۴٬۹۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (تمیزکاری) |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
از جمله جنایات وی میتوان به: | از جمله جنایات وی میتوان به: | ||
۱. تعقیب و زندانی کردن شیعیان و آزار و اذیت آنها. <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الامال، چ ۴، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۴۱۱ هـ.ق، ج ۲، ص ۶۸۱</ref> | ۱. تعقیب و زندانی کردن شیعیان و آزار و اذیت آنها. <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الامال، چ ۴، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، ۱۴۱۱ هـ. ق، ج ۲، ص ۶۸۱</ref> | ||
۲. دستور تخریب آرامگاه [[امام حسین (ع)]]. <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، التراث العربی، ۱۳۷۸ هـ.، ج ۹، ص ۱۸۵</ref> | ۲. دستور تخریب آرامگاه [[امام حسین (ع)]]. <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، التراث العربی، ۱۳۷۸ هـ. ، ج ۹، ص ۱۸۵</ref> | ||
۳. قتل شیعیانی همانند «ابن سکیت» یار با وفای [[امام جواد(ع)]] و [[امام هادی (ع)]]. و... اشاره کرد. | ۳. قتل شیعیانی همانند «ابن سکیت» یار با وفای [[امام جواد(ع)]] و [[امام هادی (ع)]]. و... اشاره کرد. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
=برخورد متوکل با امام هادی (ع)= | =برخورد متوکل با امام هادی (ع)= | ||
متوکل عباسی از جنایت کارترین خلفای عباسی است او از آزار و اذیت شیعیان هیچ ابائی نداشت از جمله جنایات وی عبارتند از : | متوکل عباسی از جنایت کارترین خلفای عباسی است او از آزار و اذیت شیعیان هیچ ابائی نداشت از جمله جنایات وی عبارتند از: | ||
۱. تعقیب و زندانی کردن شیعیان و آزار و اذیت آنها. <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، | ۱. تعقیب و زندانی کردن شیعیان و آزار و اذیت آنها. <ref>شیخ عباس قمی، منتهی الامال، قم، مؤسسه انتشارات هجرت، چهارم، ۱۴۱۱ هـ. ق، ج ۲، ص ۶۸۱</ref> | ||
۲. دستور تخریب آرامگاه امام حسین (ع). <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، التراث العربی، ۱۳۷۸ هـ.، ج ۹، ص ۱۸۵</ref> | ۲. دستور تخریب آرامگاه امام حسین (ع). <ref>محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، بیروت، التراث العربی، ۱۳۷۸ هـ. ، ج ۹، ص ۱۸۵</ref> | ||
۳. قتل شیعیانی همانند «ابن سکیت» یار با وفای امام جواد (ع) و امام هادی (ع). | ۳. قتل شیعیانی همانند «ابن سکیت» یار با وفای امام جواد (ع) و امام هادی (ع). | ||
خط ۹۸: | خط ۹۸: | ||
مورخان مینویسند: متوکل، امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا آورد. <ref>همان</ref> درباره علت آن دو قول وجود دارد: | مورخان مینویسند: متوکل، امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا آورد. <ref>همان</ref> درباره علت آن دو قول وجود دارد: | ||
اول : ابن شهر آشوب و [[شیخ مفید]] و عدهای دیگر نوشتهاند: سبب اینکه حضرت هادی (ع) را از مدینه به سامرا آوردند، این شد که عبدا… بن محمدوالی مدینه پیش متوکل از حضرت هادی (ع) بدگویی کرد… هرچند امام هادی (ع) در نامهای که به متوکل نوشت دروغ گویی او را یادآور شد، امّا متوکل با نوشتن نامه ای، امام (ع) را به سامرا دعوت کرد. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۹۶، و ابن شهر آشوب، مناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بی تا، ج ۴، ص ۴۱۷.</ref> | اول: ابن شهر آشوب و [[شیخ مفید]] و عدهای دیگر نوشتهاند: سبب اینکه حضرت هادی (ع) را از مدینه به سامرا آوردند، این شد که عبدا… بن محمدوالی مدینه پیش متوکل از حضرت هادی (ع) بدگویی کرد… هرچند امام هادی (ع) در نامهای که به متوکل نوشت دروغ گویی او را یادآور شد، امّا متوکل با نوشتن نامه ای، امام (ع) را به سامرا دعوت کرد. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۹۶، و ابن شهر آشوب، مناقب، قم، مؤسسه انتشارات علامه، بی تا، ج ۴، ص ۴۱۷.</ref> | ||
