آل‌بویه
نام آل‌بویه
بنیانگذار علی• حسن• احمد• فرزندان ابوشجاع بویه
تأسیس ۳۲۱ق
پایتخت شیراز
گستره جغرافیایی بخش هایی از ایران، عراق، جزیره و شام
مذهب شیعه
ویژگی اولین حکومت شیعی مقتدر
انقراض ۴۴۷ق
علت انقراض به دست سلجوقیان
زبان‌ گیلکی و پارسی و عربی
اقدامات مهم گسترش شعائر مذهبی امامیه، عزاداری روز عاشورا، برگزاری جشن عید غدیر، بازسازی قبور امامان، اذان شیعی.

آل بویه از خاندان اصیل ایرانی و شیعی مذهب ساكن منطقه دیلمان ایران بودند كه جد آنها ابوشجاعِ بویه پسر فنا خسرو دیلمی است و نسب آنها به بهرام گور ساسانی می‌رسد. سلسله آل بویه را سه برادر به نام های علی، احمد و حسن تشکیل داند، این سلسله در دوره عضدالدوله به اوج قدرت سیاسی خود دست یافت. سلسله آل بویه توسط علی، حسن و احمد، فرزندان ابوشجاع بویه تاسیس شد. ابوشجاع از طایفه شیر ذیل آوند بود. آل بویه نسب خود را به بهرام گور ساسانی می‌رسانند. ابواسحاق صابی نخستین کسی بود که برای فرزندان بویه نسب ساخت و نسبت آن‌ها را به سلاطین ساسانی رساند.

پسران ابوشجاع در دستگاه سپاه ماکان بن کاکی خدمت می‌کردند و بعد از مرگ او، به دستگاه مرداویج راه یافتند. از جانب مردوایج به هر یک از برادران بویه، حکومت بخش‌هایی از جبال داده شد. حکومت کرج ابودلف نصیب علی برادر بزرگ‌تر شد، بنابراین کرج اولین نقطه‌ای شد که در آنجا از جانب برادران بویه تاسیس شد.

آل بویه در یک نگاه

آل بویه از گروهی از ساكنان منطقه دیلم(به معنای عام که شامل گیلان فعلی هم می شود)، بودند که پس از پذیرش اسلام، مذهب تشیع را انتخاب کرده بوده و در گروه های بزرگی وارد ارتش خلافت شدند.

نام این سلسله از «بویه» پدر سه برادری که آن را بنیان گذاشتند گرفته شده است. بویه پسر «فناخسرو» در دیلم با گمنامی و تنگ دستی زندگی می کرد. از اینکه عموم تاریخ نویسان نوشته اند که روزیِ او از صید ماهی بوده است، چنین فهمیده می شود که مسکن او در ناحیه گیلان فعلی و در یکی از سواحل دریا یا سواحل رودخانه ای بوده است. [۱]

بویه سه پسر داشت که بعداً هر سه به سلطنت رسیدند. پسر بزرگ «علی» نام داشت، پسر دوم «حسن» و سومی «احمد» که بعد ها از طرف خلیفه آن زمان القاب «معز الدوله»، «عماد الدوله» و «رکن الدوله» به ترتیب به آنها اعطا شد. این سه پسر پس از تحمل سختی های زیاد و با کوشش فراوانی که به کار بردند، به پیشرفت فوق العاده ای نائل شدند و بنا به گفته ابن ابی الحدید چنان سلطنتی تشکیل دادند که در عظمت و شکوه ضرب المثل بود.

سلطنت آل بویه در زمان عضد الدوله(پسر رکن الدوله) به اوج قدرت و عظمت رسید و از آن پس، روی به انحطاط نهاد.

آغاز حکومت آنها ذیقعده سال 321 هجری قمری و پایان آن بنا بر قول صحیح سال 448 هجری بود. دوران حکومت ایشان 120 سال ادامه داشت و هفده تن از آن خاندان به حکومت رسیدند. [۲]

به قدرت رسیدن آل بویه

در آن دوران مناطق تحت تصرف دولت علویان و سرزمین دیلم به دست سه تن از امیران دیلمی به نام­های «ماکان» «مرداویج» و «اسفار» اداره می شد. ابو شجاع دیلمی که قبل از این نیز در زمره علویان قرار داشت و به آنان خدمت کرده بود، همراه دو فرزند بزرگش علی و حسن در شمار سربازان ماکان در آورند و در سال 316 هجری در فتح طبرستان شرکت جستند.

