری منصوب شد که در بست خود را تسلیم آرای سیاسی و حکومت سرکش صدقی پاشا کرده بود. ولی این مسئله چندان نپایید و همزمان با قیام مردم علیه استبداد صدقی پاشا، دانشجویان الازهر نیز علیه ظواهری شورش کرده و وی را مجبور به کنارهگیری کردند و بار دیگر مراغی به ریاست رسید. در این دوره افتخار وی ایجاد کوی دانشگاه الازهر بود که تمام مراکز مختلف علمی و نیز خوابگاهها و اقامت گاه دانشجویان و کتاب خانه ی الازهر را شامل میشد. بنای این شهرک به بهترین وجه نهاده شد و مقدار زیادی از آن تاکنون ساخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. مراغی پس از انجام این اقدامات ارزنده سرانجام در رمضان 1364 ق، در گذشت.
از دیگر رؤسای الازهر که شخصیتی بارزتر از دیگران داشت، شیخ محمود شلتوت بود. وی که از همین دانشگاه فارغالتحصیل شد و تالیفات بسیاری در زمینههای مختلف علمی از خود بر جای نهاد، بر آن شد تا روحیه روشنگری و اجتهاد را در این دانشگاه برانگیزد.
از جمله اقدامات ارزنده او تاسیس کرسی فقه شیعه جعفری بود که پس از تاسیس دو کرسی فقه حنفی و شافعی در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران در سال 1335 ش، به عنوان عمل متقابل صورت گرفت.
در این دوران استفاده از وجود شخصیتهای علمی چون محمد مافی، محمد فهام و محمود جبرالله که دورههای تخصصی علمی را در غرب گذرانده بودند، برای این دانشگاه از جمله اقداماتی است که در راستای احیای تفکر علمی و تطبیق آن با آموزشها ی سنتی الازهر انجام گرفته است. هم چنین از برخی اقدامات وی میتوان به برگزاری مراسم عزاداری اباعبدالله در صحن دانشگاه الازهر و عدم به رسمیت شناختن اسرائیل اشاره کرد.
سیر تحول و نقش الازهر در ادوار مختلف
دانشگاه الازهر در طی قرون و اعصار متمادی دچار تغییرات و تحولات عظیمی گشته که در ابعاد گوناگون فراز و نشیبهای گستردهای را به ارمغان آورده است.
الازهر در دورههای مختلف نقشهای متفاوتی در عرصههای مذهبی، سیاسی و اجتماعی مصر و جهان اسلام ایفا کرده است.
اشغال مصر توسط قوای ناپلئون بناپارت در سال 1213 ق آغاز فصل نوینی برای مصر و الازهر بود. دورانی که آموزش قرون وسطایی به آموزش پیشرفته تبدیل گردید و به واسطه آشنایی با علوم اروپایی آموزش رشتههای غیر دینی نیز پایهگذاری گردید. در این دوره ناپلئون برای راضی نگه داشتن علمای الازهر و با جلب رضایت آنان انستیتو مصر را ایجاد نمود تا متخصصین فرانسوی نظریات فنی خویش را ارائه دهند، ناپلئون در مراسم روز میلاد رسول اکرم(صلی الله و علیه و آله) شرکت نمود و درباره ی امور سیاسی با دانشمندان به گفتگو نشست.
در سال 1299 ق مصر توسط قوای استعمارگر بریتانیا اشغال گردید. شیخ محمد عبده یار دیرین سید جمال الدین اسد آبادی که جهت آشنایی با فرهنگ دیگر ملتها از طرفداران بیداری مسلمانان در سراسر دنیای اسلام بود ظهور کرد. افکار او در جهان اسلام نفوذ بسیاری داشت که سبب شد وی پس از حوادثی، مقام مفتی اعظم مصر را به دست آورد. که طرحهای علمی او برای توسعه الازهر بسیار مهم قلمداد میگردد. وی در آن زمان خواهان تنظیم برنامه درس ثابت شد که جایگزین روش پراکنده گذشته گردد و برگزاری امتحان را نیز مهم قلمداد کرد.
تبدیل الازهر به یک محفل علمی آکادمیک
نخستین طلایههای مبدل گشتن الازهر به یک محفل آکادمیک در قرن 19 میلادی ظهور کرد. در این زمان شیخ الازهر به درخواست سید جمال الدین اسد آبادی از استادان الازهر، مقرّراتی را برای امتحان جهت گزینش اساتید و صدور گواهی رسمی برای فارغ التحصیلان صادر نمود.
