اخوان المسلمین لیبی

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۸ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'ي' به 'ی')
نام جریان اخوان المسلمین لیبی
سال تاسیس 1949 میلادی
موسس عزالدین ابراهیم
افراد موثر عزالدین ابراهیم - محمود یونس الشریبنی - جلال الدین ابراهیم سعده

اخوان المسلمین لیبی از جمله نخستین شاخه های اخوان مصر است که طی سال های گذشته با فراز و فرودهای بسیاری همراه بوده است.این شاخه از اخوان المسلمین دارای ماهیتی نخبگانی و فرهیخته است و اکثر اعضای جماعت اخوان المسلمین لیبی دارای تحصیلات عالیه هستند، لذا رویکرد غالب تشکیلات اخوان المسلمین لیبی برای تحقق اهداف خود بیشتر میل به پارلمانتاریسم و الگوهای مسالمت آمیز است. اگرچه، اخوان لیبی در شرایط فعلی که خود را بازنده میدان می پندارد، با توسل به جنگ نیابتی و حمایت از شبه نظامیان درصدد حفظ قدرت خود در دوره آتی است.


سیر تکامل

نخستین هسته های اخوان المسلمین لیبی در دوران پادشاهی ادریس السنوسی در سال 1949 م توسط 3 تن از عناصر تحت تعقیب اخوان مصر به نام های «عزالدین ابراهیم - محمود یونس الشریبنی - جلال الدین ابراهیم سعده» که به لیبی پناهنده شده بودند، شکل گرفت.

السنوسی چون شخصاً فردی متدین و از پیروان طریقه های صوفیه بود، از حضور آنان در کشورش استقبال کرد، اما این اقدام وی با مخالفت «جمال عبدالناصر» مواجه شد و در واکنش به آن مرز استان رقه در شرق لیبی و غرب مصر توسط دولت جمال عبدالناصر مسدود گردید. با این حال، پادشاه لیبی امکاناتی را نیز جهت انجام امور فرهنگی و تبلیغی در اختیار آنها قرار داد؛ بگونه ای که عزالدین ابراهیم اقدام به برگزاری حلقه های درس شبانه در مساجد بنغازی نمود و جوانان لیبیایی را با اندیشه های حسن البنا آشنا نمود. به این ترتیب، پس از اندکی شاگردان وی که با علوم دینی آشنا شده بودند، به اقامه نماز و ایراد خطبه در مساجد سرتاسر این کشور پرداختند.

آغاز فعالیت در لیبی

بر این اساس، اولین دفتر اخوان المسلمین لیبی در سال 1954 م و با حمایت های شخص پادشاه در این کشور تاسیس شد، اما اندکی نگذشت که با ترور «محیی الدین السنوسی» پسر عموی پادشاه به دست یکی از اعضای اخوان المسلمین، کلیه فعالیت جماعت اخوان المسلمین در لیبی ممنوع اعلام شد. لذا اعضای این جماعت با انتشار کتب و‌ مجلات سیاسی و دینی به فعالیت های زیر زمینی و نامحسوس روی آوردند و تشکیلات اخوان بتدریج رنگ و بوی مخفی به خود گرفت. در اواسط دهه شصت قرن بیستم میلادی اولین تشکیلات پنهان اخوان المسلمین لیبی در بنغازی به ریاست شیخ فاتح احواص فعالیت خود را آغاز نمود. همزمان تشکیلات دیگری در شهر طرابلس آغاز به کار نمود. لازم به ذکر است که در این دوره (1952- 1969) اگرچه هیچ یک از اعضای اخوان بازداشت نشدند، اما فعالیت آنها به شدت توسط سازمانهای امنیتی رصد و کنترل می شد.

