دیوبندیه حیاتی و مماتی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
تمیزکاری
جز (جایگزینی متن - 'ه‌ی' به 'ه')
جز (تمیزکاری)
خط ۴: خط ۴:
=اختلاف عقیده‌های دیوبندی‌های حیاتی و مماتی=
=اختلاف عقیده‌های دیوبندی‌های حیاتی و مماتی=


==1.سماع موتی==
==1.سماع موتی ==


سماع موتی به معنای شنیدن مردگان یا به گوش مردگان رساندن است و منظور از آن، توانایی مردگان بر شنیدن صدای زندگان از عالم برزخ است. در این موضوع بین بزرگان دیوبند حیاتی و مماتی اختلاف وجود دارد که بیشتر مماتی‌ها نفی سماع موتی کرده‌اند.
سماع موتی به معنای شنیدن مردگان یا به گوش مردگان رساندن است و منظور از آن، توانایی مردگان بر شنیدن صدای زندگان از عالم برزخ است. در این موضوع بین بزرگان دیوبند حیاتی و مماتی اختلاف وجود دارد که بیشتر مماتی‌ها نفی سماع موتی کرده‌اند.


===دیدگاه برخی از علمای حیاتی در مورد سماع موتی===
=== دیدگاه برخی از علمای حیاتی در مورد سماع موتی ===


مولوی محمد عمر سربازی درباره دیدگاه علما دیوبندی می‌گوید: اکثریت علمای دیوبندیه قائل به سماع موتی هستند. و سماع موتی فی الجمله ثابت است یعنی همه اشخاص در هر زمان ممکن است در قبرها نشوند بلکه در بعض اوقات بعضی اشخاص بعضی کلام را می‌شنوند. طبق برداشت بنده امام کشمیری و علامه عثمانی نیز به همین طرف مایل‌ بودند.
مولوی محمد عمر سربازی درباره دیدگاه علما دیوبندی می‌گوید: اکثریت علمای دیوبندیه قائل به سماع موتی هستند. و سماع موتی فی الجمله ثابت است یعنی همه اشخاص در هر زمان ممکن است در قبرها نشوند بلکه در بعض اوقات بعضی اشخاص بعضی کلام را می‌شنوند. طبق برداشت بنده امام کشمیری و علامه عثمانی نیز به همین طرف مایل‌ بودند.  


مولوی عبدالرحمن سربازی در ترجمه خلاصه عقائد علماء دیوبند با تأییدات جدیده می‌نویسد:
مولوی عبدالرحمن سربازی در ترجمه خلاصه عقائد علماء دیوبند با تأییدات جدیده می‌نویسد:
خط ۲۲: خط ۲۲:
مولوی صمدانی‌فر در ترجمه «الاصول الاربعه فی تردید الوهابیه» می‌گوید:
مولوی صمدانی‌فر در ترجمه «الاصول الاربعه فی تردید الوهابیه» می‌گوید:


بیشتر علماء و اندیشمندان اسلامی معتقدند مردگان می‌شنوند و چنین استدلال می‌کنند که در این آیات، سخنی درباره نشنیدن مردگان گفته نشده است؛ زیرا اگر مقصود حضرت باری تعالی چنین می‌بود، به جای این عبارت «ان الاموات لایسمعون» به تحقیق مردگان نمی‌شنوند، می‌آمد. آنان در پاسخ استدلال منکرین سماع موتی می‌گویند: منظور خداوند متعال از موتی و من فی القبور در آیات « همانا تو نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی . »<ref>نمل /80</ref> و « و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد. »<ref>فاطر / 22</ref>، کفار هستند؛ زیرا در اینجا استعاره به کار رفته است، به گونه‌ای که حضرت باری تعالی کفار را در نپذیرفتن ایمان، با اموات تشبیه کرده است. و وجه تشبیه، عدم اجابت است نه نشنیدن؛ زیرا کفار بودند و می‌شنیدند اما نمی‌پذیرفتند. از این رو خداوند متعال راجع به آنها فرموده است: « آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمی‌گردند. »<ref>بقره/ 18</ref> کر و گنگ و نابینایند و باز نمی‌گردند». گفتنی است؛ سمع در لغت به معنای بسیار پذیرفتن آدم‌ها است؛ در جمله «سمع الله لمن حمده» معنای سمع شنیدن نیست؛ بلکه پذیرفتن است، بنابراین معنایش چنین است: خداوند ستایشِ ستایش کننده را می‌پذیرد. علاوه بر این در جمله‌های «لاَ تُسْمِعُ » و « وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ »، سمع از باب افعال به کار رفته است و منظور خداوند متعال آن است که مردگان به وسیله شما نمی‌شنوند. اما حضرت باری تعالی توانایی دارد مردگان را بشنواند.
بیشتر علماء و اندیشمندان اسلامی معتقدند مردگان می‌شنوند و چنین استدلال می‌کنند که در این آیات، سخنی درباره نشنیدن مردگان گفته نشده است؛ زیرا اگر مقصود حضرت باری تعالی چنین می‌بود، به جای این عبارت «ان الاموات لایسمعون» به تحقیق مردگان نمی‌شنوند، می‌آمد. آنان در پاسخ استدلال منکرین سماع موتی می‌گویند: منظور خداوند متعال از موتی و من فی القبور در آیات «همانا تو نتوانی که مردگان (و مرده دلان کفر) را سخنی بشنوانی .»<ref>نمل /80</ref> و «و اما تو آن کس را که در گورستان (کفر و جهالت و شهوت پرستی) فرو رفته هرگز شنوا نتوانی کرد.»<ref>فاطر / 22</ref>، کفار هستند؛ زیرا در اینجا استعاره به کار رفته است، به گونه‌ای که حضرت باری تعالی کفار را در نپذیرفتن ایمان، با اموات تشبیه کرده است. و وجه تشبیه، عدم اجابت است نه نشنیدن؛ زیرا کفار بودند و می‌شنیدند اما نمی‌پذیرفتند. از این رو خداوند متعال راجع به آنها فرموده است: «آنها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمی‌گردند.»<ref>بقره/ 18</ref> کر و گنگ و نابینایند و باز نمی‌گردند». گفتنی است؛ سمع در لغت به معنای بسیار پذیرفتن آدم‌ها است؛ در جمله «سمع الله لمن حمده» معنای سمع شنیدن نیست؛ بلکه پذیرفتن است، بنابراین معنایش چنین است: خداوند ستایشِ ستایش کننده را می‌پذیرد. علاوه بر این در جمله‌های «لاَ تُسْمِعُ» و «وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ»، سمع از باب افعال به کار رفته است و منظور خداوند متعال آن است که مردگان به وسیله شما نمی‌شنوند. اما حضرت باری تعالی توانایی دارد مردگان را بشنواند.


اما درباره نظریه عایشه که به عدم سماع موتی معتقد بود، اندیشه وران و فرهیختگان برآنند که وی نظریه پیشین خود را پس گرفته است؛ زیرا از وی حدیثی مبنی بر شنیدن مردگان روایت شده است: «عن عایشه قالت قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): ما من رجل یزور قبر اخیه ویجلس علیه الا استأنس و رد حتی یقوم» عایشه روایت می‌کند که: حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: هیچ کس قبر برادرش را زیارت نمی‌کند و نزد او نمی‌نشیند، مگر این که مرده او را می‌شناسد و با او انس نمی‌گیرد و جواب سلام او را می‌دهد تا این که او از آنجا برخیزد. در اینجا ذکر سخنرانی مولوی شاه محمد سلیمان پهلوی، خالی از لطف نیست. او در حین سخنرانی درباره سماع موتی، چنین گفت: امواج هوا، صدایی را از طریق پرده صماخ به گوش می‌رسانند بدین گونه که در قوه سامعه حسی پیدا می‌شود که آن را سماع می‌گویند. واقعیت آن است؛ این نوع سماع از مردگان منتفی است.
اما درباره نظریه عایشه که به عدم سماع موتی معتقد بود، اندیشه وران و فرهیختگان برآنند که وی نظریه پیشین خود را پس گرفته است؛ زیرا از وی حدیثی مبنی بر شنیدن مردگان روایت شده است: «عن عایشه قالت قال رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم): ما من رجل یزور قبر اخیه ویجلس علیه الا استأنس و رد حتی یقوم» عایشه روایت می‌کند که: حضرت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: هیچ کس قبر برادرش را زیارت نمی‌کند و نزد او نمی‌نشیند، مگر این که مرده او را می‌شناسد و با او انس نمی‌گیرد و جواب سلام او را می‌دهد تا این که او از آنجا برخیزد. در اینجا ذکر سخنرانی مولوی شاه محمد سلیمان پهلوی، خالی از لطف نیست. او در حین سخنرانی درباره سماع موتی، چنین گفت: امواج هوا، صدایی را از طریق پرده صماخ به گوش می‌رسانند بدین گونه که در قوه سامعه حسی پیدا می‌شود که آن را سماع می‌گویند. واقعیت آن است؛ این نوع سماع از مردگان منتفی است.  