پس از این اقدام نیز در اواخر قرن 19میلادی در الازهر مرکزی با نام دارالعلوم برای تربیت معلّمان و همچنین کتابخانه الازهر با جمعآوری هزاران کتاب تأسیس شدند. علوم جدید مورد نیاز مصر وارد نظام آموزشی الازهر شد، در راستای این تحولات مدرسه قضات نیز ضمیمه الازهر گشت تا در آن به مطالعه قوانین شریعت پرداخته شود.
در اوایل قرن بیستم دانشگاه الازهر طبق تصویب دولت به عنوان مجموعهای علمی و اسلامی با هدف تبیین، بررسی و نشر میراث اسلامی رسمیت یافت. در واقع در تاریخ 15 نوامبر 1930 م، اساس و سازمان الازهر به کلی دگرگون گردید و به یک دانشگاه امروزی تبدیل شد. در سالهای بعد دانشگاه الازهر آموزشها ی نوین علمی را از جمله تخصصهای مختلف پزشکی و مهندسی، ریاضیات، شیمی و اقتصاد و ... را در ضمن آموزشها ی دانشگاهی خود گنجاند.
بخشهای فعلی الأزهر
الازهر بزرگترین و عالیترین موسسه دینی جهان اسلام با سه بخش اصلی است:
- دانشگاه الازهر
- مجمع بحوث الاسلامیه
- مشیخه الازهر
شیوه و رشتههای تحصیلی در الأزهر
مجموعههای آموزشی- علمی این دانشگاه در دو قسمت مردان و زنان تشکیل شده و در شهرهای مختلف دارای شعبه است. رشتههای تحصیلی با توجه به تواناییها و ظرفیتهای جنسیتی تخصیص یافتهاند. همچنین این دانشگاه دارای مقررات خاصی برای پذیرش دانشجو بوده و هر سال هزاران دانشجوی خارجی در رشتههای مختلف برای پذیرش در این دانشگاه اقدام میکنند.
همانطور که گفته شد دانشگاه الازهر در اکثر رشتههای تحصیلی به جذب دانشجو میپردازد اما در این بین رشتههای عقائد، تفسیر، فقه، حدیث و ادبیات، محوریت دارند. مهمترین دروسی که در طول تاریخ الازهر ارائه شدهاند، عبارتاند از: علوم قرآنی، تفسیر، فقه و اصول ریاضیات، علم حدیث، ادبیات و کلام، عقاید، منطق و فلسفه، هیئت، قضا، طب، داروسازی، فیزیک، اخلاق و عرفان، تصوّف و ...
علاوه بر رشتههای آکادمیک نظری و عملی، هنر و پارهای از حرفهها نیز مورد توجه این دانشگاه میباشند که البته آموزش و تعلیم آنان در راستای اهداف مذهبی الازهر است. حرفههایی همچون قرائت قرآن، فنّ خطابه و وعظ، خوشنویسی، شعر و سرود، تذهیب، جلدسازی کتاب و صحّافی از جمله فنون مورد نظر الازهر است.
تمامی رشتههای آکادمیک و هنری در الازهر به طور تخصصی در دانشکدهای مختلف این دانشگاه که به ترتیب زیر است، تدریس میشود.
وظایف الأزهر
تمامی این تشکیلات و هزینههای سنگین فقط برای تدریس و مطالعات اساتید و تحصیل دانشجویان مشتاق نیست، بلکه الازهر در جامعه مصر دارای وظایفی تعریف شده است که ماهیت ذاتی و فلسفه وجودی خود را در گرو انجام این وظایف میداند. از این رو به اهم این وظایف اشاره میشود:
آموزش: با توجه به توضیحات فوق مسلم است که اصلیترین وظیفه الازهر مسئله آموزش و تعلیم علمای آینده اهل سنت است. صدورفتواء: یکی از بخشهای اصلی جامع الازهر بخش مجمع البحوث الاسلامیه و کمیته فتواء است. الازهر بر خود واجب میبیند که از طریق این بخشها به سوالات شرعی و استفتائات مردم پاسخ دهد؛ از سوی دیگر یکی از مسئولیتهای الازهر صدور فتواهای رسمی مورد خواست دولت به مرکز دارلافتاء است.
نقش آفرینی سیاسی: الازهر و اداره ی آن تا کنون هزینه و وقت زیادی را بر دوش ملت مصر گذاشته، پس مسلم است که این مجموعه موظف به نقش آفرینی سیاسی در بزنگاههای تاریخی مصر و جهان اسلام باشد. هر چند که در دوران معاصر به تدریج از استقلالهای آن کاسته شده و حتی دارای دیدگاههای همسو با دولتهای پیشین مصر در خصوص مسئله فلسطین و اسرائیل بوده است. تبلیغ: همچون هر نهاد مذهبی، الازهر نیز مسئول تبلیغ و ترویج مذهب رسمی خود است. از این رو در الازهر نهادی با عنوان کمیته عالی تبلیغ اسلام تشکیل شده تا مبلغان و سخنرانان فارغ التحصیل جهت تبلیغ و ترویج مذهب رسمی الازهر به مناطق مختلف اعزام شوند.
