بریلویه

نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۲۲:۴۷ توسط Negahban (بحث | مشارکت‌ها)


معرفی بریلویه

بریلوی ها سنی حنفی هستند که از طریقت صوفی قادری پیروی می کنند. مؤسس این جریان، شخصی به نام احمد رضا خان بریلوی (1856-1921م) است. احمد رضا خان فعالیت خود را از اواخر قرن سیزدهم و اوائل قرن چهاردم در هندوستان (پاکستان فعلی) شروع کرد.[۱] بنابر نظر عزیز احمد، این سلسله فراگیرترین طریقه در شبه قاره هند درعصر جدید است.[۲]

وجه تسمیه

بریلی شهری در شمال هند در ایالت اوتارپرادش و در شرق دهلی، و زادگاه و مدفن احمد رضا خان بریلوی (1272ـ 1340ق) صاحب مکتب بریلویه است. گفتنی است که این شهر را «بانس بریلی»[71] گویند تا با شهر «رای بریلی» (Rae Bareilly) بخشی از شهر الله آباد و زادگاه سید احمد بریلوی (سید احمد عرفان، یا سید احمد شهید، یا احمد رای بریلوی، یا سید احمد بارلی) اشتباه نگردد؛[72] سید احمد بریلوی غیر از احمد رضا خان[73] بریلوی است.

از میان مهم ترین بزرگان سلسله قادریه در هند، می توان از محمد میر (957ـ1045ق) یاد کرد که به «میان میر» مشهور است و بسیار مورد توجه بریلویه است، و در واقع بریلویان پیرو اویند. میان میر وحدت وجودی است و سخت تحت تأثیر ابن عربی است، این طریقه قادریه نسبت به غیر مسلمانان با سعه صدر بیشتری برخورد می نمایند.[74] وی در بانس بریلی متولد شد. نزد پدر و سید احمد زینی دحلان شافعی در مکه، که بسیار مخالف وهابیت بود، درس خواند و طریقه خود را از سید آل رسول حسینی مارهروی (1296ق) اخذ کرد و بعد از اتمام دروس به تدریس و تألیف روی آورد. او شدیداً با وهابیان، دیوبندیه و ندویان مخالف بود و سریع دیگران را تکفیر می کرد، و به قول ندوی حدود صد رساله در ردّ و تکفیر آنان نوشت که نام یکی از آنها فتاوی الحرمین بر جف ندوة المین است که در ردّ ندوة العلماء نوشته شده است.[75] کتابی نیز در ردّ دیوبندیه به نام حسام الحرمین علی منحر اهل الکفر و المین نوشته و آنان را کافر دانسته است. همچنان که از نام کتاب ها پیدا است، او کتب خود را برای علمای مکه و مدینه فرستاده و از آن توثیقات و تأیید هایی برای مطالب خود به دست می آورد. وی کثیر التألیف است و بعضی تا پانصد، و برخی نیز تا هزار کتاب و رساله برای وی نام برده اند.

از مهم ترین کتب او الفتاوی الرضویة، مجموعه فتاوای وی است که در هشت جلد به چاپ رسیده است.[76] احمد رضا خان هم چنین با نوگرایی سر سید احمد خان مخالف بود و برخلاف شاه عبدالعزیز هند را دارالاسلام می دانست نه دارالحرب؛ لذا با اتحاد با هندوها برای مبارزه با انگلیس مخالف بود؛ عملی که از سوی علمای دیوبند و جمعیت علمای هند پیگیری می شد. از با انگلیسیان رفتاری خصومت آمیز داشت، ولی در هیچ دسته ای برای مبارزه با انگلیس، نه در حزب کنگره و نه در مسلم لیگ وارد نشد. عده ای نوشته اند که او تحت تأثیر عبدالحق محدث دهلوی بوده است. احمد رضا خان در سال 1340 ق از دنیا رفت. پیروان مدارس دینی زیادی در سراسر شبه قاره تأسیس کرده اند، و بنابر اظهار نظر بعضی فقط در پاکستان 124 مدرسه تا سال 1972 دائر نموده اند و سازمان هایی هم چون جمیعة العلمای پاکستان[77] و منهاج القرآن را در پاکستان ایجاد کرده اند. از سازمان های دیگر آنان، رضای مصطفی و انصار الاسلام است.[78]