دوم : در روایتی دیگر [[مسعودی]] مینویسد: بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه [[نماز]] در [[حرمین]] ([[مکه]] و مدینه) بود بارها به متوکل نامه نوشت که اگر احتیاجی به حرمین داری، [[علی بن محمد (ع)]] را از آنجا اخراج کن زیرا او مردم را به سوی خود دعوت میکند و گروه انبوهی به او گرویدهاند. <ref>علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، نجف، مطبعه الحیدریه، | دوم: در روایتی دیگر [[مسعودی]] مینویسد: بریحه عباسی که مسئول نظارت بر اقامه [[نماز]] در [[حرمین]] ([[مکه]] و مدینه) بود بارها به متوکل نامه نوشت که اگر احتیاجی به حرمین داری، [[علی بن محمد (ع)]] را از آنجا اخراج کن زیرا او مردم را به سوی خود دعوت میکند و گروه انبوهی به او گرویدهاند. <ref>علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، نجف، مطبعه الحیدریه، چهارم، ۱۳۷۴ هـ. ق، ص ۲۲۵</ref> سرانجام این بدگوییها سبب شد که امام (ع) به سامرا احضار شود | ||
با توجه به اینکه مدت اقامت امام هادی (ع) در سامرا بیست سال گزارش شده است <ref>محمد بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ۱۴۲۷ هـ.ق، ج ۲، ص ۱۲۷</ref> و با توجه به تاریخ وفات امام هادی (ع) (سال ۲۵۴ هـ.ق) میتوان نتیجه گرفت که متوکل آن حضرت را در سال ۲۳۴ هـ.ق از مدینه به سامرا فراخوانده است. هر چند نامه متوکل به امام هادی (ع) نامهای محترمانه بود، امّا واقعیت این است که امام (ع) به اجبار به این سفر رفتهاند چرا که | با توجه به اینکه مدت اقامت امام هادی (ع) در سامرا بیست سال گزارش شده است <ref>محمد بن حسن طبرسی، اعلام الوری، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السّلام ـ ۱۴۲۷ هـ. ق، ج ۲، ص ۱۲۷</ref> و با توجه به تاریخ وفات امام هادی (ع) (سال ۲۵۴ هـ. ق) میتوان نتیجه گرفت که متوکل آن حضرت را در سال ۲۳۴ هـ. ق از مدینه به سامرا فراخوانده است. هر چند نامه متوکل به امام هادی (ع) نامهای محترمانه بود، امّا واقعیت این است که امام (ع) به اجبار به این سفر رفتهاند چرا که | ||
اولاً: متوکل یحیی بن هرثمه را به مدینه فرستاد تا آن حضرت را به سامرا بیاورد. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۸۵</ref> | اولاً: متوکل یحیی بن هرثمه را به مدینه فرستاد تا آن حضرت را به سامرا بیاورد. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۸۵</ref> | ||
ثانیاً: آن حضرت بعدها در سامرا فرمود: مرا از مدینه به اکراه به سامرا آوردند. <ref>بن شهر آشوب، پیشین، ج ۴، ص ۴۱۷، و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ هـ.، ج ۵۰، ص ۱۲۹</ref> | ثانیاً: آن حضرت بعدها در سامرا فرمود: مرا از مدینه به اکراه به سامرا آوردند. <ref>بن شهر آشوب، پیشین، ج ۴، ص ۴۱۷، و محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، مکتبه الاسلامیه، ۱۳۹۵ هـ. ، ج ۵۰، ص ۱۲۹</ref> | ||
ثالثاً: اگر امام هادی (ع) دعوت متوکل را قبول نمی کرد، این امر تأییدی میشد بر گفتار سعایت کنندگان و باعث تحریک بیشتر متوکل میشد و بهانه بیشتری به دست او میداد که مشکلات فراوانی برای حضرت فراهم کند. <ref>مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی امام صادق ـ (علیهالسلام) | ثالثاً: اگر امام هادی (ع) دعوت متوکل را قبول نمی کرد، این امر تأییدی میشد بر گفتار سعایت کنندگان و باعث تحریک بیشتر متوکل میشد و بهانه بیشتری به دست او میداد که مشکلات فراوانی برای حضرت فراهم کند. <ref>مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، قم، مؤسسه تحقیقاتی امام صادق ـ (علیهالسلام) ـ، ۱۳۷۶، ص ۵۸۰</ref> | ||
