محمد بن همام اسکافی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۹ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - '[[امام حسن عسکری' به '[[حسن بن علی (عسکری)')

اِبْنِ هَمّامِ اِسْکافی ابوعلی محمد بن ابی‌بکر همام بن سهیل بن بیزان، ملقب به کاتب (۲۵۸-۱۹ جمادی‌ الآخر ۳۳۶ق/۸۷۲-۵ ژانویه ۹۴۸م)، از محدثان ایرانی‌تبار امامی‌مذهب در قرن چهارم هجری قمری بود. ابن همام از خاندان اسکافی و از محدثان بزرگ بغداد بود. او با نواب اربعه معاشرت داشته و در دوره غیبت صغری به عنوان یک عالم امامی، توانسته در موقعیت‌های حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد. از او تالیفاتی مانند الانوار فی تاریخ الائمه (علیهم‌السلام) بر جای مانده است.

محمد بن همام اسکافی
احمد بن علی بن حسین بن رنجویه.jpg
نام کاملابوعلی محمد بن ابی‌بکر همام بن سهیل بن بیزان
نام‌های دیگرکاتب
اطلاعات شخصی
روز درگذشت۱۹ جمادی‌الثانی ۳۳۲ق یا ۳۳۶ق
محل درگذشتبغداد
دیناسلام، شیعه
استادان
  • احمد بن مابنداذ
  • احمد بن ادریس قمی
  • ابوجعفر ابن رستم نحوی
شاگردان
  • ابن جندی
  • ابوغالب زراری
  • جعفربن محمد ابن قولویه
آثارمنتخب الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار
فعالیت‌هامحدث شیعی


سبب انتساب به اسکافی

سبب انتساب ابن همام اسکافی، به اسکاف (از نواحی نهروان بین بغداد و واسط) روشن نیست، ولی احتمال می‌رود نیاکانش که زرتشتی بوده‌اند.[۱] در آن‌جا سکنی داشته‌اند. همچنین به سبب انتساب وی به جدش بیزان، سمعانی [۲] او را بیزانی خوانده است.

گرایش خاندان ابن‌همام به اسلام

به گزارش نجاشی[۳] نخستین کسی که از خاندان ابن همام به اسلام گرویده، مابنداذ (ماه بنداد) برادر سهیل و عموی همام بوده است. از این‌رو سابقه گرایش این خاندان به اسلام چندان دور نبوده است و می‌بایست آنان را از زرتشتی‌های دوره اسلامی در منطقه عراق به‌شمار آورد که پس از قبول اسلام به مذهب شیعه گرویده‌اند. نجاشی در دنباله گزارش خود، داستانی را در مورد چگونگی شیعه شدن مابنداذ و سهیل نقل می‌کند. به هر روی گرچه از ارتباط این دو با ائمه امامیه اطلاعی نداریم، اما می‌دانیم که همام بن سهیل در حدیث دستی داشته[۴] و یک‌بار با حسن بن علی (عسکری) (علیه‌السلام) مکاتبه کرده است[۵]. زادگاه ابن همام مشخص نیست، اما می‌دانیم که در بغداد سکنی داشته است[۶].

مشایخ

از مشایخ ابن همام باید از پدر و نیز دایی‌اش احمد بن مابنداذ، احمد بن ادریس قمی، ابوجعفر ابن رستم نحوی، جعفر بن محمد بن مالک فزاری، حسن بن محمد بن جمهور عمی، حمید بن زیاد کوفی، عبدالله بن جعفر حمیری و محمد بن موسی بن حماد بربری نام برد[۷][۸][۹][۱۰][۱۱]. در میان این مشایخ، بجز بغدادیان، از ساکنان بصره و کوفه نیز دیده می‌شوند که نشان از سفر احتمالی ابن همام به این دو شهر دارد. در سندی نیز از حضور وی در رحبه سخن رفته که به قرینه روایت ابن همام از یک شخص کوفی در آنجا، بر می‌آید که مقصود از رحبه جایی جز رحبه کوفه نیست و نمی‌توان آن را دلیلی بر سفر ابن همام به رحبه شام دانست[۱۲].

