علی بن عبیدالله رازی
شیخ منتجبالدین رازی (۵۸۵-۵۰۵ ق)، عالم بزرگ اسلامی در قرن ۶ هجری و از شاگردان ابوالفتوح رازى و شیخ طبرسی است. کتاب «الفهرست» وی، از مشهورترین مجموعههای تراجم علما و مؤلفین شیعه است.
شیخ منتجب الدین بن بابویه | |
---|---|
نام کامل | علی بن عبیدالله رازی |
نامهای دیگر | شیخ منتجبالدین رازی |
اطلاعات شخصی | |
محل تولد | ایران،قم |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | ابوالفتوح رازى، شیخ طبرسی، سید فضل الله راوندى |
شاگردان | عبدالکریم رافعى، ابوموسی مدینی، محمد بن محمد قزوینی |
آثار | الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام،رساله فى اداء الفرائض لمن علیه القضاء،کتاب التحفه،تاریخ شهر رى |
فعالیتها | محدث شیعی |
ولادت و خاندان
علی بن عبیدالله رازی، معروف به «منتجبالدین» در سال ۵۰۵ هـ.ق قمرى در خاندانى رفیع و بلندمرتبه، چشم به جهان گشود. وی منسوب به قم بود و هم از این رو قمى نامیده مى شد. پدرش عبیدالله، یکى از عالمان عصر خود به حساب مى آمد. چون این پدر و فرزند در رى زندگى مى کردند، به آنان «رازى» هم مى گویند.
على بن عبیدالله بن بابویه قمى، در یکى از معتبرترین خاندان علم و دانش پا به عرصه وجود نهاد. اهمیت خدمات و کوشش هاى شایسته خاندان برجسته ابن بابویه قمى، در بسط و گسترش تشیع علوى و اسلام ناب و ترویج فرهنگ و آموزه هاى دینى، از منظر محققان اسلامى پوشیده نیست. منتجبالدین یکى از نوادگان على بن بابویه، پدر شیخ صدوق مى باشد که با پنج واسطه به ترتیب زیر به ایشان مى رسد: «على بن عبیداللّه بن حسن بن حسین بن حسن بن حسین بن على بن بابویه»[۱].
شیخ منتجبالدین درباره جد خود مى گوید: «جد بزرگوارم حسن بن حسین معروف به حَسکا، یکى از فقیهان و بزرگانِ عصر، دانشمندى نامآور و موثق و چهره اى برجسته بود. او از شاگردان شیخ طوسى است. در نجف همه کتاب هاى شیخ طوسى را بر او قرائت کرد. جدم در رى زندگى مى کرد»[۲].بنابراین همان طور که خود منتجبالدین مى گوید حسکا لقب جد اوست، نه لقب خودش آن طور که برخى پنداشته اند.
تحصیل و استادان
از تتبع و بررسى در کتاب الفهرست بدست مى آید که منتجبالدین، این دانشمند فرزانه و شیفته دانش و حدیث، براى گردآورى اخبار و روایات و شناخت دقیق دانشمندان جهان اسلام، گام در راه سفر نهاده و به شهرهاى مختلفى همانند اصفهان[۳]، خراسان[۴]، کاشان، خوارزم و حله در عراق رفته است.
منتجبالدین، بنا به گفته شاگرد برجسته اش امام رافعى از دانشمندان اهل سنت: «تشنه معارف و روایات اهل بیت علیهمالسلام بود. هر نکته دقیقى را که مى یافت، مى نوشت؛ و هر سخن عمیقى را که مى شنید، مى نگاشت؛ به همین جهت این اندیشمند فرزانه هر جا که دانشمندى مى دید، به سراغش مى رفت، تا از علم و دانش او سود جوید و کسب فیض کند؛ لذا از لحاظ استاد فراوان داشتن، در میان عالمان همعصر خود کمنظیر بوده است. استادان او را از شیعه و سنى، بیش از صد نفر نام برده اند»[۵].