وقتی امام هادی (ع) به اتفاق یحیی بن هرثمه به سامرا رسید، متوکل دستور داد تا امام (ع) را به «خان صعالیک» <ref>کاروانسرای گداها</ref> ببرند و هدف وی از این کار این بود که از شأن امام و اهمیت ایشان در نزد مردم بکاهد. صالح بن سعید میگوید: نزد امام رفتم و عرض کردم: قربانت گردم اینان در همه جا میخواهند نور شما را خاموش کنند و از قدر شما بکاهند برای همین شما را در این کاروانسرای کثیف و بدنام جای دادند… <ref>باقر شریف القرشی، حیاه الامام علی الهادی، بی جا، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۸هـ.ق، ص ۲۳۸.</ref> | وقتی امام هادی (ع) به اتفاق یحیی بن هرثمه به سامرا رسید، متوکل دستور داد تا امام (ع) را به «خان صعالیک» <ref>کاروانسرای گداها</ref> ببرند و هدف وی از این کار این بود که از شأن امام و اهمیت ایشان در نزد مردم بکاهد. صالح بن سعید میگوید: نزد امام رفتم و عرض کردم: قربانت گردم اینان در همه جا میخواهند نور شما را خاموش کنند و از قدر شما بکاهند برای همین شما را در این کاروانسرای کثیف و بدنام جای دادند… <ref>باقر شریف القرشی، حیاه الامام علی الهادی، بی جا، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۰۸هـ. ق، ص ۲۳۸.</ref> | ||
امام هادی (ع) یک روز در این کاروانسرا بود سپس متوکل خانهای برای امام در نظر گرفت و حضرت در آنجا سکونت گزید. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۹۹ـ۲۹۸، محمد بن حسن طبرسی، پیشین، ص ۱۲۶</ref> | امام هادی (ع) یک روز در این کاروانسرا بود سپس متوکل خانهای برای امام در نظر گرفت و حضرت در آنجا سکونت گزید. <ref>شیخ مفید، پیشین، ص ۲۹۹ـ۲۹۸، محمد بن حسن طبرسی، پیشین، ص ۱۲۶</ref> | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
همان گونه که مشخص است متوکل امام هادی (ع) را به سامرا آورد تا آن حضرت را کاملا تحت نظر و مراقبت داشته باشد. بارها متوکل افرادی را میفرستاد تا خانه امام (ع) را تفتیش کنند. در این بحث تنها به یکی از این موارد اشاره میشود | همان گونه که مشخص است متوکل امام هادی (ع) را به سامرا آورد تا آن حضرت را کاملا تحت نظر و مراقبت داشته باشد. بارها متوکل افرادی را میفرستاد تا خانه امام (ع) را تفتیش کنند. در این بحث تنها به یکی از این موارد اشاره میشود | ||
مسعودی مینویسد: از حضرت [[امام علی نقی (ع)]] در نزد متوکل سعایت کردند، متوکل عدهای را به خانه امام (ع) فرستاد، آنها چیزی نیافتند. آن حضرت مشغول تلاوت [[قرآن]] بود. وی را به نزد متوکل بردند… متوکل به آن حضرت [[شراب]] تعارف کرد آن حضرت فرمود: و الله شراب داخل گوشت و خون من نشده. هرگز، مرا معاف دار . آنگاه متوکل به آن حضرت گفت: شعری بخوان. حضرت ابتدا خودداری کرد، امّا با اصرار وی شعری خواند که مطلع آن چنین است: | مسعودی مینویسد: از حضرت [[امام علی نقی (ع)]] در نزد متوکل سعایت کردند، متوکل عدهای را به خانه امام (ع) فرستاد، آنها چیزی نیافتند. آن حضرت مشغول تلاوت [[قرآن]] بود. وی را به نزد متوکل بردند… متوکل به آن حضرت [[شراب]] تعارف کرد آن حضرت فرمود: و الله شراب داخل گوشت و خون من نشده. هرگز، مرا معاف دار. آنگاه متوکل به آن حضرت گفت: شعری بخوان. حضرت ابتدا خودداری کرد، امّا با اصرار وی شعری خواند که مطلع آن چنین است: | ||
بر بلندای کوهها شب را به سحر آوردند، در حالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس میدادند ولی آن قله کوهها برایشان سودی نبخشید… | بر بلندای کوهها شب را به سحر آوردند، در حالی که مردان چیره و نیرومندی از آنان پاس میدادند ولی آن قله کوهها برایشان سودی نبخشید… | ||
