اسکندریه: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ دسامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (تمیزکاری)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:
در این شهر در زمان اسکندر سازه‌های زیبا و افسانه‌ای ساخته شدند که از مهمترین آنها فانوس دریایی اسکندریه بود. این فانوس که دارای آتشدانی در بالای خود بود، راهنمای کشتی‌ها بود. آتشی که در آن بر افروخته می‌شد به گونه‌ای بود که برخی می‌گفتند تا انتهای جهان را قابل مشاهده است. هم‌چنین به دلیل عظمت ساخت این سازه در دوران قدمی جزو عجایب هفت‌گانه بوده است.
در این شهر در زمان اسکندر سازه‌های زیبا و افسانه‌ای ساخته شدند که از مهمترین آنها فانوس دریایی اسکندریه بود. این فانوس که دارای آتشدانی در بالای خود بود، راهنمای کشتی‌ها بود. آتشی که در آن بر افروخته می‌شد به گونه‌ای بود که برخی می‌گفتند تا انتهای جهان را قابل مشاهده است. هم‌چنین به دلیل عظمت ساخت این سازه در دوران قدمی جزو عجایب هفت‌گانه بوده است.


=اسکندریه=
== اسکندریه ==
اسکندریه‌، دومین‌ شهر بزرگ‌ و مهم‌ترین‌ بندر مصر‌، واقع‌ در کناره دریای‌ مدیترانه‌ و [[کرانه باختری‌]] دلتای‌ نیل‌ و در حدود 183 کیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ [[قاهره]] قرار گرفته است<ref>.Chambers's Encyclopedia, London, 1968, 1, p.248</ref>. این شهر در سال 331 قبل میلاد توسط اسکندر کبیر تأسیس شد و به زودی به یک مرکز تجاری، صنعتی و فرهنگی مهم و شهر اصلی [[مصر]] تبدیل شد<ref>New Catholic encyclopedia, 2ed, The Catholic University of America, 2003, p.281-285</ref>.
اسکندریه‌، دومین‌ شهر بزرگ‌ و مهم‌ترین‌ بندر مصر‌، واقع‌ در کناره دریای‌ مدیترانه‌ و [[کرانه باختری‌]] دلتای‌ نیل‌ و در حدود 183 کیلومتری‌ شمال‌ غربی‌ [[قاهره]] قرار گرفته است<ref>.Chambers's Encyclopedia, London, 1968, 1, p.248</ref>. این شهر در سال 331 قبل میلاد توسط اسکندر کبیر تأسیس شد و به زودی به یک مرکز تجاری، صنعتی و فرهنگی مهم و شهر اصلی [[مصر]] تبدیل شد<ref>New Catholic encyclopedia, 2ed, The Catholic University of America, 2003, p.281-285</ref>.


خط ۲۸: خط ۲۸:
اسکندریه‌ یکی‌ از مراکز مهم‌ صنعتی‌ مصر به‌ شمار می‌رود، چنانکه‌ یک‌ سوم‌ محصولات‌ صنعتی‌ مصر در این‌ شهر تولید می‌شود. فعالیتهای‌ اقتصادی‌ این‌ شهر بیشتر در زمینه بانکداری‌، حمل‌ و نقل‌ دریایی‌، انبارداری‌ و تولید منسوجات‌ است. کشاورزی‌ نیز یکی‌ از فعالیتهای‌ عمده اقتصادی‌ در بخش‌ داخلی‌ اسکندریه‌ است‌ و پنبه‌ مهم‌ترین‌ محصول‌ صادراتی‌ آن‌ به‌ شمار می‌رود. بیشتر بازرگانی‌ مصر از طریق‌ دو بندرگاه‌ غربی‌ و شرقی‌ اسکندریه‌ صورت‌ می‌گیرد که‌ بندرگاه‌ غربی‌ از بندرگاه‌ شرقی‌ با اهمیت‌تر است‌. تمام‌ پنبه مصر و بخش‌ اعظم‌ نفت‌ آن‌ و نیز محصولات‌ کشاورزی‌ و برخی‌ کالاهای‌ صادراتی‌ از طریق‌ این‌ بندر صادر می‌شود<ref>.GSE; Judaica; Der Kleine Pauly, 1984, 1, p.240</ref>.
اسکندریه‌ یکی‌ از مراکز مهم‌ صنعتی‌ مصر به‌ شمار می‌رود، چنانکه‌ یک‌ سوم‌ محصولات‌ صنعتی‌ مصر در این‌ شهر تولید می‌شود. فعالیتهای‌ اقتصادی‌ این‌ شهر بیشتر در زمینه بانکداری‌، حمل‌ و نقل‌ دریایی‌، انبارداری‌ و تولید منسوجات‌ است. کشاورزی‌ نیز یکی‌ از فعالیتهای‌ عمده اقتصادی‌ در بخش‌ داخلی‌ اسکندریه‌ است‌ و پنبه‌ مهم‌ترین‌ محصول‌ صادراتی‌ آن‌ به‌ شمار می‌رود. بیشتر بازرگانی‌ مصر از طریق‌ دو بندرگاه‌ غربی‌ و شرقی‌ اسکندریه‌ صورت‌ می‌گیرد که‌ بندرگاه‌ غربی‌ از بندرگاه‌ شرقی‌ با اهمیت‌تر است‌. تمام‌ پنبه مصر و بخش‌ اعظم‌ نفت‌ آن‌ و نیز محصولات‌ کشاورزی‌ و برخی‌ کالاهای‌ صادراتی‌ از طریق‌ این‌ بندر صادر می‌شود<ref>.GSE; Judaica; Der Kleine Pauly, 1984, 1, p.240</ref>.


