سید محمدباقر صدر
سید محمدباقر صدر (متولد ۱۰ اسفند ۱۳۱۳ _ شهید شده در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹) مجتهد فقیه و اصولی، فیلسوف و مرجع تقلید [۱] مبتکر و نظریهپرداز جهان تشیع و از طلایهداران وحدت اسلامی بود. از او گاه به لقب شهید خامس و سید ذبیحالقفا نیز یاد میشود.
سید محمدباقر صدر | |
---|---|
نامهای دیگر | شهید صدر، آیتالله صدر، استاد محمدباقر صدر |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1313 ش، ۱۹۳۵ م، ۱۳۵۳ ق |
روز تولد | 10 اسفند |
محل تولد | عراق، کاظمین |
سال درگذشت | 1359 ش، ۱۹۸۱ م، ۱۴۰۱ ق |
روز درگذشت | 19 فروردین |
دین | اسلام، شیعه |
استادان |
|
آثار |
|
ولادت
سید محمدباقر صدر در پنجم ذی قعده 1353 قمری در شهر کاظمین چشم به جهان گشود. پدرش سید حیدر از مراجع عظام تقلید بود که سلسله تبار این خاندان به امام موسی بن جعفر (علیهالسلام) متصل است و از ویژگیهای افراد این خانواده آن است که همگی در زمره مجتهدان و عالمان زمان خود بودهاند و این ویژگی کمتر در افراد یک خاندان دیده میشود. [۲]
بعد از درگذشت پدر دانشمندش، زیر نظر مادر پاکدامن و برادر خویش سید اسماعیل صدر پرورش یافت. از آغاز کودکی نشانههای نبوغ و تیزهوشی در وی آشکار بود. وی دروس ابتدایی خود را در مدرسه «منتدیالنشر» در کاظمین فراگرفت و به گفته دوست صمیمی او مرحوم محمدعلی خلیلی که با هم در یک مدرسه تحصیل میکردند، تیزهوشی و اخلاق پسندیده او موجب میشد که همهٔ دانشآموزان مدرسه از کوچک و بزرگ به وی توجه کنند و دائما رفتار او را زیر نظر داشته باشند. همچنان که آموزگاران نیز او را مورد احترام و تقدیر قرار میدادند. در مدرسه همه میدانستند که او دارای هوشی فوقالعاده است و در دروس مدرسه به مراتب از همسالان خود جلوتر است. به همین دلیل آموزگاران مدرسه همیشه او را به عنوان بهترین نمونه دانشآموز کوشا و مؤدّب به دیگران معرفی میکردند. [۳]
یکی از عواملی که زمینهساز شناسایی بیشتر او نزد مردم شد و آوازهٔ او را از چهار دیوار مدرسه فراتر برد، ایراد سخنرانیها و خواندن اشعاری بود که وی در مراسم عزاداری سرور شهیدان امام حسین (علیهالسلام) قرائت میکرد. شهید صدر در همان دوران ابتدایی بر فراز منبری که در صحن کاظمی قرار داشت، میرفت و ایراد خطبه میکرد. بیان آهنگین و گفتار روان او که بدون کمترین درنگ، کلمات را ادا میکرد، همه را غرق در شگفتی میساخت و شگفتتر آنکه او این مطالب را در فاصله بین مدرسه تا صحن شریف کاظمی حفظ میکرد.
شهید صدر از نظر فکری و فهم مطالب چنان از هم کلاسیهای خود جلوتر بود که برخی از مطالبی را که او برای دوستان خود در زنگ تفریح مدرسه، بیان میکرد برای آنها تازگی داشت. وی با مطالعه کتابهای غیردرسی مانند کتابهای فلسفی و مباحث نوین آن روز، سخنانی بر زبان جاری میساخت که دوستان او برای نخستین بار واژههایی نظیر مارکسیزم، امپریالیسم و دیالکتیک را میشنیدند و با شخصیتهایی چون ویکتور هوگو و گوته آشنا میشدند. شهید صدر در ایام ابتدایی چنان با هیبت و بزرگوار بود که یکی از معلمانش به نام «أبو براء» درباره او میگوید: «هرگاه با معلمانش سخن میگفت سر را به زیر میانداخت و دیدگانش را فرو میفکند. من او را از یک سو به عنوان کودکی پاک و بیگناه دوست میداشتم، و از سوی دیگر به عنوان مردی بزرگ به وی مینگریستم و او را احترام میکردم چرا که آکنده از دانش و معرفت بود تا بدان جا که روزی به وی گفتم: من در انتظار فرا رسیدن روزی هستم که از چشمهٔ دانش و آگاهی تو سیراب شوم و در پرتو اندیشهها و نظریات شما راه بیابم. اما او در نهایت ادب و احترام و همراه با شرمزدگی پاسخ داد: استاد! مرا ببخشید من پیوسته شاگرد شما و شاگرد هر کسی که در این مدرسه به من درس آموخته است، بودهام».
