معروف کرخی (د ۲۰۰ق) از عارفان طبقۀ اول به شمار می‌رود. به روایت عطار وی به دست امام رضا (ع) توبه کرد و در شمار بزرگان عرفان در آمد. او را به صفتِ زهد و فتوت ستوده‌اند. به گفتۀ وی جوان‌مردان دارای ۳ نشان‌اند: وفای بی‌خلاف، ستایش بی‌جود و عطای بی‌سؤال. افزون بر آن، کرخی در باب محبت معتقد بود که محبت نه به تعلیم خلق، بلکه از موهبت حق، و از فضل او ست[۱] به این ترتیب، با توجه به روایات و شرح احوال صوفیۀ این دوره می‌توان گفت که در این زمان صوفیان بیش‌تر بر زهد و ریاضت و خوف، وهم‌چنین توکل و فقر تأکید می‌کردند و کمال سعادت را در زیستن بدون هیچ تعلق دنیوی می‌دانستند. اما در عین حال، زهد آنان، زهدی عاشقانه، و مقدمۀ محبت و معرفت حق بود.

معروف کرخی
ضریح آرامگاه معروف کرخی در بغداد
نام ابو محفوظ بن فیروز
نام‎های دیگر معروف کرخی
درگذشت 200ق

نسب و تولد

ابو محفوظ بن فیروز مشهور به کَرخی از شخصیت‌هایی است که درباره او ابهامات بسیاری وجود دارد. نام پدرش را فیروز، فیروزان و علی ذکر کرده‌اند[۲]. بنابر مشهور والدین او مسیحی بوده‌اند[۳]. برخی نیز مذهب آنان را زرتشتی و دیگران نیز صابئی دانسته‌اند. از سال ولادت او گزارشی در دست نیست[۴].وی در کرخ بغداد متولد شد و به همین سبب به کرخی معروف است. درباره تولد او نیز روایات جالبی وجود دارد به این شرح که پدر معروف کرخی از داود طائی (از عرفای بزرگ قرن دوم) تکه‌ای نان گرفته و می‌خورد، همان شب با همسر خود هم‌بستر شده و نطفه معروف منعقد می‌شود[۵].

جایگاه در تصوف

معروف کرخی از عارفان طبقه اوّل بوده و وی را آغازگر مکتب تصوّف بغداد می‌دانند که نقش مهمی در انتقال تصوّف از زهد به عرفان دارد. گفته شده که معروف اولین تعریف از تصوّف را ارایه کرده است. او تصوّف را (گرفتن حقایق و گفتن دقایق و نومیدی از دست خلایق) می‌داند. این تعریف مورد توجه عارفان پس از وی و مستشرقانی گردید که به مطالعه و شناخت جریان عرفان و تصوّف پرداختند[۶]. سلسله معروف کرخی به «السلاسل» مشهور شده است؛ در میان فرقه‌های صوفیه، معروفیه که بعدها به نعمت اللهیه تغییر نام داد، به همراه تمام شعباتش به معروف کرخی منتهی می‌شود و از این طریق نسبت خود را به امام رضا(ع) و حضرت علی(ع) می‌رسانند[۷]. فرقه ذهبیه نیز سلسله خود را به معروف کرخی و به واسطه وی به معصومین(ع) می‌رساند[۸]. بنابر گفتار محققان صوفیه، نسبت خرقه معروف کرخی از سه طریق به پیامبر اسلام(ص) می‌رسد:

معروف کرخی- داود طایی- حبیب عجمی- حسن بصری- علی(ع)- پیامبر(ص). معروف کرخی- فرقد سبخی- حسن بصری- انس بن مالک- علی(ع)- پیامبر(ص). معروف کرخی- امام رضا(ع)- امام جعفر صادق(ع)- امام محمد باقر(ع)- امام سجاد(ع)- امام حسین(ع)[۹].

سَرّی سَقَطی از دیگر صوفیه مشهور، شاگرد وی بوده است[۱۰].