=تأسیس‌=
== تأسیس‌ ==
اسکندر در 332ق‌م‌ پس‌ از آغاز لشکرکشی‌ به‌ [[ایران‌]] بر آن‌ شد تا پایتختی‌ برای‌ متصرفات‌ جدید خود و پایگاهی‌ برای‌ تسلط بر آب‌های‌ مدیترانه‌ بنا کند. وی‌ شهر قدیمی‌ رقوده‌ یا راکوتیس(مربوط به‌ 1500ق‌م‌) در مجاورت‌ جزیره فاروس‌ و در شمال‌ نوکراتیس‌(نقراطیس‌) را برگزید و بنای‌ شهر جدید را آغاز کرد. سپس‌ ادامه کار را بر عهده نایب‌السلطنه خود کلئومنس‌ گذاشت‌ و مصر را ترک‌ کرد<ref>اسکندری‌، عمر و سفدج‌، تاریخ‌ مصر الی‌ الفتح‌ العثمانی‌، قاهره‌، 1410ق‌/1990م‌، ص 105.</ref>.
اسکندر در 332ق‌م‌ پس‌ از آغاز لشکرکشی‌ به‌ [[ایران‌]] بر آن‌ شد تا پایتختی‌ برای‌ متصرفات‌ جدید خود و پایگاهی‌ برای‌ تسلط بر آب‌های‌ مدیترانه‌ بنا کند. وی‌ شهر قدیمی‌ رقوده‌ یا راکوتیس(مربوط به‌ 1500ق‌م‌) در مجاورت‌ جزیره فاروس‌ و در شمال‌ نوکراتیس‌(نقراطیس‌) را برگزید و بنای‌ شهر جدید را آغاز کرد. سپس‌ ادامه کار را بر عهده نایب‌السلطنه خود کلئومنس‌ گذاشت‌ و مصر را ترک‌ کرد<ref>اسکندری‌، عمر و سفدج‌، تاریخ‌ مصر الی‌ الفتح‌ العثمانی‌، قاهره‌، 1410ق‌/1990م‌، ص 105.</ref>.


نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانی‌ به‌ صورت‌ شطرنجی‌ با خیابان‌های‌ هشت‌گانه‌ای‌ که‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ و از شرق‌ به‌ غرب‌ کشیده‌ می‌شد، طراحی‌ کرد. در وسط شهر میدان‌ بزرگی‌ بود که‌ قصر امپراتور، تماشاخانه‌، موزه‌ و کتابخانه‌ در آن‌ قرار داشت‌<ref> سالم‌، عبدالعزیز، تاریخ‌ الاسکندریة و حضارتها فی‌ العصر الاسلامی‌، قاهره‌، 1969م‌، ص11-12</ref>. اسکندریه‌ حدود یک‌ قرن‌ پس‌ از تأسیس‌ چنان‌ شکوهی‌ یافت‌ که‌ هیچ‌ شهری‌ در دنیای‌ باستان‌ با آن‌ برابری‌ نمی‌کرد<ref>Britannica, 1986, vol. XIII, p.252.</ref>. با اینکه‌ اخبار و گزارشهای‌ مورخان مسلمان درباره بنای‌ اسکندریه‌ با واقعیت‌ منطبق‌ نیست‌، اما بیانگر تمدن‌ عظیم‌ و درخشان‌ این‌ شهر در روزگاران‌ کهن‌ است‌.
نقشه شهر را دینوکراتس معمار یونانی‌ به‌ صورت‌ شطرنجی‌ با خیابان‌های‌ هشت‌گانه‌ای‌ که‌ از شمال‌ به‌ جنوب‌ و از شرق‌ به‌ غرب‌ کشیده‌ می‌شد، طراحی‌ کرد. در وسط شهر میدان‌ بزرگی‌ بود که‌ قصر امپراتور، تماشاخانه‌، موزه‌ و کتابخانه‌ در آن‌ قرار داشت‌<ref> سالم‌، عبدالعزیز، تاریخ‌ الاسکندریة و حضارتها فی‌ العصر الاسلامی‌، قاهره‌، 1969م‌، ص11-12</ref>. اسکندریه‌ حدود یک‌ قرن‌ پس‌ از تأسیس‌ چنان‌ شکوهی‌ یافت‌ که‌ هیچ‌ شهری‌ در دنیای‌ باستان‌ با آن‌ برابری‌ نمی‌کرد<ref>Britannica, 1986, vol. XIII, p.252.</ref>. با اینکه‌ اخبار و گزارشهای‌ مورخان مسلمان درباره بنای‌ اسکندریه‌ با واقعیت‌ منطبق‌ نیست‌، اما بیانگر تمدن‌ عظیم‌ و درخشان‌ این‌ شهر در روزگاران‌ کهن‌ است‌.