شهید صدر در حوزهٔ نجف اشرف
شهید صدر پس از پایان دورهٔ ابتدایی در شهر کاظمین، با وجود فشارهایی که از سوی آشنایان خود تحمل میکرد، دروس دولتی را رها کرد و بنا به سفارش مادرش عازم حوزهٔ علمیهٔ نجف شد و به تحصیل علوم دینی پرداخت. وی در سال 1365 ق در محضر دو نفر از بزرگترین شخصیتهای علمی حوزهٔ نجف اشرف، یعنی مرحوم شیخ محمدرضا آل یاسین و مرحوم سید ابوالقاسم خوئی شاگردی نمود. در سن یازده سالگی منطق را فراگرفت و رسالهای در همین موضوع نگاشت. موضوع رساله او بررسی اعتراضاتی بود که به برخی از کتابهای منطقی وارد شده است. در اوایل دوازده سالگی کتاب معالم الاصول را نزد برادر خود مرحوم سید اسماعیل صدر آموخت. از تیزهوشی او همین بس که بر صاحب معالم ایراداتی را وارد کرد که مرحوم آخوند خراسانی در کفایه به آنها اشاره کرده است. همزمان با شرکت او در درس مرحوم آل یاسین، شماری از دانشمندان و استادان مانند: شیخ صدرا بادکوبی، شیخ عباس رمیثی، شیخ طاهر آل راضی، سید عبدالکریم علیخان، که نقش استادی شهید صدر را بر عهده داشتند، نیز در این درس حاضر بودند.
برادر وی مرحوم سید اسماعیل صدر درباره ایشان چنین گفته است: «برادر ارجمند ما همه مدارج علمی را پیش از رسیدن به سنّ بلوغ پیموده است». . در سال 1370 که شیخ مرتضی آل یاسین به لقای حق شتافت، وی تعلیقهای بر رسالهٔ عملیهٔ وی که «بلغة الراغبین» نام داشت، نگاشت و در همان ایام، حواشی شیخ عباس رمیثی بر این رساله را نیز تنظیم میکرد که شیخ عباس به او گفت: «تقلید بر شما حرام است»، کنایه از اینکه شما مجتهد مسلّم هستید. شهید صدر تحصیلات اصولی خود را در سال 1378 ق و دروس فقه را در سال 1379ق به پایان رساند. به این ترتیب دوران تحصیل او از آغاز تا پایان حدود هفده یا هجده سال شد. این مدت اگرچه کوتاه بود اما در واقع بسیار دامنهدار و گسترده بود، زیرا او در شبانهروز شانزده ساعت مطالعه میکرد و در همه حالات جز به مسائل علمی فکر نمیکرد. وی به طور رسمی از روز سهشنبه دوازدهم جمادی الثانی سال 1378 ق تدریس خارج اصول را آغاز کرد و این دورهٔ درسی تا سال 1391 ق ادامه یافت. همچنین شهید صدر تدریس خارج فقه را به روش عروة الوثقی در سال 1381 ق آغاز کرد که مدتها ادامه داشت.
شاگردان شهید صدر شهید صدر
در مدت حیات علمی خود شاگردان ارزندهای تربیت نمود که برخی از آنها تا مرحله اجتهاد نزد استاد شهید حضور داشتند. در واقع استاد شهید دو نسل از دانشمندان برجسته را پرورش داد. نسل اول شماری از دانشپژوهان تیزهوش بودند که از ابتدا در حلقهٔ درسی وی حضور یافتند. نسل دوم را نیز گزیدهای از دانشپژوهان هوشمند و اهل نظر تشکیل میدادند که در اواخر دورهٔ اول خارج اصول به حلقه درس استاد پیوستند و تا آخر دورهٔ دوم خارج اصول ادامه دادند. گذشته از این دو گروه برجسته، گروهی دیگر از طلاب نیز از چشمهسار جوشان دانش فراوان استاد بهرهها برده و نکتهها آموختند؛ اما مهمتر از همه باید به نخبگانی از دانشپژوهان دو دوره درسی استاد اشاره کرد که پیوند عاطفی ایشان با شهید گرانقدر به حدّی غیرقابل وصف رسیده بود. در میان این دسته از شاگردان او میتوان به کسانی چون: شهید سید محمدباقر حکیم، سید نورالدین اشکوری، سید محمود هاشمی، شیخ محمدرضا نعمانی، سید کاظم حسینی حائری، سید عبدالغنی اردبیلی، سید عبدالعزیز حکیم، شهید سید عزالدین قبانچی، سید حسین صدر، سید محمد صدر، سید صدرالدین قبانچی، شیخ غلامرضا عرفانیان، شیخ محمدباقر ایروانی و بسیاری دیگر اشاره کرد. در آن ایام که در نتیجه سرکشی و جنایات حزب کافر بعث شرایط سختی حکمفرما بود، شاگردان استاد، دوران مشقتباری را سپری میکردند. گاهی برخی از ایشان در خانه استاد ـ که در بازار عماره نزدیک مدرسه صغیر آیتالله بروجردی واقع بودـ به حضور آن تندیس دانش و پارسایی شرفیاب میشدند و به سخنان گهربار ایشان گوش فرا میدادند.