سیاست قذافی گریبانگیر اخوان المسلمین

معمر قذافی در سال 1969 م طی کودتایی ادریس السنوسی را از حکومت خلع و جماهیریه لیبی را تاسیس نمود. از آنجا که وی دارای تفکرات شبه کمونیستی و سوسیالیستی بود، به سرعت مورد مخالفت اخوانی ها قرار گرفت و قذافی نیز همچون عبدالناصر به مقابله با اخوان المسلمین پرداخت. اگر چه اعضای اخوان المسلمین حتی تا سال 1973م در مقامات عالی رتبه کشوری حضور داشتند، اما از این تاریخ به بعد هر گونه فعالیت اخوان در لیبی به دستور قذافی ممنوع اعلام شد. بطور کلی سیاست قذافی جلوگیری از اختلاط میان دین و سیاست یا به تعبیر خود مسجد و حکومت بود. لذا اخوان لیبی برای دومین بار از فعالیت رسمی محروم شده و عده زیادی از آنها به کشورهای اروپایی و آمریکایی پناهنده شدند. البته، در سال 1980م تعدادی از دانشجویان اخوانی لیبی که در کشورهای دیگر مشغول به تحصیل بودند، به کشور بازگشتند و سعی در راه اندازی مجدد تشکیلات اخوان نمودند.

بازداشت گسترده رهبران اخوان در لیبی

در این دوره از تاریخ اخوان به دلیل حضور دانشجویان و اساتید دانشگاه در راه اندازی تشکیلات اخوان، اعضای آن را عمدتاً قشر فرهیخته و نخبه لیبی تشکیل می دادند که بطور مخفیانه فعالیت می کردند. اما در سال 1998م با بازداشت 150 تن از رهبران جماعت که عمدتا اساتید دانشگاه های لیبی بودند، ضربه سختی به اخوان المسلمین لیبی وارد شد و در سال 2002م دادگاه لیبی حکم اعدام را برای «عزالدین ابراهیم» ناظرکل اخوان و چند تن دیگر از رهبران جماعت در این کشور صادر کرد. به این ترتیب، شرایط سختی بر جماعت سایه افکند و افراد مجددا مجبور به خروج از کشور شدند. عده ای نیز مجبور شدند از در تعامل با «سیف الاسلام قذافی» وارد شده و ضمن تایید پروژه اصلاحی وی تحت عنوان «لیبیا الغد» (لیبی فردا) به نوعی از گزند حملات قذافی در امان بمانند. بگونه ای که برخی معتقدند که اخوان المسلمین لیبی تا قبل از سقوط قذافی از متحدان حکومت وی محسوب می شدند.

انقلاب 17 فوریه و جهش اخوان المسلمین لیبی

سقوط قذافی نقطه عطف دیگری در سیر تکاملی اخوان المسلمین لیبی بود. در این دوره با توجه به قدرت یابی اخوانی ها در مصر فضای مناسبی جهت حضور پر رنگ تر اخوان المسلمین لیبی در عرصه حکومتی ایجاد شد و تشکیلات اخوان در لیبی با ایجاد دفاتری در شهرهای جربه (تونس)، بنغازی (لیبی) و قاهره (مصر) و استفاده از تجربه طولانی خود در فعالیت اجتماعی موفق شد از طریق «مجلس ملی انتقالی» و بهره برداری از بازوی نظامی خود به نام «الجماعه المقاتله» بر ارکان حکومت انقلابی لیبی سیطره یابد. علاوه بر این، دفتر اجرایی اخوان المسلمین لیبی در ماه مارس 2012م اقدام به تاسیس حزب «عدالت و سازندگی» با 18 شعبه در کلیه استانهای کشور نمود. این حزب که از سوی تجار و ثروتمندان لیبیایی حمایت می شود به ریاست «محمد صوان» از اهالی شهر مصراته اداره می گردد، به دنبال اجرای شریعت اسلامی در کشور است.

بتدریج اخوان لیبی بر نهادهای حکومتی از جمله هیات دولت، بانک مرکزی و دیگر موسسات مالی سیطره پیدا کرد و با تصویب قانون «عزل سیاسی» در 29 سبتامبر 2012م گام مهمی در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به نظام قذافی برداشت. در این راستا، لابی اخوان المسلمین در حکومت با «علی زیدان» نخست وزیر وقت که به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع برکناری محمد مرسی در مصر بود، بارها درگیر شد و به طرق مختلف سیاسی و میدانی دولت زیدان را تا پای استعفا پیش برد و در نهایت موفق به این امر شد.

