۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
'''عمر بن سعد''' معروف به '''ابن سعد'''، فرزند یکی از سرداران صدر [[اسلام]] به نام سعد بن ابیوقاص بود. او به نقلی در زمان [[پیامبر اکرم]] و به نقل از یحیى بن معین در روز وفات خلیفه اول به دنیا آمده است. در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسین|امام حسین علیه السلام]] جنگید و او را به شهادت رساند. | '''عمر بن سعد''' معروف به '''ابن سعد'''، فرزند یکی از سرداران صدر [[اسلام]] به نام سعد بن ابیوقاص بود. او به نقلی در زمان [[پیامبر اکرم]] و به نقل از یحیى بن معین در روز وفات خلیفه اول به دنیا آمده است. در نوجوانی همراه پدرش در فتح [[عراق]] شرکت داشت. ابن سعد فرمانده سپاه [[ابن زیاد]] در [[کربلا]] بود که با [[امام حسین|امام حسین علیه السلام]] جنگید و او را به شهادت رساند. | ||
==نسب== | == نسب == | ||
به نقل از خلیفة بن خیاط نسب عمر بن سعد از این قرار است: عمر بن سعد بن مالک بن أهیب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب أبو حفص القرشی الزهری. | به نقل از خلیفة بن خیاط نسب عمر بن سعد از این قرار است: عمر بن سعد بن مالک بن أهیب بن عبد مناف بن زهرة بن کلاب بن مرة بن کعب بن لؤی بن غالب أبو حفص القرشی الزهری. | ||
مادرش: ماریة بنت قیس بن معدیکرب بن الحارث بن السمط بن امرئ القیس بن عمرو بن معاویة، از قبیله کندة است. | مادرش: ماریة بنت قیس بن معدیکرب بن الحارث بن السمط بن امرئ القیس بن عمرو بن معاویة، از قبیله کندة است. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
کنیه او أبا حفص است و مختار بن ابی عبید در سال 65 یا 66 هجری قمری به خونخواهی امام حسین علیه السلام او را به قتل رساند. | کنیه او أبا حفص است و مختار بن ابی عبید در سال 65 یا 66 هجری قمری به خونخواهی امام حسین علیه السلام او را به قتل رساند. | ||
==ولادت== | == ولادت == | ||
بنا به نقلی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و به نقلی دیگر در روز وفات خلیفه اول متولد شده است. | بنا به نقلی در زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و به نقلی دیگر در روز وفات خلیفه اول متولد شده است. | ||
==مواجهه با امام حسین علیه السلام== | == مواجهه با امام حسین علیه السلام == | ||
عمر سعد بیشتر با موضوع واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام شناخته شده است. او به طمع حکومت ری که عبیدالله بن زیاد به او داد تصمیم به پیکار با امام حسین گرفت و هیچ نصیحت و منعی بر او کارگر نشد. | عمر سعد بیشتر با موضوع واقعه کربلا و شهادت امام حسین علیه السلام شناخته شده است. او به طمع حکومت ری که عبیدالله بن زیاد به او داد تصمیم به پیکار با امام حسین گرفت و هیچ نصیحت و منعی بر او کارگر نشد. | ||
او به دستور ابن زیاد مأموریت یافت که حسین بن علی و همراهانش را وادار به [[بیعت]] با یزید کند اما مذاکرات با حسین به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری به حسین و خانوادهاش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یاران او را کشت. | او به دستور ابن زیاد مأموریت یافت که حسین بن علی و همراهانش را وادار به [[بیعت]] با یزید کند اما مذاکرات با حسین به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری به حسین و خانوادهاش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یاران او را کشت. | ||
==خیانت به مسلم بن عقیل== | == خیانت به مسلم بن عقیل == | ||
هنگامی که [[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسین علیه السلام به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر میخواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد. | هنگامی که [[مسلم بن عقیل]] نماینده امام حسین علیه السلام به کوفه رفت تا از مردم به نفع امام بیعت بگیرد، ابن سعد نیز چون برخی از اشراف کوفه به یزید نامه نوشت و توصیه کرد که اگر میخواهد کوفه از دستش خارج نشود، [[نعمان بن بشیر]] حاکم وقت کوفه را برکنار سازد. | ||
مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید. | مسلم بن عقیل پس از آنکه به دستور [[عبیدالله بن زیاد]] دستگیر شد در مجلس عبیدالله، پنهان از دیگران به عمر بن سعد [[وصیت]] کرد، اما ابن سعد وصیت مسلم را برای عبیدالله بازگو کرده و به مسلم خیانت ورزید. | ||