جایگاه علمی شهید صدر
ویژگیهای علمی شهید صدر تنها به دانش فقه و اصول محدود نمیشود، بلکه دیدگاههای فکری او در عرصههای منطق، فلسفه، اقتصاد، اخلاق، تفسیر و تاریخ نیز قابل ملاحظه است و او در هر یک از این موضوعات تألیفات ارزشمندی دارد. نوآوریها و سخنان تازه او در موضوعات بالا به هیچ وجه قابل انکار نیست. استاد شهید در کتاب «المعالم الجدیدة للاصول» سیر شکوفایی علم اصول را در سه مرحله دستهبندی کرده است که در اینجا مجال بازگویی آنها نیست؛ اما مباحث تازهای که شهید صدر مطرح کرد، در واقع مرحله چهارمی را به وجود آورد که بعد از مراحل مقدماتی، مرحله ثمردهی علمی، و مرحله رشد و کمال علمی، وارد دورهٔ رشد نهایی اصول گردید که در این مقاطع، بحثهای ارزندهٔ او، همچون گوهری تابناک بر تارک دانش اصول درخشید. بحثهای شهید صدر در باب سیرهٔ عقلائیه و سیرهٔ متشرعه و راههای کشف آن و قواعد حاکم بر آن، از این نمونه است و یا به عنوان مثال، مباحثی که وی در مسئلهٔ حجیت قطع و مسئلهٔ «مولویت مولا و حدود آن» انجام داد از نمونههای دیگر نوآوری و ابتکارات شهید صدر میباشد.
همچنین، نوآوریها و ابتکارات این شهید در دانش فقه کمتر از نوآوریهای وی در علم اصول نیست. از مجموعه بحثهای فقهی ایشان، چهار جلد کتاب با نام «بحوث فی شرح العروة الوثقی» به زیور طبع آراسته شده است. در این کتابها پژوهشهای ارزندهای به چشم میخورد که هیچ دانشمندی پیش از وی آنها را مطرح نکرده است. آنچه شهید صدر در نظر داشت این بود که در دانش فقه از چند جهت دگرگونی پدید آورد که نسبت به برخی از این آرمانها در حدی که تدریس نمود یا کتابی نوشت، توفیق یافت. سعی او بر این بود که در استنباط احکام، ویژگیهای فردی و نگرشهای محدود را به ویژگیهای اجتماعی و نگرشهای جهانی تبدیل کند. برای مثال، او میخواست اخبار مربوط به تقیه و جهاد را با دیدگاههای اجتماعی و همگانی مورد استنباط قرار دهد و یا مثلاً دلایل مربوط به حرمت ربا را با توجه به مصالح اجتماعی و نگرش عمومی مورد تحلیل قرار دهد.
در واقع او تلاش مینمود دامنهٔ مباحث فقهی به صورتی سازگار و هماهنگ با نیازهای روز و با روشی کارآمد، استوار گردد تا نشان دهد که فقه میتواند همهٔ ابعاد زندگی را زیر پوشش خود بگیرد و همگام با تمام شرایط فردی و اجتماعی پیش رود. شهید صدر با نگارش رسالهٔ عملیهٔ خود به نام «الفتاوی الواضحة» که به صورتی نوین و متفاوت از رسالههای مراجع دیگر، تدوین یافته تا اندازهای به این هدف نزدیک شد. وی همچنین با نگارش کتابهای «فلسفتنا» و «اقتصادنا»، مکاتب فلسفی مادّی و اقتصادی مارکسیزم و کاپیتالیسم را نقد نموده و در این راستا از روشی نو و دلایلی استوار بهره جسته است؛ چنان که در زمینههای منطق، تاریخ، تفسیر و مانند اینها گامهای مؤثری برداشته و تألیفات ارزشمندی ارائه کرده است که در اینجا فرصت معرفی آنها نیست.
