محمد بن مسلم
محمد بن مسلم ثقفی کوفی از اصحاب امام محمد باقر و امام جعفر صادق و از اصحاب اجماع محسوب میشود.
محمد بن مسلم | |
---|---|
نام کامل | محمد بن مُسلِم ثَقَفی کوفی |
اطلاعات شخصی | |
روز تولد | نیمه اول سده دوم هجری |
محل تولد | کوفه |
سال درگذشت | ۱۵۰ ق، ۱۴۶ ش، ۷۶۷ م |
دین | اسلام، شیعه |
استادان | |
شاگردان | محمد ریشهری • مصطفی بروجردی • سید احمد میرعمادی • علی سیفی آملی |
آثار |
|
فعالیتها | اصحاب اجماع • راوی فقه از معصوم • قاضی |
نسب و کنیه
محمد بن مسلم بن رباح (ریاح) ثقفی، در کوفه متولد شد و به همین دلیل او را «کوفی» میگویند[۱]، کنیهاش ابوجعفر و از موالی قبیله ثقیف است. اصالت وی به طائف برمیگشت. در اواخر سده نخست و نیمه اول سده دوم هجری میزیست. خود میگوید سی هزار حدیث از محمد باقر و شانزده هزار حدیث از جعفر صادق شنیده است و جزو فقیهترین اصحاب ائمه در زمان خود بودهاست. محمد بن مسلم که به خاطر زهدش هم معروف بوده، شغل اصلی وی آسیابانی بوده و در کوفه به کار قضا مشغول بوده است[۲]. وی جثهای کوچک داشت، ولی از کثرت علم سوالهای بسیار سختی داشت. [۳]در منابع رجالی، القاب زیادی به او نسبت داده شده است؛ اوقص، اَعور، حدّاج، قصیر، طحّان، سمّان، طائفی و ثقفی از این جملهاند[۴]، وى همچنین مرجع خاص و عام کوفیان بود [۵]
جایگاه علمی
محمد بن مسلم به مدت چهار سال در مدینه و در محضر امام باقر به کسب دانش و حدیث مشغول بود[۶]. بنابر نقلی، امام صادق، محمد بن مسلم را از جمله کسانی ذکر میکند که امین امام باقر در احکام دین و نیز محافظ دین الهی و زنده نگاهدارنده مکتب تشیع هستند[۷]. به همین سبب، امام ششم در زمان حیات خود برخی را که به ایشان دسترسی نداشتند به محمد بن مسلم ارجاع میدادند[۸]. علاوه بر این، در تبیین جایگاه علمی او گفته شده که «ما کان أحَدٌ مِنَ الشیعَةِ اَفْقهُ مِنْ محمد بن مسلم؛ هیچ یک از شیعه، فقیهتر از محمد بن مسلم نیست»[۹]. مطابق با گزارشهای تاریخی، مرجعیت علمی محمد بن مسلم به اندازهای بود که بزرگان اهل سنت مانند ابوحنیفه نیز برای حل مسایل علمی به او رجوع کرده و نظر او را حجت میدانستند[۱۰].
از منظر رجالیون
عالمان رجالی شیعه، محمد بن مسلم را از اصحاب اجماع برشمردهاند[۱۱]. نجاشی در کتاب رجال خود محمد بن مسلم را از موجهترین اصحاب و موثقترین افراد و فقیهی پرهیزگار معرفی میکند[۱۲]. شیخ طوسی وی را یکبار در اصحاب امام باقر و یکبار در اصحاب امام صادق و بار دیگر در اصحاب موسی بن جعفر (کاظم) برمیشمارد. برقی او را از اصحاب امام صادق میداند که اهل سنت نیز از او روایت کردهاند. «وَ هُوَ مِمَّنِ اجْتَمَعَتِ الْعِصابَةُ عَلی تَصْحیح ما یصِحُّ عَنْهُ وَ عَلی تَصْدیقِهِ وَ الاِنْقِیاد لَهُ بِالْفِقْهِ[۱۳].» شیخ مفید محمد بن مسلم را از سرسلسله فقهایی میداند که شیعه، حلال و حرام و دیگر احکام را از آنان گرفته و هیچ کس ایرادی به شخصیت وی ندارد[۱۴].