=تاریخ‌ اسکندریه‌ در دوره یونان‌ و روم‌=
== تاریخ‌ اسکندریه‌ در دوره یونان‌ و روم‌ ==
چون‌ اسکندر در 323ق‌م‌ درگذشت‌ و قلمرو پهناور او میان‌ سردارانش‌ تقسیم‌ شد، سرزمین‌ مصر نصیب‌ "بطلمیوس‌ اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل‌ به‌ اسکندریه‌ آمد و سلسله بطالسه‌ را در مصر بنیان‌ نهاد. و با تصرف‌ [[سوریه]]، [[قبرس‌]] و فینیقیه‌ قلمرو امپراتوری‌ خود را وسعت‌ بخشید<ref>زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ مصر الحدیث‌، قاهره‌، 1411ق‌/1991م‌، ج 1، ص 72.</ref>. سپس‌ به‌ ساختن‌ بناها و معابد باشکوه‌ همت‌ گماشت‌ و برای‌ ایجاد وحدت‌ دینی‌ میان‌ مصریان‌، مذاهب‌ باستانی‌ یونان‌ و مصر را درهم‌ آمیخت‌ و پرستش‌ الهه‌ ساراپیس‌ را کیش‌ رسمی‌ حکومت‌ اعلام‌ کرد و معبد سراپیوم‌ را برای‌ آن‌ الهه‌ بنیاد نهاد. هم‌چنین‌ فانوس‌ دریایی‌، مدرسه‌(موزه‌) و کتابخانه معروف‌ اسکندریه‌ را تأسیس‌ کرد<ref> اسکندری‌، همان‌، ص 109.</ref>. سوتر برای‌ تقویت‌ مدرسه اسکندریه‌، دانشمندان‌ بسیاری‌ از یونان‌ فرا خواند و خود کتابی‌ درباره زندگی‌ و سیره اسکندر نوشت‌.
چون‌ اسکندر در 323ق‌م‌ درگذشت‌ و قلمرو پهناور او میان‌ سردارانش‌ تقسیم‌ شد، سرزمین‌ مصر نصیب‌ "بطلمیوس‌ اول"<ref> Ptolemy I</ref> که معروف به "سوتر" بود شد. وی از بابل‌ به‌ اسکندریه‌ آمد و سلسله بطالسه‌ را در مصر بنیان‌ نهاد. و با تصرف‌ [[سوریه]]، [[قبرس‌]] و فینیقیه‌ قلمرو امپراتوری‌ خود را وسعت‌ بخشید<ref>زیدان‌، جرجی‌، تاریخ‌ مصر الحدیث‌، قاهره‌، 1411ق‌/1991م‌، ج 1، ص 72.</ref>. سپس‌ به‌ ساختن‌ بناها و معابد باشکوه‌ همت‌ گماشت‌ و برای‌ ایجاد وحدت‌ دینی‌ میان‌ مصریان‌، مذاهب‌ باستانی‌ یونان‌ و مصر را درهم‌ آمیخت‌ و پرستش‌ الهه‌ ساراپیس‌ را کیش‌ رسمی‌ حکومت‌ اعلام‌ کرد و معبد سراپیوم‌ را برای‌ آن‌ الهه‌ بنیاد نهاد. هم‌چنین‌ فانوس‌ دریایی‌، مدرسه‌(موزه‌) و کتابخانه معروف‌ اسکندریه‌ را تأسیس‌ کرد<ref> اسکندری‌، همان‌، ص 109.</ref>. سوتر برای‌ تقویت‌ مدرسه اسکندریه‌، دانشمندان‌ بسیاری‌ از یونان‌ فرا خواند و خود کتابی‌ درباره زندگی‌ و سیره اسکندر نوشت‌.


خط ۴۰: خط ۴۰:
وی‌ به‌ گسترش‌ علوم‌ توجه‌ خاصی‌ داشت‌. کتابخانه بزرگ‌ اسکندریه‌ را تقویت‌ کرد و کتاب مقدس یهودیان را به‌ یاری‌ دانشمندان‌ یهودی‌ به‌ یونانی‌ ترجمه‌ کرد و فلاسفه‌ و اندیشمندان‌ را مورد عنایت‌ بسیار قرار داد. هم‌چنین‌ شعر و ادب‌ را که‌ با رواج‌ فلسفه‌ و بروز حوادث‌ سیاسی‌ گوناگون‌ رو به‌ انحطاط نهاده‌ بود، رونق‌ بخشید، چنان‌که‌ در روزگار وی‌ اسکندریه‌ به‌ بزرگ‌ترین‌ مرکز علمی‌ و ادبی‌ و بازرگانی‌ جهان‌ مبدل‌ شد<ref>عمون‌، هنداسکندر، تاریخ‌ مصر، قاهره‌، 1341ق‌/ 1923م‌، ص 49-50.</ref>.
وی‌ به‌ گسترش‌ علوم‌ توجه‌ خاصی‌ داشت‌. کتابخانه بزرگ‌ اسکندریه‌ را تقویت‌ کرد و کتاب مقدس یهودیان را به‌ یاری‌ دانشمندان‌ یهودی‌ به‌ یونانی‌ ترجمه‌ کرد و فلاسفه‌ و اندیشمندان‌ را مورد عنایت‌ بسیار قرار داد. هم‌چنین‌ شعر و ادب‌ را که‌ با رواج‌ فلسفه‌ و بروز حوادث‌ سیاسی‌ گوناگون‌ رو به‌ انحطاط نهاده‌ بود، رونق‌ بخشید، چنان‌که‌ در روزگار وی‌ اسکندریه‌ به‌ بزرگ‌ترین‌ مرکز علمی‌ و ادبی‌ و بازرگانی‌ جهان‌ مبدل‌ شد<ref>عمون‌، هنداسکندر، تاریخ‌ مصر، قاهره‌، 1341ق‌/ 1923م‌، ص 49-50.</ref>.