الازهر با تسلط خلفای فاطمی شیعه مذهب بوجود آمد و قرار بود یک نظام عقیدتی نیرومندی را از رعیا، زارعین و... پدید آورد تا بتواند پایگاه اجتماعی حکومت فاطمیان را تثبیت نماید. اما با تسلط صلاحالدین ایوبی بر مصر و استمرار حکومت ایوبیان سنی مذهب دورانی تیره و تاریک برای الازهر آغاز شد. ایوبیان مذهب رسمی الازهر را از شیعه اسماعیلی به مذهب سنی شافعی تغییر دادند و بسیاری از کلاسهای درس الازهر را تعطیل نمودند.
آنها الازهر را به منزله یک قوه و ظرفیت برای توطئه علیه نظام خود جهت بازگرداندن باقی ماندگان فاطمیان به حکومت میدانستند و از این رو تمام تلاش خود را جهت محدود کردن الازهر به کار بسته بودند. حکومت ایوبیان پس از حدود یک قرن سلطه در قرن 13میلادی توسط ممالیک منقرض گشت و این اتفاق موجب شد که مصر و الازهر بار دیگر به خود روی آرامش ببینند. ممالیک که آگاه بودند اسماعیلیان بعد از یک قرن سر از خاک بیرون نمیکشند، با آگاهی از دشمنی الازهر با ایوبیان، با پر و بال دادن به این جامعه زمینه توسعه آن را فراهم نمودند.
در دوران ممالیک از آنجا که به علم و دانش اندوزی توجه میشد، مدارک و بناهای گذشته تعمیر و بازسازی گردیدند و مقدمات قدرت گرفتن مجدد الازهر فراهم شد. این روزنه امید نیز پس از مدتی با سلطه عثمانیها به فراموشی سپرده شد. آنها در بدو ورود خود به مصر و فتح قاهره تمام شهرها را غارت کردند، غارتی که ضربهای شدید به الازهر زد. حکومت عثمانی همچون ایوبیان از ترس تبدیل شدن الازهر به کانون طرفداران رژیم سابق، اکثر کلاسهای درس آن را تعطیل و حتی پارهای از اساتید را به تبعید فرستاد.
اما پس از مدتی عثمانیان دریافتند که مصر را با آن وسعت جغرافیایی و کثرت جمعیتی، نمیتوانند با صرف اتکاء به بازوی نظامی کنترل کنند. از این رو در قرن 17میلادی سمت شیخ الازهر توسط حکام عثمانی پدید آمد. از همان دوران الازهر توانست دوران اوج خود را از حیث علم و معرفت آغاز کند و تبدیل به پناهگاه دانشمندان و عالمان جهان اسلام و جویندگان علم شود. با افول قدرت امپراطوری عثمانی، الازهر عصری کاملاً نوین را به خود دید و آن اشغال مصر توسط مسیحیان بود.
در قرن 18میلادی فرانسویان توانستند مصر را به تصرف خود درآورند. حضور و سلطه فرانسویان، الازهر را با شیوه نوین آموزش و علوم پیشرفته غربی آشنا کرد. در همین زمان ناپلئون که توانسته بود با جلب نظر علمای الازهر، قاهره را به تصرف خود درآورد "انیستیتوی مصر"را تأسیس و تعداد زیادی از متخصصان فرانسوی را جهت ارائه نظریات فنی به این موسسه اعزام کرد.
دوران فرانسویان نیز در سال 1882 میلادی با اشغال مصر توسط انگلستان به پایان رسید و عصر استعمار مصر آغاز شد. استعمار مصر توسط انگلیس، الازهر نشینان را به فکر واداشت و موجب شد این مرکز دستخوش تحولات جدی سازمانی و علمی- مذهبی شود. در این دوره محمد عبده، امام الازهر که رابطه عمیقی با سید جمالالدین اسدآبادی داشت خواهان تنظیم برنامه درس ثابت شد تا جایگزین روش پراکنده گذشته گردد و برگزاری امتحانات و آزمونها را نیز مهم قلمداد کرد.
در نهایت در همین راستا در دهه چهارم قرن 20 میلادی اساس و سازماندهی الازهر از یک محفل سنتی به دانشگاهی امروزی متحول شد و آموزشهای نوین علمی، از جمله تخصصهای پزشکی، مهندسی، ریاضیات، شیمی، اقتصاد و ... در زمره آموزشهای دانشگاهی الازهر قرار گرفتند.