فضائل محمد بن مسلم
ارجاع دیگران به وی از طرف امام معصوم
عبدالله بن ابى یعفور مى گوید: به امام صادق (ع) گفتم: چون همیشه توفیق دیدار شما نصیبم نمى شود و گاه پاسخى براى سؤال شیعیان ندارم، چه کنم؟ فرمود: چرا از محمدبن مسلم نمى پرسى؟ او روایات فراوانى از پدرم شنیده و نزد وى وجیه و پسندیده بوده است فما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفی فإنه قدسمع من أبی وکان عنده مرضیا وجیها. [۱۵]
ارادت خاص به اهل بیت
کشی با واسطه از زرارة بن اعین نقل میکند که او گفت: ابوکریبه ـ از راویان شیعی ـ و محمد بن مسلم ثقفی در طی یک رخداد، برای ادای شهادت، نزد قاضی کوفه - شریک بن عبدالله نخعی - حضور یافتند و شهادت دادند. قاضی به آنان گفت: شما از جعفریان و فاطمیان هستید، چگونه شهادت شما را قبول کنم؟ آن دو شروع به گریستن کردند و قاضی گفت: چرا گریه میکنید؟ آنها گفتند: تو ما را به انسان بزرگ و مطهری نسبت دادی که شاید ما لایق چنین انتسابی نباشیم. قاضی گفت: اگر در میان جامعه مردانی باشند، باید همانند شما باشند. سپس رو به منشی خود کرد و گفت: این بار شهادت آنان را بپذیر [۱۶]
مرجِع بزرگان اهل سنت
بسیار اتفاق مى افتاد که پیشوایان عامه نیز از دانش این فقیه پاکسرشت استفاده مى کردند[۱۷]. محمد بن مسلم خود گوید: در یکى از شبها در پشت بام منزل خود استراحت مى کردم که کسى در زد، گفتم: کیستى و به چه کار آمده اى؟ گفت: خداى تو را رحمت کند کنیزک تو هستم! به کنار بام آمدم و سرکشیدم زنى را دیدم، چون مرا دید گفت: نوعروس من در موقع زایمان از دنیا رفته فرزندش در شکم او زنده است دستور شرع چیست؟ گفتم: نظیر این مسأله را از امام باقر(ع) پرسیدند، حضرت فرمود: شکم مرده را بشکافند و فرزند را بیرون آرند، شما نیز چنین کنید. پس از آن گفتم: من مردى هستم که در زاویه خمول و اختفا به سرمى برم چه کسى تو را به من راهنمایى کرد؟ زن گفت: نزد ابوحنیفه ـ که صاحب رأى و قیاس است ـ براى پرسیدن حکم این مسأله رفتم، اظهار بى اطلاعى کرد و گفت: نزد محمد بن مسلم ثقفى برو که او حکم این مسأله را مى داند و پس از آن که جواب را گرفتى به نزد من بیا و مرا از جواب او با خبر ساز. به آن زن گفتم: اکنون به سلامت به خانه خود بازگرد. فرداى آن شب به مسجد رفتم، ابوحنیفه را دیدم که همان مسأله را مورد بحث قرار داده و درجمع اصحاب داد سخن داده و مى خواهد جواب مرا به نام خود مطرح کند. از گوشه مسجد تنحنحى کردم. ابوحنیفه متوجه شد و گفت: خدا تو را رحمت کند بگذار ما لحظهاى زندگى کنیم. [۱۸]
در محضر معصوم(ع)
محمد بن مسلم مى گوید: «از امام باقر(ع) سى هزارحدیث [۱۹]. و از امام صادق(ع) شانزده هزار حدیث شنیدم». [۲۰] طبق نقل شیخ طوسى از اصحاب امام کاظم(ع) نیز محسوب شده است. طبق نقل مولف مفتاح الکتب الاربعة، روایات نقل شده توسط زراره به مباشرت معصومان(ع) در کتب اربعه، هزار و سیصد و هفتاد و چهار حدیث است. [۲۱] خودش میگوید در هر مسئله ای تردید کردم آنرا از ابوجعفر پرسیدم. به گفته خودش سی هزار حدیث از محمد باقر و شانزده هزار حدیث از جعفر صادق نقل کرده است[۲۲].