رهبران و شخصیت ها

عز الدین ابراهیم

دکتر عزالدین ابراهیم در سال 1928م همزمان با تاسیس جماعت اخوان المسلمین مصر در اسماعیلیه متولد شد و در سنین جوانی به قاهره رفت تا در دانشگاه فؤاد اول (قاهره کنونی) به تحصیل بپردازد. وی سال ها در حوزه تعلیم و تربیت در کشورهای مصر، لیبی، سوریه، قطر، عربستان، انگلستان و آمریکا فعالیت کرده است. ابراهیم در دورانی که اخوانی های مصر تحت تعقیب دولت جمال عبدالناصر بودند، به لیبی گریخت و نخستین هسته های اولیه اخوان المسلمین را در این کشور بنا نهاد. این شخصیت اخوانی بارها توسط حکومت های لیبی به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تشکیل گروه های زیر زمینی بازداشت شد و در سال 2002م محکوم به اعدام گردید، اما بعدها این حکم به حبس ابد تقلیل یافت. ابراهیم که سالها در کشورهای اروپایی زندگی کرده بود، در اواخر عمر خویش به کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نقل مکان کرد و در دوره ای ریاست دانشگاه امارات و مشاور فرهنگی امیر دبی بود. وی در نهایت سال 2010م در لندن دنیا از جهان فرو بست.

سلیمان عبدالقادر از اعضای جوان و فعال اخوان المسلمین لیبی است که در سال 2004م به عنوان جوانترین ناظرکل اخوان لیبی برگزیده شد. وی در سال 1969م در بنغازی متولد شد، اما خانواده او اصالتاً اهل مصراته هستند. عبدالقادر تحصیلات آکادمیک خود را دانشگاه «النجم الساطع» بنغازی در رشته مهندسی مکانیک آغاز کرد و سپس برای ادامنه تحصیلات عازم شهر زوریخ سوئیس شد و در حال حاضر استاد گروه توسعه دانشگاه زوریخ است. وی در سال 1982م عضو کمیته های انقلابی قدافی بود، اما پس از حوادث سال 1984م و اعدام جمعی از رهبران اخوان المسلمین تغییر موضع داد و به جنبش «التبلیغ» ملحق شد. در این دوره تحت تاثیر تعالیم مبلغان سوری الاصل همچون عبدالسلام المشیطی و دکتر محمد بوسدره به فعالیت های اسلامی گرایش پیدا کرد و در نهایت در سال 1989م بصورت رسمی در تشکیلات اخوان المسلمین عضویت یافت. در حوادث خونبار 1995م و بازداشت صدها تن از رهبران و اعضای اخوان المسلمین توسط دولت قذافی به سوئیس رفت و در آنجا فعالیت خود را توسعه بخشید تا اینکه در سال 2004م به عنوان ناظرکل اخوان منصوب گردید. در سال 2011م و بعد از سقوط قدافی پس از 16 سال دوری مجددا به لیبی بازگشت و تا کنگره نهم اخوان در تاریخ 20/11/2011م در منصب خود ابقا گردید.

بشیر عبد السلام الکبتی

بشیر عبد السلام الکبتی، مسئول کل اخوان المسلمین لیبی است که سال 1953م در شهر بنغازی متولد شد. وی دانش آموخته رشته حسابداری از دانشکده اقتصاد و بازرگانی دانشگاه قاریونس در بنغازی است. الکبتی در سال 1982م همزمان با بازداشت سراسری اعضای اخوان المسلمین لیبی برای تحصیل در دانشگاه هاروارد عازم آمریکا شد و طی مدت 33 سال اقامت خود در این کشور مسئولیت هایی متعددی همچون ریاست مرکز اسلامی کلرمونت و انجمن دانشجویان لیبیایی مقیم آمریکا را بر عهده داشت. در نهایت عبدالسلام الکبتی بعد از سقوط دولت قذافی به لیبی بازگشت و در کنگره نهم اخوان المسلمین با رأی اکثریت به عنوان مسئول کل اخوان المسلمین انتخاب شد.


گروه اخوان المسلمین لیبی مانند بسیاری از گروه های سیاسی این کشور در زمان حکمرانی معمر قذافی حق فعالیت قانونی نداشت. بعد از سال 2011 و سرنگونی قذافی، اخوانی ها هم مانند بسیاری از گروه های دیگر فرصت نقش آفرینی در تحولات لیبی را پیدا کردند.

این نقش آفرینی با انتخاب آقای مصطفی عبدالجلیل[۱] برای نخست وزیری دولت انتقالی انتخاب می شود و نقش آفرینی اخوانی ها آغاز می شود.