جایگاه الازهر مرهون نقشآفرینی این مرکز در تحولات جهان اسلام و مصر میباشد. الازهر از عناصر اصلی تثبیت و گسترش زبان عربی و مصون نگه داشتن آن از ادبیات ترکی بوده است. این مرکز نقش جدی در بیرون راندن فرانسویان و انگلیسیها از مصر و تجزیه امپراطوری عثمانی داشت. تمامی این اثرگذاریها نشاندهنده جایگاه الازهر در عرصههای مختلف در تحولات جهان اسلام است که سعی میشود به مهمترین آنان اشاره شود.
جایگاه دینی الأزهر
الازهر مجموعهای قدرتمند برای حفاظت از مذهب تسنن در سراسر جهان اسلام است و تلاش میکند نقش فعالی در نشر و گسترش این مذهب ایفاء کند.
با روی کارآمدن دولت سکولار ناصر و پس از آن سادات و مبارک، دولتیها همواره به دنبال دخالت در این دانشگاه بودهاند، اما الازهر با وجود تمکین در مقابل درخواستهای دولتهای گوناگون پیرامون سیاست خارجی، فعالیتهای خود را برای صیانت از مذهب و سعی برای تطبیق قوانین دولتی با احکام اسلامی ادامه داده است.
جایگاه علمی دانشگاه الازهر در جهان اسلام
دانشگاه الازهر با حدود نیم میلیون دانشجو از سرتاسر جهان، بزرگترین دانشگاه جهان اسلام محسوب میشود. این دانشگاه پیش از بازسازی مانند بسیاری از حوزههای دینی، آموزش را تحت دو عنوان کلی علوم نقلی مانند کلام، اصول فقه، قرائت، تفسیر قرآن، لغت و صرف و نحو، و علوم عقلی همچون ریاضیات، علوم فرائض و منطق خلاصه میکرد؛ اما هم اکنون تخصصهایی چون پزشکی، نجوم و هندسه نیز در این دانشگاه تدریس میشود.
درحال حاضر الازهر به دو بخش جامعه الازهر(بخش دختران) و جامع الازهر(بخش مردان) با 43 دانشکده ویژه آقایان و 17 دانشکده مختص دختران مشغول فعالیت است. الازهر هم اکنون در تمامی رشتههای اصلی علوم اعم از علوم نظری، علوم انسانی، علوم فنی و مهندسی، علوم تجربی، علوم پزشکی، فلسفه و زبانهای خارجی، از مقطع کارشناسی تا مقطع دکترا، دانشجو میپذیرد.
این دانشگاه تنها حوزه علمیه دینی مصر است که اقدام به تربیت طلاّب علوم دینی میکند. همچنین در برخی تخصصهای هنری همچون قرائت قرآن، خوشنویسی، شعر و سرود، صحافی و فن خطابه و وعظ با به کار گرفتن مجموعه گستردهای از هنرستانهای فنی و حرفهای مشغول فعالیت است.
جایگاه سیاسی - اجتماعی دانشگاه الازهر در جهان اسلام:
الازهر از آغاز تأسیس خود همواره نوعی نقش سیاسی داشته است و همیشه نیز حکام محلی با چشم طمع به منظور استفاده ابزاری از آن جهت توجیه ایدئولوژیک خود نگاه میکردهاند.
از همین رو بود که فاطمیان از الازهر توقع داشتند تا پایههای مذهب اسماعیلی را محکم کند و پس از آنان نیز سلاطین سنی همین توقع را به نفع مذهب رسمی خود داشتند. الازهر تا آخرین ایام حکومت عثمانیان افتان و خیزان این توقعات را برآورده میکرد اما با اشغال و استعمار مصر توسط بیگانگان مسیحی ماهیت الازهر از یک نیروی دارای تعامل با حکام، به نوعی تبدیل به مرکز اپوزیسیون گشت.
افرادی همچون سعد زغلول، احمد عرابی، سیدجمال الدین اسدآبادی، محمد عبده و علامه شرقاوی، از جمله کسانی بودند که الازهر را در مسیر مقابله با استعمار رهبری میکردند.
اوج این رهبری را میتوان در فتوای مقاومت مقابل فرانسویان توسط "عبدالله شرقاوی" شیخ الازهر در جواب تجاوز فرانسه به مصر در قرن 18میلادی دید.