براى روشن شدنِ هر چه بیشترِ زوایاى علمى و روحى این شخصیت تواناى جهان اسلام، به ذکر چند تن از اساتید وى بسنده مى شود:
۱- ابوالفتوح رازى؛ که یکى از مفسران معروف شیعى و صاحب تفسیر روض الجنان است. شاگردش، منتجب الدین، در جاى جاى «الفهرست»، از این استاد فرزانه نام مى برد و از او با احترام و بزرگى یاد مى کند. از جمله درباره او مى گوید: «استادم ابوالفتوح رازى دانشور برجسته، واعظ توانا و مفسر قرآن که مردى دین دار و دینباور مى باشد...»[۶]. ۲- امین الاسلام طبرسى؛ صاحب تفسیر مجمع البیان: او دانشورى بزرگ، مفسرى سترگ، فقیهى برجسته، نامور و موثق مى باشد که بیشتر براى تألیف تفسیر مجمع البیان مشهور است. کتابى که شخصیتى همانند شهید اول درباره اش مى گوید: «در تفسیر، هیچ کتابى مانند این کتاب، تا عصر ما نوشته نشده است»[۷]. شاگردش منتجبالدین درباره او مى نویسد: «عالمى است فاضل، متدین، موجه و محل اطمینان. کتابهائى تألیف کرد که از جمله آنها مجمعالبیان است...»[۸].
۳- سید فضل الله راوندى کاشانى؛ معروف به «ضیاءالدین». او از شاخص ترین و ژرفاندیش ترین دانشوران شیعى است. آن علامه روزگار، دریاى مواج دانش و قله سر به فلک کشیده فضل و اخلاق بود[۹]. منتجبالدین که افتخار شاگردى اش را دارد، درباره او چنین مى گوید: «او علامه عصر و استاد دانشمندان زمان خود بود. او با سیادتى که از مختصات ذریه پیغمبر صلی الله علیه و آله است، در کمال فضل و دانش، شخصیت برجسته عصر خویش به حساب مى آمد. او را ملاقات کردم، و بعضى از کتابهایش را بر او خوانده و قرائت کردم.»
۴- استاد دیگر منتجبالدین، پدر بزرگوارش، عبیدالله بود که در جاى جاى کتاب الفهرست نام او را مى برد و مطالب ارزنده اى را درباره تراجم دانشمندان از پدرش نقل مى کند. او پدر خویش را چنین معرفى مى کند: «پدر بزرگوارم، دانشمند و فقیه برجسته و موجه شیعى است...» [۱۰].
شاگردان
طبیعى است چنین شخصیت عالیقدر و بلندمرتبه اى که در حوزه دانشِ حدیث و تاریخ، رنجهاى فراوانى کشیده و گنجهاى پربهاى اخبار و روایات را جمعآورى کرده است، شاگردانى صاحب نام داشته باشد؛ اما در کتاب هاى تراجم کمتر نامى از شاگردان او به میان آمده است؛ ولى آنچه مسلم و قطعى مى نماید، بهره فراوانِ عبدالکریم رافعى -که خود عالمى برجسته از علماى اهل سنت است- از منتجبالدین قمى بهره فراوانى برده است. رافعى از سرچشمه زلال دانش او استفاده کرده، خود مؤلف کتاب التدوین است، که در تراجم و شرح حال دانشمندان قزوین نوشته؛ او مى گوید: «از خرمن دانش این مرد بزرگ استفاده و بهره فراوانى برده ام، آنقدر که نمى توانم حق او را در این نوشتار به جاى آورم»[۱۱].
ابوموسی مدینی، برهان الدین محمد بن محمد قزوینی، ابوجعفر اشرف بن محمد مداینی و ابوالمجد محمد بن حسین قزوینی، شاگردان و راویان دیگر او بوده اند.
آثار و تألیفات
از آنجا که منتجبالدین از دانشمندان پرمایه و نویسندگان بلندپایه بود، آثار گرانبهائى خلق کرده و از خود به یادگار گذاشت. برخى از آثار منسوب به او عبارتند از:
کتاب الفهرست؛
الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام؛
رساله فى اداء الفرائض لمن علیه القضاء؛
کتاب التحفه؛
تاریخ شهر رى[۱۲].