=آغاز مسیحت، پیوند با فلسفه=
== آغاز مسیحت، پیوند با فلسفه ==
موزه و کتابخانه‌ای که توسط بطلمیوس اول در سال 280 قبل میلاد تاسیس شد و برای صدها دانشمند در رشته‌های علوم انسانی فراهم شده بود موجب شده بود این شهر به یکی از تأثیرگذارترین مراکز فراگیری آموزه‌های یونان تبدیل شود.
موزه و کتابخانه‌ای که توسط بطلمیوس اول در سال 280 قبل میلاد تاسیس شد و برای صدها دانشمند در رشته‌های علوم انسانی فراهم شده بود موجب شده بود این شهر به یکی از تأثیرگذارترین مراکز فراگیری آموزه‌های یونان تبدیل شود.


خط ۴۹: خط ۴۹:
یکی از نقاط تحول در تاریخ مسیحیت در این نقطه تاسیس یک مکتب فلسفی مسیحی<ref>در فصل های بعد از این مکتب مشروحا بحث خواهد شد.</ref> در قرن دوم میلادی در اسکندریه بود. این مکتب با اشراف دو رهبر عمده یعنی کلمنت اسکندرانی<ref> clement of alexandria</ref> و اوریگنس<ref>origen.</ref> سبب شد تا اسکندریه در عین اینکه یکی از مراکز مهم تعالیم یونانی بود، و به عنوان مثال آمونیوس ساکاس<ref>Ammonius Saccas</ref> (175-242) که موسس مکتب نو افلاطونی است در این شهر حضور داشت، به یکی از مراکز تأثیرگذار دانش مسیحی نیز تبدیل شود<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>. سرانجام‌، در روزگار کنستانتین‌ اول‌ امپراتور روم‌ شرقی‌ (حک 323-337م‌) مسیحیت‌ در اسکندریه‌ دین‌ رسمی‌ اعلام‌ گردید و زمینه‌ برای‌ بروز تفرقه بیشتر در [[کلیسا]] فراهم‌ شد.  
یکی از نقاط تحول در تاریخ مسیحیت در این نقطه تاسیس یک مکتب فلسفی مسیحی<ref>در فصل های بعد از این مکتب مشروحا بحث خواهد شد.</ref> در قرن دوم میلادی در اسکندریه بود. این مکتب با اشراف دو رهبر عمده یعنی کلمنت اسکندرانی<ref> clement of alexandria</ref> و اوریگنس<ref>origen.</ref> سبب شد تا اسکندریه در عین اینکه یکی از مراکز مهم تعالیم یونانی بود، و به عنوان مثال آمونیوس ساکاس<ref>Ammonius Saccas</ref> (175-242) که موسس مکتب نو افلاطونی است در این شهر حضور داشت، به یکی از مراکز تأثیرگذار دانش مسیحی نیز تبدیل شود<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>. سرانجام‌، در روزگار کنستانتین‌ اول‌ امپراتور روم‌ شرقی‌ (حک 323-337م‌) مسیحیت‌ در اسکندریه‌ دین‌ رسمی‌ اعلام‌ گردید و زمینه‌ برای‌ بروز تفرقه بیشتر در [[کلیسا]] فراهم‌ شد.  


=مکتب الاهیاتی اسکندریه=
== مکتب الاهیاتی اسکندریه ==
تفکرات مسیحی اسکندریه همچنین به شدت تحت تأثیر عقاید بطلمیوسی بود. کلمنت‌ (ح‌ 150- 213م‌) و اریگنس (185-254م‌) بر آن‌ شدند تا فلسفه‌ را با کلام‌ مسیحی‌ آشتی‌ دهند و چون‌ کلیسا مکتبی‌ فلسفی‌ نداشت‌، آنان‌ تعالیم‌ مسیحی‌ را با فلسفه اسکندرانی‌ به‌ خصوص‌ نحله نو‌افلاطونی‌ و الهیات‌ و علم‌النفس‌ ارسطویی‌ وفق‌ دادند<ref>Chambers's Encyclopedia, ibid, 1, p.251.</ref>. کلمنت، اوریگنس و بسیاری از معاصران این دو، سنت بطلمیوسی و روش تفسیر تمثیلی را به عنوان تفکر مسیحی پذیرفته بودند. رساله اوریگنس به نام de principiis اولین تفسیر نظام‌مند در اصول مسیحیت می‌باشد<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>.
تفکرات مسیحی اسکندریه همچنین به شدت تحت تأثیر عقاید بطلمیوسی بود. کلمنت‌ (ح‌ 150- 213م‌) و اریگنس (185-254م‌) بر آن‌ شدند تا فلسفه‌ را با کلام‌ مسیحی‌ آشتی‌ دهند و چون‌ کلیسا مکتبی‌ فلسفی‌ نداشت‌، آنان‌ تعالیم‌ مسیحی‌ را با فلسفه اسکندرانی‌ به‌ خصوص‌ نحله نو‌افلاطونی‌ و الهیات‌ و علم‌النفس‌ ارسطویی‌ وفق‌ دادند<ref>Chambers's Encyclopedia, ibid, 1, p.251.</ref>. کلمنت، اوریگنس و بسیاری از معاصران این دو، سنت بطلمیوسی و روش تفسیر تمثیلی را به عنوان تفکر مسیحی پذیرفته بودند. رساله اوریگنس به نام de principiis اولین تفسیر نظام‌مند در اصول مسیحیت می‌باشد<ref> New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>.


