شمر بن ذی الجوشن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ نوامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
|-
|-
|فعالیت‌ها
|فعالیت‌ها
|فرماندهی جناح چپ لشکر [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] • از حاملان سرهای شهدای [[کربلا]] نزد [[ابن زیاد]] و [[یزید]] • از یاران [[حضرت علی‌علیه السلام]] در [[جنگ صفین]] • [[شهادت]] علیه [[حجر بن عدی]] • پراکنده کردن مردم از اطراف [[مسلم بن عقیل]] • قطع کردن سخنان [[امام حسین علیه السلام|امام حسین‌علیه السلام]] در روز [[عاشورا]] • پرتاب تیر به سوی [[زهیر بن قین]] • شهادت نافع بن هلال • نقش داشتن در شهادت امام حسین‌علیه السلام • تصمیم به شهادت رساندن [[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه السلام]] و آتش زدن خیمه‌ها • دستور به شهادت رساندن همسر عبدالله بن عمیر کلبی
|فرماندهی جناح چپ لشکر [[عمر بن سعد بن‌ ابی‌ وقاص|عمر بن سعد]] • از حاملان سرهای شهدای [[کربلا]] نزد [[ابن زیاد]] و [[یزید]] • از یاران [[علی بن ابی طالب|حضرت علی‌علیه السلام]] در [[جنگ صفین]] • [[شهادت]] علیه [[حجر بن عدی]] • پراکنده کردن مردم از اطراف [[مسلم بن عقیل]] • قطع کردن سخنان [[امام حسین علیه السلام|امام حسین‌علیه السلام]] در روز [[عاشورا]] • پرتاب تیر به سوی [[زهیر بن قین]] • شهادت نافع بن هلال • نقش داشتن در شهادت امام حسین‌علیه السلام • تصمیم به شهادت رساندن [[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه السلام]] و آتش زدن خیمه‌ها • دستور به شهادت رساندن همسر عبدالله بن عمیر کلبی
|-
|-
|درگذشت
|درگذشت
خط ۳۴: خط ۳۴:
=دوران خلفا=
=دوران خلفا=


شمر در دوران حکومت [[ابوبکر]] نقش چندانی نداشت؛ زیرا هرچند او را از [[اصحاب]] رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بدانیم، در این دوران سن چندانی نداشته است تا بتواند نقش مهم و سرنوشت‌سازی بر عهده بگیرد. در دوران [[عمر]] و [[عثمان]] نیز نامی از شمر در تاریخ ثبت نشده است. با کشته شدن عثمان در سال ۳۵ ه.ق [[علی‌بن ابی‌طالب‌علیه السلام]] به [[خلافت]] برگزیده شد. آن حضرت، کوفه را به عنوان پایتخت حکومت خویش برگزیده و در آن‌جا ساکن شد. با آمدن [[خلیفه]] به کوفه، شمر که از سران و بزرگان کوفه به شمار می‌‌آمد، نزد حضرت رفت و در جنگ‌‌ها و درگیری‌‌ها در رکاب [[امیرالمؤمنین]]، [[علی علیه السلام]] بود.
شمر در دوران حکومت [[ابوبکر]] نقش چندانی نداشت؛ زیرا هرچند او را از [[اصحاب]] رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم بدانیم، در این دوران سن چندانی نداشته است تا بتواند نقش مهم و سرنوشت‌سازی بر عهده بگیرد. در دوران [[عمر]] و [[عثمان]] نیز نامی از شمر در تاریخ ثبت نشده است. با کشته شدن عثمان در سال ۳۵ ه.ق [[علی بن ابی طالب|علی‌بن ابی‌طالب‌علیه السلام]] به [[خلافت]] برگزیده شد. آن حضرت، کوفه را به عنوان پایتخت حکومت خویش برگزیده و در آن‌جا ساکن شد. با آمدن [[خلیفه]] به کوفه، شمر که از سران و بزرگان کوفه به شمار می‌‌آمد، نزد حضرت رفت و در جنگ‌‌ها و درگیری‌‌ها در رکاب [[امیرالمؤمنین]]، [[علی علیه السلام]] بود.