تردید در برخی اسانید

در برخی اسانید، به روایت ابن همام از ابراهیم بن هاشم قمی و محمد بن عیسی بن عبید یقطینی اشاره رفته است که باید در صحت ضبط این روایات تردید کرد[۱۳][۱۴]. درباره روایت ابن همام از ابن عقده و محمد بن جریر طبری (احتمالاً طبری مورخ) که در نوادر الاثر ابن رازی [۱۵] آمده است، باید با تردید نگریست، چرا که اسناد این روایات خالی از خدشه نیست و ابن رازی نمی‌توانسته، چنانکه در این دو روایت آمده است، بی‌واسطه از ابن همام نقل حدیث کرده باشد. در میان مشایخ ابن همام، کسانی با گرایش‌ها و مذاهب گوناگون همچون اهل سنت، واقفیه و نیز غُلاتی چون اسحاق بن محمد احمر نخعی[۱۶] وجود داشته‌اند.

محدث بزرگ بغداد

ابن همام در عصر خود به عنوان یکی از بزرگ‌ترین محدثان بغداد شناخته می‌شده است، چنانکه نجاشی و شیخ طوسی او را با عناوین «شیخ اصحابنا و متقدمهم» و «جلیل القدر» ستوده و ضمن بیان عظمت منزلت وی، امانت در نقل حدیث و سعه روایت او را مورد تأکید قرار داده‌اند. [۱۷][۱۸][۱۹] از آن‌جا که ابن همام نزد مشایخ اهل سنت نیز به استماع حدیث پرداخته بود، در میان روایات باقی‌مانده از او احادیثی با طرق روایی غیر شیعی هم دیده می‌شود[۲۰][۲۱][۲۲].

نقش اسکافی در زمان نواب اربعه

ابن همام به عنوان یک عالم برجسته امامی در بخش عمده‌ای از دوره غیبت صغری و در زمانی مقارن با ایام نواب اربعه امام زمان (علیه‌السلام) توانست در موقعیت‌های حساس به تبیین مبانی اعتقادی و سیاسی امامیه بپردازد. با بررسی آثاری چون کمال‌ الدین ابن بابویه، الغیبه طوسی و دلائل الامامه منسوب به ابن رستم طبری، می‌توان نقش ابن همام را در تبیین مسائل مربوط به امام زمان (علیه‌السلام) و غیبت آن حضرت و اخبار مربوط به نواب اربعه تا حدی تصویر کرد. رابطه نزدیک ابن همام با محمد بن عثمان عمری و نقل برخی مسائل به طریق خود از عمری نیز قابل ذکر است[۲۳][۲۴]. همچنین به هنگام مرگ محمد بن عثمان عمری، ابن همام و ابوسهل نوبختی و جمعی دیگر که در دو روایت با عنوان «وجوه و اکابر شیعه» معرفی شده‌اند، به عنوان شاهد بر نیابت حسین بن روح نوبختی، نزد عمری حضور داشته‌اند[۲۵] و این مطلب با توجه به این‌که ابن همام در آن زمان در قیاس با ابوسهل، سن زیادی نداشته است، مهم‌تر جلوه می‌کند. در دوران حسین بن روح نوبختی نیز ابن همام، معاشر وی شمرده شده است. به عنوان نمونه ابن همام از طرف نوبختی مأمور می‌شود تا توقیعی را که وی در ذیحجه ۳۱۲ از زندان در باب لعن ابن ابی‌العزاقر شلمغانی به او داده بود، برای دیگران بازگو نماید[۲۶][۲۷]. ابن همام با شلمغانی آشنایی نزدیک داشته و یک‌بار هم شلمغانی برخی سخنان غلوآمیز خود را به او گفته بود[۲۸] و در میان آثار ابن ابی‌العزاقر نیز کتابی با عنوان رساله الی ابن همام نام برده شده که قابل تأمل است[۲۹].