===دیدگاه برخی از علمای مماتی در مورد سماع موتی===
=== دیدگاه برخی از علمای مماتی در مورد سماع موتی ===


محمد عمر سربازی معتقد است علامه ابن‌همام، مولوی حسین ‌علی و شاگرد او مولوی غلام‌الله‌خان به نفی سماع موتی قائل شده‌اند.
محمد عمر سربازی معتقد است علامه ابن‌همام، مولوی حسین ‌علی و شاگرد او مولوی غلام‌الله‌خان به نفی سماع موتی قائل شده‌اند.  


مولوی دیدگاه، نماینده مجلس سابق ایرانشهر، سماع موتی را قبول ندارد و می‌گوید:
مولوی دیدگاه، نماینده مجلس سابق ایرانشهر، سماع موتی را قبول ندارد و می‌گوید:
خط ۳۵: خط ۳۵:
مسئله سماع موتی، بیشتر مسلمانان آن را قبول دارند و اکثر علما و بزرگان دیوبندیه حیاتی هم آن را می‌پذیرند و به آن تاکید دارند اما علمای دیوبندیه مماتی غالبا قائل به عدم سماع موتی شده‌اند.
مسئله سماع موتی، بیشتر مسلمانان آن را قبول دارند و اکثر علما و بزرگان دیوبندیه حیاتی هم آن را می‌پذیرند و به آن تاکید دارند اما علمای دیوبندیه مماتی غالبا قائل به عدم سماع موتی شده‌اند.


==2. توسل==  
==2. توسل ==  
توسل یعنی انسان با واسطه قرار دادن اموری به خدا نزدیک‌تر شود. که مورد اختلاف دیوبند حیاتی ومماتی است:
توسل یعنی انسان با واسطه قرار دادن اموری به خدا نزدیک‌تر شود. که مورد اختلاف دیوبند حیاتی ومماتی است:
دیوبندیه حیاتی بعضی از اقسام توسل را می‌پذیرد؛
دیوبندیه حیاتی بعضی از اقسام توسل را می‌پذیرد؛


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد توسل===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد توسل ===


محمد عمر سربازی در جواب این استفتاء که: حدیث عمر بن خطاب که از حضرت عباس (عموی پیامبر) درباره توسل ذکر شده است، چرا پیش قبر مطهر آن حضرت، اظهار توسل نکرد؟ چنین جواب می‌دهد:
محمد عمر سربازی در جواب این استفتاء که: حدیث عمر بن خطاب که از حضرت عباس (عموی پیامبر) درباره توسل ذکر شده است، چرا پیش قبر مطهر آن حضرت، اظهار توسل نکرد؟ چنین جواب می‌دهد:


حدیث عمربن خطاب در مسأله توسل به عباس(عموی پیامبر) ؛ بزرگ‌ترین دلیل است برای ثبوت توسل از احیاء و اموات، مقصد اصلی فاروق اعظم از این عمل این بود که امت را بیدار کند که توسل به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دو نوع است:
حدیث عمربن خطاب در مسأله توسل به عباس(عموی پیامبر)؛ بزرگ‌ترین دلیل است برای ثبوت توسل از احیاء و اموات، مقصد اصلی فاروق اعظم از این عمل این بود که امت را بیدار کند که توسل به نبی اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) دو نوع است:


یکی این که به دون واسطه از نبی کرام، توسل کرده شود.
یکی این که به دون واسطه از نبی کرام، توسل کرده شود.
خط ۵۳: خط ۵۳:
مولوی عبدالرحمن سربازی امام جمعه اهل سنت چابهار درباره توسل می‌گوید:  
مولوی عبدالرحمن سربازی امام جمعه اهل سنت چابهار درباره توسل می‌گوید:  


دین عبارت است از توسل. دینی که توسل ندارد، دین نیست. دعایی که در آن توسل نباشد، دعا نیست. مسلمانی که این تفکر را ندارد، مسلمان نیست. « ای اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوی او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.»<ref>مائده/35</ref> یک وسیله همین توسل است، گرچه معنای این آیه کریمه گسترده است. حالا این که عده ای گمراه آمده اند در جامعه ما به عنوان موحد بی توحید و مشرک آمده اند اصول اسلام را پایمال کرده‌اند، توسل را نفی کرده‌اند، ارزش‌های دینی را نفی کرده‌اند، اینها را رها کنید. ترک کردن این ارزش‌های دینی، بی راهه رفتن است، گمراهی است. خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد که ما به عروة الوثقی که قرآن فرموده، تمسک کنیم. ریسمان محکم الهی که قرآن است، دین است، سنت پیامبر است، راهی که اصحاب و اهل بیت پیامبر رفتند، جز این راه، راه نجات و کامیابی نیست. این بی راهان نامقلد به قول خودشان سلفی گمراهند. سلف کیست؟ پیغمبر سلفی نیست؟! یعنی سلف صالح ما پیغمبر نیستند؟! سلف صالح ما صحابه نیستند؟! سلف صالح ما اهل بیت پیامبر نیستند؟! ائمه دین نیستند که امروز ما هر یکی خودمان مجتهد شده ایم؟!
دین عبارت است از توسل. دینی که توسل ندارد، دین نیست. دعایی که در آن توسل نباشد، دعا نیست. مسلمانی که این تفکر را ندارد، مسلمان نیست. «ای اهل ایمان، از خدا بترسید و به سوی او وسیله جویید و در راه او جهاد کنید، باشد که رستگار شوید.»<ref>مائده/35</ref> یک وسیله همین توسل است، گرچه معنای این آیه کریمه گسترده است. حالا این که عده ای گمراه آمده اند در جامعه ما به عنوان موحد بی توحید و مشرک آمده اند اصول اسلام را پایمال کرده‌اند، توسل را نفی کرده‌اند، ارزش‌های دینی را نفی کرده‌اند، اینها را رها کنید. ترک کردن این ارزش‌های دینی، بی راهه رفتن است، گمراهی است. خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد که ما به عروة الوثقی که قرآن فرموده، تمسک کنیم. ریسمان محکم الهی که قرآن است، دین است، سنت پیامبر است، راهی که اصحاب و اهل بیت پیامبر رفتند، جز این راه، راه نجات و کامیابی نیست. این بی راهان نامقلد به قول خودشان سلفی گمراهند. سلف کیست؟ پیغمبر سلفی نیست؟! یعنی سلف صالح ما پیغمبر نیستند؟! سلف صالح ما صحابه نیستند؟! سلف صالح ما اهل بیت پیامبر نیستند؟! ائمه دین نیستند که امروز ما هر یکی خودمان مجتهد شده ایم؟!