=دو نقطه عطف مهم در الاهیات اسکندریه=
== دو نقطه عطف مهم در الاهیات اسکندریه ==


'''الف:مسیح شناسی'''
'''الف:مسیح شناسی'''
خط ۷۰: خط ۷۰:
در نقطه مقابل، مکتب انطاکیه بیشتر بر این نکته تاکید داشت که کتاب مقدس را باید در چارچوب تاریخی آن تفسیر کرد. از جمله نویسندگان مهم این مکتب می‌توان به دیودورس طرسوسی<ref>Diodore of Tarsus.</ref>، یوحنای زرین‌دهان<ref> John Chrysostom</ref> و تئودوروس موپسوستایی<ref> Theodore of Mopsuestia.</ref> اشاره نمود. به عنوان نمونه تئودوروس در بررسی پیشگوئی‌های عهد عتیق تاکید می‌داشت که پبامهای نبوتی تنها به همان کسانی که نبوت مستقیما خطاب به آنها بود مربوط می‌شود<ref>مک گراث، الیستر، مترجم عیسی دیباج، تهران، کتاب روشن، 1385، 220-223.</ref>.
در نقطه مقابل، مکتب انطاکیه بیشتر بر این نکته تاکید داشت که کتاب مقدس را باید در چارچوب تاریخی آن تفسیر کرد. از جمله نویسندگان مهم این مکتب می‌توان به دیودورس طرسوسی<ref>Diodore of Tarsus.</ref>، یوحنای زرین‌دهان<ref> John Chrysostom</ref> و تئودوروس موپسوستایی<ref> Theodore of Mopsuestia.</ref> اشاره نمود. به عنوان نمونه تئودوروس در بررسی پیشگوئی‌های عهد عتیق تاکید می‌داشت که پبامهای نبوتی تنها به همان کسانی که نبوت مستقیما خطاب به آنها بود مربوط می‌شود<ref>مک گراث، الیستر، مترجم عیسی دیباج، تهران، کتاب روشن، 1385، 220-223.</ref>.


=تحرکات در مسیحیت اسکندریه=
== تحرکات در مسیحیت اسکندریه ==
مقدار زیادی از تاریخ کلیسا در اسکندریه همراه است با کشمکش‌هایی که درون مسیحیت ایجاد شد و تحرکات جدیدی رخ داد مانند فرقه آریانیزم<ref>.arianism </ref>، نسطوریان<ref>nestorianism.</ref> و مونوفیزیت‌ها<ref>monophysitism.</ref>.  
مقدار زیادی از تاریخ کلیسا در اسکندریه همراه است با کشمکش‌هایی که درون مسیحیت ایجاد شد و تحرکات جدیدی رخ داد مانند فرقه آریانیزم<ref>.arianism </ref>، نسطوریان<ref>nestorianism.</ref> و مونوفیزیت‌ها<ref>monophysitism.</ref>.  


=مناقشه آریوسی و شورای نیقیه=
== مناقشه آریوسی و شورای نیقیه ==
شورای نیقیه، نخستین شورای کلیسایی جهانی بود که در سال ۳۲۵ میلادی در پاسخ به نظر آریوس شکیل شد. آریوس روحانیِ اهل اسکندریه بود. او نیز چون اوریگن بر این باور بود که پدر از پسر برتر است و پسر نیز بزرگ‌تر از روح القدس است. اما بر خلاف اوریگن، سلسله مراتب میان موجودات الهی را باور نداشت. او بر این باور بود که فقط پدر خدا است، و بدین‌سان یکتاپرستی را بر نظام اوریگن افزود. از نظر او پسر وجودی بود که پدر به‌واسطهٔ او جهان را آفرید اما مع‌الوصف او خدا نبود بلکه مخلوقی بود خلق‌شده از نیستی. او مخلوق بود نه وجودی ازلی و بنابر این زمان آغازی داشت و در واقع "زمانی بود که پسر وجود نداشت".
شورای نیقیه، نخستین شورای کلیسایی جهانی بود که در سال ۳۲۵ میلادی در پاسخ به نظر آریوس شکیل شد. آریوس روحانیِ اهل اسکندریه بود. او نیز چون اوریگن بر این باور بود که پدر از پسر برتر است و پسر نیز بزرگ‌تر از روح القدس است. اما بر خلاف اوریگن، سلسله مراتب میان موجودات الهی را باور نداشت. او بر این باور بود که فقط پدر خدا است، و بدین‌سان یکتاپرستی را بر نظام اوریگن افزود. از نظر او پسر وجودی بود که پدر به‌واسطهٔ او جهان را آفرید اما مع‌الوصف او خدا نبود بلکه مخلوقی بود خلق‌شده از نیستی. او مخلوق بود نه وجودی ازلی و بنابر این زمان آغازی داشت و در واقع "زمانی بود که پسر وجود نداشت".