علی بن بویه و برادرش حسن که شجاعت و دلاوری را از پدر به ارث برده بودند به دلیل شایستگی های فوق العاده در جنگ آوری، به عنوان سرداران لشکر ماکان برگزیده شدند. [۳]

پس از چندی، مرداویج و اسفار با یکدیگر متحد شده، به قصد توسعه مناطق تحت نفوذ خویش بر ضد ماکان شورش کردند و پس از نبردهای زیاد، سرانجام لشکر ماکان مغلوب شد. پس از این شکست علی و حسن همراه جمعی از سرداران و سربازان لشکر خویش از لشکر ماکان بیرون آمده و به مرداویج پیوستند. [۴]

مرداویج که از جنگ آوری علی و حسن آگاه بود، آن دو و گروه همراهش را به گرمی پذیرفت و از آنان به خوبی استقبال کرد. شجاعت و مدیریت نظامی فرزندان بویه، به ویژه علی، مرداویج را بر آن داشت تا فرمانروایی شهرهایی از مناطق تحت نفوذ خویش را به آنان بسپارد. بر این اساس، فرمانروایی ولایت کرج و شهری در جنوب همدان، به علی و فرمانروایی مناطق دیگری از جمله همدان و دماوند نیز به دیگر دیلمیان پناهنده سپرده شد.

والیان جدید دیلمی، با گرفتن مأموریت سیاسی و نظامی از مرداویج به سوی مناطق تحت فرمان خویش روانه شدند. آنان ابتدا به ری رفتند تا چند روزی استراحت کرده، سپس به مناطق یادشده بروند.

در همین روزها مرداویج از سپردن فرمانروایی به دیلمیان منصرف شد و بلافاصله نامه ای به برادرش «وشمگیر» که والی ری بود، نوشت و از او خواست تا مانع خروج دیلمیان از آن شهر شود و چنانچه برخی از آنان خارج شده اند از خروج دیگر افراد آنها جلوگیری کند.

نامه مرداویج ابتدا به دست عمید رسید. [۵] او موضوع نامه را مخفیانه به اطلاع علی رساند. علی با شنیدن این خبر، قبل از اینکه وشمگیر آگاه شود، از ری خارج شده و به سوی ولایت کرج به راه افتاد.

پس از خروج علی، وشمگیر از موضوع نامه ی مرداویج با خبر شده، ولی دیگر دیر شده بود و علی بر سکوی قدرت گام نهاده بود.

سرانجام علی بن بویه وارد کرج شد. علی با مردم و لشکریان بسیار خوب رفتار کرد. وی قلعه های آن شهر که به دست خرم اینان بود، را تصرف نمود. مرداویج عده ای از مأموران خود را برای انجام امور حکومتی به آنجا اعزام کرد، ولی این عده با مشاهده ی شیوه ی رفتار و منش نیکوی علی به او ملحق شدند و از او اطاعت کردند.

علی بن بویه که اینک موقعیت مناسبی پیدا کرده بود و از مقبولیت عمومی و حمایت های گسترده مردمی بهره مند شده بود، به فکر توسعه ی محدوده­ی جغرافیایی و فرمانروایی خویش افتاد. بر این اساس به جمع­ آوری و آماده سازی لشکریان و ساز و برگ نظامی پرداخت و خود را برای برداشتن گامی به جلو آماده کرد و در مدت کوتاهی توانست ابتدا اصفهان و سپس زنجان را فتح نماید.

علی بن بویه در اواخر سال 323 ق برادرش حسن را برای فتح بلاد جبل (شهرری، همدان کاشان، قم، قزوین، نهاوند و لرستان) آماده نبرد کرد، دیری نپایید که حسن به عنوان فرمانروای جبال معروف گشت.

بعد از گذشت یک سال علی و حسن تصمیم گرفتند که حکمرانی بخش­هایی از مناطق دیگر ایران را به برادر کوچکشان، احمد که 21 سال بیش نداشت، واگذار کنند.

پس از درگیری ها و نبردهای کوچک و بزرگ در سال 334 ه ق. علی نواحی، مرزهای جغرافیایی جنوب ایران را در نوردید و به شهر بزرگ بغداد رسید. با ورود علی به بغداد، المستکفی ـ خلیفه عباسی ـ پنهان گردید. پس از آرامش نسبی در بغداد، خلیفه اظهار داشت که بخاطر متفرق شدن ترکان پنهان شده تا علی بتواند به راحتی وارد بغداد شود.

