صالحيه‏ از فرق زيديه پيروان حسن بن صالح بن حى يا حيّان كوفى ثورى بودند.

تاریخچه

باید توجه داشت که تا قرن پنجم هجری قمری، آن چه در کتاب ها موجود است، تنها نام بَتریه است و در کتب این دوره، نام صالحیه به چشم نمی خورد و حتی در فرق الشیعة [۱] اساساً فرقه بَتریه منسوب به حسن بن صالح بن حی دانسته شده و نامی از کثیر النواء ابتر ـ که نام بَتریه از لقب او گرفته شده است ـ برده نشده است، باز ذکری از نام صالحیه در میان نیست. شایان ذکر است که شهرستانی صالحیه را فرقه ای غیر از بَتریه دانسته و آنان را به عنوان دو فرقه ذکر کرده است.[۲]

شرح حال موسس

حسن بن صالح از علماى بزرگ زيدى به شمار می رفت.وی مردى عابد و فقيه و متكلم بود. محمد بخارى، مسلم و ديگر اصحاب سنن، از وى به عنوان ثقه نام برده‏ اند. كتاب الجامع در فقه از آثار وی به شمار می رود. محمد بن شبيب، ابو شمر و غيلان دمشقى از هم فكران صالح بودند و غيلان مى ‏گفت: معرفت دو نوع است؛ فطرى و اكتسابى. [۳]

اعتقادات

حسن بن صالح معتقد است که ايمان معرفت الهى است و راه معرفت الهی آن است که بنده یقین كند كه جهان دارای پدید آورنده است. این فرقه به طور مطلق می گویند که معرفت خدا مستلزم اثبات پیامبر ص نیست زیرا از نظر عقل ایمان به خدا جایز است در حالی که نیازی به ایمان به رسول خدا ص نیست. اما كفر خصلتى است كه زياد و كم نمی شود.[۴]فرقه صالحیه به جناب ابوبکر و جناب عمر احترام می گذاشتند، اما در باره عثمان سخنی نمی گفتند و امر او را به خدا واگذار می کردند. آنان درباره امام على (ع) می گفتند که وى افضل مردمان بوده و بعد از رسول (ص) اولى به امامت على (ع) است و اگر وى با رضايت خود از جانشينى كناره نمى‏ گرفت، ابو بكر در معرض هلاكت بود.معتقد بودند که هر كسی از فرزندان حسن (ع) و حسين (ع) شمشير بر كشد و دانا و عاقل و پرهيزگار باشد، او امام است. [۵] [۶] [۷] [۸] [۹] [۱۰] صالحیه شرط ديگرى براى امامت افزودند و آن حسن منظر يعنى زيبارويى است. بنا بر این، امام می بایستی زیبا رو باشد. و باز می گفتند که اشكالى ندارد که در يك زمان دو امام باشد.[۱۱] ابوالحسن اشعری بتریه را اصحاب حسن بن صالح بن حی و اصحاب کثیر النواء معرفی می کند و معتقد است که بُتریه درباره عثمان و قاتلان او توقف کرده اند و عثمان را تکفیر نمی کنند ایشان منکر متعه [۱۲] و رجعت اموات به دنیا هستند. بَتریه امامت علی (علیه السلام) را از لحظه ای که مورد بیعت مردم قرار گرفت ثابت می دانند. حکایت شده است که حسن بن صالح از عثمان تبری می نمود. [۱۳] [۱۴] [۱۵] [۱۶] البته صالحیه به لحاظ دیدگاه ها و اندیشه ها و در مقایسه با جارودیه فرقه ای معتدل تر است. آن ها معتقدند که امامت به شورا در میان مردم است و گاهی جایز است در شرایطی که افضل وجود دارد مفضول امام شود، البته مشروط به آن که افضل به چنین امامتی رضایت داده باشد. صالحیه با همین نظریه در برخورد با مسأله خلافت ابوبکر و عمر این خلافت را صحیح دانستند و گفتند هرچند علی (علیه السلام) برترین فرد پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده، اما وی خود از حق امامت خویش گذشته و بنابر مصالحی این امر را به ابوبکر و عمر واگذارده و با آن ها بیعت نیز کرده است و از همین روی بدان چه او خود بدان راضی بوده و آن را پذیرفته است، ما نیز راضی هستیم. صالحیه در باره عثمان هم دست کم خلافت وی را در دوره نخست خلافتش صحیح می دانستند و از آن پس، چونان که از ابن صالح نقل شده، از او تبرّی جستند و بنابر گزارش دیگری نیز در این باره توقف کردند. بَتریه یا صالحیه به اصل امر به معروف و نهی از منکر اعتقاد داشتند و بر همین پایه معتقد بودند هرگاه کسی از فرزندان فاطمه علیهاالسلام قیام کننده و عالم و شجاع باشد همو امام است و همراهی با او واجب است آنان مخالف تقیه بودند و در این باره راه خود را از امامیه جدا کردند. بَتریه بر پایه همین اصل، امامت کسی را که به دلیل تقیه قیام نکرده صحیح نمی دانند.صالحیه در فقه نیز عمدتاًً حنفی مسلک اند. در منابع، گزارش چندانی از انشعاب های درونی صالحیه در دست نیست هرچند که حسن بن موسی نوبختی این فرقه را اصولاً انشعاب یا فرقه ای از عجلیه دانسته است. [۱۷]

پانویس

  1. نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13
  2. شهرستانی عبد الکریم، الملل و النحل، ج1، ص142
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296
  4. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296
  5. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296
  6. فخر رازی،اعتقادات فِرَق المسلمین و المشرکین، ص62
  7. مرتضی رازی، تبصرة العوام، ص187
  8. نوبختی حسن بن موسی، فرق الشیعة، ص13
  9. سعد اشعری،المقالات و الفرق، ص73
  10. آملی، شمس الدین محمد، نفائس الفنون فی عرایس العیون، ج2، ص276
  11. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 خورشیدی، چاپ اول، ص 296 با ویرایش و اصلاح عبارات
  12. برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210
  13. اسفرایینی شهفور، التبصیر فی الدین، ص28
  14. بغدادی عبد القاهر، الفرق بین الفرق، ص43
  15. اشعری ابو الحسن، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج1، ص144
  16. برسی حافظ رجب، مشارق انوار الیقین فی اسرار المؤمنین، ص210
  17. صابری حسین، تاریخ فرق اسلامی، مشهد، ج2، ص98