اما مقاومت علیه فرانسویان آخرین نقش آفرینی سیاسی الازهر نبود؛ بلکه این مرکز با صدور فتواهای سیاسی نقش عمدهای را در تحولات سیاسی مصر ایفاء کرده است که یکی از مهمترین آنها فرمان جهادی بود که در سال 1947 میلادی در مورد قضیه فلسطین و اشغالگران صهیونیستی از سوی الازهر صادر شد و موجب گردید گروههای جهادی وارد جامعه مصر شوند. البته الازهر در طول تاریخ خود با بحرانهای متعددی مواجه شد که سعی در تضعیف جایگاه سیاسی اش داشتند. بحرانهایی که مهمترین آنها با روی کار آمدن جمال عبدالناصر شروع شد.
ناصر با تکیه بر پایگاه اجتماعی خود حرکتی جدی را در جهت تضعیف استقلال الازهر آغاز کرد و در نهایت توانست قانون انتخاب شیخ الازهر و قائم مقام الازهر توسط رئیسجمهور را به تصویب رساند.
این حرکت ناصر یک سلسله اقدامات جهت تضعیف الازهر را به دنبال داشت. او پس از تصویب قانون مذکور با تشکیل وزارت خانه شئون الازهر اموال و موقوفات الازهر را به سود دولت مصادره کرد و شیخ الازهر را تبدیل به یک کارمند دولتی نمود.
این اقدامات ناصر ضربهای کاری بر جایگاه سیاسی الازهر در جامعه مصر بود و پس از مدتی این مرکز تبدیل به یکی از اهرمهای حکومتی و تقریباً مبدل به یک ماشین صدور فتواء برای دولت مصر گردید. تبدیلی که به منزلت اجتماعی الازهر نیز آسیبی جدی وارد نمود. این موضوع با تایید صلح کمپ دیوید توسط شیوخ الازهر شدت بسیاری یافت و باعث شد که الازهر دیگر نتواند آن نقش مهم را در جهان اسلام ایفاء نماید.
دولتی شدن الازهر در دوران ناصر آغاز، در دوران سادات تثبیت و در دوران مبارک به طور اسفناک تشدید و توسعه یافت، بطوری که در دوران مبارزه سی ساله مبارک با اخوانالمسلمین، شیوخ الازهر تحت فشار دولت علیه اخوان جبههگیری و بیانیههای مختلفی را صادر میکردند و با این عمل موجب مشروعیت بخشی به مبارزه دولت مبارک علیه اخوان میشدند.
جایگاه کنونی الأزهر
انقلاب سال 2011 میلادی مصر، فصلی تازه در جایگاه الازهر ایجاد کرد. الازهر که در روزهای پایانی مبارک از یک سو تلاش میکرد همراه مردم باشد و از سوی دیگر هوای حکومت را نگه دارد، موجب شد اختلافات جدی بین علمای دینی مصر رخ دهد که خود این مسئله موجب تضعیف الازهر شد.
در ایام انقلاب علیه رژیم مبارک، عدهای از شیوخ الازهر معتقد بودند که این دانشگاه موظف به حمایت از مبارک است و بعضی دیگر اعلام میداشتند که الازهر تبدیل به یک اداره دولتی گشته و شیوخ آن چیزی بیش از کارمندان دولتی نیستند. این انفعال الازهر باعث تضعیف مشروعیت اجتماعی آن گردید و سبب شد از جایگاه یک مرکز و منشاء جریانهای مردمی و انقلابی تبدیل به یک نیروی منفعل در معرض سیلاب جریانها قرار گیرد.
انفعالی که پس از حرام دانستن اعتراضات علیه مبارک توسط امام اکبر موجب گشت که الازهر برای اولین بار در طول تاریخ، خود مورد حمله آماج انتقادات و اعتراضات اجتماعی و مردمیشود و برای نخستین بار در خیابانهای مصر مردم فریاد شرم بر الازهر سر دهند. این پاسخ قاطعانه مردم به تحریم الازهر، موجب یک خانه تکانی در الازهر گشت اما پس از مدتی مشخص شد وابستگی الازهر به دولت آنچنان ریشه دوانده که با خانه تکانی هم نمیتواند جایگاه گذشته خود را بیابد. بالاخص زمانی که میلیونها نفر با حضور در میدان التحریر خواستار عزل مبارک بودند، شیوخ الازهر هیچ حکم و یا موضعی در مورد کنار رفتن حسنی مبارک از قدرت صادر نکردند.
در نهایت نیز تحت فشار شدید علماء و گروههای دینی بویژه اخوانالمسلمین تنها حکمی که از سوی شیوخ الازهر صادر شد، مجاز بودن تظاهرات علیه رژیم مبارک و تحریم ریختن خون انقلابیون بود که هیچ اشارهای به خواسته اصلی انقلابیون یعنی سقوط مبارک نداشت. همچنین انفعال الازهر موجب شد که شکاف بین شیوخ الازهر تبدیل به گسستی التیام ناپذیر شود تا آنجا که برخی علمای الازهر همچون محمد رفاعه الطهطاوی، سخنگوی وقت الازهر با جدا شدن از این مرکز به صفوف انقلابیون پیوستند.