مولوی سید زاده در تحقیق و تصحیح کتاب احسن المقصود، که زیر نظر مولوی محمد یوسف حسین‌پور، از علمای اهل سنت بلوچستان نوشته شده، در تأیید توسل جستن به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آورده است:
مولوی سید زاده در تحقیق و تصحیح کتاب احسن المقصود، که زیر نظر مولوی محمد یوسف حسین‌پور، از علمای اهل سنت بلوچستان نوشته شده، در تأیید توسل جستن به پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) آورده است:


مردی به جهت رفع گرفتاری نزد عثمان خلیفه سوم رفت و آمد می‌کرد، ولی عثمان به وی توجّه نمی‌کرد. به عثمان بن‌حنیف گلایه کرد. عثمان بن‌حنیف به وی گفت: وضو بگیر و به مسجد برو. پس از خواندن نماز به رسول اکرم(ص) متوسّل شو و بگو: خدایا، حاجت خود را از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرت به تو رو آورده‏‌ام. ای محمّد من به وسیله تو به خدا رو آورده ‏ام تا حاجتم برآورده شود. آنگاه حاجت خود را ذکر کن. به توصیه عثمان بن‌حنیف عمل کرد و به طرف منزل عثمان بن‌عفّان حرکت کرد. وقتی چشم دربان عثمان به وی افتاد، او را با احترام نزد عثمان برد و عثمان او را نزد خود نشاند و مشکلش را برطرف کرد و حاجتش را روا ساخت. از نزد عثمان بن‌عفّان بیرون آمد و نزد عثمان بن‌حنیف رفت و داستان را برای او نقل و از وی تشکّر کرد. عثمان بن‌حنیف گفت: به خدا سوگند، این توسّل را از پیش خود نگفتم؛ بلکه نزد پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله وسلم) بودم که نابینایی آمد و از حضرت تقاضای دعا کرد. رسول خدا(ص) این توسّل را به او آموخت، مرد نابینا به برکت این توسّل شفا یافت و بینا گردید.<ref>طبرانی، المعجم الصغیر ، ج۱، ص۳۰۶</ref>  
مردی به جهت رفع گرفتاری نزد عثمان خلیفه سوم رفت و آمد می‌کرد، ولی عثمان به وی توجّه نمی‌کرد. به عثمان بن‌حنیف گلایه کرد. عثمان بن‌حنیف به وی گفت: وضو بگیر و به مسجد برو. پس از خواندن نماز به رسول اکرم(ص) متوسّل شو و بگو: خدایا، حاجت خود را از تو می‌خواهم و به وسیله پیامبرت به تو رو آورده‏‌ام. ای محمّد من به وسیله تو به خدا رو آورده ‏ام تا حاجتم برآورده شود. آنگاه حاجت خود را ذکر کن. به توصیه عثمان بن‌حنیف عمل کرد و به طرف منزل عثمان بن‌عفّان حرکت کرد. وقتی چشم دربان عثمان به وی افتاد، او را با احترام نزد عثمان برد و عثمان او را نزد خود نشاند و مشکلش را برطرف کرد و حاجتش را روا ساخت. از نزد عثمان بن‌عفّان بیرون آمد و نزد عثمان بن‌حنیف رفت و داستان را برای او نقل و از وی تشکّر کرد. عثمان بن‌حنیف گفت: به خدا سوگند، این توسّل را از پیش خود نگفتم؛ بلکه نزد پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله وسلم) بودم که نابینایی آمد و از حضرت تقاضای دعا کرد. رسول خدا(ص) این توسّل را به او آموخت، مرد نابینا به برکت این توسّل شفا یافت و بینا گردید.<ref>طبرانی، المعجم الصغیر، ج۱، ص۳۰۶</ref>  


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد توسل===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد توسل ===
'''''مولوی دامنی'''''
'''''مولوی دامنی'''''


خط ۷۸: خط ۷۸:
'''''میر بلوچ توحیدی'''''
'''''میر بلوچ توحیدی'''''