بزرگان بریلویه

از بزرگان آنها می توان از نعیم الدین مراد آبادی (1300ـ 1367ق) نام برد که موسس مدرسه ای به نام الجامعة النعیمیة است که شاگردان این مدرسه به نعیمیون معروفند. او کتابی به نام اطیب البیان تألیف نموده که ردّی بر کتاب تقویة الایمان شاه اسماعیل دهلوی است. کتاب دیگر وی با نام الکلمة العلیا درباره علم غیب پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است. از دیگر بزرگان بریلویه أمجد علی (1367ق) است که بعد از شاگردی نزد بریلوی، کتب زیادی در تأیید وی نوشت، و کتاب فقهی بهار شریعت وی، کتاب درسی بریلویه است. دیدار علی (م1935م) یکی دیگر از بزرگان بریلویه است که به قول بعضی، شهر لاهور را از عقاید مسموم وهابیت و دیوبندیه حفظ کرد. از مفتیان بزرگ بریلویه احمد یار بدیوانی (1906ـ 1971م) است که مدرسه جامعة الغوثیة النعیمیة را تأسیس کرده و کتب زیادی در ردّ وهابیان و در تأیید بریلویه نوشته که از مهم ترین آنها کتاب جاء الحق است.[79]

عقاید بریلویه

1ـ وحدت وجود

احمد رضا بریلوی با تأثیر پذیری از تفکر قادریه هند در این زمینه می نویسد: در مرتبه وجود غیر از ذات حق وجودی نیست و تمام خلائق عکس و سایه آن وجودند.[80]

2ـ صفات الهی

در باب صفات خداوند و رابطه آنها با ذات، براساس فکر ماتریدی مشی می نماید. کتاب المعتقد المنتقد که تعلیقات احمد رضا خان بریلوی را در حاشیه خود دارد، در این زمینه می نویسد: «ما بر خلاف نجدیون (وهابیت) قائلیم که خداوند متصف به تمام صفات کمال است و امکان اتصاف عجز و کذب بر خدا محال است، و او حیّ، قادر و عالم و... است. [81] و بزرگان صوفیه قائل به عینیت معانی صفات با ذات اند،[82] ولی این منافاتی با این ندارد که علمای اهل سنت گفته اند که صفت عین ذات نیست؛ چرا که منظور آنها این است که مفهوم صفات غیر از مفهوم ذات است.[83] اعتقاد به قضا و قدر الهی از شعب ایمان است.[84] در مسئله حسن و قبح مثل ماتریدیه قائل به حسن و قبح عقلی، و با اشاعره در این زمینه مخالفند.»[85]

3ـ مقام پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)

بریلویه با رویکردی صوفیانه مقام پیامبر را بسیار بلند می دانند و قائل اند نور پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) قبل از تمام خلائق خلق شده و او علم غیب به تمام چیز ها در تمام مکان ها دارد و عملش علم ماکان و مایکون است. آنها پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را تنها موجود مرتبه ایجاد می دانند که تمام خلائق عکس و سایه آن اند و ملائکه شررهای نور اویند. پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) مظهر صفات الهی و محیی ارواح است، و از او، جن و انس و عرش و کرسی به وجود آمده است. حق تصرف در کون را دارد و همه عالم به خاطر وجود او به وجود آمده است.[86] استغاثه و استعانت از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و بلکه تمام اولیای الهی جایز است؛ چرا که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دافع بلاء، و معطی عطاء است، و عبدالقادر گیلانی غوئی است که با استغاثه به آن مشکلات انسان حل می شود.[87]