از این آثار، دو کتاب اول او مورد عنایت ویژه دانشپژوهان و عالمان دینى قرار گرفته است. کتاب الفهرست از هنگام تألیف تا عصر حاضر، یکى از دقیق ترین کتابهائى است که در تراجم نگارش یافته و تمام دانشمندان شیعه و سنى به آن اهمیت داده اند. یکى از منابع اصیل و قابل اعتماد در معرفت و شناخت دانشمندان شیعى در سده ششم، این کتاب است. او با ذکر نام ۴۴ دانشور شیعى احیاناً ترجمه و شرح حالى را هم از آنان به اجمال ارائه مى دهد.
کتاب «الاربعین عن الاربعین فی فضائل امیرالمؤمنین علیهالسلام» نیز در نهایت اشتهار و اعتبار است، مولف دانشمندش چهل روایت را به نقل از چهل نفر از استادان خود، از چهل تن از صحابه رسول اکرم صلی الله علیه و آله در فضائل على بن ابی طالب علیهالسلام نقل مى کند و در پایان کتاب، چهارده داستان شگفت را در معجزات امیرالمومنین به کتاب مى افزاید[۱۳].
نمونه ای از روایات موجود در کتاب الاربعین به این صورت است: سعید بن جبیر نقل مى کند که گفت: «ابن عباس که در آخر عمر از چشم نابینا شده بود، پسرش او را با عصا راه مى برد، روزى بر جمعى از قریش مى گذشت، چون صداى آنان را شنید، ایستاد و سلام کرد. آنها نیز به احترامش از جاى برخاستند و سلام او را جواب دادند؛ ابن عباس هم به راه خویش ادامه داد. پسرش در راه به او گفت: «شنیدى چه گفتند؟» گفت: «نه» گفت: «به على بد مى گفتند» ابن عباس گفت: «مرا پیش آنان برگردان» پس به آنان رو کرد و گفت: «کدام یک از شما بودید که به خدا ناسزا گفتید؟» گفتند: «ابن عباس! کسى که به خدا ناسزا گوید، کافر است و از دین خارج» گفت: «کدام یک از شما بودید که به رسول خدا صلی الله علیه و آله ناسزا گفتید؟» باز گفتند: «کسى که به رسول خدا صلی الله علیه و آله بد بگوید، مشرک است» گفت: «چه کسى به على علیهالسلام ناسزا گفت؟» گفتند: «آرى، ما به على بد گفتیم». ابن عباس گفت: «خدا را گواه مى گیرم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: «هر کس به على ناسزا گوید، مرا ناسزا گفته و کسى که به من ناسزا گوید، خدا را ناسزا گفته است» شما همه کافر شدید!»[۱۴].
در نظر عالمان
شیخ منتجبالدین بىتردید از برگزیدگان و نخبگان دانشمندان شیعى است. سترگى ابعاد وجودى و فکر و دانش او را مى توان در آینه سخنان بزرگان و مورخان، مشاهده کرد:
رجال شناس و فقیه درجه اول شیعه، شهید ثانى مى فرماید: «شیخ منتجبالدین، محدثى است که روایات فراوانى را نقل مى کند و حدیث را با طرق (و سلسله سندهاى) مختلفى عرضه مى دارد. او که از پدران و اجداد خود هم روایت دارد، مردى است داراى حافظه قوى و ضبط دقیق»[۱۵]. صاحب وسائل الشیعه مى گوید: «منتجبالدین، مردى بود اهل فضل و کمال؛ دانشمندى موجه، راستگو، محدث، حافظ و علامه زمان»[۱۶]. علامه مجلسى مى فرماید: «منتجبالدین از بزرگان موثقین و محدثین شیعه است که کتاب فهرست او بسیار مشهور و معروف مى باشد»[۱۷]. عبدالله افندى، مؤلف ریاض العلماء نیز آورده است: «او دریاى بیکران دانش است. مردى است سعادتمند و دانشورى فقیه. محدث توانایى که سرآمد دانشمندان روزگار خویش است»[۱۸]. محدث قمى مى نویسد: «على بن عبیدالله قمى، قطب و محور محدثین شیعه است»[۱۹]. مؤلّف ریحانة الادب هم مى گوید: «منتجب الدین از بزرگان و محدثان شیعى است؛ عالمى است فرزانه؛ فقیهى است کامل و جلیلالقدر. وى از نوادگان شیخ حسین برادر شیخ صدوق و نیز از همعصران ابن ادریس حلى مى باشد»[۲۰].
