confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۸
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' گفته اند' به ' گفتهاند') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''جاهلیت'''، اصطلاحی قرآنی و حدیثی درباره نوعی از ویژگیهای رفتاری، اخلاقی و اعتقادی در دورهای از تاریخ پیش از [[اسلام]] در شبه جزیره [[عربستان]]. جهل و مشتقات آن، در اشعار عرب ِ پیش از اسلام نیز به کار رفته است. | |||
جاهلیت به مقطعی از تاریخ عرب(حدود دو قرن) پیش از ظهور اسلام و بعثت پیامبر(ص) که [[بتپرستی]]، جهل و خرافهگرایی از شاخصههای بارز آن به شمار میرود، اطلاق میگردد. | |||
== جاهلیت در لغت == | |||
=جاهلیت در لغت= | |||
جهل به معنی پیروی نکردن از حق میآید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته میشود. به همین دلیل علمای گذشته گفتهاند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129.</ref>. | جهل به معنی پیروی نکردن از حق میآید؛ هر کسی که عملی برخلاف حق انجام داد، چه نسبت به آن عمل آگاه باشد یا نه، به چنین شخصی جاهل گفته میشود. به همین دلیل علمای گذشته گفتهاند:"من لم یعمل بما علم فهو جاهل"، یعنی هرکسی که به علمی که دارد عمل نکند جاهل است<ref>حمود شکری الالوسی، بلوغ الارب فی معرفه احوال عرب، انتشارات دار الکتاب المصری، 2012، 1/17؛نیز: محمد بن مکرم ابن منظور، لسان العرب، بیروت، انتشارات داربیروت، 1956، 11/129.</ref>. | ||
خط ۲۸: | خط ۲۶: | ||
* در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: "یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه"<ref>آل عمران/154</ref> درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و "أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ"<ref>مائده/50</ref> آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی میكنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم میكند؟ و "وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی"<ref>احزاب/33</ref> و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و"إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافیقُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلیرَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً"<ref>فتح/26</ref> آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است. | * در چند جای مشخص هم این مفهوم به شکل فعل مضارع و اسم فاعل آمده است مانند: "یظنون بالله غیر الحق ظن الجاهلیه"<ref>آل عمران/154</ref> درباره خدا پندارهای نادرستی چون پندارهای زمان جاهلیّت داشتند، و "أَفَحُکْمَ الْجاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّه حُکْماً لِقَوْمٍ یُوقِنُونَ"<ref>مائده/50</ref> آیا (آن فاسقان از پذیرش حكم تو بر طبق آنچه خدا نازل كرده است سرپیچی میكنند و) جویای حكم جاهلیّت (ناشی از هوی و هوس) هستند؟ آیا چه كسی برای افراد معتقد بهتر از [[خدا]] حكم میكند؟ و "وَلاتَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأولی"<ref>احزاب/33</ref> و همچون جاهلیّت پیشین در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمائی نكنید، و"إِذْجَعَلَ الَّذینَکَفَرُوافیقُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجاهِلِیَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکینَتَهُ عَلیرَسُولِهِ وَعَلَی الْمُؤْمِنینَ وَأَلْزَمَهُم کَلِمَةَ التَّقْوی وَکانُوا أَحَقَّ بِها وَأَهْلَها وَکانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلیماً"<ref>فتح/26</ref> آنگاه كه كافران تعصّب و نخوت جاهلیّت را در دلهایشان جای دادند (و تصمیم گرفتند كه [[مؤمنان]] را به [[مكه]] راه ندهند)، خدا اطمینان خاطری بهره پیغمبرش و بهره مؤمنان كرد. همچنین خدا ایشان را بر روح [[ایمان]] ماندگار كرد و (به حقیقت از هر كس دیگری) سزاوارتر برای روح [[ایمان]] و برازنده آن بودند، و خدا از هر چیزی آگاه و بر هر كاری توانا است. | ||