میر بلوچ (توحیدی) در کتاب نغمه‏‌های توحیدی درباره تشبیه عمل متوسلین با عمل مشرکین بت ‏پرست زمان پیامبر، می‏‌گوید: رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) می‏ فرمود: «ای مردم فقط از یک معبود (خدای تعالی) حاجت بخواهید! مشرکین می‌‏گفتند: « آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت می‌کند)؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است »<ref>ص، آیه5</ref> ‏ ما را منحصر به یک خدا کرده، همانا این بسیار تعجب ‏آور است.
میر بلوچ (توحیدی) در کتاب نغمه‏‌های توحیدی درباره تشبیه عمل متوسلین با عمل مشرکین بت ‏پرست زمان پیامبر، می‏‌گوید: رسول الله(صلی الله علیه و آله وسلم) می‏ فرمود: «ای مردم فقط از یک معبود (خدای تعالی) حاجت بخواهید! مشرکین می‌‏گفتند: «آیا او چندین خدای ما را منحصر به یک خدا کرده (و به معبود یگانه دعوت می‌کند)؟ این بسیار تعجب آور و حیرت انگیز است»<ref>ص، آیه5</ref> ‏ ما را منحصر به یک خدا کرده، همانا این بسیار تعجب ‏آور است.  


دیوبند حیاتی، توسل را قبول دارد اما دیوبند مماتی آن را نفی می‌کند.  
دیوبند حیاتی، توسل را قبول دارد اما دیوبند مماتی آن را نفی می‌کند.  


==3. شفاعت==
==3. شفاعت ==
   
   
اصل اعتقاد به شفاعت در بین همه فرق اسلامی و دیوبندیه حیاتی مورد اتفاق است؛ اما درخواست شفاعت از شافعان در دنیا مورد انکار دیوبندی مماتی است ولی شفاعت در قیامت را اختلاف نظر دارند.
اصل اعتقاد به شفاعت در بین همه فرق اسلامی و دیوبندیه حیاتی مورد اتفاق است؛ اما درخواست شفاعت از شافعان در دنیا مورد انکار دیوبندی مماتی است ولی شفاعت در قیامت را اختلاف نظر دارند.


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد شفاعت===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد شفاعت ===


'''''عبدالرحمن سربازی'''''
'''''عبدالرحمن سربازی'''''


عبدالرحمن سربازی در ترجمه کتاب «زبده المناسک» در قسمت کیفیت عرض سلام در بارگاه حضرت سیدالمرسلین می‌نویسد: « سپس با توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) دعا کند و بر خود، شفاعت طلب نماید و بگوید: « یا رسول الله اسئلک الشفاعة واتوسل بک الی الله فی ان اموت مسلماً علی ملتک وسنتک » ای پیامبر خدا! من از تو شفاعت می‌طلبم و تو را به بارگاه خدا وسیله قرار می‌دهم در این امر که من در حال مسلمانی و بر دین و سنت تو بمیرم. (و اگر کسان دیگری برای عرض سلام توصیه کرده‌اند،) و می‌خواهد که از طرف آنها سلام عرض کند بدین نحو عرض نماید: «السلام علیک یا رسول الله من فلان بن فلان یستشفع بک الی ربک » سلام بر تو ای رسول خدا از طرف فلان، فرزند فلان و او شفاعت می‌طلبد بوسیله تو به سوی پروردگارت.
عبدالرحمن سربازی در ترجمه کتاب «زبده المناسک» در قسمت کیفیت عرض سلام در بارگاه حضرت سیدالمرسلین می‌نویسد: «سپس با توسل به رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) دعا کند و بر خود، شفاعت طلب نماید و بگوید: «یا رسول الله اسئلک الشفاعة واتوسل بک الی الله فی ان اموت مسلماً علی ملتک وسنتک» ای پیامبر خدا! من از تو شفاعت می‌طلبم و تو را به بارگاه خدا وسیله قرار می‌دهم در این امر که من در حال مسلمانی و بر دین و سنت تو بمیرم. (و اگر کسان دیگری برای عرض سلام توصیه کرده‌اند،) و می‌خواهد که از طرف آنها سلام عرض کند بدین نحو عرض نماید: «السلام علیک یا رسول الله من فلان بن فلان یستشفع بک الی ربک» سلام بر تو ای رسول خدا از طرف فلان، فرزند فلان و او شفاعت می‌طلبد بوسیله تو به سوی پروردگارت.  