آثار و تألیفات شهید صدر
آثار علمی متعددی از خود بر جای گذاشته که در موضوعات مختلف به رشته تحریر درآمده است. قلم او در موضوعات متنوع علمی حکایت از بینش وسیع او در عرصههای اجتماعی، دینی، سیاسی، اقتصادی و فلسفی دارد. وی در تمام این عرصهها کتابهای ارزشمندی نگاشته که از جمله میتوان به موارد زیر اشاره نمود: 67ـ اقتصادنا؛ 68ـ الاسس المنطقیه للاستقراء؛ (این کتاب، علاوه بر چاپهای متعدد، به زبان فارسی نیز برگردانده شده است. نام فارسی آن «مبانی منطقی استقراء» میباشد که توسط سید احمد فهری ترجمه شده است). 69ـ الاسلام یقود الحیاة؛ شش جزوه از این مجموعه در سال 1399 قمری به مناسبت پیروزی انقلاب اسلامی در ایران چاپ گردید که عبارتند از: الف ـ لمحة فقهیة تمهیدیّة عن مشروع دستور الجمهوریة الاسلامیة فی ایران؛ ب ـ صورة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ ج ـ خطوط تفصیلیة عن اقتصاد المجتمع الاسلامی؛ د ـ خلافة الانسان و شهادة الانبیاء؛ ه ـ منابع القدرة فی الدولة الاسلامیة؛ و ـ الاسس العامة للبنک فی المجتمع الاسلامی. 70ـ البنک اللاربوی فی الاسلام؛ این کتاب به صورت مقالات مستمر توسط آقای گلسرخی کاشانی ترجمه و در ماهنامه مکتب اسلام چاپ شده است).
71ـ بحوث فی شرح العروة الوثقی؛ 72ـ بحوث حول المهدی(عج)؛ (این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. در ابتدا به عنوان مقدمهای بر کتاب «تاریخ الغیبة الصغری» سید محمد صدر، نوشته شد؛ اما بعد به صورت کتاب مستقل به چاپ رسید و ترجمه آن با نام «امام مهدی (عج) حماسهای از نور» منتشر شده است). 73ـ بحث حول الولایة؛ (این کتاب با نام «تشیع مولود طبیعی اسلام» توسط آقای علی حجتی کرمانی به زبان فارسی برگردانده شده است. همچنین ترجمه دیگری از این کتاب به قلم آقای آیت اللّهی منتشر گردیده است). 74ـ بلغة الراغبین؛ (تعلیقه بر رسالهٔ عملیهٔ مرحوم آیتاللّهالعظمی شیخ محمد رضا آل یاسین). 75ـ دروس فی علم الاصول؛ (این کتاب در سه مرحله به نام «حلقات» نگاشته شد که حلقهٔ سوم آن دارای دو بخش میباشد). 76ـ فدک فی التاریخ؛ (یکی از مهمترین حوادث تاریخی صدر اسلام پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در این کتاب مطرح شده و چگونگی شکلگیری نظام سیاسی و اجتماعی اسلام را بررسی نموده است. این کتاب بارها چاپ شده و به زبان فارسی نیز ترجمه گردیده است). 77ـ فلسفتنا؛ (این کتاب بارها در ایران و بیروت چاپ شده و مجموعهای از مباحث فلسفی اسلامی به صورت تطبیقی و مقایسهای با مکاتب جدید مادی به ویژه مارکسیزم میباشد). 78ـ غایة الفکر فی علم الاصول؛ (از این کتاب فقط جزء نخست آن در سال 1374 شمسی چاپ شد). 79ـ المعالم الجدیدة للاصول؛ (این کتاب، بارها به چاپ رسیده است که نخستین بار آن در سال 1385ق توسط دانشکدهٔ اصول دین در عراق بوده است). 80ـ المدرسة الاسلامیة؛ (دو بخش از این کتاب چاپ شده است: بخش اول، الانسان المعاصر و المشکلة الاجتماعیة. بخش دوم، ماذا تعرف عن الاقتصاد الاسلامی). 81ـ منهاج الصالحین؛ (تعلیقهای بر رسالهٔ عملیهٔ آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم میباشد). 82ـ موجز أحکام الحج.
