دسوقیه از جمله طریقت‌های قرن هفتم است که ابراهیم دسوقی در مصر آن را تأسیس کرد. این طریقه به سبب شهری که موسس آن در آنجا به دنیا آمده و مدفون است به دسوقیه شهرت یافت. موسس این طریقه تاثیر زیادی در عصر خود داشته و در حال حاضر نیز از اقطاب مهم مصر به شمار می‌آید. اکنون این طریقه در بسیاری از کشورهای جهان دارای زاویه‌های است که مراسم و آداب طریقت در آنجا انجام می‌شود. مرکز فعالیت این طریقت در اروپا و در کشور آلمان قرار دارد. انتشار طریقت دسوقیه در کشورهای دیگر بیشتر از طریق شاخۀ برهانیه می‌باشد.

طریقت‌های صوفیه در مصر
پرچم طریقۀ دسوقیه
توضیح تصویرپرچم طریقۀ دسوقیه
نامطریقت دسوقیه
قرن شکل گیریقرن 7 م
موسسابراهیم دسوقی

مؤسس طریقه

ابراهیم دسوقی آخرین قطب از اقطاب اربعه، بنیانگذار طریقت دسوقیه است. وی در سال 653 ق، در دسوق[۱]، شهری از شهرهای مصر سفلی متولد شد. بعد از او برادرش شیخ موسی ابوالعمران جانشین او شد که نقش بسزایی در ترویج این طریقت داشت.

طریقت، شریعت، حقیقت

از نظر ابراهیم دسوقی طریقت در دو کلمه خلاصه می‌شود: «خدای خود را بشناس و او را عبادت کن». او طریقت را مانند خلافت یا امامت می‌داند که شیخ عهد را از شیخ قبل می‌گیرد و شیخ لاحق از شیخ قبل. اساس طریقت او بر خلوص درون، عمل به شریعت و اطاعت بی‌چون و چرا از شیخ استوار است. طریقت دسوقیه به لحاظ مباحث عملی بر پایۀ تصوف عملی سنتی است.

انشعابات

این طریقه همانند طریقت‌های دیگر در طول تاریخ انشعاب‌هایی داشته که به‌طور کلی می‌توان به انشعابات ذیل اشاره کرد.

  1. برهامیه؛
  2. شهاویه؛
  3. شرنوبیه؛
  4. سعیدیه شرنوبیه؛
  5. مجاهدیه؛
  6. برهانیه دسوقیه شاذلیه؛
  7. دسوقیه محمدیه.

در حال حاضر شهاویه، برهانیه و شرنوبیه از شاخه‌های مهم دسوقیه هستند.

شاخۀ شهاویه

شاخۀ شهاویه به سید محمد شهاوی حسینی منتسب است. این شاخه در ابتدای دهۀ هشتاد قرن بیستم زمانی که محمد ابوالعلا حسینی شیخ شهاویه شد، توانست از برهامیه مستقل شود.

شاخۀ برهانیه

موسس این شاخه، محمد عثمان عبده است. ظهور محمدعثمان عبده، ملقب به فخرالدین به‌عنوان نمایندۀ رسمی طریقت برهانیه در سودان، نقطۀ عطفی در تاریخ طریقت دسوقیه پدید آمد. ایشان تعالیم خود را که تلفیقی از تعالیم ابراهیم دسوقی، ابوالحسن شاذلی و عقاید شخصی خود بود در مصر رواج داد و سعی کرد از تمام طبقات اجتماعی پیروانی به دست آورد.

شاخۀ شرنوبیه

سید احمد عربی شرنوبی بن عثمان بن احمد سلیل العارف علی البرهانی موسس شرنوبیه است. او در سال 931 ق، در شرنوب متولد شد و طریقت صوفی را از قطب شهاوی اخذ کرد سپس به قاهره هجرت کرد. و در آنجا نشانه‌های فتح بر او ظاهر شد. ابراهیم لقانی می‌گوید از احمد عرب شرنوبی کرامات خارق‌العاده‌ای در همان ابتدا در مصر دیدم. در آنجا علومی دریافت کردم که قبلا جای دیگر نشنیده بودم. از عرفایی همچون سید علی متقی هندی، ابی‌الحسن البکری، سید سلیمان خضیری، سید ابراهیم ذاکر و سید زین بن بنت المصرفی کسب فیض کرد. او به وزیر قطب دسوقی شهرت دارد؛ زیرا که بر مشرب ابراهیم دسوقی بود.