چند روز پس از فتح بغداد علی بن بویه نزد خلیفه رفت. خلیفه به وی خلعت فرمانروایی داده از آمدن وی به بغداد اظهار خوشحالی کرد و به او لقب معزالدوله داد. همچنین به برادرش حسن لقب عماد الدوله و به برادرش احمد لقب رکن الدوله داد و دستور داد تا القاب و کنیه ی آنها بر سکه حک شود. [۶] و چنین بود که سه پسر دیلمی فرمانروایانی سه گانه شدند.

دلیل پیشرفت آل بویه

آل بویه چنان با سرعت پیش رفتند و به کیفیتی روی کار آمدند که برای هیچ کس قابل تصور نبود و این امر معلول چند علت بود که به بعضی از آنها اشاره می شود:

  1. لیاقت، استعداد، هوشیاری و کاردانی و حسن سیاست و حسن تدبیر و دلاوری و نیک نفسی آنان از عوامل بسیار مهمی بود که در پادشاهان نخستین آن سلسله وجود داشت.
  2. اطاعت محض سپاهیان از آنان.
  3. نارضایتی مردم از ظلم و ستم های عباسیان؛ به گونه ای که حتی در آغاز روی کار آمدن آل بویه «خزانه الرؤوس» (محلی که سرهای دریده در آن نگه داری می شد) از سرها انباشته شده بود که علاوه بر سر، دست و پاهای بریده و قطع شده هم نگهداری می شد.
  4. امداد های نجات بخش که در این باره داستان های زیادی نقل کرده اند؛ به عنوان نمونه نقل شده که وقتی علی بن بویه به شیراز آمد، یارانش بر او گرد آمدند و پول خواستند و چنان به وی فشار آوردند که نزدیک بود کارش مختل شود. علی دل مشغول و غمگین در حجره ای به پشت افتاده بود که دید ماری از یک گوشه سقف بیرون خزید و در گوشه ی دیگری فرو شد، از ترس آن که مبادا موقع خواب مار به او آسیبی رساند، به مأموران خود دستور داد تا مار را از سقف بیرون بیاورند، معلوم شد که سقف دو لایه است. پس از گشودن غرفه بالا چند صندوق پر از مال یافتند. علی آن اموال را میان لشکریان تقسیم کرد و از سقوط نجات یافت.
  5. عامل دیگر پیشرفت علی بن بویه سخاوت و بلند نظری او بود که همگان را تحت تأثیر خویش قرار می داد. [۷]
  6. آنچه نگارنده از زندگی برادران بویه ای دانسته است، این است که دست استمداد الاهی در کنار آنها بود؛ چرا که آنها لیاقت و شایستگی خویش را به اثبات رسانده بودند و خداوند آنها را در راه رسیدن به اهدافشان یاری رساند، تا شیعیان درد کشیده ی از حکومت جور عباسی را یاری کنند.

شعار های آل بویه

به قدرت رسیدن آل بویه در بغداد باعث تقویت تشیع گردید، با ورود معز الدوله به بغداد خلیفه عباسی ـ رئیس شیعیان بغداد به نام شافعی را بازداشت کرده بود ـ به خواری از مسند خلافت پائین آورده شد.

قبل از آل بویه، شعارهای شیعه علنی نبود و به ندرت اتفاق می افتاد که بتوانند آشکارا شعارهای خود را برپا کنند. از زمان تسلط آل بویه بر عراق و از میان بردن اختیارات خلیفه فعالیت ها و شعارهای شیعه، کم و بیش علنی شد.