حرکتهای اجتماعی - سیاسی شهید صدر
تأسیس جماعة العلما و نقش شهید صدر تأسیس این مؤسسه یک حرکت ارزشمند اسلامی بود که توسط گروهی اندک از دانشمندان بزرگ نجف اشرف در زمان عبدالکریم قاسم آغاز گردید. استاد شهید در هنگام پایهگذاری این حرکت، سنین جوانی را پشت سر میگذارد و از اعضای حرکت «جماعة العلما» به شمار نمیآمد. اما به رغم این عدم وابستگی، نسبت به این اقدام پر برکت اسلامی دلسوزی مینمود و در تحریک و راهنمایی این حرکت، نقش کلیدی ایفا میکرد. مرحوم شهید سیدمحمدباقر حکیم دراینباره میگوید: «به حق باید گفت که نقش اساسی در تشکیل این گروه بر دوش شخصیت علمی و خردمندانه شهید صدر و نیز تلاشهای مرجعیت دینی آن زمان، مرحوم سید محسن حکیم بود. درست است که استاد شهید سید محمدباقر صدر به دلیل کمی سن به عنوان یکی از اعضای رسمی «جماعة العلما» فعالیت نمیکرد، اما نقش بسزای او را در راهاندازی این گروه و جهت دادن به آن، هرگز نمیتوان انکار کرد». به دنبال این حرکت، علمای بزرگ نجف توانستند برنامههای درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیهها، کنفرانسهای عمومی، پیوند با برخی سازمانها و اتحادیههای جوان و انتشار مجله «الأضواء الاسلامیة» صورت میگرفت.
نشریه الاضواء زیر نظر هیئتی چاپ میشد که اعضای آن را دانشمندان جوان حوزه علمیه تشکیل میدادند و پیوندی قوی با شهید صدر داشتند. بعد از گذشت کمتر از یک سال، «جماعة العلما» توفیق یافت به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و بنا بر آن گذاشته شد که مجله «الاضواء الاسلامیه» از یک سو به عنوان ارگان رسمی این گروه و از سوی دیگر، به منظور استمراربخشی به راهی که آغاز شده بود، منتشر گردد. بدیهی است با انتشار این مجله و ارایه دیدگاههای فکری و سیاسی اسلام و عرضه مبانی و روشهای اسلامی در راه پیشبرد اجتماع و تدوین برنامههای گسترده به ویژه با مطالبی که در سرمقاله با عنوان «رسالتنا» توسط شهید صدر و با اسم جماعة العلما منتشر میشد، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر میانگیخت و غیرت دینی را در آنان تقویت مینمود. تأسیس حزب الدعوة الاسلامیة استاد شهید در آغاز جوانی، حزبی را به نام «حزب الدعوة الاسلامیة» پایهگذاری کرد. این اقدام در ظرف زمانی خود، با توجه به سطح فکر سیاسی موجود آن روز در حوزهٔ علمیهٔ نجف، از شعور عمیق سیاسی وی حکایت میکرد و حرکتی آگاهانه به شمار میآمد. در روزگاری که بسیاری از دینداران هرگونه انتساب به یک حزب اسلامی را نشانه انحراف از اسلام اصیل و همگامی با استکبار میدانستند، پیشگامی او در برافراشتن بنیان یک حزب اسلامی، به راستی بازگوکننده بینش عمیق او بود.
جریان تأسیس این حزب در سال 1377 ق اتفاق افتاد و روند رشد و کمال آن در چهار مقطع قرار داده شد: الف ـ مقطع ایجاد و تأسیس حزب و دگرگونی فکر امت؛ ب ـ مقطع اقدامات سیاسی؛ ج ـ مقطع دستیابی به قدرت؛ د ـ مقطع رسیدگی به مصالح امت اسلام. شهید صدر در جلسات هفتگی خود به بررسی و تحلیل این مقاطع میپرداخت. اما با آنکه خود در تأسیس حزب پیشگام بود بعد از حدود پنج سال این تشکل اسلامی را ترک کرد؛ زیرا برخی بدخواهان نسبت به این عمل او نزد مرحوم آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم زبان به اعتراض گشودند. از جمله این افراد، حسین صافی بود که فردی روحانی نما و در واقع از طرفداران حزب بعث عراق به شمار میآمد. وی نزد آیتالله حکیم اظهار داشت: «سید محمدباقر صدر و شماری از افراد او اقدام به تأسیس حزبی به نام حزب الدعوة الاسلامیة کردهاند. اینان با کار خود موجب ویرانی حوزهٔ علمیهٔ خواهند شد». آیتاللهالعظمی حکیم او را از پیش خود راند و سپس یکی از فرزندان خود را نزد سید صدر فرستاد و به او پیغام داد که: «شأن شما پاسداری از همهٔ حرکتهای اسلامی است، اما وابستگی به یک حزب خاص سزاوار نیست. شما باید همهٔ ابعاد مسائل اسلامی را مورد نظر داشته باشید.»