در این دوره و به ویژه بعد از جریانات انقلابهای عربی، با توجه به قدرتی که اخوانی ها در تونس و مصر پیدا می کنند، به تبع فضای مناسب برای حضور پر رنگ اخوانی ها در عرصه حکومتی لیبی ایجاد می شود و تشکیلات اخوانی ها در لیبی با ایجاد یک سری دفاتر در قاهره مصر، جزیره جربه در تونس و مهم تر از همه شهر بنغازی در لیبی موفق می شود که از طریق مجلس ملی انتقالی و بهره برداری از بازوی نظامی خود به نام الجماعه المقاتله، بر ارکان حکومت انقلابی لیبی سیطره پیدا کند.


به هر حال روابط گروه اخوان با نیروهای مسلحی[۲] به خصوص با گروه های مسلح اسلامگرا روابط خوبی بوده است. اما نقطه تحول جدی در فعالیت اخوان لیبی در سال 2012 بود. جایی که اخوانی ها رسما حزب «عدالت و سازندگی» را با نزدیک به حدود بیست شعبه در استان های مختلف لیبی تاسیس کردند که نوعی حرکت رو به جلو در فعالیت های سیاسی اخوان المسلمین در لیبی به شمار می رفت.

بعد از این اخوانی ها توانستند به سرعت نهادهای حکومتی به ویژه هیئت دولت، بانک مرکزی و خیلی از موسسه های مالی را در اختیار خود بگیرند و قانونی به نام قانون «عزل سیاسی» تصویب کنند و با این اقدام گام مهمی را در کنار زدن گروه ها و افراد وابسته به دولت و نظام قذافی بر داشتند و توانستند جای خود را در فضای سیاسی لیبی به خوبی باز کنند. هر چندآنها اکثریت نبودند، ولی به بخش مهمی از کنگره ملی را هم در دست خود داشتند.

تا جایی که بارها شاهد بودیم که با دولت آقای علی زیدان، نخست وزیر وقت [۳] درگیر شدند و از هر راهی که می توانستند بارها دولت زیدان را تا پای استعفا پیش می برند و در نهایت هم موفق می شوند دولت زیدان را مجبور به استعفا کنند.

اخوانی ها از لحاظ تاریخی سابقه قابل توجهی در لیبی داشتند، سابقه آن ها به دوره سنوسی و قبل از دوره قذافی برمیگردد و فضای بعد از انقلاب هم برای آن ها بسیار مساعد بود. ولی واقعیت این بود که شرایط برای اخوان المسلمین لیبی مانند اخوان المسلمین مصر، خیلی خوب پیش نرفت.

در این بین ورود لیبی به یک دوره هرج و مرج سبب می شود که اخوانی ها از شرایط این هرج و مرج و آشوب هایی (که به واسطه حضور گروه های متعدد مسلح در لیبی به وجود می آید) متاثر شوند. چنانچه از سال 2014 به بعد اوضاع برای گروه های مختلف سیاسی در لیبی و به تبع آن اخوان المسلمین بدتر هم می شود و علت آن حضور ملموس و جدی گروه های مختلف سلفی جهادی به ویژه داعش در لیبی است.

اما از جهت دیگر باید گفت که هر چند اخوانی های لیبی مانند اخوانی های مصر، از محبوبیت گسترده مردمی برخوردار نیستند، اما واقعا بازیگر تاثیرگذاری هستند. اگر بخواهیم جایگاه اخوان را در صحنه سیاسی امروز لیبی ترسیم کنیم، باید به این نکته توجه کنیم که در یکی دو سال گذشته فضای سیاسی لیبی شاهد حضور همزمان دو دولت و مجلس موازی و رقیب ( به بیان دیگر نوعی حاکمیت دوگانه در لیبی) بود. شرایط در لیبی به گونه ای پیش رفت که در آن انتخاباتی برگزار می شود و با وجود مشارکت بسیار کمی مجلسی با ماهیتی سکولار و لیبرال شکل گرفت و مورد تایید جامعه جهانی و غربی ها قرار گرفت. از طرف دیگر جریان های اسلامگرا و نزدیک به اخوان هم (که نتیجه این انتخابات را قبول نداشتند) عمدتا در شهر طرابلس، پایتخت، اوضاع را در دست داشتند و مجلس و دولتی به ریاست آقای عمر الحاسی در طرابلس (که نزدیک به اخوانی هاست) شکل می گیرد و یک مجلس و دولت هم در تقرق در شرق لیبی به ریاست آقای عبدالله السناف شکل گرفت.

