اسماعیل بن علی خزاعی

نسخهٔ تاریخ ‏۵ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۹ توسط Hoosinrasooli (بحث | مشارکت‌ها) (←‏منابع)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن بدیل بن ورقاء خزاعی، ادیب و محدث شیعی. نجاشی و شیخ طوسی با نگاهی منصفانه درباره ارزش روایات او گفته‏‌اند: «وی فردی مختلط ‏الامر بوده و روایات او خوب و بد دارد».

اسماعیل بن علی خزاعی
عالمان شیعه.jpg
نام کاملاسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن بدیل بن ورقاء خزاعی
اطلاعات شخصی
سال تولد259 ق، ۲۵۲ ش‌، ۸۷۳ م
محل تولد
  • عراق
  • واسط(بین کوفه و بصره)
سال درگذشت352 ق، ۳۴۲ ش‌، ۹۶۳ م
محل درگذشت
  • عراق
  • واسط(بین کوفه و بصره)
دیناسلام، شیعه
استادان
  • ابوالحسن بن علی بن رزین خزاعی
  • محمد بن غالب بن حرب تمتام
  • عباس بن محمد دوری
  • ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری
  • هیثم بن عدی طائی
  • احمد بن علی خزاز
شاگردان
  • هلال بن محمد بن جعفر حفار
  • شریف ابومحمد محمدی
  • علی بن عیسی مجاور
  • ابوالحسن دارقطنی
  • احمد بن علی بن مهدی بن صدقه رقی انصاری
آثار
  • تاریخ الائمه
  • کتاب النکاح
فعالیت‌هاادیب و محدث شیعی

معرفی اجمالی

اسماعیل بن علی بن علی بن رزین بن بدیل بن ورقاء خزاعی، ادیب و محدث شیعی. نسب او به «بدیل بن ورقاء خزاعی» متصل است‌که از اصحاب خوشنام رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بوده و در اثر دعای آن حضرت زندگی با برکت و فرزندان شجاع و با ایمانی پیدا کرده بود. به گفته خطیب بغدادی ولادت او در 259 هجری و احتمالاً در «واسط»(بین کوفه و بصره) روی داده است، و وفات او نیز در همین شهر در 352 هجری اتفاق افتاده است. وی در یک خانواده علمی و ادبی نشو و نما پیدا کرد و بستگان او در علم و ادب، بین همگان شناخته ‏شده بودند. پدرش ابوالحسن بن علی بن رزین خزاعی از ادیبان و راویان حدیث بود که در 198 هجری به اتفاق برادرش دعبل، با امام رضا (علیه السلام) در طوس دیدار داشته است. عموی او «دعبل بن علی خزاعی» از شاعران مشهور اهل‏‌بیت (علیه السلام) و از اصحاب ویژه امام رضا (علیه السلام) است که در یک‏ جا با اشعار خود اشک آن امام را در آورده است. همچنین هر یک از اجداد او نیز در زمان خود از شهرت علمی و ادبی برخوردار بودند و برخی از نیاکان او از شجاعان اصحاب امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شمار می‏‌آمدند. وی تحصیلات مقدماتی و تکمیلی را نزد پدرش که در پرورش او نقش اساسی داشته است فرا گرفت.

محل اقامت او در «واسط» بود و در آن‌جا مسئولیت امور حسبیه (امور وامانده شهری) را برعهده داشت اما مسافرت‏‌هایی به بغداد، کوفه، صنعاء و شهرهای دیگر داشت و نزد اساتید آن‌جا حدیث شنید و در فقه، ادبیات و علوم حدیث تبحر یافت. بر اساس گزارش‏‌ها و احادیث بسیاری(66 مورد) که از وی بر جای مانده وی در 272 هجری از پدرش در بغداد حدیث شنیده و در 274 هجری در باب الشام بغداد از محمد بن ابراهیم بن کثیر صیرفی و در سال‏‌های 276 و 283 هجری در صنعاء از ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری حدیث شنیده است. بیشتر روایات او که غالباً سلسله سند آنها به پیامبر (صلی الله علیه و آله) متصل می‏‌شود، درباره فضیلت امیرالمؤمنین، اهل‏‌بیت(علیه السلام) و برخی از پیش‏‌بینی‏‌های رسول گرامی اسلام درباره متفرق‏ شدن امت اسلامی گزارش شده است.

نجاشی و شیخ طوسی با نگاهی منصفانه درباره ارزش روایات او گفته‏‌اند: «وی فردی مختلط‌الامر بوده و روایات او خوب و بد دارد». اما خطیب بغدادی وی را «غیر راستگو» و ابن‌‏غضائری او را صراحتاً «دروغگو» معرفی کرده است، به همین دلیل علامه حلی و ابن ‏داود روایات او را غیر قابل قبول دانسته‌‏اند. سوابق علمی او نشان می‏‌دهد که وی در محل اقامت خود مجلس درسی داشته و شاگردانی تربیت کرده است. در میان شاگردان او هلال بن محمد بن جعفر حفار بیشترین بهره‏‌ها را از او برد و احادیث زیادی را از وی به آیندگان انتقال داده است.

استادان

از اساتید او غیر از پدرش«ابوالحسن بن علی بن رزین خزاعی»، می‌‏توان به کسانی چون:

  1. «محمد بن غالب بن حرب تمتام»،
  2. «عباس بن محمد دوری»،
  3. «ابویعقوب اسحاق بن ابراهیم دبری»،
  4. «هیثم بن عدی طائی»، «احمد بن علی خزاز» و بسیاری دیگر اشاره نمود.

شاگردان

از شاگردان او:

  • «هلال بن محمد بن جعفر حفار»،
  • «شریف ابومحمد محمدی»،
  • «علی بن عیسی مجاور»،
  • «ابوالحسن دارقطنی»،
  • «احمد بن علی بن مهدی بن صدقه رقی انصاری» هستند.

آثار

از آثار او دو کتاب «تاریخ الائمه» و «کتاب النکاح» معرفی شده است.

جستارهای وابسته

منابع

  • رجال نجاشی، ص32 شماره 69، وص161 شماره 428، وص276 شماره 727؛
  • رجال طوسی، ص415 شماره 6003؛
  • الفهرست، طوسی، ص50 شماره 37؛
  • الامالی، طوسی، صص361 تا 380، احادیث750 تا 816؛
  • خلاصه الاقوال، ص316؛
  • وسایل الشیعه(آل البیت)، ج4ص99 حدیث4618، وج16ص334 حدیث21694؛
  • الغدیر، ج2صص363 تا367؛
  • مسند الامام الرضا(علیه السلام)، ج1ص104 و صفحات دیگر؛
  • تاریخ بغداد، ج6ص303 شماره 3349.