=حضور در جنگ صفین‌=
=حضور در جنگ صفین‌=
خط ۴۲: خط ۴۲:
=انحراف و گرایش به خوارج‌=
=انحراف و گرایش به خوارج‌=


پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هسته‌‌های نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم برچیده شد، ولی در زمان امیرالمؤمنین، علیعلیه السلام با شعار «لا حکم الا لله» به مرحله‌ ظهور رسید. نام بعضی از سران و افرادی که از اعضای این جنبش بودند در مصادر تاریخی به ثبت رسیده است، ولی در هیچ‌یک از این مصادر، نام شمربن ذی‌الجوشن در شمار این افراد دیده نشده است. تنها [[شیخ یاسین]] در کتاب ارزشمند «صلح الحسن علیه السلام» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند از: عبدالله‌بن وهب الراسبی، شیث‌بن ربعی، عبدالله‌بن الکواء، الاشعث‌بن قیس و شمربن ذی‌الجوشن<ref>صلح الحسن، صص 60 و 70.</ref>.
پایان جنگ صفین، آغاز انحراف گروهی به ظاهر [[مسلمان]] به نام [[خوارج]] بود. هسته‌‌های نخستین این گروه منحرف که به [[خوارج |خوارج نهروان]] و [[مارقین]] معروف بودند، در زمان پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم برچیده شد، ولی در زمان امیرالمؤمنین، علی علیه السلام با شعار «لا حکم الا لله» به مرحله‌ ظهور رسید. نام بعضی از سران و افرادی که از اعضای این جنبش بودند در مصادر تاریخی به ثبت رسیده است، ولی در هیچ‌یک از این مصادر، نام شمربن ذی‌الجوشن در شمار این افراد دیده نشده است. تنها [[شیخ احمد یاسین|شیخ یاسین]] در کتاب ارزشمند «صلح الحسن علیه السلام» چنین نگاشته است: سرکردگان خوارج در کوفه عبارت بودند از: عبدالله‌بن وهب الراسبی، شیث‌بن ربعی، عبدالله‌بن الکواء، الاشعث‌بن قیس و شمربن ذی‌الجوشن<ref>صلح الحسن، صص 60 و 70.</ref>.


نویسنده‌ «هدایه الکبری» در روایتی از [[امام حسن مجتبی علیه السلام]] چنین نقل می‌‌کند: [[حسن‌بن علی علیه السلام]] هنگام وفات به برادرش [[حسین‌علیه السلام]] فرمود: «همانا پدرم علی‌علیه السلام پس از جنگ صفین در خطبه‌‌ای، خبر [[شهادت]] من و تو را به مردم داد. اشعث‌بن قیس، پدر جعده ـ قاتل [[امام حسن علیه السلام]] ـ که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را می‌‌گویی که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آورده‌‌ای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمدبن اشعث نیز از قاتلان حسین علیه السلام است. به خدا سوگند! شمربن ذی‌‌الجوشن و شبث‌بن ربعی و زبیدی و عمروبن حریث نیز از آنان هستند<ref>هدایه الکبری، ص 184.</ref>.»
نویسنده‌ «هدایه الکبری» در روایتی از [[حسن بن علی|امام حسن مجتبی علیه السلام]] چنین نقل می‌‌کند: [[حسن بن علی|حسن‌بن علی علیه السلام]] هنگام وفات به برادرش [[امام حسین|حسین‌علیه السلام]] فرمود: «همانا پدرم علی‌علیه السلام پس از جنگ صفین در خطبه‌‌ای، خبر [[شهادت]] من و تو را به مردم داد. اشعث‌بن قیس، پدر جعده ـ قاتل [[حسن بن علی|امام حسن علیه السلام]] ـ که در مجلس بود، برخاست و گفت: اخباری را می‌‌گویی که رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم نیز آن را ادعا نکرده است. این علوم را از کجا به دست آورده‌‌ای؟ پدرم پاسخ داد: ای آتش بیار معرکه! همانا پسرت، محمدبن اشعث نیز از قاتلان حسین علیه السلام است. به خدا سوگند! شمربن ذی‌‌الجوشن و شبث‌بن ربعی و زبیدی و عمروبن حریث نیز از آنان هستند<ref>هدایه الکبری، ص 184.</ref>.»


آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را خواهید کشت.
آن حضرت، در این خطبه، شماری از خوارج را نام برده و شمر را نیز در ردیف آنان آورده است. شاید مقصود ایشان این بوده است که بگوید شما خوارج که ادعای دینداری دارید، کسانی هستید که فرزند دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را خواهید کشت.


بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامه‌‌ای برای امیرالمؤمنین، علیعلیه السلام فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماح‌بن عدی طایی» به [[دمشق]] فرستاد. وی پس از آن که به [[شام]] رسید پرسید: فرماندگان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را می‌‌خواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و [[عمرو عاص]] و شمربن ذی‌‌الجوشن و هدی‌بن محمدبن اشعث کندی را می‌‌خواهم<ref> الاختصاص، ص 139؛ بحارالانوار، ج 33، ص 286.</ref>.
بعد از آن شمر در شمار اطرافیان معاویه شد. [[شیخ مفید]] در کتاب شریف «الاختصاص» آورده است: معاویه، نامه‌‌ای برای امیرالمؤمنین، علی علیه السلام فرستاد. حضرت نیز پاسخ آن نامه را نوشت و به دست «طرماح‌بن عدی طایی» به [[دمشق]] فرستاد. وی پس از آن که به [[شام]] رسید پرسید: فرماندگان معاویه کجایند؟ به او پاسخ دادند: کدامشان را می‌‌خواهی؟ گفت: ابوالاعور اسلمی و [[عمرو بن عاص|عمرو عاص]] و شمربن ذی‌‌الجوشن و هدی‌بن محمدبن اشعث کندی را می‌‌خواهم<ref> الاختصاص، ص 139؛ بحارالانوار، ج 33، ص 286.</ref>.


در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه‌ فرصت‌‌طلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، به‌طور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و طهارت علیه السلام قرار گرفت.
در این خبر، شمر با صراحت در شمار متصدیان لشکر معاویه قرار گرفته است و این خود، گواهی روشنی بر روحیه‌ فرصت‌‌طلبی اوست. پس از این دوران، شمر با روی آوردن به امویان، به‌طور آشکار در صف مخالفان خاندان [[عصمت]] و طهارت علیه السلام قرار گرفت.
خط ۵۵: خط ۵۵:


با شهادت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام، شمر را در رکاب امام مجتبی علیه السلام و در برابر معاویه می‌‌بینیم. این مسأله را به دو گونه می‌‌توان تفسیر کرد. ممکن است او به دلیل روحیه‌ فرصت‌‌طلبی خویش، وضعیت را چنان دیده که با امام حسنعلیه السلام بیعت کند و به لشکر او درآید. هم‌‌چنین ممکن است وی از نیروهای نفوذی ستون پنجم معاویه در لشکر امام علیه السلام بوده که جز کارشکنی، سودی برای حضرت نداشتند. [[شیخ محمدجواد مغنیه]] از عالمان و مفسران [[شیعه]] اهل [[لبنان]] در قرن چهاردهم ه.ق می‌‌نویسد: «بسیاری از افرادی که در قتل امام حسین علیه السلام شرکت داشتند، در زمان امام حسن علیه السلام در رکاب او بودند و پیش از صلح، مایه‌ از هم پاشیدگی لشکر او شدند. از آن جمله، شمربن ذی‌‌الجوشن است<ref> الشیعه و الحاکمون، ص 62.</ref>.»
با شهادت امیرالمؤمنین، علی علیه السلام، شمر را در رکاب امام مجتبی علیه السلام و در برابر معاویه می‌‌بینیم. این مسأله را به دو گونه می‌‌توان تفسیر کرد. ممکن است او به دلیل روحیه‌ فرصت‌‌طلبی خویش، وضعیت را چنان دیده که با امام حسنعلیه السلام بیعت کند و به لشکر او درآید. هم‌‌چنین ممکن است وی از نیروهای نفوذی ستون پنجم معاویه در لشکر امام علیه السلام بوده که جز کارشکنی، سودی برای حضرت نداشتند. [[شیخ محمدجواد مغنیه]] از عالمان و مفسران [[شیعه]] اهل [[لبنان]] در قرن چهاردهم ه.ق می‌‌نویسد: «بسیاری از افرادی که در قتل امام حسین علیه السلام شرکت داشتند، در زمان امام حسن علیه السلام در رکاب او بودند و پیش از صلح، مایه‌ از هم پاشیدگی لشکر او شدند. از آن جمله، شمربن ذی‌‌الجوشن است<ref> الشیعه و الحاکمون، ص 62.</ref>.»
یکی دیگر از ‌تلاش‌های سیاسی شمر در این دوران، شرکت در توطئه‌ قتل [[حجربن عدی]] است. شمر از جمله کسانی بود که علیه او شهادت دروغ داد و مقدمات قتل این صحابی بزرگ امیر مؤمنان، علی علیه السلام را فراهم کرد.
یکی دیگر از ‌تلاش‌های سیاسی شمر در این دوران، شرکت در توطئه‌ قتل [[حجر بن عدی|حجربن عدی]] است. شمر از جمله کسانی بود که علیه او شهادت دروغ داد و مقدمات قتل این صحابی بزرگ امیر مؤمنان، علی علیه السلام را فراهم کرد.