==آرزوی حکومت ری== | == آرزوی حکومت ری == | ||
در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است. | در زمان واقعه کربلا عمر بن سعد، جوانی جویای مقام بود طبق آنچه که در کتب روایی نقل شده او در گیر و دار توسعۀ حکومت اسلام در سراسر جهان آن روز و گسترش قلمرو حکومت در [[ایران]]، بسیار مشتاق حکومت در نواحی مرکزی ایران به مرکزیت [[ری]] آن زمان بوده است. | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
او عازم سفر میشود که خبر حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامیدارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز میزند، اما [[عبیدالله بن زیاد]] او را تهدید میکند که یا باید به مقابله با حسین علیه السلام برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد. | او عازم سفر میشود که خبر حرکت امام حسین علیه السلام به سوی کوفه، عبیدالله بن زیاد را وامیدارد تا ابن سعد را برای مقابله با امام بفرستد. وی ابتدا از این کار سرباز میزند، اما [[عبیدالله بن زیاد]] او را تهدید میکند که یا باید به مقابله با حسین علیه السلام برود و یا فرمان حکومت ری را پس دهد. | ||
==تردید عمر سعد== | == تردید عمر سعد == | ||
عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و میدانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود. | عمر بن سعد از علمای اسلامی بود و میدانست کشتن فرزند پیغمبر و ارتکاب این جنایت گناهی نابخشودنی است به همین خاطر یک شب را از یزید مهلت گرفت تا تصمیم بگیرد. همۀ خردمندان قوم او را از مقابلۀ با [[سید الشهداء]] بر حذر داشتند ولی عشق بی انتها به قدرت چنان قلب او را تسخیر کرده بود که هیچ نصیحتی اثرگذار نبود. | ||
فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امام علیه السلام گردید. | فردای آن روز عمر بن سعد برخلاف نظر دوستان و آشنایان، راه کربلا را در پیش گرفت و با چهار هزار نفر سپاهی، عازم نبرد با امام علیه السلام گردید. | ||
==ارسال پیک نزد امام حسین علیه السلام== | == ارسال پیک نزد امام حسین علیه السلام == | ||
عمر سعد [[جمعه]]، دوم یا ۳ [[ماه محرم الحرام|محرم]] ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد [[امام حسین علیه السلام]] فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کردهاند، از این روی به عراق آمدهام، حال اگر نمیخواهند برمیگردم. | عمر سعد [[جمعه]]، دوم یا ۳ [[ماه محرم الحرام|محرم]] ۶۱ ق /۶۸۰ م وارد کربلا شد و قره بن قیس حنظلی را به نزد [[امام حسین علیه السلام]] فرستاد تا از امام بپرسد که برای چه به عراق آمده است؟ امام در جواب پاسخ داد که مردم کوفه از من دعوت کردهاند، از این روی به عراق آمدهام، حال اگر نمیخواهند برمیگردم. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
شب هنگام اباعبدلله و ابن سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ امام حسین علیه السلام، به جز [[عباس بن عبدالمطلب|عباس علیه السلام]] و [[علیاکبرعلیه السلام]]، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. | شب هنگام اباعبدلله و ابن سعد هریک با همراهی بیست سوار به محل ملاقات آمدند؛ امام حسین علیه السلام، به جز [[عباس بن عبدالمطلب|عباس علیه السلام]] و [[علیاکبرعلیه السلام]]، از سایر یاران خواست که فاصله بگیرند ابن سعد نیز فرزندش حفص و غلامش را نگاه داشت و به دیگران دستور داد تا عقب بروند. | ||
در این دیدار امام حسین علیه السلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه میشود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمیترسی که به جنگ من | در این دیدار امام حسین علیه السلام به او فرمود: «عمر، وای بر تو؛ تو را چه میشود از خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست نمیترسی که به جنگ من آمدی؟ حال آن که میدانی که من کیستم. | ||
از این خیال و اندیشه ناصواب در گذر و راهی که صلاح [[دین]] و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که میگویم است.» | از این خیال و اندیشه ناصواب در گذر و راهی که صلاح [[دین]] و دنیای تو در آن است، اختیار کن و به نزد من آی و خود را از این ضلالت بیرون آور و بدین دنیای غدّار فریبنده که او چون من و تو بسیار دیده، مغرور نشو و یقین بدان که سعادت و سلامت تو در آنچه که میگویم است.» | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