شهید صدر پاسخ داد که من دراینباره خواهم اندیشید، اما بعد از مدتی از حزب مذکور کنار کشید. وی پس از رحلت آیتاللهالعظمی حکیم، به تدریج عهدهدار امر مرجعیت شد و در این زمان بود که نظریه «لزوم جدایی دستگاه مرجعیت صالحه از تشکیلات حزبی» را مطرح ساخت. او معتقد بود نظام مرجعیت عهدهدار رهبری صحیح امت اسلامی است نه یک حزب سیاسی و اگرچه وجود یک حزب اسلامی ضرورت دارد تا بازوی مرجعیت بوده و زیر نظر آن حرکت کند، اما در هم آمیختن و یکی کردن دو عنوان «سازمان سیاسی اسلامی» و «نظام مرجعیت» سبب خلط کارها شده و به تداخل حوزهٔ فعالیت این دو پایگاه مستقل میانجامد.
مرجعیت شایسته و مرجعیت نظام یافته یکی از برنامههای ارزشمند شهید صدر در طول ده سال پایانی عمر کوتاه و پر برکت خود، برگزاری جلسات هفتگی در منزلش بود. استاد در این جلسات، شاگردان برجسته و شناخته شده خود را گرد هم میآورد و با آنان در زمینههای مختلف اجتماعی و رویدادهای سیاسی گفتوگو میکرد و بسیاری از گرفتاریهای مسلمانان در جوامع شیعی و سنی را برای آنها بازگو مینمود. هر کس که در این مجالس حضور مییافت به روشنی میدید که استاد تا چه اندازه به نیازهای مسلمانان در سراسر کشورهای اسلامی و غیراسلامی توجه داشت، به طور جدی پیرامون آنچه به سود اسلام و مسلمانان است میاندیشید، در راه استوارتر شدن پایههای حوزههای علمیه و مراکز و اجتماعات گسترده عالمان دینی در همهٔ شهرها میکوشید، مبارزان در برابر کفر و طاغوت را در سراسر بلاد اسلامی راهنمایی میکرد و بالاخره مسلمانان را به حیات دوباره و فعال فرا میخواند. در این جلسات، شهید صدر با الهام از مبارزات امام خمینی رحمهالله و انقلاب اسلامی ایران نظریه «مرجعیت شایسته» و «مرجعیت نظام یافته» را مطرح ساخت و معتقد بود مرجعیت شایسته باید سیمایی روشن و یکدست از اهداف خود ارائه دهد و این حرکت هدفدار و آگاهانه پیوسته بر اساس آرمانهای تعیین شده به پیش برود، نه آنکه اقدامات آن پراکنده، سردرگم و فاقد هویت منسجم باشد و تنها بر اثر فشارهای ناشی از نیازهای مقطعی گام بردارد.
وی در این نظریه به صورت مبسوط اهداف و برنامههای مرجعیت شایسته و نظام یافته را تبیین نمود و همیشه آرزوی تحقق آن را داشت. بدیهی است در این فرصت نمیتوان همه جزئیات این طرح را بازگو نمود، اما مبانی کلی این طرح به قرار ذیل است: 1ـ نشر دستورات اسلامی در میان مسلمانان در گستردهترین حوزه ممکن؛ 2ـ ایجاد حرکتی فکری شامل کلیهٔ مفاهیم اصیل اسلامی و تمام ابعاد زندگی انسان؛ 3ـ نظارت بر حرکتهای اسلامی و سیاسی؛ 4ـ برپایی مراکزی در سراسر جهان جهت ارتباط با امت اسلامی. به اعتقاد شهید صدر با تحقق این اهداف، دگرگونی عظیمی در روش کلی و دیدگاههای مرجعیت پیرامون رویدادهای جاری و کیفیت برخورد آنها با امت اسلامی پدید خواهد آمد. در واقع تغییر نظام مرجعیت بستگی به ایجاد مرکزی وسیع و کمیتههای زیردست متشکل از افراد متخصص و کاردان برای اجرای اهداف یاد شده دارد. این مرکز باید جایگزین گروهی گردد که از روی اتفاق و رویدادهای طبیعی راه به دستگاه مرجعیت برده و بخشهایی از کار را بر دوش میکشند. اینان اغلب عهدهدار بر آوردن نیازهای آنی و حوادث جاری با اتکا به ذهنیت جزءنگر خود هستند، بدون آنکه این اقدامات بر آرمانها و اهداف روشمند مبتنی بوده و روح کلی حرکت مرجعیت بر آنها حکمفرما باشد. شهید صدر معتقد بود استمرار نظام مرجعیت شایسته در بستر زمان باید به گونهای باشد که از محدوده زندگانی یک مرجع معین فراتر رود تا مرجع جدید بتواند مسئولیتهای خود را از نقطه پایانی فعالیتهای مرجع پیشین آغاز کند، نه آنکه از نقطه صفر حرکت نماید و به سختیها و مشکلات ابتدایی حرکت خویش گرفتار آید. این چنین است که نظام مرجعیت میتواند در راه دستیابی به آرمانهای خود پیوسته ثابت قدم بماند و برنامههایی دراز مدت تنظیم نماید.