'''''مولوی حسین پور'''''
'''''مولوی حسین پور'''''
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
'''''مولوی محمد عثمان قلندرزهی'''''
'''''مولوی محمد عثمان قلندرزهی'''''


مولوی محمد عثمان قلندرزهی، ‌امام جمعه اهل‌سنت خاش درباره شفاعت می‌گوید: مشفوع عنه در روز قیامت، ذات الله تعالی بوده و انبیاء، قرآن، حافظان قرآن، علماء و… شافع هستند که هر یک از آنها به نوبه خود به درگاه الله تعالی سفارش می‌کنند. البته هیچ‌کدام از شفاعت‌کنندگان در روز قیامت اختیار تام و قدرت مطلقه ندارند، بلکه اختیار کلی و قدرت مطلق، فقط الله تعالی‌ است، چنان که قرآن کریم می‌فرماید: « آن روز هیچ کس برای کسی قادر بر هیچ کار نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خدای یکتاست.»<ref>انفطار/19</ref> خداوند متعال به هیچ‌یک از انبیاء،علما، حفاظ، ملائکه و… به طور کامل اختیار مطلق نداده است، بلکه حکم و فیصله در آن روز فقط برای الله تعالی است.
مولوی محمد عثمان قلندرزهی، ‌امام جمعه اهل‌سنت خاش درباره شفاعت می‌گوید: مشفوع عنه در روز قیامت، ذات الله تعالی بوده و انبیاء، قرآن، حافظان قرآن، علماء و… شافع هستند که هر یک از آنها به نوبه خود به درگاه الله تعالی سفارش می‌کنند. البته هیچ‌کدام از شفاعت‌کنندگان در روز قیامت اختیار تام و قدرت مطلقه ندارند، بلکه اختیار کلی و قدرت مطلق، فقط الله تعالی‌ است، چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «آن روز هیچ کس برای کسی قادر بر هیچ کار نیست و تنها حکم و فرمان در آن روز با خدای یکتاست.»<ref>انفطار/19</ref> خداوند متعال به هیچ‌یک از انبیاء، علما، حفاظ، ملائکه و… به طور کامل اختیار مطلق نداده است، بلکه حکم و فیصله در آن روز فقط برای الله تعالی است.


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد شفاعت===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد شفاعت ===


'''''مولوی گرگیج'''''
'''''مولوی گرگیج'''''
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:
دلیل: حضرت شاه محمد اسماعیل شهید می‌‏نویسد:«این نوع شفاعت در بارگاه تعالى به هیچ صورت ممکن نیست، اعتقاد داشتن به چنین شفیعی در بارگاه خدا شرک محض است».
دلیل: حضرت شاه محمد اسماعیل شهید می‌‏نویسد:«این نوع شفاعت در بارگاه تعالى به هیچ صورت ممکن نیست، اعتقاد داشتن به چنین شفیعی در بارگاه خدا شرک محض است».


3- شفاعت بالإذن . یعنی رضایت و تمایل پادشاه را درباره معاف کردن شخصی درک کرده سفارش کردن.
3- شفاعت بالإذن. یعنی رضایت و تمایل پادشاه را درباره معاف کردن شخصی درک کرده سفارش کردن.


حکم: این گونه سفارش نزد اهل سنت و جماعت جایز می‌باشد و در این سفارش دو فایده وجود دارد:
حکم: این گونه سفارش نزد اهل سنت و جماعت جایز می‌باشد و در این سفارش دو فایده وجود دارد:
1-‌ احترام به قانون . 2-‌ اکرام شفیع.  
1-‌ احترام به قانون. 2-‌ اکرام شفیع.  