متوکل و حاضران از شنیدن این اشعار گریستند. سپس [[خلیفه]] دستور داد بساط شراب را برچینند و امام (ع) را با احترام به خانهاش بازگردانند. <ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ۱۳۵۸ هـ.ق، ج ۴، ص ۱۱</ref> | متوکل و حاضران از شنیدن این اشعار گریستند. سپس [[خلیفه]] دستور داد بساط شراب را برچینند و امام (ع) را با احترام به خانهاش بازگردانند. <ref>علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ۱۳۵۸ هـ. ق، ج ۴، ص ۱۱</ref> | ||
متوکل چندین مرتبه افرادی را به مناظره با امام(ع) فراخواند. یحیی بن اکثم یکی از این افراد در پایان یکی از جلسات به متوکل گفت: ما دیگر دوست نداریم از امام بیشتر سئوال بپرسیم، چرا که پاسخهای امام (ع) باعث تقویت شیعیان میشود. <ref>باقر شریف القرشی، پیشین، ص ۲۴۹، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۰۳، و تحف العقول، ص ۴۷۷</ref> | متوکل چندین مرتبه افرادی را به مناظره با امام(ع) فراخواند. یحیی بن اکثم یکی از این افراد در پایان یکی از جلسات به متوکل گفت: ما دیگر دوست نداریم از امام بیشتر سئوال بپرسیم، چرا که پاسخهای امام (ع) باعث تقویت شیعیان میشود. <ref>باقر شریف القرشی، پیشین، ص ۲۴۹، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج ۴، ص ۴۰۳، و تحف العقول، ص ۴۷۷</ref> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
باقر شریف القرشی در مورد وضعیت امام در سامرا مینویسد: امام هادی (ع) در این مدت زمانی که در سامرا بود (تا به شهادت رسید) همواره در حصر اقتصادی بود. اگر کسی میخواست حقوق واجبهاش را بپردازد یا هدیهای به امام بدهد، بدترین عقوبات را میدید، آن حضرت در سختی و حرج روزگار میگذراند. کسی نمیتوانست به دیدار آن حضرت برود. متوکل مدتی امام (ع) و همسرش را زندانی کرد. <ref>همان، ص ۲۶۲</ref> | باقر شریف القرشی در مورد وضعیت امام در سامرا مینویسد: امام هادی (ع) در این مدت زمانی که در سامرا بود (تا به شهادت رسید) همواره در حصر اقتصادی بود. اگر کسی میخواست حقوق واجبهاش را بپردازد یا هدیهای به امام بدهد، بدترین عقوبات را میدید، آن حضرت در سختی و حرج روزگار میگذراند. کسی نمیتوانست به دیدار آن حضرت برود. متوکل مدتی امام (ع) و همسرش را زندانی کرد. <ref>همان، ص ۲۶۲</ref> | ||
ظلم و ستمی که بر امام هادی (ع) وارد میشد سبب شد برعلیه متوکل [[دعا]] کند. «و قدْ قلَّ صبری و ضاقت حیلتی…» <ref>قسمتی از دعای امام هادی ـ (علیهالسلام) ـ بر علیه متوکل . رک : ابن طاوس . مهج | ظلم و ستمی که بر امام هادی (ع) وارد میشد سبب شد برعلیه متوکل [[دعا]] کند. «و قدْ قلَّ صبری و ضاقت حیلتی…» <ref>قسمتی از دعای امام هادی ـ (علیهالسلام) ـ بر علیه متوکل. رک: ابن طاوس. مهج الدعوات، قم، دارالذخائر، ۱۴۱۱ ه ق، ص ۲۶۷ </ref> | ||
[[خداوند]] دعای آن حضرت را مستجاب کرد و بعد از این دعا متوکل سه روز بیشتر زنده نبود.<ref>باقر شریف القرشی، حیاه الامام علی الهادی، | [[خداوند]] دعای آن حضرت را مستجاب کرد و بعد از این دعا متوکل سه روز بیشتر زنده نبود.<ref>باقر شریف القرشی، حیاه الامام علی الهادی، پیشین، ص ۲۷۱</ref> | ||
متوکل برای اینکه خلافت خویش را حفظ کند دستور داد امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا بیاورند. امام هادی (ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود. متوکل در سال ۲۴۷ هـ.ق کشته شد. <ref>علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ هـ.ق، ص ۲۴۲.</ref> | متوکل برای اینکه خلافت خویش را حفظ کند دستور داد امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا بیاورند. امام هادی (ع) در این شهر نظامی حدود ۲۰ سال اقامت داشت و همواره تحت نظر و مراقبت بود. متوکل در سال ۲۴۷ هـ. ق کشته شد. <ref>علی بن حسین مسعودی، اثبات الوحیه، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ هـ. ق، ص ۲۴۲.</ref> | ||
=پانویس= | =پانویس= | ||
{{پانویس|5}} | {{پانویس|5}} | ||
[[رده: خلفای عباسی]] | [[رده:خلفای عباسی]] |