زارگیریه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۵۶ توسط Hadifazl (بحث | مشارکت‌ها) (جایگزینی متن - 'می گردد' به 'می‌گردد')

زارگیریه‏ طایفه‏ اى از شیعه هستند که در بندر عباس و اطراف آن سکنى دارند.

تاریخچه

اصالت زارگیریه به آفریقا و سواحل آن باز می‌گرددد و هنوز عده ‏اى از آنان به زبان سواحلى سخن مى ‏گویند.

آداب و رسوم

اعمال زارگیران به نوعی به جادوگری شباهت دارد.آن ها به شیخ خود «بابا» مى‏ گویند. بابا با چند تن از همراهان خود، ارواح خبیثه را با «زار» گرفتن از تن شخص مجنون خارج مى‏ کند. زارگیران گرد هم جمع می شوند و با نواختن دُهُلى به نام «لایبا» و زدن خیزران بر بدن شخص جن زده، شیطان یا جن یا روح خبیث را از تن او بیرون مى ‏کنند. حین انجام مراسم، شخص بابا از خود بیخود مى ‏شود و در ضمن این اعمال، گیاهان مخصوصى در کنار شخص جن‏ زده دود مى شود تا بوى آن به مشام وى برسد. ممکن است کسى که «زار» در تن او جاى گرفته، توسط آن روح به وى وحى شود و به غیب گویى بپردازد. گاهى زنى جادوگر متصدى بیرون آوردن «زار» از تن بیمار مى‏ شود. از جمله مراسم بیرون آوردن «زار»، قربانى کردن مرغ است.

پراکندگی جغرافیایی

زارگیران در بلاد آفریقا فراوان اند و البته در کشور عمان نیز حضور دارند و جمع کلمه زار در زبان ایشان «زران» است که در زبان سومالى این کلمه تبدیل به سار شده است.

آثار مربوطه

درباره این طایفه، کتابى به نام «اهل هوى» به زبان فارسى منتشر شده است. [۱] [۲]

پانویس

زعفرانیه‏ از فرق نجّاریه و پیروان شخصی به نام زعفرانی بودند.

شرح حال

بنا بر نقل برخی از منابع، زعفرانی ظاهرا از مردم ری بوده که در قرن سوم هجری قمری زندگی می کرد. وی معاصر حسین بن نجار بود. سمعانی در کتاب انساب نام وی را می آورد، اما فرقه ای را به او نسبت نمی‌دهد. [۳]

خصوصیات اخلاقی

زعفرانی بنده شهرت بود و میل داشت که در تمام دنیا مشهور شود به همین جهت شخصی را به مزدوری گرفت و به مکه فرستاد تا در موسم حج او را دشنام دهد و لعنت کند تا از این راه حواس حاجیان را به خود جلب کرده و به شهرت برسد. برخی از پیروان زعفرانیه خوردن انگور و کشمش را برای خود منع و حرام کردند و مى‏‌گفتند: چون زعفرانى انگور بسیار دوست مى ‏داشت، از این رو چیزى را که او خیلى دوست داشت بر خود روا نمى‏ داریم. م[۴]

اعتقادات

عبدالقاهر بغدادی در باره این شخص می گوید که وی همواره سخنان متناقضی بیان می کرد. می گفت که کلام خداى متعال غیر اوست و هر چیزى که غیر خداى متعال باشد مخلوق است. اما در موضعی دیگر می گفت که سگ شرف دارد بر کسی که بگوید سخن خدا مخلوق است. عزّ الدین ابن اثیر، در کتاب «اللباب فى تهذیب الانساب» آورده است که زعفرانى معتقد بود که قرآن «محدث» و کلام او غیر از اوست و هر چیزی که غیر از او باشد، «مخلوق» است. اما در نقلی دیگر مى‏‌گفت: هرکسی قائل به خلق قرآن باشد، کافر است و این دو سخن متناقض است.[۵] [۶] [۷] [۸]

پانویس

  1. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 209 با ویرایش و اصلاحات در عبارات.
  2. دائرة المعارف الاسلامیه، ج 10، ص 329- 331.
  3. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح عبارات
  4. شکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجای عبارات.
  5. مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، نشر آستان قدس رضوی، سال 1372 شمسی، چاپ دوم، ص 210 با ویرایش و اصلاح و جابجایی عبارات
  6. بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق، به اهتمام محمد زاهد بن حسن الکوثرى، قاهره، سال 1948 میلادی، ص 126- 127
  7. بغدادی ابو منصور بن طاهر، الملل و النحل، تحقیق دکتر نادر البیرنصرى، بیروت، سال 1970میلادی، ص 143
  8. حسنی رازی مرتضی، تبصرة العوام فى معرفة مقالات الانام، به اهتمام عباس اقبال آشتیانى، تهران، سال 1313هجری شمسی، ص 62