تلاش های آل بویه در این زمینه نتایجی را به دنبال داشت که برخی از آنها عبارتند از:

  1. گفتن «اشهد ان علیاً ولی الله» و « حی علی خیر العمل» در اذان. [۸]
  2. گفتن شعر در مدح ائمه خصوصاً در واقعه کربلا و رسمیت آن از جانب آل بویه. [۹]
  3. رفتن به زیارت ائمه اطهار (ع) و حتی توجه به زوار و ساختن استراحتگاه برای زائران. [۱۰]
  4. عزاداری دسته جمعی برای امام حسین(ع) که سالهای سال انجام نشده بود. [۱۱]

خدمات اجتماعی آل بویه

آل بویه افزون بر زنده کردن برخی شعائر شیعی، خدمات اجتماعی ارزنده ای نیز برای جامعه اسلامی آن زمان انجام دادند. برخی از آنها عبارتند از:

خدمات امنیتی

عضد الدوله به عنوان امیر و سرداری توانمند به خوبی می دانست که اداره ی یک کشور اسلامی و ایجاد رفاه و آسایش کامل برای مردم، نیازمند برقراری امنیت است. بر این اساس هنگام ورود به بغداد متوجه شد که راهزنان امنیت راه­های منتهی به آن شهر را از بین برده اند. از این رو به لشکریان خود مأموریت داد تا دزدان آن مناطق را دستگیر کرده یا از بین بیرند. یکی دیگر از تدابیر امنیتی عضد الدوله گروگان گیری سران قبایل غارتگر بود. وی تنی چند از سران قبایل را روانه زندان می کرد و هر چند وقت یک بار، گروگان ها را با عده ای دیگر از آنها جایگزین می نمود.

عضدالدوله به منطور ایجاد امنیت خارجی و کنترل آمد و شد اتباع خارجی دستور داد تا نگهبانان مسافرانی که بدون گذرنامه رفت و آمد می کردند، را بازداشت کنند. در سایه چنین تدابیری امنیت نسبی در بغداد حکمفرا شد.

در سایه چنین تدابیری امنیت نسبی در بغداد حکمفرا شد.

خدمات عمرانی و رفاهی

برخی از خدمات عمرانی و رفاهی آل بویه به ویژه عضدالدوله عبارتند از:

الف. ساختن استراحت گاه و پاسگاه هایی میان راه ها به منظور آسایش مسافران و رهگذران.

ب. مقرر کردن کمک ماهیانه برای افراد بی بضاعت و تنگ دست؛ عضدالدوله در این باره بین مسلمان و غیر مسلمان فرق نمی گذاشت.

ج‌. ساختن بازارها و مساجد متعدد.

د‌. ساختن بیمارستان عضدی در بغداد. عضد الدوله در احداث این بیمارستان تلاش فراوانی کرد و تمام امکانات پزشکی و داروهای مورد نیاز آن بیمارستان را از شهرهای دیگر به بیمارستان بغداد منتقل کرد.

هـ .احداث بیمارستان اصفهان.

و‌. احداث ساختمانی به نام دار الشفاء یا دار المجانین (تیمارستان) در بغداد. [۱۲]

مدیریت تنش های مذهبی

عضد الدوله با مشاهده فتنه های مداوم میان شیعه و سنی کارهایی در جهت از بین رفتن این تنش ها انجام داد. برخی از آن اقدامات عبارتند از:

الف. جلوگیری از داستان سرایی و قصه گویی در مساجد و معابر عمومی.

ب. متوقف کردن موقت جشن عید غدیر که باعث حساسیت اهل سنت بود.

ج. بنیان گذاشتن سازمان اطلاعات و جاسوسی.

د. معین کردن پیک های خبر رسانی که می بایست اخبار بین شیراز و بغداد را هفت روزه منتقل می کردند. [۱۳]

پانویس

  1. . البته عده ای از مورخان این ادعا را رد نموده اند و آن را به عنوان ادعایی ساختگی رد می کنند (ر. ک تاریخ ایران در قرون نخستین اسلام. برتو(اشپولر)
  2. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعه. علی اصغر فقیهی ص88-85 و آل بویه، کلودکاهن ترجمه علی بحرانی پور نشریه رشد آموزش تاریخ ص 31
  3. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص 23
  4. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 91
  5. عمید از دوستان علی بن بویه بودر.ک.آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی ، ص 92
  6. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع ص46-23
  7. خلاصه ای از مطالب کتب: بحث های مشترک اسلام و ایران، نشریه درس هایی از مکتب اسلام . مقاله: به قدرت رسیدن آل بویه، ص 335 و آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 145
  8. تشیع در عهد آل بویه . نشریه درس­هایی از مکتب اسلام، ص24
  9. تشیع در عهد آل بویه . نشریه درس­هایی از مکتب اسلام، ص24
  10. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع 51
  11. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، 127
  12. آل بویه نخستین سلسله قدرتمند شیعی، 127
  13. آل بویه حامیان فرهنگ تشیع، ص 60