۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (تمیزکاری) |
جز (جایگزینی متن - ' چشم پوشی' به ' چشمپوشی') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
برخورد هستهاى پنجاه سال گذشته، عالىترین نمونه خشونت در عصر دموکراسى است. به بیان دیگر، وسعت کشتار انسانى در دهههاى اخیر، نشان از آن دارد که به نام ملت و دموکراسى، بسى شادمانهتر مىکشند که پیشتر از آن به نام شاه مىکشتند. جالب آنکه در جنگهاى امروزین دموکراسى ضد سرزمینهاى فاقد دموکراسى، دیگر شکست دادن ارتش کافى نیست؛ بلکه باید پایههاى قدرت ملت را نیز نابود کرد. <br> | برخورد هستهاى پنجاه سال گذشته، عالىترین نمونه خشونت در عصر دموکراسى است. به بیان دیگر، وسعت کشتار انسانى در دهههاى اخیر، نشان از آن دارد که به نام ملت و دموکراسى، بسى شادمانهتر مىکشند که پیشتر از آن به نام شاه مىکشتند. جالب آنکه در جنگهاى امروزین دموکراسى ضد سرزمینهاى فاقد دموکراسى، دیگر شکست دادن ارتش کافى نیست؛ بلکه باید پایههاى قدرت ملت را نیز نابود کرد. <br> | ||
بازدارندگى هستهاى، در این جهت، مرحله نهایى کشتار یا اسارت انسانى در نظامهاى دموکراسى است؛ زیرا در آن، قدرتى را که زندگى همه انسانها در گرو آن است، در دستان فقط یک نفر بىاعتقاد به اصول دموکراتیک متمرکز مىشود. به این معنا، با تفویض اختیار مرگ و زندگى یک ملت، به رئیس یک دولت به ظاهر دموکراتیک، برابرى انسانها در برابر بازدارندگى، به برابرى بردگان شبیهتر مىشود و نیز رابطه میان مردمى که متعهد مىشوند این وضعیت را تحمل کنند، و فردى که بار مسؤولیت دفاع از آنان را به دوش مىکشد، برخلاف اصول دموکراتیک است. <br> | بازدارندگى هستهاى، در این جهت، مرحله نهایى کشتار یا اسارت انسانى در نظامهاى دموکراسى است؛ زیرا در آن، قدرتى را که زندگى همه انسانها در گرو آن است، در دستان فقط یک نفر بىاعتقاد به اصول دموکراتیک متمرکز مىشود. به این معنا، با تفویض اختیار مرگ و زندگى یک ملت، به رئیس یک دولت به ظاهر دموکراتیک، برابرى انسانها در برابر بازدارندگى، به برابرى بردگان شبیهتر مىشود و نیز رابطه میان مردمى که متعهد مىشوند این وضعیت را تحمل کنند، و فردى که بار مسؤولیت دفاع از آنان را به دوش مىکشد، برخلاف اصول دموکراتیک است. <br> | ||
از زاویه دیگر هم مىتوان به این موضوع نگریست و آن اینکه آیا درست است انسان غربى، با | از زاویه دیگر هم مىتوان به این موضوع نگریست و آن اینکه آیا درست است انسان غربى، با چشمپوشیدن از جهانشمولى ارزشهایى که گفتمان دموکراتیک را پى مىریزند، چنان نگرشى را در خود پدید آورد، یا تقویت کند که در پرتو آن، جمعیت غیرنظامى دشمن را نه به صورت شهروندان ملتى دیگر، بلکه فقط کسانى ببیند که باید نابود شوند؛ بنابراین مىتوان گفت که این عصر، عصر تمرکز مفرط و هولناک خشونت بود؛ به همین دلیل، بشر امروزى عصرى را پى مىجوید که نه اینکه در آن خشونت نباشد، بلکه خشونت در آن، منتشرتر و کمتر افراطآمیز باشد، و نیز در آن، بین خشونت عمومى، دولتى و پلیسى با خشونت فردى یا خصوصى تمیز داده شود. اهمیت این تمیز دادن به آن دلیل است که در دنیاى امروز، گاه بین جنایىبودن سیاست یا سیاسى بودن یا در واقع، میان جنگ و جنایت نمىتوان تمیز داد، و شاید ازاین رو، جنایتکاران تأثیرى قاطع در کار دولت دارند و بر این پایه، هواپیماى مسافربرى را ساقط، و امنیت را بازیچه اغراض شخصى مىکنند و پلوتونیوم را مىدزدند و البته ثروت به این گرگها، امکان مىدهد که در شقاوت کارآمدتر شوند. حتى آنها نمىگذارند که فقیران با سوء تغذیهاى که دارند، بمیرند؛ بلکه آنان را با رگبار مسلسل مىکشند. <br> | ||
در حقیقت، دموکراسى نتوانسته است خشونت را در محلههاى فقیرنشین محدود یا خارج، و روبان سلامت را از نو زنده کند؛ زیرا جهانى شدن مبادلهها، جنبشهاى جمعیتى، وجود سلاحهاى کشتار جمعى، و در یک جمله، ناتوانى دموکراسى، چنین اقدایمهایى را به شکست محکوم کرده است. <br> | در حقیقت، دموکراسى نتوانسته است خشونت را در محلههاى فقیرنشین محدود یا خارج، و روبان سلامت را از نو زنده کند؛ زیرا جهانى شدن مبادلهها، جنبشهاى جمعیتى، وجود سلاحهاى کشتار جمعى، و در یک جمله، ناتوانى دموکراسى، چنین اقدایمهایى را به شکست محکوم کرده است. <br> | ||
=مصرف هرزگى= | =مصرف هرزگى= |