البته این انفعال به معنی انزوای سیاسی نبود بلکه در اوج درگیریهای انقلاب علیه مبارک، الازهر لابی بازیهای خود جهت تأمین منافع آتی اش را آغاز کرد که نمونه بارز آن حضور بیش از 14استاد الازهر در یک گردهمایی درون سازمان اخوانالمسلمین بوده است. حضوری که ثابت کرد الازهر از یک مرکز و منشاء تحرکات مردمی تبدیل به نهادی دولتی با دغدغههای سازمانی شده است. اما پس از سقوط مبارک، الازهر از لاک انفعالی خود خارج شد و "احمد الطیب" امام الازهر با "محمدمهدی عاکف" و "محمد بدیع" از رهبران جنبش اخوانالمسلمین در شهر قاهره دیداری را ترتیب داد.
همزمان تظاهرات هزاران نفری طلاب و استادان برای غیردولتی شدن شیخ الازهر و بازنگری در نقش و جایگاه سیاسی اجتماعی آن به عنوان نهادی مستقل صورت گرفت تا الازهر بتواند با چانه زنی از بالا و فشار از پایین منافع سیاسی آینده خود را تأمین کند. پس از آن شیوخ الازهر برای نخستین بار بعد از چند دهه، برای نزدیک شدن به اخوانالمسلمین ابراز تمایل کردند و پیشنهاد شعار واحد "اسلام راه حل است" بین نیروهای خود و نیروهای اخوان را دادند.
اما ماه عسل الازهر با دولت اخوان چندان عمری نیافت، زیرا که ریشههای وابستگی الازهر به دولت مبارک و شورای نظامی تا حدی عمق یافته بود که احمد محمد التائب، شیخ پرنفوذ دارالاسلام الازهر، خواستار بخشش حسنی مبارک شد. درخواستی که تقابل الازهر با اخوان را آغاز کرد. این تقابل موجب شد چند ماه پس از روی کار آمدن محمد مرسی، الازهر خواستار تعلیق اجرای دستورات صادره از سوی وی شود.
الازهر با سوار شدن بر موج اعتراضات اقتصادی - سیاسی علیه اخوان به دنبال احیای جایگاه سیاسی - اجتماعی خود بود و از این رو سعی کرد با بها دادن به گروههای مخالف مرسی و تلاش جهت ایجاد نقش میانجی بین اخوان و جناحهای سیاسی مخالف آن، جایگاه سیاسی خود را باز یابد و پس از چند ماه نیز خواهان توقف فعالیت جلس مؤسسان مصر جهت وضع قانون اساسی شد.
این رفتار الازهر نسبت به اخوان برای دولت مرسی دست کمی از تیر خلاص نداشت. زیرا اخوان یک جریان سیاسی دارای خاستگاه کاملاً سنی و ایدئولوژیک است و تقابل الازهر با اخوانالمسلمین به نوعی مشروعیت سیاسی-ایدئولوژیک این گروه را خدشهدار کرد و موجب سلب حمایت سایر نیروهای اسلامی من جمله حزب النور از اخوانالمسلمین و حمایت آنان از کودتا علیه مرسی شد.
در مجموع وقایع اخیر مصر حاکی از این است که الازهر نقش گذشته خود را از دسته داده و بیش از آنکه یک نیروی جنبشزای مردمی و منشاء تحرکات اجتماعی باشد، تبدیل به مرکزی با موقعیتی تاثیرپذیر شده است. در حقیقیت انقلاب مصر و بیداری اسلامی نشان داد که الازهر بیش از آنکه بتواند مولفهای اثرگذار باشد، از تحولات تاثیر گرفته و حتی در بعضی موارد در مقابل جریانهای مردمی قرار گرفته است.
در نهایت میتوان بحرانهایی که الازهر تا کنون با آن مواجه شده است همچون وابستگی به دولتهای سکولار، صدور فتوای دولتی در مسئله اسرائیل و ... را نسبت به بحرانهای پیش روی الازهر که مهمترین آنان به حاشیه رانده شدن آن توسط مردم است، هیچ دانست.
الأزهر وگسترش ارتباطات با سایر مراکز علمی جهان
دانشگاه الازهر در راستای تقویت جایگاه علمی- مذهبی خود علاوه بر سازمان دادن به فعالیتهای علمی اش، ارتباط علمی خود را از حالت دورن سازمانی- درون مرزی به فرامرزی و فراسازمانیدرآورده است. این دانشگاه در حال حاضر با بسیاری از دانشگاههای جهان اسلام من جمله حوزههای علمیه شیعه ارتباط دارد.