شاگردان

در میان شاگردان ابن همام باید از ابوالحسن ابن جندی، ابوغالب زراری، جعفر بن محمد ابن قولویه، محمد بن احمد صفوانی، محمد بن ابراهیم نعمانی، محمد بن احمد بن داوود قمی، محمد بن عباس ابن حجام، ابوالمفضل محمد بن عبدالله شیبانی، ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی، هارون بن موسی تلعُکبری و معافی بن زکریا ابن طرار را نام برد[۳۰][۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷][۳۸][۳۹]. در نسخه موجودِ تفسیر علی بن ابراهیم قمی [۴۰] [۴۱]روایاتی هست که دلالت بر استفاده مؤلف از ابن همام دارد، اما با توجه به طبقه رجالی علی بن ابراهیم و ابن همام، احتمال می‌رود که این روایات از اضافات جامع این تفسیر بوده باشد. همچنین روایتِ با واسطه کشی از ابن همام که در اختیار معرفه الرجال [۴۲]دیده می‌شود، نیز شایان تأمل است.

تالیفات

در منابع متقدم تنها نجاشی [۴۳] به یک اثر ابن همام با عنوان الانوار فی تاریخ الائمه (علیهم‌السلام) اشاره کرده است. از کتاب الانوار که بنابر برخی منقولات موجود، اثر مهمی در زمینه تاریخ ائمه (علیهم‌السلام) بوده است، امروزه نشانی در دست نیست، اما منقولاتی از آن در عیون المعجزات منسوب به حسین بن عبدالوهاب ــ از مؤلفان سده ۵ق ــ دیده می‌شود[۴۴]. همچنین این کتاب در سده ۶ق مورد استفاده ابن شهرآشوب[۴۵] و ابن ادریس [۴۶] و در سده ۷ق مورد استفاده عبدالکریم بن طاووس [۴۷] قرار گرفته است. منتخبی از آن نیز نزد مجلسی [۴۸] موجود بوده است. ظاهراً منقولاتی که در زمینه تاریخ ائمه (علیهم‌السلام) از ابن همام در آثاری همچون الغیبه طوسی [۴۹] و دلائل الامامه منسوب به ابن رستم طبری [۵۰] نقل شده، برگرفته از همین کتاب است[۵۱]. حر عاملی در وسائل الشیعه [۵۲] کتابی با عنوان المزار به ابن همام نسبت داده که مستند آن دانسته نیست؛ تنها می‌دانیم که روایاتی در خصوص زیارات و ادعیه به نقل از ابن همام در کامل الزیارات ابن قولویه [۵۳] المزار ابن داوود قمی[۵۴] المزار شیخ مفید [۵۵] و برخی آثار دیگر نقل شده است. درباره کتاب التمحیص که به ابن همام منسوب شده [۵۶] و در قم (۱۴۰۴ق) به چاپ رسیده است، نمی‌توان به قطع سخن گفت، زیرا افزون بر این‌که در آثار متقدمان اشاره‌ای به عنوان چنین اثری از ابن همام نشده است، در خود کتاب نیز قرینه استواری بر این انتساب وجود ندارد. نام ابن همام که در آغاز سند نخستین کتاب آمده است[۵۷] نمی‌تواند دلیل کافی بر انتساب تألیف کتاب به ابن همام بوده باشد. ابن همام محدثی برجسته و حلقه‌ای اساسی در زنجیره‌های روایی امامیه محسوب می‌شود، چنانکه برخی از اصول حدیث امامیه همچون اصل‌های زید زراد و عاصم بن حمید [۵۸] و نیز کتاب الرساله الذهبیه [۵۹] و کتاب سلیم بن قیس هلالی [۶۰] از طریق او به آیندگان رسیده است. ظاهراً ابن همام کتابی در فهرست آثار امامیه داشته که مورد استفاده وسیع نجاشی در الرجال [۶۱] و طوسی در الفهرست[۶۲] قرار گرفته است. همچنین ابن ندیم [۶۳][۶۴] و غضائری [۶۵] از برخی گفته‌های رجالی وی بهره برده‌اند.