بعد از آن ماجرای خلیفه و ژنرال حفتر و حملات به طرابلس را می بینیم که عملا با کار حفتر ارتش لیبی دچار انشقاق جدی می شود و عملا نیروهای حفتر نقش بازوی نظامی مجلس غرب گرا بازی می کنند و در مقابل آن در شهر طرابلس جریان نظامی فجر هم پیمان اخوان است و از مجلس و دولت طرابلس حمایت می کنند. در این بین برگ برنده طرابلسی ها حمایت جدی ترکیه و قطر در پشت سر خود بود. از طرف دیگر هم گروه حفتر واقعا گزینه ای جدی برای غربی ها و به نوعی زنگ خطر جدی برای اخوانی ها محسوب می شد. یعنی قرار است سناریویی دقیقا مانند عبدالفتاح السیسی مصر، در لیبی به وسیله حفتر شکل بگیرد و واقعا شرایط برای اخوانی ها سخت می شود.

بعد از آن شاهد خلا حاکمیتی در کشور هستیم که به واسطه این خلا امنیتی و نبود دولت مقتدر مرکزی، جریان های جهادی مانند داعش، قدرت می گیرند و تا نزدیکی طرابلس هم می رسند و این موضوع برای لیبیایی ها و غربی ها زنگ خطر بوده است. داعشی ها به ساحل اروپا نزدیک می شوند و در آن جا شهر سرت را در یک قدمی اروپا در دست خود می گیرند. بعد از این ماجرا شاهد گفتگوهای ملی طی یک سال اخیر با میانجیگری سازمان ملل بودیم و اخوانی ها هم در این گفتگوها شرکت می کنند. در این میان به نظر می رسد که طرف های غربی ، ترک ها و قطری ها توانسته اند برای تشکیل دولت وحدت ملی به تفاهماتی برسند و به تشتت و حکومت دوگانه پایان دهند. به نظر می رسد که غربی ها در این باره اراده ای جدی دارند و گفتگوها را به قصد ایجاد دولت وحدت ملی انجام می دهند و اخوانی ها واقعا از این جدال عقب کشیده و به تشکیل یک دولت وحدت ملی رضایت داده اند.

در حال حاضر شرایط به گونه ای است که لیبی بیشتر از هر چیز نیاز به یک وحدت ملی و پارلمانی که در طبرق به عنوان یک پارلمان قانونی شناخته می شود، ظاهرا دولت وحدت ملی را قبول دارد. به هر حال این وضعیت به نوعی عقبگرد برای اخوانی های لیبی است و البته به نظر می رسد که راه دیگری هم نداشتند، یعنی هم شرایط لیبی این طور اقتضا می کرده است و هم در به روی پاشنه اخوانی ها نمی چرخد و فشارهای بین المللی هم واقعا بر روی آن ها زیاد بوده است و شاید بتوان گفت که دوره قدرت نمایی اخوانی ها در لیبی به پایان رسیده است. در حال حاضر پس از چهار سال از سرنگونی قذافی باید گفت که در بروز این شرایط وخیم سیاسی لیبی (که از نبود یک دولت مقتدر رنج می برده است ) همه گروه ها از جمله اخوانی ها نقش داشته و شاید در حال حاضر به نوعی در حال توبیخ شدن هستند. در ابتدا شاید همگرایی خوبی میان اخوانی ها و دیگر گروه‌‌های سیاسی لیبی شکل گرفت، اما به مرور زمان با نقش آفرینی قدرت های منطقه ای بعد از خلع مرسی در مصر و ایجاد دو قطبی اسلام گرا، سکولار در لیبی، شکاف ها بیشتر می شود و شاهد شکل گیری این دو قطبی در تونس و مصر هم بودیم. کشور به یک خلا دولت مرکزی سوق داده می شود که مامن گروه های مسلح بسیار زیادی مانند داعش می شود.

اما نکته مهم این است که واقعا در لیبی آینده نمی توان از تاثیرگذاری اخوان المسلمین بر ساختار سیاسی و توزیع قدرت در لیبی صرف نظر کرد و این امر حقیقتی است که اخوان المسلمین، علی رغم همه شکست هایی (که با آن مواجه شده ) در آینده لیبی نقش آفرینی جدی خواهند داشت.