از سوی دیگر در این سالها، دانشگاه دست به ایجاد ارتباط میان الازهر و سایر نقاط جهان با اعمال برنامههای گوناگونی از جمله ارسال هیأتهایی برای نشر اطلاعات صحیح و دقیق درباره اسلام به کشورهای مختلف همچون چین، ژاپن، حبشه، آفریقای جنوبی و ... زده است. همین سطح از ارتباطات موجب پیدایش تنوّع مذهبی، زبانی، نژادی اساتید و دانشجویان الازهر شده به گونهای که رواقها، ایوانها و دروازههای ساختمانهای الازهر با عناوین اقوام و ملل مختلف نام گزاری گردیدهاند.
دانشگاه الازهر مرکزی مختص تحصیل و تدریس زنان تشکیل داده است که از آن با نام دانشگاه دختران الازهر یاد میشود. این مرکز بزرگترین مرکز مخصوص آموزش زنان در مصر است.
دومین بخشی اصلی الازهر بعد از دانشگاه، مجمع البحوث الاسلامیه است. این مجمع دارای فعالیتهای علمی و پژوهشی بوده و هر ساله به اعزام صدها مبلغ به جای جای جهان میپردازد. مجمع البحوث الاسلامیه با گردهم آوردن بیش از 60 متفکر و دانشمند بزرگ سنی، از مهمترین مراکز بسط و انتشار فتوای جهان تسنن است. سومین بخش کلیدی الازهر نیز بخش مشیخه الازهر متشکل از مکتب و دفتر امام الازهر است.
الازهر و تقریب مذاهب
در نیمه ی نخست قرن بیستم با تلاشهای آیتالله العظمی بروجردی و به ابتکار مرحوم علامه محمدتقی قمی و همیاری علمای الازهر و در رأس آنها شیخ محمد شلتوت، مرکزی به نام «دار التقریب بین المذاهب الاسلامیه» تاسیس گردید که همان موقع مجلهای به نام «رساله الاسلام» منتشر مینمود که به طور مطلق بهترین مجله ی اعصار اسلامی است چرا که بزرگترین علمای همه ی مذاهب اسلامی در آن قلم میزدند، این مرکز با پشتکار علامه شیخ محمدتقی قمی و همیاری علمای الازهر، خدمات فراوانی را در راستای تقریب مذاهب اسلام تقدیم نمود و سالها کار خود را در راستای تقریب مذاهب اسلامی ادامه داد تا اینکه به دلایل سیاسی از میان رفت.
برخی از شیوخ الازهر پیش از شیخ شلتوت اقداماتی را برای ایجاد وحدت میان شیعه و سنی انجام داده بودند اما هر کدام به دلایل مختلفی توسط استعمار با شکست مواجه میشد. به عنوان مثال هنگامی که شیخ عبدالمجید سلیم ریاست دانشگاه الازهر را بر عهده داشت تصمیم گرفت فتوایی مبنی بر جواز پیروی از مذهب اهل بیت صادر کند. او میخواست این کار را انجام دهد ولی از طرف عناصر استکبار و استعمار، کتابی توهینآمیز درباره ی مقدسات اهل سنت منتشر و بین اعضای دارالتقریب پخش شد. این کتاب که به یکی از عالمان شیعه نسبت داده شده بود، بدون تاریخ و بدون ذکر محل و نام چاپخانه در اختیار اعضا قرار گرفت و موجی از ناراحتی و بدبینی درباره ی شیعه پدید آورد. عبدالمجید سلیم با این توطئه از پیش طراحی شده نتوانست فتوای خود را صادر کند و همواره منتظر فرصتی مناسب بود که اجل مهلتش نداد. و پس از وی شاگردش شیخ محمد شلتوت این کار را انجام داد.
فتوای شیخ محمود شلتوت دارای سه عنصر اصلی است:
1ـ هیچ مسلمانی ملزم نیست حتما تابع یکی از مذاهب چهارگانه فقهی اهل سنت باشد؛ بلکه هر مسلمانی در انتخاب هر یک از مذاهب فقهی آزاد است.
2ـ انتقال از یک مذهب فقهی به مذهب فقهی دیگر جایز است.
3ـ هر مسلمانی اگرچه سنی باشد میتواند طبق فقه شیعه امامیه عمل کند.
یکی دیگر از اقدامات شیخ شلتوت تاسیس فقه مقارن در دانشگاه الازهر بود. در این کلاس موضوعاتی از قبیل حکم سه طلاقه، طلاق معلق، مساله رضاع، ارث و ... بررسی میشد.