=واقعه کربلا=
=واقعه کربلا=


وقتی [[مسلم‌بن عقیل]] در سال ۶۰ ه.ق از سوی امام حسین علیه السلام به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف [[عبیدالله‌بن زیاد]]، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنه‌گر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند<ref> وقعه الطف، ابومخنف، ص 123 ـ 124</ref>.
وقتی [[مسلم بن عقیل|مسلم‌بن عقیل]] در سال ۶۰ ه.ق از سوی امام حسین علیه السلام به کوفه رفت، شمر از جمله افرادی بود که از طرف [[عبیدالله بن زیاد|عبیدالله‌بن زیاد]]، حاکم کوفه، مأمور شد مردم را از اطراف مسلم پراکنده سازد. وی در سخنانی مسلم را فتنه‌گر نامید و کوفیان را از سپاه شام ترساند<ref> وقعه الطف، ابومخنف، ص 123 ـ 124</ref>.


در عصر روز نهم [[محرم]] سال ۶۱ ه.ق، شمر با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی [[ابن زیاد]] برای [[عمربن سعد]] به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه خطاب به شمر گفت: کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی.
در عصر روز نهم [[ماه محرم|محرم]] سال ۶۱ ه.ق، شمر با چهار هزار سپاهی و نامه تهدیدآمیزی از سوی [[ابن زیاد]] برای [[عمربن سعد]] به کربلا رسید. ابن سعد با دیدن نامه خطاب به شمر گفت: کاری را که در آن امید صلاح بود تباه کردی.


با این حال، [[عمر سعد]] دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ [[بیعت]] از امام حسین علیه السلام یا جنگ با او را پذیرفت<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 483؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 414 ـ 415.</ref> و شمر سردار سپاه او گردید.
با این حال، [[عمر سعد]] دستور ابن زیاد مبنی بر اخذ [[بیعت]] از امام حسین علیه السلام یا جنگ با او را پذیرفت<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 2، ص 483؛ تاریخ طبری، ج 5، ص 414 ـ 415.</ref> و شمر سردار سپاه او گردید.
خط ۷۳: خط ۷۳:
=حمله به خیمه ها=
=حمله به خیمه ها=


پس از شهادت امامعلیه السلام، به دستور پسر ذی‌الجوشن لشکر کوفه به خیمه‌ها هجوم بردند و دست به غارت خیام امام حسین علیه السلام زدند<ref>-المحلی، حمید بن احمد؛ الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، صنعاء، مکتبة بدر، چاپ اول، 1423، ج1، صص213-214.</ref>. او در خیمه‌ای که [[امام سجادعلیه السلام]] در آن در بستر بیماری بود، رفت و با دیدن آن حضرت علیه السلام خواست که ایشان را به شهادت برساند که برخی مانع این کار شدند<ref>ابن‌سعد، پیشین، خامسه1، ص480 و الطبری، پیشین، ج5، ص454.</ref>. آن گاه شمر دستور داد تا آتش به خیمه‌های [[اهل بیت]] [[رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم]] زدند و آنها را سوزاندند<ref>المحلی، پیشین، ص214.</ref>.
پس از شهادت امام علیه السلام، به دستور پسر ذی‌الجوشن لشکر کوفه به خیمه‌ها هجوم بردند و دست به غارت خیام امام حسین علیه السلام زدند<ref>-المحلی، حمید بن احمد؛ الحدائق الوردیه فی مناقب الائمة الزیدیه، صنعاء، مکتبة بدر، چاپ اول، 1423، ج1، صص213-214.</ref>. او در خیمه‌ای که [[امام سجاد(ع)|امام سجادعلیه السلام]] در آن در بستر بیماری بود، رفت و با دیدن آن حضرت علیه السلام خواست که ایشان را به شهادت برساند که برخی مانع این کار شدند<ref>ابن‌سعد، پیشین، خامسه1، ص480 و الطبری، پیشین، ج5، ص454.</ref>. آن گاه شمر دستور داد تا آتش به خیمه‌های [[اهل بیت]] [[حضرت محمد (ص)|رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم]] زدند و آنها را سوزاندند<ref>المحلی، پیشین، ص214.</ref>.