چگونگی گسترش مبانی فکری اخوان در لیبی

حضور مبارزان و مجاهدان لیبیایی در مصر

بسیاری از خانواده های مبارزان و مجاهدان لیبی از جور و ستم استعمار ایتالیا، فرار و در شهرهای مصری پناه گرفته و اقامت گزیدند. اکثر جوانان لیبیایی مقیم مصر در دانشگاه های مصر به ویژه دانشگاه الازهر به تحصیل پرداختند و از این رهگذر با جریانات فکری و سیاسی مصر از جمله افکار و عقاید حسن البنا مرشد اول و مؤسس اخوان المسلمین، آشنا شده و تحت تأثیر آن قرار گرفتند. آن ها پس از استقلال کشورشان در اوایل دهه پنجاه به کشورشان بازگشتند و افکار اخوان المسلمین مصر را به دیارشان منتقل کردند.

حضور روحانیون مصری در نهادهای لیبی

حضور روحانیون مصری در دستگاه ها و نهادهای مذهبی، فرهنگی، آموزشی و قضایی لیبی نقش مؤثری در انتقال افکار اخوان مصر به این کشور داشته، زیرا اکثر روحانیون مصری متأثر از اصول و بنیادهای فکری حسن البنا بوده و خود از مبلغان این اندیشه ها در میان جوانان لیبیایی و اقشار مختلف این کشور بوده اند.

حضور جوانان اخوانی مصر در لیبی

حوادث و تحولات سیاسی همچون ترور حسن البنا در اواخر دهه چهل و آتش سوزی بزرگ قاهره در اوایل دهه پنجاه و پیروزی کودتای افسران آزاد مصر به رهبری سرهنگ جمال عبدالناصر و درگیری میان افسران آزاد و اخوانی ها، عرصه و صحنه حیات سیاسی و اجتماعی مصر را بر اخوانی ها و کادرهای فعال آن ها تنگ کرد و برخی از آن ها مجبور به جلاء وطن و به کشورهای همسایه همچون لیبی و سودان پناه بردند.

عزالدین ابراهیم، جلال سعده و محمود شریبتی از جمله جوانان فعال اخوانی مصر بودند که در اوایل دهه پنجاه تحت تعقیب دستگاه امنیتی مصر به لیبی پناه بردند. برخی از آگاهان به مسائل لیبی و مورخان جنبش های اسلامی و سیاسی لیبی بر این باورند که عزالدین ابراهیم مؤسس حقیقی اخوان المسلمین لیبی بوده است.

مرجعیت فکری

اساس افکار و اندیشه و مرامنامه و برنامه های سیاسی این گروه و مرجعیت فکری و سازمانی آن ها همان شالوده های اندیشه های حسن البنا و دیگر متفکران اخوان مصر بوده است و همچنین ادبیات سیاسی این گروه طی پنجاه سال اخیر همیشه تحت تأثیر مفردات گفتمانی اخوان المسلمین مصر بوده است.

حضور در نهادهای علمی و آموزشی

در دوران حاکمیت نظام پادشاهی در لیبی [۴] ، گرایش های همسو و نزدیک به سیاست و اندیشه های ادریس مسنوسی پادشاه لیبی داشته و در صحنه سیاست و اندیشه، علیه افکار و برنامه های سیاسی بعثی ها و کمونیست های لیبی در نبرد بودند. حضورشان در مراکز و نهادهای علمی و آموزشی مانع گسترش و رشد افکار و فعالیت های بعثی ها و کمونیست ها، گشت.

استقبال از مبارزان مصری

در دوره سرکوب اخوانی های مصر توسط سرهنگ ناصر در پی حادثه المنشیه [۵].، اخوانی های لیبی از اخوانی های فراری مصری به خوبی استقبال کرده و به آن ها پناه دادند و وسایل و اسباب معیشتی و رفاهی آنان را فراهم نمودند. به قدرت رسیدن افسران آزاد لیبی به رهبری سرهنگ قذافی در اوایل سپتامبر 1969، دوران محنت ها و سختی ها و فشارها علیه گروه اخوان المسلمین لیبی را به همراه داشت.