نامه ابن زیاد توسط [[شمر]] به دست ابن سعد رسید. ابن سعد شمر را به جهت برانگیختن ابن زیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمتجویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر خواهد شد. | نامه ابن زیاد توسط [[شمر]] به دست ابن سعد رسید. ابن سعد شمر را به جهت برانگیختن ابن زیاد به جنگ و رد پیشنهاد مسالمتجویانه خود، به شدت ملامت کرد با این حال گفت که خود متولی این امر خواهد شد. | ||
==جنایات عمر بن سعد== | == جنایات عمر بن سعد == | ||
یکی از جنایات عمر بن سعد در کربلا، بستن آب بر امام حسین علیه السلام و اهلبیت ایشان بود. در پی دستور ابن زیاد، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را احضار کرد و به او دستور داد تا به همراه پانصد نفر از سپاهیان کوفه از رسیدن آب به خیام اهل بیت علیه السلام جلوگیری کند. | یکی از جنایات عمر بن سعد در کربلا، بستن آب بر امام حسین علیه السلام و اهلبیت ایشان بود. در پی دستور ابن زیاد، عمر بن سعد، عمرو بن حجاج زبیدی را احضار کرد و به او دستور داد تا به همراه پانصد نفر از سپاهیان کوفه از رسیدن آب به خیام اهل بیت علیه السلام جلوگیری کند. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
نقل شده که پیش از آغاز جنگ، امام علیه السلام در یکی از سخنرانیهای خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: | نقل شده که پیش از آغاز جنگ، امام علیه السلام در یکی از سخنرانیهای خود، عمر بن سعد را خطاب قرار داد و فرمود: | ||
«ای عمر! آیا تو مرا میکشی و میپنداری آن زنازاده، فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد | «ای عمر! آیا تو مرا میکشی و میپنداری آن زنازاده، فرزند زنازاده تو را حاکم سرزمینهای ری و گرگان خواهد کرد؟ به خدا قسم هرگز گوارایی آن روز را نخواهی چشید. این امری است حتمی؛ پس هر چه میخواهی انجام بده که تو پس از من در دنیا و آخرت شادمان نخواهی بود». | ||
اما ابن سعد بی توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه السلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اولین کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» | اما ابن سعد بی توجه به این سخنان، غلامش را پیش خواند و نخستین تیر را به سوی امام حسین علیه السلام و یارانش رها کرد و با صدای بلند خطاب به اصحاب و یاران خود گفت که «نزد امیر شهادت دهید که من اولین کسی بودم که تیر جنگ را رها کردم.» | ||
نقل شده که در عصر عاشورا و در آخرین لحظات عمر شریف امام علیه السلام، [[زینب بنت علی|زینب کبری سلام الله علیه]] از خیمهگاه بیرون آمد و با دیدن صحنه شهادت آن حضرت علیه السلام خطاب به عمر سعد فرمود: «ای عمر بن سعد ! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو نظاره میکنی؟» | نقل شده که در عصر عاشورا و در آخرین لحظات عمر شریف امام علیه السلام، [[زینب بنت علی|زینب کبری سلام الله علیه]] از خیمهگاه بیرون آمد و با دیدن صحنه شهادت آن حضرت علیه السلام خطاب به عمر سعد فرمود: «ای عمر بن سعد! آیا اباعبدالله کشته میشود و تو نظاره میکنی؟» | ||
عمر سعد در حالی که اشک بر روی گونه و محاسنش جاری بود صورتش را از [[زینب بنت علی|حضرت زینب سلام الله علیه]] برگرداند. | عمر سعد در حالی که اشک بر روی گونه و محاسنش جاری بود صورتش را از [[زینب بنت علی|حضرت زینب سلام الله علیه]] برگرداند. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
پس از شهادت سالار شهیدان علیه السلام، عمر بن سعد برای اسب تاختن بر پیکر مطهر امام علیه السلام از میان یارانش داوطلب خواست. پس ده نفر از کوفیان اظهار آمادگی کردند و بر اسبان خود سوار شدند و بر بدن امام علیه السلام تاختند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت علیه السلام را در هم شکستند. | پس از شهادت سالار شهیدان علیه السلام، عمر بن سعد برای اسب تاختن بر پیکر مطهر امام علیه السلام از میان یارانش داوطلب خواست. پس ده نفر از کوفیان اظهار آمادگی کردند و بر اسبان خود سوار شدند و بر بدن امام علیه السلام تاختند و استخوانهای سینه و پشت آن حضرت علیه السلام را در هم شکستند. | ||