حضرت شاه محمد اسماعیل، قسم سوم را می‌پذیرد و می‌نویسد: «این گونه شفاعت نزد الله‌ تعالی می‌شود و شفاعت نبی و ولی کـه در قرآن و حدیث مذکور است به همین معنی است».
حضرت شاه محمد اسماعیل، قسم سوم را می‌پذیرد و می‌نویسد: «این گونه شفاعت نزد الله‌ تعالی می‌شود و شفاعت نبی و ولی کـه در قرآن و حدیث مذکور است به همین معنی است».


بنابراین مولوی غیاثی شفاعت بالاذن در قیامت را می‌پذیرد.
بنابراین مولوی غیاثی شفاعت بالاذن در قیامت را می‌پذیرد.
خط ۱۴۴: خط ۱۴۴:
دیوبند حیاتی شفاعت را قبول دارد ولی گرایش مماتی در مورد خاص و با اجازه خداوند آن را می‌پذیرد.
دیوبند حیاتی شفاعت را قبول دارد ولی گرایش مماتی در مورد خاص و با اجازه خداوند آن را می‌پذیرد.


==4. نذر==
==4. نذر ==
دیوبندیان درباره انجام دادن کار خیر، با هدف رسیدن ثواب آنها برای میت، اختلاف‌نظر دارند؛ حتی گاهی شخصی واحد در موردی نذر و خیرات را جایز می‌داند و در مورد دیگر به حرام بودن آن فتوا می‌دهد. اما در مجموع بیشتر آنان با چنین رفتاری موافقند از نظر آنها فرستادن ثواب برای میت همانند: دعا، استغفار، صدقه دادن، خواندن قرآن بدون مزد و امثال آنها عقلا و نقلا صحیح و جایز است، فایده آن به اموات در عالم قبر و برزخ می‌رسد و میت از ثواب آنها در عالم آخرت بهره‌مند می‌شود.
دیوبندیان درباره انجام دادن کار خیر، با هدف رسیدن ثواب آنها برای میت، اختلاف‌نظر دارند؛ حتی گاهی شخصی واحد در موردی نذر و خیرات را جایز می‌داند و در مورد دیگر به حرام بودن آن فتوا می‌دهد. اما در مجموع بیشتر آنان با چنین رفتاری موافقند از نظر آنها فرستادن ثواب برای میت همانند: دعا، استغفار، صدقه دادن، خواندن قرآن بدون مزد و امثال آنها عقلا و نقلا صحیح و جایز است، فایده آن به اموات در عالم قبر و برزخ می‌رسد و میت از ثواب آنها در عالم آخرت بهره‌مند می‌شود.


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد نذر===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی حیاتی در مورد نذر ===


'''''مولوی عبدالواحد سید زاده'''''
'''''مولوی عبدالواحد سید زاده'''''
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
از آنجائی که این مسأله عقیدتی است و رعایت شرائط آن برای هر فردی مقدور نمی‌باشد و عموم مردم از شرائط و جزئیات آن اطلاع ندارند، طبق اصل و قانون «سداً للذریعه»، این نذر و تصدق، کراهیت دارد و باید ترک شود. از نظر فقهی نذر را حلال می‌داند ولی با توجه به عقیدتی بودن این موضوع، به کراهت و ترک آن سفارش کرده است.
از آنجائی که این مسأله عقیدتی است و رعایت شرائط آن برای هر فردی مقدور نمی‌باشد و عموم مردم از شرائط و جزئیات آن اطلاع ندارند، طبق اصل و قانون «سداً للذریعه»، این نذر و تصدق، کراهیت دارد و باید ترک شود. از نظر فقهی نذر را حلال می‌داند ولی با توجه به عقیدتی بودن این موضوع، به کراهت و ترک آن سفارش کرده است.


===دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد شفاعت===
=== دیدگاه برخی از علمای دیوبندی مماتی در مورد شفاعت ===


'''''مولوی گرگیج'''''
'''''مولوی گرگیج'''''
خط ۱۸۲: خط ۱۸۲:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده: اهل‌سنت]]
[[رده:اهل‌سنت]]
۴٬۹۳۳

ویرایش