تاریخ وفات

ابن همام به گفته خطیب بغدادی [۶۶] و طوسی [۶۷] در ۳۳۲ق و به گفته نجاشی [۶۸] در ۳۳۶ق درگذشته است، اما به جهت دقتی که در گفتار نجاشی دیده می‌شود، تاریخ اخیر مرجح می‌نماید.خطیب بغدادی [۶۹] همچنین یادآور شده است که ابن همام در بغداد درگذشت و در مقابر قریش به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹
  2. سمعانی، عبدالکریم بن محمد، الانساب، ج۲، ص۳۹۵
  3. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۹-۳۸۰
  4. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۶۷
  5. نجاشی، احمد بن علی، الرجال، ج۱، ص۳۸۰
  6. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶
  7. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴
  8. شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۵۹
  9. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
  10. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
  11. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۴۵
  12. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۳۱
  13. شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
  14. ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۵۳۰
  15. ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۲
  16. شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۲۵۸
  17. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۱۲۲
  18. شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴
  19. ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶
  20. ابن رازی، جعفر بن احمد، نوادر الاثر، ج۱، ص۴۳
  21. خزاز قمی، علی بن محمد، کفایه الاثر، ج۱، ص۶۹
  22. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۵
  23. ابن بابویه قمی، محمد بن علی، کمال‌ الدین، ج۲، ص۴۸۳
  24. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۹۷
  25. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۷۱-۳۷۲
  26. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۳۰۷-۳۰۸
  27. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۹-۴۱۲
  28. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۴۰۸
  29. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۷۸
  30. نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ج۱، ص۲۴
  31. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷
  32. ابوغالب زراری، احمد بن محمد، رساله فی ذکر آل اعین، ج۱، ص۱۷۶
  33. غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰
  34. شیخ مفید، الامالی، ج۱، ص۳۱۰
  35. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
  36. شیخ طوسی، الغیبه، ص ۴۰۸
  37. شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
  38. شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۲۱۷
  39. ابن طاووس، علی بن موسی، الیقین، ج۱، ص۳۶۲
  40. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲
  41. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر علی بن ابراهیم، ج۲، ص۱۰۲
  42. شیخ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ج۱، ص۲۵۸
  43. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
  44. ابن عبدالوهاب شعرانی، حسین بن عبدالوهاب، عیون المعجزات، ج۱، ص۳۶
  45. ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی‌طالب (علیه‌السلام)، ج۳، ص۶۶
  46. ابن ادریس حلی، السرائر، ج۱، ص۶۵۶، قم، ۱۴۱۰ق
  47. ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۳۴
  48. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م
  49. شیخ طوسی، الغیبه، ج۱، ص۲۶۳
  50. ابن رستم طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامه، ج۱، ص۲۴۶
  51. حسینی جلالی، سید محمدرضا، تاریخ اهل البیت، (علیه‌السلام)، ج۱، ص۱۲۴-۱۲۵
  52. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۴۸
  53. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ج۱، ص۱۳۷
  54. ابن طاووس، عبدالکریم بن احمد، فرحه الغری، ج۱، ص۱۲۰
  55. شیخ مفید، المزار، ج۱، ص۴۸-۴۹
  56. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱، ص۱۷
  57. التمحیص، منسوب به ابن همام اسکافی، ج۱، ص۳۰، قم، ۱۴۰۴ق
  58. جمعی از نویسندگان، الاصول السته عشر، ج۱، ص۲
  59. نجف، محمد مهدی، الرساله الذهبیه، ج۱، ص۳-۴
  60. انصاری، محمدباقر، کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۶۶
  61. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۲۵۳
  62. شیخ طوسی، الفهرست، ج۱، ص۷۸
  63. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۳
  64. ابن ندیم، محمد بن اسحاق، الفهرست، ج۱، ص۲۷۲
  65. غضائری، حسین بن عبیدالله، تکلمة رساله ابی غالب، ج۱، ص۱۹۰-۱۹۲
  66. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶
  67. شیخ طوسی، رجال طوسی، ج۱، ص۴۹۴
  68. نجاشی، احمد بن علی، رجال نجاشی، ج۱، ص۳۸۰
  69. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۳۶