وفات
شیخ منتجبالدین بعد از این که قریب به یک قرن عمر خویش را در مسیر دانشطلبى و نشر و گسترش فضائل امامان شیعه صرف کرد، به گفته مشهور دانشوران اسلامى سرانجام در سال ۵۸۵ هـ.ق روح مقدسش از عالم خاک به افلاک پر کشید[۲۱]. اما با توجه به تحقیق مرحوم محدث ارموى در تعلیقات چاپ حاضر کتاب «الفهرست»، سال وفات شیخ منتجبالدین بعد از ۶۰۰ هجرى است.
پانویس
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ مستدرک الوسائل، میرزا حسین نورى، متوفى ۱۳۲۰ هـ.ق، ج ۳، ص ۳۶۵؛ مقدمه الفهرست، محدث ارموى، ص ۷ و چند منبع دیگر
- ↑ ریاض العلماء از میرزا عبدالله افندى اصفهانى، متوفى ۱۱۳۰ هـ.ق، ج ۴، ص ۱۴۵؛ الفهرست، ص ۴۶؛ تنقیح المقال، ج ۱، ص ۲۷۳؛ و جامع الروات از محقق اردبیلى، ج ۱، ص ۱۹۳
- ↑ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۷
- ↑ الفهرست، ص ۹۷
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ روضات الجنات؛ ج ۴، ص ۳۱۶؛ و مقدمه الفهرست، محدث ارموى، ص ۸
- ↑ الفهرست، ضمیمه بحارالانوار، ج ۱۰۲، ص ۲۲۲، چاپ بیروت؛ روضات الجنات، ج ۲، ص ۳۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۱۴۶
- ↑ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۵۷؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۴۱۴؛ فوائد الرضویه، ص ۳۵۰
- ↑ الفهرست، محدث ارموى، ص ۵۹
- ↑ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۵؛ روضات الجنات، ج ۵، ص ۳۶۵؛ الفهرست، همراه بحار، ج ۱۰۲، ص ۲۱۵؛ الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۵۹
- ↑ الکنى والالقاب، ج ۲، ص ۳۹۶؛ الفهرست، محدث ارموى، ص ۷۷
- ↑ مقدمه کتاب الفهرست، تصحیح ارموى، ص ۷؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۶
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۵؛ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸؛ ریحانه الادب ج ۶، ص ۹؛ و مقدمه الفهرست از محدث ارموى، ص ۸
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۸
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۳۱۲؛ به نقل از اربعین منتجبالدین
- ↑ درایة الحدیث، ص ۱۲۵
- ↑ امل الامل، ج ۲، ص ۱۹۴
- ↑ بحارالانوار، ج ۱، ص ۳۵
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۱۶، به نقل از ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۴
- ↑ فوائد الرضویه، ص ۳۱۰
- ↑ ریحانه الادب، ج ۶، ص ۹؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۶
- ↑ روضات الجنات، ج ۴، ص ۳۲۷؛ الذریعه، ج ۱۶، ص ۴۹۶؛ ریحانه الادب، ج ۶، ص ۹؛ الکنى والالقاب، ج ۳، ص ۱۷۴؛ ریاض العلماء، ج ۴، ص ۱۴۱، و مرحوم علامه ارموى آن را در الفهرست، ص ۳۹۹ بعد از سال ۵۸۵ نوشته اند