خط ۸۰: خط ۸۰:
اسقف آلکساندر که آریوس در حوزهٔ اسقفی او خدمت می‌کرد، با عقاید آریوس مخالفت کرد. آریوس به گروهی دیگر از اسقفان شرق متوسل شد و گروهی از این اسقفان که پیرو دیدگاه‌های اوریگن بودند، به حمایت از او برخاستند که از میان آنها می‌توان به یوسبیوس قیصریه اشاره کرد. وقتی کنستانتین در سال ۳۲۴ در شرق و غرب [[امپراطوری روم]]، قدرت مطلق را به‌دست آورد به‌ناچار در این مباحثات مداخله کرد. او دستور تشکل شورای نیقیه را داد و این شورا در ژوئن ۳۲۵ تحت رهبری او تشکیل شد. حدود ۲۲۰ اسقف که عمدتاً اسقفان شرق بودند در این شورا حاضر شدند (روایات سنتی تعداد این اسقفان را ۳۱۸ نفر ذکر می‌کنند که احتمالاً این عدد را از پیدایش ۱۴:‌۱۴ به عاریت گرفته بودند!) این شورا آریوس را محکوم کرد و اعتقادنامه‌ای ضد آریوسی صادر نمود. البته این اعتقادنامه را نباید با اعتقادنامهٔ معروف "نیقیه" که در سال ۳۸۱ در شورای [[قسطنطنیه]] صادر شد، اشتباه گرفت<ref>Theophilus of Alexandria.</ref>.
اسقف آلکساندر که آریوس در حوزهٔ اسقفی او خدمت می‌کرد، با عقاید آریوس مخالفت کرد. آریوس به گروهی دیگر از اسقفان شرق متوسل شد و گروهی از این اسقفان که پیرو دیدگاه‌های اوریگن بودند، به حمایت از او برخاستند که از میان آنها می‌توان به یوسبیوس قیصریه اشاره کرد. وقتی کنستانتین در سال ۳۲۴ در شرق و غرب [[امپراطوری روم]]، قدرت مطلق را به‌دست آورد به‌ناچار در این مباحثات مداخله کرد. او دستور تشکل شورای نیقیه را داد و این شورا در ژوئن ۳۲۵ تحت رهبری او تشکیل شد. حدود ۲۲۰ اسقف که عمدتاً اسقفان شرق بودند در این شورا حاضر شدند (روایات سنتی تعداد این اسقفان را ۳۱۸ نفر ذکر می‌کنند که احتمالاً این عدد را از پیدایش ۱۴:‌۱۴ به عاریت گرفته بودند!) این شورا آریوس را محکوم کرد و اعتقادنامه‌ای ضد آریوسی صادر نمود. البته این اعتقادنامه را نباید با اعتقادنامهٔ معروف "نیقیه" که در سال ۳۸۱ در شورای [[قسطنطنیه]] صادر شد، اشتباه گرفت<ref>Theophilus of Alexandria.</ref>.


=ادامه تحولات=
== ادامه تحولات ==
در ادامه تحولات اسکندریه، یک شورا در سال 362 برای تفکر و تصمیم گرفتن در مورد الوهیت روح القدس تشکیل شد. همچنین دو شورا نیز در سالهای 363 و 364 تشکیل گردید که تعاریف موجود در مورد ایمان را به صورت نظام‌مندی درآوردند. در سال 370 میلادی مجددا یک شورای ضد آریوسی تشکیل شد. تئوفیلیوس اسکندرانی<ref>Theophilus of Alexandria.</ref> نیز که بین سالهای 385 تا 412 اسقف اعظم اسکندریه بود مبارزه‌ای بر علیه فرقه پیگانها<ref>Paganism.</ref> (ملحدان به مسیحیت) را رهبری نمود که منجر به ویرانی معبد سراپیوم<ref>Serapis.</ref> در سال 389 شد.
در ادامه تحولات اسکندریه، یک شورا در سال 362 برای تفکر و تصمیم گرفتن در مورد الوهیت روح القدس تشکیل شد. همچنین دو شورا نیز در سالهای 363 و 364 تشکیل گردید که تعاریف موجود در مورد ایمان را به صورت نظام‌مندی درآوردند. در سال 370 میلادی مجددا یک شورای ضد آریوسی تشکیل شد. تئوفیلیوس اسکندرانی<ref>Theophilus of Alexandria.</ref> نیز که بین سالهای 385 تا 412 اسقف اعظم اسکندریه بود مبارزه‌ای بر علیه فرقه پیگانها<ref>Paganism.</ref> (ملحدان به مسیحیت) را رهبری نمود که منجر به ویرانی معبد سراپیوم<ref>Serapis.</ref> در سال 389 شد.