مشایخ و راویان
محمد بن مسلم علاوه بر نقل مستقیم، از برخی بزرگان اصحاب نیز نقل حدیث کرده است که برخی از آنان عبارتند از:
همچنین راویان بسیاری از محمد بن مسلم روایت نقل کردهاند، برخی از آنان عبارتند از:
آثار
محمد بن مسلم کتابی با عنوان «الأربعمائة مسألة فی أبواب الحلال و الحرام» تالیف کرده است که در آن به بررسی ۴۰۰ مساله در باب احکام شرع پرداخته است[۲۴]. بشیر محمدی مازندرانی مسند محمد بن مسلم را تدوین و انتشارات دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم آن را چاپ نموده است و همچنين مسند محمد بن مسلم الثقفى اثر شيخ كاظم جعفر مصباح تحت عنوان ما رواه الحواريون، به چاپ رسيده است.
درگذشت
بنا بر گزارشهای تاریخی، محمد بن مسلم در سال ۱۵۰ قمری درگذشته است و به همین دلیل ادعای شیخ در شمردن وی از اصحاب امام کاظم صحیح به نظر میرسد، زیرا تاریخ وفات امام صادق سال ۱۴۸ قمری است و در نتیجه محمد دو سال از امامت امام کاظم را درک کرده است[۲۵].
پانویس
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۲۳.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهمالسلام، 315.
- ↑ صدوق، الفقیه ص 60.
- ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ نک: رجال الکشى، ص146؛ الاختصاص، ص203 و 204؛ بحارالانوار، ج47،ص410 و 411.
- ↑ مفید، الاختصاص، ص۲۰۳.
- ↑ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۲۵۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۸۳.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۹۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۱، ص۳۸۶.
- ↑ طوسی، اختیار معرفه الرجال، ج۲، ص۵۰۷.
- ↑ نجاشی، رجال، ص۳۲۶-۳۲۵.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۸۴.
- ↑ طوسی، الرجال، ص۱۴۴و ۲۹۴ و ۳۴۲.
- ↑ همان، ص145؛ همان، ص201 و 202؛ همان، ج46، ص328؛ خلاصة الاقوال، ص73؛ قاموس الرجال، ج8، ص380
- ↑ رواه الکشى - رحمه الله - فی رجاله ص 108 ونقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 11 ص 224 من الاختصاص.
- ↑ . نک: رجال الکشى، ص146؛ الاختصاص، ص203 و 204؛ بحارالانوار، ج47،ص410 و 411
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج18، ص262 الکشى فی رجاله ص 108 ونقل فی البحار ج 11 ص 230 منه ومن الاختصاص.
- ↑ بحارالانوار، ج46، ص328؛ اختیار معرفة الرجال، شماره 276
- ↑ اختیار معرفة الرجال، شماره 280.
- ↑ مفتاح الکتب الاربعة، ج30، ص404 و مستدرک آن.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه علیهمالسلام، 315.
- ↑ سبحانی، موسوعه طبقات فقها، ج۲، ص۵۲۲.
- ↑ سبحانی، موسوعه طبقات فقها، ج۲، ص۵۲۲.
- ↑ مامقانی، تنقیح المقال، ج۳، ص۱۸۴.