تغییر دین

منابع صوفیه تصریح دارند که معروف کرخی توسط امام رضا(ع) مسلمان شده است، بنابر این گزارش‌ها، وی در جریان فرار از استادش که سعی در آموزش عقاید مسیحی به وی را داشت به دست امام رضا(ع) مسلمان شده و در بازگشت به خانه، والدین او نیز بلافاصله تغییر دین می‌دهند[۱۱]. اولین راوی این گزارش را ابی عبدالرحمن سلمی و کتاب طبقات الصوفیه می‌دانند؛ که بعد از او افرادی مانند ابن خلکان[۱۲] این حکایت را بدون تفحص و تحقیق از درستی آن نقل کرده‌اند[۱۳].همه منابع بعدی نیز همین گزارش را با استناد به سخن سلمی نقل کرده‌اند[۱۴].

تغییر دین معروف کرخی و وقایع مربوط به آن و احوالات و مناقب وی پس از آن نقطه اتکای نظریه‌ای است که وی را حلقه اتصال میان تصوف و تشیع می‌داند. این منابع معتقدند سلسله‌های خرقه تصوف که شکل گرفت همگی از طریق معروف كرخی به امام رضا(ع) اتصال می‌یابند[۱۵].

در منابع شیعه

منابع رجالی دسته اول و متقدم شیعه، نامی از معروف کرخی به عنوان یکی از اصحاب یا راویان امام رضا (ع) نیاورده‌اند.منابع دیگر را نیز باید به دو گروه اثبات و انکار کننده ارتباط معروف کرخی با امامان شیعه (ع) تقسیم کرد. علامه حلی در چندین کتاب خود به نام معروف کرخی اشاره کرده است و مسلمان شدن وی به دست امام رضا(ع) و داشتن مقام دربانی آن حضرت را تأیید کرده است[۱۶] [۱۷]. سید حیدر آملی نیز که خود از عرفای شیعه است انتساب معروف کرخی به امام رضا(ع) و اعطای خرقه عرفان به وی از جانب امام هشتم شیعیان را ثابت دانسته و از این طریق رسیدن سلسله اهل تصوف را به معصومین(ع) تأیید می‌کند[۱۸] [۱۹] [۲۰]. عالمان شیعه دیگری مانند سید بن طاووس[۲۱] ، قاضی نورالله شوشتری [۲۲] از افرادی هستند که رابطه معروف کرخی و علی بن موسی الرضا(ع) را نقل کرده‌اند.

شیخ بهایی در کتاب اربعین روایتی را به واسطه معروف کرخی از امام صادق(ع) نقل کرده است [۲۳] و فخرالدین طریحی نیز همانند وی معروف کرخی را از راویان امام صادق(ع) می‌داند[۲۴] همچنین ابن فهد حلی در کتاب التحصین فی صفات العارفین روایتی را به واسطه معروف کرخی از امام صادق (ع) نقل کرده است[۲۵]. عالمان متاخرتری مانند شیخ عباس قمی در الکنی و الالقاب [۲۶] و آیت الله خویی در معجم رجال الحدیث خویی[۲۷]، نام معروف کرخی را با نقل‌هایی از منابع تاریخی اهل سنت و همچنین منابع صوفیه، ذکر کرده‌اند. محمد باقر خوانساری درباره روایاتی که به واسطه معروف کرخی از امام صادق (ع)نقل شده؛ اعتقاد دارد، ممکن است مراد از امام جعفر در این روایات، جعفر ثانی یا امام هادی(ع) باشد زیرا هیچ منبعی معروف کرخی را در میان اصحاب امام صادق (ع) ذکر نکرده است[۲۸]. در نقطه مقابل علامه مجلسی اینکه معروف کرخی از اصحاب امام رضا(ع) بوده را غیر ممکن می‌داند و برای این سخن به عدم ذکر نام معروف در منابع اصیل رجال شیعه استناد می‌کند که به اعتقاد وی این منابع در ثبت و ضبط نام اصحاب ائمه از هر صنفی وسواس و دقت داشته‌اند. علاوه بر این، مجلسی با اشاره به داوود طائی که بنابر منابع صوفیه استاد و مراد معروف کرخی بوده است و تعصب وی در مذهب اهل سنت مشهور است، اصالت مطالب مربوط به معروف را با شبهات جدی مواجه می‌داند[۲۹].

دیگر منابع منتقد

برخی منابع رجالی و کلامی اهل سنت با اینکه معروف کرخی به دست امام رضا(ع) مسلمان شده است به شدت مخالفند تا جایی که ذهبی قسم می‌خورد که این قضیه صحت ندارد و داستان دربانی امام نیز مطابق واقع نیست[۳۰].