مقابله قذافی با اخوانی ها

سرهنگ قذافی که خود را شاگرد و امانتدار افکار و اندیشه های ناصر می داند، تجربه تلخ رفتار خشن با اخوانی های مصر را، در لیبی تکرار نمود. با وجود اینکه این گروه در مقابل نظام سوسیالیستی و جماهیری سرهنگ قذافی خط مشی مسالمت آمیزی داشته، ولی طی سی و شش سال اخیر، این گروه از سوی دستگاه اطلاعاتی امنیتی نظام حاکم لیبی، انواع فشارها و مضایقه سیاسی معیشتی را متحمل شدند.

مبارزه با حکومت قذافی

در دهه هشتاد گروه های اسلامی و ملی مخالف رژیم لیبی برای سرنگونی سرهنگ قذافی خط مشی مسلحانه و قهرآمیزی اتخاذ نمودند ولی اخوانی های لیبی کماکان از خط مشی گذشته و سنتی خود عدول نکردند.

در اواخر دهه هشتاد جریان جهاد نئوسلفی لیبی با بازگشت افغانی های لیبی و تحت تأثیر روند رشد نئوسلفی در شمال آفریقا به ویژه تحت تأثیر افاغنه الجزایر، رشد جریان شتابزده ای داشت و توانست برخی از جوانان اخوان لیبی را نیز جذب سازمان خود کند.

مبارزه قذافی با گروه های اسلامی

از دیدگاه امنیتی لیبی، جریانات و گروه های اسلامی از جمله اخوانی ها، حرکت التجمع الاسلامی (در سال 1992 تأسیس شد) و گروه نئوسلفی الجماعه الاسلامیه المقاتله اللیبیه، خطر اول برای امنیت ملی کشور محسوب می شدند. کشتار زندان بوسلیم در سال 1996 بسیاری از کادرها و رهبران جریانات اسلام گرای لیبی را به تیغ مرگ سپرد.

ورود به عرصه حکومت

بعد از سقوط دولت قذافی در لیبی، یکی از بازیگران سیاسی که به سرعت اقتدار خود را در صحنه سیاسی این کشور به نمایش گذارد، اخوان المسلمین بود. اخوان لیبی در این برهه از زمان که پس از سال ها توانسته بود به فعالیت آشکار بپردازد، با الگوگیری از همقطاران خود در مصر سعی در تسلط بر «مجلس ملی انتقالی» نمود و با انتخاب «مصطفی عبدالجلیل» از اعضای سابق اخوان المسلمین به عنوان نخست وزیر دولت انتقالی به آرزوی دیرینه خود دست یافت، اما این شرایط چندان تداوم نیافت و همزمان با سقوط حکومت اخوان المسلمین در مصر، عرصه فعالیت برای اخوانی های لیبی نیز تنگ گردید.


افول اخوان المسلمین در لیبی

در شرایط کنونی نیز اخوان المسلمین در قالب «کنگره‌ی ملی» و دولت موقت «عمر حاسی» در تلاش برای حفظ قدرت برآمده از انقلاب هستند. این در حالی است که تشکیل پارلمان ضد اخوان المسلمین در شهر طبرق و انتخاب نخست وزیری همسو با کشورهای حوزه خلیج فارس و مصر وضعیت بغزنجی را برای ادامه حیات حکومت اخوانی لیبی ایجاد کرده است. نیروهای خلیفه حفتر ضمن دریافت کمک های مالی و لجستیکی از کشورهای غربی و عربی در حال پیشروی به سمت مناطق غربی تحت نفوذ کنگره ملی هستند و بازیگران منطقه ای حامی آنها نیز تمام توان خود را برای حذف اخوان المسلمین در لیبی به میدان آورده اند. بگونه ای که نمی توان آینده خوبی را برای اخوان المسلمین لیبی متصور بود.

پانویس

  1. از اعضای سابق اخوان المسلمین و به عنوان کسی که مدتی در اخوان المسلمین لیبی فعالیت داشت و در فضای سیاسی این کشور به عنوان فردی اسلام گرا شناخته می شد
  2. بعد از خلا حکومتی و سرنگونی قذافی در لیبی ایجاد می شود
  3. به جریان لیبرال گرایش داشت و مدافع کودتا علیه مرسی در مصر بود
  4. بین سال های 1969 1950 میلادی
  5. توطئه ترور سرهنگ ناصر در شهر اسکندریه مصر

منبع

اسلام تایمز