بنابر نظر بریلویه مردگان در قبر زنده اند و کلام ما را می شنوند، و بنای قبور و نذر برای آنها، طواف حول آنها و بزرگداشت ها و اعیاد جایز است، و هیچ یک از اینها حرام و بدعت نیست.[88] احمد رضا خان بریلوی تعزیه شیعیان، سجده تحیت بر مرشد، و غناء به مزامیر را حرام می داند، و رساله ای در این باره به نام الزبده الزکیة لتحریم سجود التحیة تألیف کرده است.[89] بریلوی نیز معتقد بود که در هر زمان چهل نفر از ابدال و اولیای الهی در روی زمین زندگی می کنند تا به وسیله آنان برکات نازل و بلا ها دفع شود.[90] وی ائمه شیعه از حضرت امیر تا امام حسن عسکری (علیهم السلام) را غوث های عالم می داند و برای اولیای الهی کرامات و تصرفات در کون قائل است. در نزد بریلویان اجتهاد جایز نیست، و بریلوی در این زمینه می نویسد: «کسانی که خود را اهل حدیث می دانند و خیال می کنند فقط باید به حدیث عمل کنند، اینان خوب را از بد تشخیص نمی دهند و هنوز دست چپ و راست خود را نمی شناسند، چگونه می توانند اجتهاد کنند، فهم حدیث جز از راه فهم فقهای بزرگ جایز نیست»[91] به خاطر رویکرد حدیثی دیوبندیه، بعضی احمد رضا خان را ناجی فقه حنفی درهند می دانند.[92] بریلویه نسبت به شیعیان بهتر از دیوبندیه برخورد نکرده، چنان که احمد رضا خان بریلوی در این زمینه می نویسد: «رافضی اگر علی را برتر از شیخین می داند بدعت گذار است، و اگر امامتشان را انکار می کند فقها آنان راکافر، و متکلمان آنان را بدعت گذار می دانند، و ما نیز نظر متکلمان را پذیرفته و آن را به احتیاط نزدیک تر می دانیم؛ ولی اگر قائل به بداء یا تحریف قرآن اند، یا ائمه را از تمام انبیاء افضل می دانند، آنان یقیناً کافرند.»[93] در نزد بریلویه هم چون دیوبندیه، صحابه احترام خاصی دارند و آنان حتی نسبت به معاویه حساس اند.

رابطه وهابیت با بریلویه

وهابیت عربستان مثل بقیه فرق و مذاهب در درون خود معتقدان افراطی و غیر افراطی دارد. دولت عربستان همانند دیگر جهان به گرایش های همفکر و یا نزدیک به خود کمک های معنوی و مادی زیادی می کند و در کل به جریان اهل حدیث اهل سنت رونق می بخشد. در عین حال عده ای از علمای وهابی عربستان به همه فرق دیگر نگاه بدعت گذار و شرک آلود می نمایند. آنان به خاطر مخالفت شدید رهبران بزرگ آنها هم چون ابن تیمیه، ابن قیّم و محمد بن عبدالوهاب با تصوف، کتاب ها و جزوات بسیاری در این باره نوشته اند، و سازمان تبلیغات اسلامی عربستان (وزارة الشئون الاسلامیة و الدعوة و الارشاد) هر ساله جزوات بسیاری در بین حجاج بیت الله الحرام پخش می نماید و از عده ای تمجید و تعریف، و عده ای را نیز تخطئه می نماید. دیوبندیان ـ مخصوصاً گرایش اهل حدیث آنان ـ از نظر فکری بالأخص در این اواخر به آنان نزدیک شده اند، ولی در عین حال به خاطر بعضی اختلافات عقیدتی از طرف وهابیت کتبی در ردّ دیوبندیان نوشته شده و می شود. از جمله این کتاب ها می تواند به کتاب السراج المنیر فی تنبیه جماعة التبلیغ علی أخطائهم نام برد که نویسنده آن، دکتر محمد تقی الدین هلالی، به اشتباهات عقیدتی سازمان تبلیغی جماعت هند پرداخته و مباحث تصوفی که هنوز در بین آنان رایج است ـ هم چون ذکر و توجه به مرشد و... ـ را از خطاهای آنان بیان کرده است. کتاب دیگر القول البلیغ فی التحذیر من جماعة التبلیغ از نویسنده پر کار وهابی، شیخ حمود بن عبدالله تویجری است که شدیداً در کتاب خود به بزرگان دیوبندیه هم چون شیخ رشید احمد گنگوهی، شیخ امداد الله مکی و. .. اعتراض نموده و اعمال صوفیانه آنها را زیر سوال برده است. هم چنین نویسنده کتاب الدیوبندیة، تعریف ها و عقائدها از شیخ محمد زکریا کاندهلوی رهبر معنوی اهل حدیث هندوستان و شاگرد دیوبندیه، به عنوان کسی که روایات موضوعه و ضعیف را قبول دارد و در کتاب هایش اوهام و خرافات را نقل می کند، یاد می نماید. کتاب دیگری که تخصصاً در این موضوع نوشته شده و از نظر اطلاعات در این زمینه کتاب خوبی است، دعوة الامام محمد بن عبدالوهاب فی القارة الهندیة بین مؤیدیها و معاندیها نوشته ابوالمکرم بن عبدالجلیل سلفی است که در آن از شیخ محمد انور شاه کشمیری و شیخ حسین احمد مدنی به عنوان دو مدرس بزرگ دیوبندیه و مخالف سر سخت محمد بن عبدالوهاب یاد می نماید.