=نسطوریان و شورای افسس=
== نسطوریان و شورای افسس ==
یکی دیگر از بخش‌های مهم در تاریخ کلیسای اسکندریه دورانی است که کشیش سیریل (412-444) اسقف اعظم آنجا بود. او مبارزه‌ای جدی بر علیه فرقه نسطوریان، که معتقد بودند مسیح دارای دو طبیعت است، را رهبری نمود. آموزه‌های نسطوریان توسط شورایی در سال 430 در اسکندریه رد شد، و کشیش سیریل در سال 431 رهبری شورای افسس، که فرقه نسطوریان را محکوم کرد، بر عهده داشت. این شورا و محکومیت نسطوریان در ادامه موجب شکاف میان اسکندریه و انطاکیه و تشکیل دو مکتب متفاوت شد<ref>New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>.
یکی دیگر از بخش‌های مهم در تاریخ کلیسای اسکندریه دورانی است که کشیش سیریل (412-444) اسقف اعظم آنجا بود. او مبارزه‌ای جدی بر علیه فرقه نسطوریان، که معتقد بودند مسیح دارای دو طبیعت است، را رهبری نمود. آموزه‌های نسطوریان توسط شورایی در سال 430 در اسکندریه رد شد، و کشیش سیریل در سال 431 رهبری شورای افسس، که فرقه نسطوریان را محکوم کرد، بر عهده داشت. این شورا و محکومیت نسطوریان در ادامه موجب شکاف میان اسکندریه و انطاکیه و تشکیل دو مکتب متفاوت شد<ref>New Catholic encyclopedia, ibid.</ref>.


=شورای کالسدون=
== شورای کالسدون ==
پس از مناقشه نسطوریان، فرقه دیگری به نام ائوتخس<ref>EUTCHES.</ref> در سال 448 به وجود آمد که ادعای کلیسا را در مورد طبیعت عیسی قبول نداشت و در واقع، آغازی بود برای ادعاهای مونوفیزیت‌ها که در آینده به وجود آمدند.
پس از مناقشه نسطوریان، فرقه دیگری به نام ائوتخس<ref>EUTCHES.</ref> در سال 448 به وجود آمد که ادعای کلیسا را در مورد طبیعت عیسی قبول نداشت و در واقع، آغازی بود برای ادعاهای مونوفیزیت‌ها که در آینده به وجود آمدند.


خط ۹۳: خط ۹۳:
بعد ار این آشوب‌ها و سرکوبها، امپراطور ژوستینیان (527-565) که دارای تفکرات ارتدوکسی بود تصمیم گرفت تا آرامش را به امپراطوری برگرداند، و بدین منظور با توسل به زور از اسقفان ارتدوکس اسکندریه حمایت نمود. نتیجه این تجربه نسبتا طولانی این بود که در مصر مانند سوریه تمایلات تجزیه‌طلبانه گسترش یافت، لذا زمانی که مصر توسط عرب‌ها در سال 648 فتح شد به علت پیشینه خشونت باری که مردم از امپراطوری بیزانس به یاد داشتند عربها در اندک زمانی از حمایت نسبی برخوردار شدند<ref>The Oxford Dictionary of Christian Church, edited by F. L. CROSS, Oxford University Press, 1985, p.43</ref>.
بعد ار این آشوب‌ها و سرکوبها، امپراطور ژوستینیان (527-565) که دارای تفکرات ارتدوکسی بود تصمیم گرفت تا آرامش را به امپراطوری برگرداند، و بدین منظور با توسل به زور از اسقفان ارتدوکس اسکندریه حمایت نمود. نتیجه این تجربه نسبتا طولانی این بود که در مصر مانند سوریه تمایلات تجزیه‌طلبانه گسترش یافت، لذا زمانی که مصر توسط عرب‌ها در سال 648 فتح شد به علت پیشینه خشونت باری که مردم از امپراطوری بیزانس به یاد داشتند عربها در اندک زمانی از حمایت نسبی برخوردار شدند<ref>The Oxford Dictionary of Christian Church, edited by F. L. CROSS, Oxford University Press, 1985, p.43</ref>.


=یهودیت در اسکندریه=
== یهودیت در اسکندریه ==


'''دوران باستان'''
'''دوران باستان'''
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
امپراطور کلادیوس<ref>Claudius.</ref> حقوق ملی و مذهبی یهودیان را که از آنها گرفته شده بود به آنها بازگرداند<ref>The Harper Collins Bible Dictionary, paul j. Achtemelier, usa, 1985, p.23.</ref> ولی آنها را از اینکه هرگونه ادعایی برای ازدیاد حقوق تابعیت داشته باشند منع کرد. در سال 66 میلادی یهودیان اسکندریه مجددا برعلیه روم طغیان نمودند، این طغیان توسط تیبریوس جولیس اسکندرانی مورد برخورد شدید قرار گرفت و پنجاه هزار یهودی کشته شدند<ref>(jos, wars, 2:497).</ref>.
امپراطور کلادیوس<ref>Claudius.</ref> حقوق ملی و مذهبی یهودیان را که از آنها گرفته شده بود به آنها بازگرداند<ref>The Harper Collins Bible Dictionary, paul j. Achtemelier, usa, 1985, p.23.</ref> ولی آنها را از اینکه هرگونه ادعایی برای ازدیاد حقوق تابعیت داشته باشند منع کرد. در سال 66 میلادی یهودیان اسکندریه مجددا برعلیه روم طغیان نمودند، این طغیان توسط تیبریوس جولیس اسکندرانی مورد برخورد شدید قرار گرفت و پنجاه هزار یهودی کشته شدند<ref>(jos, wars, 2:497).</ref>.