==بعد از واقعه کربلا== | == بعد از واقعه کربلا == | ||
پس از واقعه جانگداز عاشورا، او دو روز در کربلا ماند و به دفن اجساد کشتههای سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای اهلبیت علیه السلام، به سوی کوفه حرکت کرد. | پس از واقعه جانگداز عاشورا، او دو روز در کربلا ماند و به دفن اجساد کشتههای سپاه خود، پرداخت سپس در حالی که اجساد مطهر و پاک شهدای کربلا را بر روی خاک تفتیده کربلا رها کرده بود به همراه اسرای اهلبیت علیه السلام، به سوی کوفه حرکت کرد. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
ابن سعد که دیگر دستش از همه جا کوتاه شده بود، حال خویش را برای دوستانش چنین توصیف میکرد: «هیچ کس زیانکارتر از من به خانه خویش بازنگشت؛ زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال، و قرابت را قطع کردهام و خطایی بزرگ مرتکب شدهام.» | ابن سعد که دیگر دستش از همه جا کوتاه شده بود، حال خویش را برای دوستانش چنین توصیف میکرد: «هیچ کس زیانکارتر از من به خانه خویش بازنگشت؛ زیرا از امیری فاجر و ظالم اطاعت کرده و عدالت را پایمال، و قرابت را قطع کردهام و خطایی بزرگ مرتکب شدهام.» | ||
==پس از مرگ یزید== | == پس از مرگ یزید == | ||
با مرگ یزید، آغاز قیامهای [[شیعیان]] عراق روزهای سخت و ترسناکی را برای پسر سعد رقم زد. به طوری که گفته شده پس از قیام [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، ابنسعد به واسطه ترس از کشته شدن، شبها در دارالاماره میخوابید. | با مرگ یزید، آغاز قیامهای [[شیعیان]] عراق روزهای سخت و ترسناکی را برای پسر سعد رقم زد. به طوری که گفته شده پس از قیام [[سلیمان بن صرد خزاعی]]، ابنسعد به واسطه ترس از کشته شدن، شبها در دارالاماره میخوابید. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۱۱۹: | ||
مختار نیز امان نامهای برای پسر سعد نوشت و در آن سر نزدن حدث (بنا بر حدیثی که از [[امام محمد باقر|امام باقرعلیه السلام]] بدست ما رسیده است منظور مختار از حدث، این بود که مادامی که ابن سعد به دستشویی نرود و کاری انجام ندهد این امان نامه معتبر خواهد بود.) را شرط استمرار و دوام این امان نامه برشمرد. | مختار نیز امان نامهای برای پسر سعد نوشت و در آن سر نزدن حدث (بنا بر حدیثی که از [[امام محمد باقر|امام باقرعلیه السلام]] بدست ما رسیده است منظور مختار از حدث، این بود که مادامی که ابن سعد به دستشویی نرود و کاری انجام ندهد این امان نامه معتبر خواهد بود.) را شرط استمرار و دوام این امان نامه برشمرد. | ||
==مرگ== | == مرگ == | ||
مختار یکی از فرماندهان خود را به نام ابوقلوص شبامی به تعقیب آنان فرستاد. وی ابن سعد را دستگیر کرده به نزد مختار آورد و ابن سعد و پسرش حفص که او نیز در مجلس مختار بود به دستور مختار کشته شدند و وی پس از آتش زدن بدن آنان سرهای آن دو را برای [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفیه]] به [[مدینه]] فرستاد. | مختار یکی از فرماندهان خود را به نام ابوقلوص شبامی به تعقیب آنان فرستاد. وی ابن سعد را دستگیر کرده به نزد مختار آورد و ابن سعد و پسرش حفص که او نیز در مجلس مختار بود به دستور مختار کشته شدند و وی پس از آتش زدن بدن آنان سرهای آن دو را برای [[محمد بن حنفیه|محمد بن حنفیه]] به [[مدینه]] فرستاد. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به مدینه فرستاد. | او سر پسر سعد را نزد مختار آورد و پیش روی او گذاشت. سپس مختار دستور قتل حفص پسر ابن سعد را نیز صادر کرد. سپس این سرها را با مقداری پول به مدینه فرستاد. | ||
==منبع== | == منبع == | ||
[https://ivamag.ir/the-complete-biography-of-umar-ibn-sad-and-finally-him/ برگرفته از سایت زندگینامه کامل عمر بن سعد و سرانجام او - مجله ایوامگhttps://ivamag.ir] | [https://ivamag.ir/the-complete-biography-of-umar-ibn-sad-and-finally-him/ برگرفته از سایت زندگینامه کامل عمر بن سعد و سرانجام او - مجله ایوامگhttps://ivamag.ir] | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:عاملان واقعه کربلا]] | [[رده:عاملان واقعه کربلا]] |