بازداشتها و شهادت
شهید صدر در اثر ستم حزب بعث کافر، چهار مرتبه بازداشت شد. نخستین بار در سال 1392 ق بود که مأموران بعثی سید را در حالی که در بیمارستان نجف در بستر بیماری بود دستگیر نمودند. شهید صدر در اثر مسمومیت شدید، توسط دو تن از شاگردان نزدیکش (سید کاظم حسینی حائری و سید عبدالغنی اردبیلی) به بیمارستان نجف منتقل شد. مأموران بعثی که در پی دستگیری سید بودند، چون از ماجرا اطلاع نداشتند به خانه سید هجوم بردند و بعد از اطلاع از اینکه وی در بیمارستان است، روانه بیمارستان شدند و پس از محاصره آن، از متصدیان امر خواستند سید را به آنان تسلیم کنند. مسئولان بیمارستان از اجرای این خواسته امتناع ورزیدند اما سرانجام مأموران بعثی موفق شدند سید را به بیمارستان کوفه انتقال دهند و در بخش بازداشت شدگان بیمارستان بستری نمایند. این جریان که به اطلاع امام خمینی نیز رسید، خشم مردم و به ویژه طلاب علوم دینی و در رأس آنان مرحوم آیتالله شیخ مرتضی آل یاسین و مرحوم سید محمدصادق صدر را برانگیخت. آنان با اجتماع در اطراف بیمارستان کوفه خواستار آزادی سید شدند. رژیم بعثی از پیامدهای این شورش و همچنین از وخامت حال سید، بیمناک شد و در مدتی کوتاه حکم آزادی سید را صادر نمود.
مرتبه دوم در ماه صفر 1397 ق بود که بعد از مراسم قیام گونه اربعین حسینی، استاد شهید بازداشت شد. مرحوم سید بدون آنکه هیچ ردپایی در هدایت زوار امام حسین (علیهالسلام) که از شهرهای مختلف به کربلا میآمدند، برجای گذارد، آنان را با کمکهای مادی و معنوی خود حمایت مینمود. در اربعین سال 1397، رژیم بعث بسیاری از زائران را به شهادت رساند و تعداد زیادی از آنان را نیز دستگیر نمود، و سرانجام با کینهتوزی تمام از مقام مرجعیت انتقام گرفت و شهید صدر را بازداشت نموده و مورد ضرب و شتم قرار داد که آثار آن بعد از آزادی وی نیز نمایان بود.
مرتبه سوم در ماه رجب 1399 ق بود که در پی ماجراهای به وجود آمده در این ماه و به دنبال پیروزی انقلاب اسلامی ایران، رژیم مزدور بعثی دچار وحشت شدیدی گردیده بود. رژیم بعثی به خوبی دریافته بود که حادثه پیروزی انقلاب اسلامی میتواند خطر بزرگی برای وی به شمار آید و آینده نظام عراق را تهدید نماید. ماجرای ماه رجب که الهام گرفته از انقلاب اسلامی ایران و شخص امام خمینی رحمهالله بود، حرکت عظیمی از گروههای مردمی و قومی عراق را در برداشت که برای حمایت از انقلاب اسلامی ایران و تأسیس چنین حکومتی در عراق انجام میشد. در پی این تحرکات، بسیاری از شخصیتهای بزرگ عراق دستگیر شدند و پس از چند روز، شهید صدر نیز در بامداد روز سهشنبه هفدهم رجب سال 1399 دستگیر شد. در دستگیری شهید صدر دویست نفر از افراد پلیس، ارتش ضد مردمی و اعضای شاخه نجف حزب بعث شرکت داشتند و همه آنان به ابزار و ساز و برگ جنگی مجهز بودند. پس از دستگیری سید، خواهرش بنتالهدی خطابه آتشینی در محکومیت دولت عراق ایراد کرد که این سخنرانی یکی از مهمترین اسناد تاریخ انقلاب اسلامی عراق نام گرفت.