نظریه شباهت اسمی

برخی منابع گوناگونی و تناقض نظرات مطرح شده درباره معروف کرخی را ناشی از شباهت اسمی وی با معروف بن خرّبوذ می‌دانند که از یاران امام صادق(ع) و از اصحاب اجماع بوده است [۳۱].

کتاب روضات الجنات احتمال شباهت اسمی را در جانب دیگری می‌داند به این صورت که در منابعی که معروف را از اصحاب امام رضا (ع) ذکر می‌کنند ممکن است به علت خطای نگارشی ابن رضا به رضا تبدیل شده باشد[۳۲].

درگذشت

بنابر مشهور معروف کرخی در سال ۲۰۰ق درگذشته است[۳۳]. کسانی که وی را دربان امام رضا(ع) می‌دانند مرگ وی را نیز بر اثر شکسته شدن دنده‎هایش در پی ازدحام جمعیت بر در خانه امام هشتم شیعیان دانسته‌اند[۳۴].وی در شونیزیه کرخ بغداد دفن شده است[۳۵].

پانویس

  1. هجویری، علی، ج۱، ص۱۴۱-۱۴۲، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۳۲۴-۳۲۹، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش. - جامی، عبدالرحمان، ج۱، ص۳۵، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش
  2. سلمی، طبقات الصوفیة، ص۸۳-۸۴
  3. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج۵، ص۲۳۱
  4. ذوالفقاری، آرا و عقاید معروف کرخی، ص۶۶
  5. عطار، تذکرة الأولیاء، ص۲۸۶
  6. ذوالفقاری، آرا و عقاید معروف کرخی، ص۶۶
  7. نور بخش، سلسله جلیله نعمت اللهیه رضویه، ص۲۰۲
  8. رفیعی، فرقه ذهبیه، ص۵۶
  9. عزالدین كاشانی، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، مقدمه جلال الدین همایی، ص۲۹-۳۱
  10. سلمی، طبقات الصوفیة، ص ۸۵
  11. سلمی، طبقات الصوفیه، ص۸۳-۸۶
  12. ابن خلکان، وفیات الأعیان، ج۵، ص۲۳۱
  13. ابن جوزی، مناقب معروف کرخی و اخباره، ص۵۲
  14. ر.ک: عطار، تذکرة الأولیاء، ص۳۴۵-۳۴۶. فروزانفر، ترجمه رساله قشیریه، ص۲۹. معصوم‌علی‌شاه، طرایق الحقایق، ج۲، ص۲۸۸. بندنیجی قادری، جامع الأنوار، ص۲۵۷
  15. شیبی، تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ص۳۴-۳۵
  16. علامه حلی، کشف المراد، ص۲۳۷
  17. علامه حلی، الباب الحادی عشر، ص۲۰۴
  18. آملی، تفسیر المحیط الأعظم، ج۱، ص۵۱۹-۵۲۰
  19. آملی، انوار الحقیقة، ص۱۳۳
  20. آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ص۲۱۹
  21. ابن‌طاووس، الطرائف، ج۲، ص۵۲۰
  22. شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص۲۷
  23. شیخ بهایی، کتاب اربعین، ص۲۶۶
  24. طریحی، مجمع البحرین، ج۵، ص۹۹
  25. حلی،التحصین، ص۱۱
  26. قمی، الکنی و الألقاب، ج۳، ص۱۱۰
  27. معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۲۳۱
  28. خوانساری، روضات الجنات ج۸، ص۱۳۶
  29. مجلسی، عین الحیاة، ج۱، ص۴۳۰-۴۳۱
  30. ذهبی، المنتقی، ص۵۰۵
  31. معصوم‌علی‌شاه، طرایق الحقایق، ج۲، ص۲۹۹
  32. خوانساری، روضات الجنات، ج۸، ص۱۳۶
  33. انصاری، طبقات الصوفیة، ص۳۸. فروزانفر، ترجمه رساله قشیریه، ص۲۹
  34. سلمی، طبقات الصوفیة، ص۸۵
  35. ذوالفقاری، آرا و عقاید معروف کرخی، ص۶۷