پس از [[عاشورا]]، شمر و تنی چند از سپاهیان کوفه دستور یافتند تا سرهای شهدا را به کوفه، نزد ابن‌زیاد ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص456؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابن‌اثیر، پیشین، ج4، ص84.</ref>. همچنین او و همراهانش از سوی ابن‌زیاد مأمور شدند تا اسرای اهل بیت علیه السلام<ref>شیخ مفید، پیشین، ص119.</ref> و به نقلی سرهای شهدای کربلا را به شام ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص460 و المحلی، پیشین، ص217.</ref>. شمر پس از ورود به مجلس [[یزید]] در گزارشش به یزید در شرح چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش چنین گفت:
پس از [[عاشورا]]، شمر و تنی چند از سپاهیان کوفه دستور یافتند تا سرهای شهدا را به کوفه، نزد ابن‌زیاد ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص456؛ شیخ مفید، پیشین، ص113 و ابن‌اثیر، پیشین، ج4، ص84.</ref>. همچنین او و همراهانش از سوی ابن‌زیاد مأمور شدند تا اسرای اهل بیت علیه السلام<ref>شیخ مفید، پیشین، ص119.</ref> و به نقلی سرهای شهدای کربلا را به شام ببرند<ref> الطبری، پیشین، ج5، ص460 و المحلی، پیشین، ص217.</ref>. شمر پس از ورود به مجلس [[یزید]] در گزارشش به یزید در شرح چگونگی شهادت امام حسین علیه السلام و یارانش چنین گفت:
خط ۸۸: خط ۸۸:
=پس از عاشورا=
=پس از عاشورا=


پس از بازگشت [[اهل‌بیت علیه السلام]] به [[مدینه]]، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت. گفته شده است که او [[نماز]] می‌خواند و از [[خداوند]] طلب بخشش می‌کرد و در توجیه شرکت در شهادت امام حسین علیه السلام می‌گفت که از امرای خود فرمان‌برداری کرده است<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج 23، ص 189؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 280.</ref>.
پس از بازگشت [[اهل بیت (علیهم السلام)|اهل‌بیت علیه السلام]] به [[مدینه]]، شمر نیز با پایان یافتن مأموریتش به کوفه بازگشت. گفته شده است که او [[نماز]] می‌خواند و از [[خداوند]] طلب بخشش می‌کرد و در توجیه شرکت در شهادت امام حسین علیه السلام می‌گفت که از امرای خود فرمان‌برداری کرده است<ref> تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج 23، ص 189؛ ذهبی، میزان الاعتدال، ج 2، ص 280.</ref>.


=درگذشت=
=درگذشت=


در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ ه.ق، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانه السَبیع (از محله‌های کوفه) شکست داد<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 58 ـ 59؛ طبری، ج 6، ص 18، 29.</ref> و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود ([[زربی]]) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 65؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 52.</ref> و به قریه‌ای به نام ساتیدَما گریخت و از آن‌جا به قریه‌ای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت<ref>تاریخ طبری، ج 6، ص 52</ref> و نامه‌ای برای [[مصعب‌بن زبیر]] فرستاد که آماده جنگ با مختار بود. اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و درحالی‌که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 65 ـ 66</ref>، مختار نیز سر شمر را برای [[محمدبن حنفیه]] فرستاد<ref> الاخبار الطوال، دینوری، ص 305.</ref>.
در پی قیام مختار ثقفی در سال ۶۶ ه.ق، شمر در جنگ علیه او شرکت کرد اما مختار وی و دیگر امرای اموی را در جنگ جَبّانه السَبیع (از محله‌های کوفه) شکست داد<ref>انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 58 ـ 59؛ طبری، ج 6، ص 18، 29.</ref> و شمر از کوفه گریخت. مختار جمعی را به همراه غلام خود ([[زربی]]) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 65؛ تاریخ طبری، ج 6، ص 52.</ref> و به قریه‌ای به نام ساتیدَما گریخت و از آن‌جا به قریه‌ای به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت<ref>تاریخ طبری، ج 6، ص 52</ref> و نامه‌ای برای [[مصعب‌بن زبیر]] فرستاد که آماده جنگ با مختار بود. اما برخی از سپاهیان مختار، شمر را محاصره کردند و درحالی‌که یارانش گریخته بودند، او را کشتند و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان انداختند<ref> انساب الاشراف بلاذری، ج 6، ص 65 ـ 66</ref>، مختار نیز سر شمر را برای محمد بن حنفیه فرستاد<ref> الاخبار الطوال، دینوری، ص 305.</ref>.


=منابع=
=منابع=
confirmed، مدیران
۳۷٬۲۰۱

ویرایش