کرسی‌نامۀ طریقت

ابراهیم دسوقی خرقه را از شیخ نجم‌الدین محمود اصفهانی و او از شیخ نورالدین عبدالصمد نظری و او از نجیب‌الدین علی شیرازی و او از شیخ شهاب‌‌الدین سهروردی و او از شیخ ابی‌النجیب ضاءالدین عبدالقادر سهروردی و او از شیخ وجیه‌الدین و او از شیخ فرج زنجانی و او از ابی‌العباس نهاوندی و او از شیخ محمد بن حفیف شیرازی و او از شیخ قاضی رویم لبی محمد بغدادی و او از جنید بغدادی و او از سری سقطی و او از معروف کرخی و او از شیخ داود طائی و او از شیخ حبیب عجمی و او از شیخ حسن بصری و او از امام علی (علیه‌السلام) و آن حضرت از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه وآله وسلم) اخذ خرقه کرده‌اند[۲].

آداب و رسوم

در طریقت‌های صوفیانه آدابی برای شیخ و مریدان معین شده است.

شیخ و مرید

تصوف در هر منطقه و بلکه در هر شهر تابع خصوصیات اخلاقی و فکری و معنوی شیخ بزرگی بود که در آن شهر زندگی می‌کرد. نفوذ مشایخ به حدی بود که جدا بودن مشایخ شهرها از یکدیگر و اختلاف نظر ایشان دربارۀ بعضی مسائل کلامی و اعتقادی و همچنین روش‌های تربیتی و آدابی که هریک به مریدان خود می‌آموختند موجب می‌شد که مکتب باطنی یا تصوف یک شهر با شهر دیگر تفاوت‌هایی پیدا کند. از نظر دسوقی وظیفۀ شیخ، سوق دادن به سوی توبه و اطاعت است و وظیفۀ مریدان، ادب و حسن طلب و تسلیم در برابر شیخ است.

خرقه

خرقه، لباسِ جلو بستۀ پیراهن مانندی است که سالکان به نشانۀ ورود به طریقت از دست پیر می‌پوشیده‌اند.

ذکر و ورد

برای ذکر آداب خاصی است که در شروع و پایان مراسم ذکر انجام می‌شود.

پرچم

 
پرچم دسوقیه

در حال حاضر علم این طریقت به رنگ سبز است و برای شاخۀ برهانیه که مرکز آن در سودان است علامتی مرکب از زرد، سبز و سفید است.

وجد، رقص و سماع

جمع شدن صوفیان در یک محل (دویره، خانقاه) و گوش فرادادن (سماع)[۳] به آواز قوال که گاهی با ساز همراه می‌شد، از سنت‌های دیرپای تصوف است. متشرعان و فقها همواره به مجالس سماع اعتراض و از آنها انتقاد می‌کردند در جمع این منتقدان برخی از صوفیان نیز به چشم می‌خورد. ابراهیم دسوقی نیز از مخالفین سماع بود.

موالید

جمع‌شدن مریدان برای اجرای آیین‌ها همچون میلاد پیامبر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا) |(صلی‌الله علیه وآله وسلم)]] و مولد شیوخ صوفیه را «حضرة» می‌گویند که معمولا بعد از ظهر یا شب در حیاط یک خانه شخصی، میدان عمومی در مجاورت حجره یا در فضای باز در نزدیکی مرقد زاهد صورت می‌گیرد[۴].

جستارهای وابسته

منابع

  • ر. ک: جریان‌های معاصر تصوف در مصر طریقت دسوقیه؛ نوشتۀ مریم سعادتی.


پانویس

  1. واژۀ «دسوق»، لفظی عربی و از ریشۀ «دسق» به معنای امتلا و پر شدن است. این واژه اشاره به شهری دارد که شبیه حوض پر از آب است.
  2. ابوالعینین، سعید؛ رحلة اولیاء الله فی مصر المحروسة.
  3. باجنید بغدادی و ابوبکر شبلی از نخستین مشایخی هستند که مجالس سماع تشکیل می‌دادند.
  4. این مراسم در کشورهای عربی نام‌های مختلفی دارد مثلا در مصر «مولد» و در سودان «حولیه» گفته می‌شود.