عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی
احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی، دانشمند، ادیب، مورخ، محدث و صاحب كتاب «السقیفه». در علوم حدیث و تاریخ تبحر داشت. درباره اعتقاد او سخن قاطعی نمیتوان گفت. از یکسو شیخ طوسی نام او را در فهرست خود یاد كرده و اشارهای به فساد اعتقاد او ننموده است. از سوی دیگر ابن ابیالحدید به صراحت وی را از عالمان سنی برشمرده است. وی تألیفات بسیاری داشته كه اكثر آنها از بین رفته است. از كتابهای مهم و معروف او كه اكنون در دست است كتاب «السقیفه و فدك» است كه در آن داستان سقیفه و خطبه حضرت زهراء (سلام الله علِیها) و ماجرای فدك گزارش شده است.
احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی | |
---|---|
نام کامل | احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | 245ق. |
محل تولد | بصره |
روز درگذشت | 323ق. |
محل درگذشت | بصره |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
شاگردان |
|
آثار |
|
فعالیتها |
|
معرفی اجمالی
احمد بن عبدالعزیز جوهری بصری بغدادی، دانشمند، ادیب، مورخ، محدث و صاحب كتاب «السقیفه». وی در اواسط قرن سوم حدود 245 هجری در بصره چشم به جهان گشود زیرا بعضی از اساتید او در 262هجری وفات یافتهاند بنابراین وی در این هنگام حداقل به سن جوانی رسیده بود. وفات او به گفته معاصرش ابوبكر صولی شطرنجی(م335ق) در 323هجری در زادگاهش بصره اتفاق افتاده است. وی دوران كودكی و جوانی را در بصره سپری كرد و پس از آن به بغداد آمد و نزد اساتید آنجا شاگردی نمود و در علوم حدیث و تاریخ تبحر یافت. وی همچنین سفری به سامراء داشته و نزد استاد خود احمد بن اسحاق بن صالح(م281ق) كه در این شهر اقامت دائم داشت و در همین شهر درگذشته است، احادیثی فراگرفته است. اساتید او عمدتاً از اهلسنت هستند و از استادان شیعی او تنها میتوان به «محمد بن زكریا بن دینار غلابی جوهری» اشاره نمود. از استادان سنی او «ابوزید عمر بن شبه»(م262ق)، «ابویوسف یعقوب بن شیبه»(م262ق)، «احمد بن منصور رمادی»(م265ق) و «احمد بن اسحاق بن صالح»(م281ق) هستند.
درباره اعتقاد او سخن قاطعی نمیتوان گفت. از یکسو شیخ طوسی نام او را در فهرست خود یاد كرده و اشارهای به فساد اعتقاد او ننموده است. روشن است كه بنای شیخ در این كتاب بر آن است كه جز دانشمندان شیعی را ذكر نكند؛ و از سوی دیگر ابن ابی الحدید به صراحت وی را از عالمان سنی برشمرده است. از احادیث و اخباری كه وی خود در كتاب «السقیفه» گزارش كرده نیز نمیتوان به حقیقت اعتقاد او پی برد هر چند وی در این و از سوی دیگر ابن ابی الحدید به صراحت وی را از عالمان سنی برشمرده است.
بسیاری از دانشمندان شیعه، سخن شیخ طوسی را بر گفته ابن ابی الحدید ترجیح داده و وی را امامی معرفی كردهاند و شاید به همین دلیل مورخان بزرگ اهلسنت مانند خطیب بغدادی، ابن حجر عسقلانی و دیگران متعرض شرح حال او نشدهاند، چنانكه برخی از اخبار او درباره فضیلت علی (علیهالسلام) و تنقیص معاویه و نیز گزارش او درباره تخلف خلیفه اول از لشگر اسامه، میتواند گواه تشیع او باشد. وی تألیفات بسیاری داشته كه اكثر آنها از بین رفته است. از كتابهای مهم و معروف او كه اكنون در دست است كتاب «السقیفه و فدك» است كه در آن داستان سقیفه و خطبه حضرت زهراء (سلام الله علِیها) و ماجرای فدك گزارش شده است. اصل این كتاب تا قرن هفتم هجری موجود بوده است اما از آن پس ابن ابی الحدید معتزلی(م655ق) در شرح نهج البلاغه و ابوالفتح اربلی(م693ق) در كشف الغمه، از روی نسخه عتیقه ای كه در اختیار داشتند متن آن را در كتابهایشان درج نموده و به آیندگان انتقال دادهاند.
استادان
اساتید او عمدتاً از اهلسنت هستند و از استادان شیعی او تنها میتوان به محمد بن زكریا بن دینار غلابی جوهری(م298ق) اشاره نمود. از استادان سنی او ابوزید عمر بن شبه(م262ق)، ابویوسف یعقوب بن شیبه(م262ق)، احمد بن منصور رمادی(م265ق) و احمد بن اسحاق بن صالح(م281ق) هستند.
شاگردان
از شاگردان شیعی و سنی او ابوالمفضل شیبانی(م387ق)، ابوالفرج اصفهانی(م356ق)، ابوبكر دوری وراق(شیعی متعصب و متوفا 379هجری)، ابوعبیده محمد بن عمران مرزبانی(م385ق)، سلیمان بن احمد طبرانی و ابواحمد حسن بن عبدالله عسكری(م382ق) هستند.
آثار
از كتابهای مهم و معروف او كه اكنون در دست است كتاب السقیفه و کتاب فدك است كه در آن داستان سقیفه و خطبه حضرت زهراء سلام الله علیه و ماجرای فدك گزارش شده است.
منابع
- اعیان الشیعه(قطع بزرگ، ج3ص6 شماره3؛
- الامالی، طوسی، ص503 حدیث1153، وص594 حدیث1229؛
- تنقیح المقال(حجری)، ج1ص64 شماره 382؛
- الذریعه، ج12ص206 شماره 1364؛
- السقیفه و فدك، مقدمه، به قلم دكتر محمدهادی امینی؛
- شرح نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، جزء16ص210؛
- طبقات اعلام الشیعه، ج1ص28؛
- الفهرست، طوسی، ص83 شماره 110؛
- كتابخانه ابن طاوس، اتان گلبرگ، ص514 شماره 532؛
- المسترشد، ابن جریر طبری، ص116؛
- مناقب امیرالمؤمنین(ع)، محمدبن سلیمان كوفی، ج1ص400، پاورقی.