وقتی وهابیت نسبت به اهل حدیث فرق دیگر این گونه رفتار می کنند، مخالفت سرسختانه تری با بریلویه دارند و آنان را بخاطر قول به وحدت وجود، توجه به مرشد، افضلیت پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به نحوی که تصرف در کَون دارد، اعتقاد به تصرف مرشد در کَون غوث بودن ائمه شیعه و عبدالقادر گیلانی و هم چنین به خاطر احترام به قبور وجایز دانستن زیارت قبور و نذر برای آنها، مشرک و بدعت گذار می دانند، که کتاب البریلویة، تاریخ و عقاید از احسان الهی ظهیر نشانه این مخالفت است.

می توان گفت که اگر چه وهابیت با هر دو فرقه دیوبندیه و بریلویه مخالف است، ولی مخالفتش با بریلویه به خاطر گرایش شدید آنها به تصوف است و آنان را مشرک می داند، در حالی که با دیوبندیه به خاطر تمایل به تصوف مخالف است، ولی آنان را مشرک نمی داند.

خاتمه

درپایان می توان این گونه نتیجه گرفت که دیوبندیه مکتبی است که از مکاتب دیگر هم چون اشعریه تأثیراتی پذیرفته و تحت تأثیر کلّی تصوف است، ولی رویکرد اصلی آن حنفی گری است. در قدما ی آنها گرایش به تصوف بیشتر بوده و گرایش امروزین آنها حدیث است؛ اگرچه هنوز می توان در بین آنها کسانی را که به تصوف تمایل بیشتری دارند یافت. هم چنین به خاطر اینکه از قدیم به وسیله انگلیسی ها به حرکت سید احمد بریلوی لقب وهابیت داده اند، در مورد ادامه دهندگان راه آنها ـ هم چون دیوبندیه ـ نیز لقب وهابیت داده اند در مورد ادامه دهندگان راه آنها ـ هم چون دیوبندیه ـ نیز لقب وهابیت به کار رفته است، اما آن وهابیت مطرح در کشور ما نیست، و دیوبندیه لفظ وهابیت را دقیقاً مثل ما بر پیروان محمد بن عبدالوهاب اطلاق می نمایند و رابطه آنها با وهابیت به خاطر گرایش دیوبندیه به تصوف و حنفی گری رابطه صدرصد حسنه نیست، ولی از آنجا که در سال های اخیر رویکرد حدیثی آنها بیشتر شده، به وهابیت نزدیک شده اند، ولی به نظر می رسد که به خاطر دو رویکرد اصحاب حدیثی و حنبلی وهابیت، و اصحاب رأیی و حنفی گری دیوبندیه هیچ گاه این دو گروه با هم متحد نشوند. البته رابطه دیوبندیه و تبلیغی جماعت با سپاه صحابه و مدرسه حقانی پاکستان، که از دل آن رهبران طالبان بیرون آمدند، خود احتیاج به تحقیق دیگر دارد که در حال حاضر در توان این نویسنده و در این مقاله نمی گنجد.

اما بریلویه فرقه ای صوفی از سلسله قادریه است که درگیر شدن بزرگان آنها وهابیت و دیوبندیه باعث شده که طرف مقابل نیز به نقد آنها بپردازد. از نکات قابل ذکر اینکه هر دو فرقه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) دیدگاه بسیار محترمانه ولی نسبت به شیعیان روش خصمانه ای دارند.