نقش سیاسی دانشگاه الازهر
نقش سیاسی الازهر تا قبل از آغاز دهه ی هشتاد میلادی انکارناپذیر است. به رغم مورخان الازهر و علمای آن نقش مهمی را در مبارزه و مطالبه حقوق مردم مصر از حاکمان سلسله آسیایی ممالک برجی در مصر داشتند. الازهر در زمان استعمار فرانسه و هجوم ناپلئون به مصر در خط مقدم مبارزه بود. بناپارت برای انتقام الازهر را به توپ بست. هم چنین نقش انکارناپذیر دانشجویان الازهر در مبارزه با استعمار فرانسه در تاریخ با قتل کلیبر معاون ناپلئون توسط سلیمان الجلی دانشجوی الازهر ماندگار گردید.
این نقش سیاسی در دوران مقاومت مردم مصر بر ضد استعمارگران انگلیسی و انقلاب 1919 م و انقلاب جمال عبدالناصر در سال 1952 م نیز نمایان بود. هم چنین که عبدالناصر سخنرانی مشهور خود بر ضد استعمار انگلستان، آمریکا و فرانسه را در جنگ 1956 م از منبر الازهر انجام داد.
شیخ الازهر در تاریخ سیاسی مصر نقش مهمی را ایفا مینمودند و فتواهای سیاسی آنان بسیاری از مجاری امور در مصر را تغییر دادند. یکی از مهمترین فتاوای الازهر حکم جهادی بود که علمای الازهر در مصر در سال 1947 در مورد قضیه فلسطین و اشغال گران صهیونیستی دادند. هم چنین اینکه بسیاری از گروههای جهادی اسلامگرا از بطن الازهر به جامعه وارد گشتند. اما بعد از سر کار آمدن عبدالناصر وی تلاشهایی را برای کم کردن نقش الازهر آغاز نمود و به موجب قانون، انتخاب رئیس(شیخ) و قائم مقام الازهر را بر عهده ی رئیسجمهور گذارد. وی همچنین با تعیین وزیر شئون الازهر، شیخ آن را تضعیف نمود و تمام اموال اوقاف الازهر را به نفع دولت مصادره کرد و شیخ الازهر را تبدیل به یک کارمند دولتی نمود. از این زمان بود که نقش سیاسی الازهر بطور کامل به سمت افول رفت.
متاسفانه در سالهای بعد شاهد بودیم شیوخ الازهر با تائید اعمال اشتباه دولت مصر از جمله معاهده صلح با رژیم صهیونیستی بیش از پیش نقش این نماد علمی با آن سابقه مبارزه را به سراشیبی سقوط سوق دادند و امروز دیگر آن نقش مهم را در قضایای مربوط به جهان اسلام ندارد.
فهرست منابع
1ـ بی آزار شیرازی، کریم، شیخ محمود شلتوت طلایه دار تقریب، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، 1379.
2ـ جمعی از نویسندگان، دائره المعارف بزرگ اسلامی، تهران، نشر مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، 1376.
3ـ جمعی از نویسندگان، دائره المعاف تشیع، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1375.
4ـ دشتی، مصطفی حسین، معارف و معاریف، تهران، موسسه فرهنگی آرایه، 1382.
5ـ دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، 1372.
6ـ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1409 ق.
7ـ سیف آزاد، عبدالرحمان، تاریخ خلفای فاطمی، تهران، گلبرگ، 1341.
8 ـ سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بر، حسن المحاظره، قاهره، دارالکتب العلمیه، 1387 ق.
9ـ الشنازی، عبدالعزیز محمد، الازهر، قاهره، مکتبه الانجلو المصریه، 1983.
10ـ طرولی، محمد، المساجد فی الاسلام، بیروت، دارالکتب العربی، 1409 ق.
11ـ عبدالمنعم خفاجی، محمد، الازهر فی الف عام، بیروت، عالم الکتب، 1382 ق.
12ـ عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیرکبیر، 1371.
13ـ غنیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاه های بزرگ اسلامی، کسایی، نورالله، تهران، دانشگاه تهران، 1377.
14ـ کسایی، نورالله، کارنامه دانشکده الهیات و معارف اسلامی، تهران، انقلاب، 1357.
15ـ ماهر محمد، سعاد، مساجد مصر و اولیاوها الصالحون، قاهره، مکتبه المصطفی، 1407 ق.
16ـ نجف آبادی، صالح، مجموعه مقالات، تهران، نشر دانش اسلامی، 1364.
17ـ هیکل، محمدحسنین، پائیز خشم، موسایی، محمدکاظم، تهران، امیرکبیر، 1363.