=فرهنگ یهودیت در اسکندریه باستان=
== فرهنگ یهودیت در اسکندریه باستان ==
یهودیان یونانی‌زبان اسکندریه با آثار شاعران و فلاسفه یونان باستان آشنا بودند. اما، به هر حال، آنها دست از اعتقاد خود بر نمی‌داشتند و فرهنگ هلنی در حال گسترش، که دارای شالوده‌های مشرکانه بود، را نیز نمی‌توانستند بپذیرند. لذا آنها شروع به خلق فرهنگ هلنی مخصوص خود شدند.
یهودیان یونانی‌زبان اسکندریه با آثار شاعران و فلاسفه یونان باستان آشنا بودند. اما، به هر حال، آنها دست از اعتقاد خود بر نمی‌داشتند و فرهنگ هلنی در حال گسترش، که دارای شالوده‌های مشرکانه بود، را نیز نمی‌توانستند بپذیرند. لذا آنها شروع به خلق فرهنگ هلنی مخصوص خود شدند.


خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
تمایلات دفاعی در فرهنگ یهودی هلنی در ترجمه "سپتواجینت" به وضوح قابل تشخیص می‌باشد. ادبیات یهودی اسکندریه به دنبال این بود که مفاهیم فرهنگ یهودی هلنی را بیان و آن را میان یهودیان و غیر کلیمیان تبلیغ کند. در میان این نویسندگان یهودی، این فلاسفه بودند که سهم بسزایی در این امر ایفا نمودند. فیلن اسکندرانی مهمترین شخص در میان آنان بود. فرهنگ یهودی اسکندریه پس از او رو به انحطاط گذاشت<ref> Encyclopaedia Judaica ,1945, Fred Skolnik, editor-in-chief, 2nd ed. ,v.I, p.632-634</ref>.  
تمایلات دفاعی در فرهنگ یهودی هلنی در ترجمه "سپتواجینت" به وضوح قابل تشخیص می‌باشد. ادبیات یهودی اسکندریه به دنبال این بود که مفاهیم فرهنگ یهودی هلنی را بیان و آن را میان یهودیان و غیر کلیمیان تبلیغ کند. در میان این نویسندگان یهودی، این فلاسفه بودند که سهم بسزایی در این امر ایفا نمودند. فیلن اسکندرانی مهمترین شخص در میان آنان بود. فرهنگ یهودی اسکندریه پس از او رو به انحطاط گذاشت<ref> Encyclopaedia Judaica ,1945, Fred Skolnik, editor-in-chief, 2nd ed. ,v.I, p.632-634</ref>.  


=دوران بیزانس=
== دوران بیزانس ==
با شروع [[عصر بیزانس]]، جمعیت یهودیان دوباره افزایش یافت، اما از شکنجه‌های کلیسا در آزار بودند. در سال 414، یهودیان از شهر اخراج شدند اما پس از مدتی بازگشتند چون این شهر زمانی که توسط [[مسلمانان]] فتح شد دارای جمعیت قابل توجهی یهودی بوده است.
با شروع [[عصر بیزانس]]، جمعیت یهودیان دوباره افزایش یافت، اما از شکنجه‌های کلیسا در آزار بودند. در سال 414، یهودیان از شهر اخراج شدند اما پس از مدتی بازگشتند چون این شهر زمانی که توسط [[مسلمانان]] فتح شد دارای جمعیت قابل توجهی یهودی بوده است.


=عصر اعراب=
== عصر اعراب ==
بر اساس بعضی منابع عربی، در حدود چهارصد هزار یهودی هنگام فتح آن توسط عرب‌ها در سال 642 زندگی می‌کردند، اما پس از آن بسیاری از آنان اسکندریه را ترک کردند و کم کم تعداد آنها بسیار رو به کاهش گذاشت به طوری که طبق بعضی اسناد در قرن یازدهم در اسکندریه تنها در حدود سیصد خانواده در آن سکنی داشتند، البته این رقم تا سه هزار هم نقل شده است<ref> Encyclopaedia Judaica ,ibid.</ref>.
بر اساس بعضی منابع عربی، در حدود چهارصد هزار یهودی هنگام فتح آن توسط عرب‌ها در سال 642 زندگی می‌کردند، اما پس از آن بسیاری از آنان اسکندریه را ترک کردند و کم کم تعداد آنها بسیار رو به کاهش گذاشت به طوری که طبق بعضی اسناد در قرن یازدهم در اسکندریه تنها در حدود سیصد خانواده در آن سکنی داشتند، البته این رقم تا سه هزار هم نقل شده است<ref> Encyclopaedia Judaica ,ibid.</ref>.


=منبع=
== منبع ==
[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-Alexandria__a-42970.aspx برگرفته از سایت اسکندریه Alexandria دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]
[http://pajoohe.ir/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%86%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D9%87-Alexandria__a-42970.aspx برگرفته از سایت اسکندریه Alexandria دانشنامه پژوهه پژوهشکده باقرالعلومhttp://pajoohe.ir]


خط ۱۲۸: خط ۱۲۸:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:شهرها]]
[[رده: شهرها]]
confirmed، مدیران
۳۷٬۵۱۸

ویرایش