مرتبه چهارم و آخرین بازداشت سید که به شهادت او انجامید در سال 1400 ق بود. رژیم بعث که پیش از این برنامه ترور سید را در دستور کار خود داشت، به دلیل عدم موفقیت در این کار، تصمیم به قتل آن عزیز گرفت و پس از گذشت چهار روز از این ماجرا، جنازهٔ پاک آن شهید را نیمه شب به عموزاده وی، مرحوم حجتالاسلام سید محمدصادق صدر، سپردند و او را جهت نظارت بر مراسم دفن استاد مکلف نمودند.
حدیث شهادت
ماجرای شهادت سید، حادثهای دردناک و اندوهبار بود. ابوسعد، رئیس اداره امنیت نجف، هنگام ظهر و بدون اطلاع قبلی به خانه استاد آمد و استاد را به بغداد انتقال داد. به این ترتیب این شهید گرانقدر به دست دژخیمان بعثی افتاد، در حالی که خود میدانست به زودی به لقاءالله خواهد پیوست. او بعد از اتمام گفتوگوهایش با روحانینمای درباری صدام، در عالم خواب چنین دیده بود که برادرش مرحوم سید اسماعیل صدر و دایی ارجمندش مرحوم شیخ مرتضی آل یاسین هر یک بر روی صندلی جداگانه نشستهاند و یک جایگاه نیز در وسط مجلس برای سید در نظر گرفتهاند. همچنین میلیونها نفر در آنجا حضور دارند که انتظار قدوم سید را میکشند. شهید صدر که پس از این خواب، برای شهادت لحظهشماری میکرد، در همان هفتهای که خواب دیده بود به فیض شهادت رسید. در جنازه آن بزرگوار که به پسر عمویش مرحوم سید محمدصادق صدر تحویل داده شد، نشانههای شکنجه دیده میشد. در همان ایام، خواهرش بنتالهدی را نیز به بهانه ملاقات سید با او، دستگیر و به بغداد انتقال دادند و او را نیز به شهادت رساندند.
قصیدهها در رثای شهید صدر
با شهادت سید، مجالس سوگواری، تظاهرات اعتراضآمیز، اعتصابات، پیامهای تسلیت مراجع از جمله امام خمینی و برنامههای بزرگداشت در سراسر عراق و بیشتر ممالک اسلامی برگزار گردید و شاعران در رثای او قصیدههای درخشان سرودند. از بهترین قصاید یاد شده، سروده آقای دکتر داود عطار است که با مطلع زیر آغاز میشود: باقر الصدر منا سلاما ایُّ باغ سقاک الحماما؟ انت ایقظتنا کیف تغفو انت اقسمت ان لن تناما: ای باقر صدر سلام ما بر تو باد، کدامین دست پلید جسم پاک تو را به کام مرگ فرو برد؟ تو ما را بیدار کردی پس چگونه خود چشم بر هم میگذاری؟ تو سوگند یاد کردهای که هرگز نخواهی خوابید. برگرفته از بخش طلایه داران تقریب سایت مجمع جهانی تقریب
پانویس
- ↑ آیتالله سید محمد باقر صدر مغز متفکر امت اسلامی آیتالله سید محمد باقر؛ مغز متفکر اسلامی - خبرگزاری مهر: https://www.mehrnews.com/news/4265868
- ↑ نعمانی، 1424 ق، ج 1، ص 32
- ↑ حسینی حائری، حسینی حائری، کاظم، زندگی و افکار شهید بزرگوار آیتاللهالعظمی سید محمدباقر صدر، ترجمه و پاورقی حسن طارمی، ص 36.
منابع و مآخذ
- پژوهشکدهٔ باقر العلوم وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی، گلشن ابرار، نشر معروف، قم، 1378.
- جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی کرمان، زندگینامه شهید صدر، زعیم، تهران، 1379.
- جمشیدی، حسین، اندیشههای سیاسی شهید رابع امام سید محمدباقر صدر، وزارت امور خارجه، تهران، 1377.
- جمشیدی، حسین، نظریه عدالت: از دیدگاه ابونصر فارابی، امام خمینی و شهید صدر، پژوهشکده امام خمینی رحمهالله و انقلاب اسلامی، تهران، 1380.
- حسینی حائری، کاظم، زندگی و افکار شهید بزرگوار آیتاللهالعظمی سید محمدباقر صدر، ترجمه و پاورقی حسن طارمی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، 1375.
- قبانچی، صدرالدین، اندیشههای سیاسی آیتالله شهید سید محمدباقر صدر، ترجمه ب. شریعتمدار، خدمات فرهنگی رسا، تهران، 1362.
- قلیزاده، مصطفی، شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1372.
- نعمانی، رضا، شهید الامة وشاهدها: دراسة وثائقیة لحیاة وجهاد الامام الشهید السید محمد باقر الصدر، کنگره جهانی امام شهید صدر، قم، 1424ق.