=جاهلیت در اصطلاح شرعی= | == جاهلیت در اصطلاح شرعی == | ||
جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزشهای شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] میگردد روشنگر این واقعیت اساسی میگردد. | جاهلیت در اصطلاح شرعی عبارت است از: دور شدن از [[حق]] و عدم آگاهی به [[توحید]] و [[دین اسلام]]. دور شدن از لا اله =[[کفر]] به طاغوت و الا الله= [[ایمان]] به الله. در این صورت جاهلیت به معنی نادانی در برابر علم تجربی روز نیست بلکه جاهلیت به قوانین و ارزشهای شریعت الله است. زمانی که ابوالحکم ملقب به [[ابوجهل]] میگردد روشنگر این واقعیت اساسی میگردد. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۰: | ||
== ادله ی عقلی == | == ادله ی عقلی == | ||
ادله ی عقلی این معنا که نامگذاری دوره ی جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از: | ادله ی عقلی این معنا که نامگذاری دوره ی جاهلیت به جهت جهل و نادانی مردم آن نبوده، عبارت است از: | ||
=== تحدّی قرآن === | === تحدّی قرآن === | ||
قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | قرآن كریم [[مشركین]] و اهل جاهلیت آن روز را به تحدّی فرا خوانده و لازمه ی تحدّی قرآن این است كه آن مردم از علم و آگاهی برخوردار باشند؛ لذا با این اوصاف معنای جاهلیت به غیر از نادانی و عدم آگاهی بوده است<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | ||
=== غنای ادبی باقی مانده === | === غنای ادبی باقی مانده === | ||
قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی میدادند؛ به طوری كه اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمیتوان به طور كلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره ی رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.</ref>. | قوم عرب به شعر و شاعری اهمیت فراوانی میدادند؛ به طوری كه اعراب در ادبیات و گفتن شعر از استعداد بسیار خوبی برخوردار بودند، پس نمیتوان به طور كلی مردم عصر جاهلی را فاقد هر نوع آگاهی دانست<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام؛ سیره ی رسول خدا(ص)، قم، انتشارات دلیل ما، 1387، ج1، ص 158.</ref>. | ||
=== هدف بعثت === | === هدف بعثت === | ||
* وَلَقَدْ بَعَثْنا فیکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ<ref>نحل/36</ref> ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت دوری كنید. | * وَلَقَدْ بَعَثْنا فیکُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ<ref>نحل/36</ref> ما به میان هر ملّتی پیغمبری را فرستادهایم (و محتوای دعوت همه پیغمبران این بوده است) كه خدا را بپرستید و از طاغوت دوری كنید. | ||
* | * | ||
خط ۷۱: | خط ۶۴: | ||
=== معجزه ی پیامبر خاتم(ص) === | === معجزه ی پیامبر خاتم(ص) === | ||
تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) با توجه به [[معجزه]] ی پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبهها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلكه عصر اوج آن بوده است، نه عصر نادانی و بی خردی<ref> علی اکبر حسنی، دنباله بررسی واژه جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56</ref>. | تناسب نوع معجزه با احوال عمومی عصر بعثت [[انبیاء]] مؤیّد این نظر است که زمان بعثت پیامبر اکرم(ص) با توجه به [[معجزه]] ی پیامبر یعنی قرآن کریم، القای خطبهها و شعر و سخن غلبه داشت؛ پس«عصر جاهلیت» عصر رواج ادب و بلكه عصر اوج آن بوده است، نه عصر نادانی و بی خردی<ref> علی اکبر حسنی، دنباله بررسی واژه جاهلیت و مفهوم آن، ماهنامه درس هایی از مکتب اسلام 10: 1375، ص56</ref>. | ||
خط ۷۷: | خط ۶۹: | ||
=== جاهلیت در لغت === | === جاهلیت در لغت === | ||
با بررسی واژه ی جاهلیت در لغت نامه و دایره المعارفهای عربی و فارسی درمی یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله ی معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>. | با بررسی واژه ی جاهلیت در لغت نامه و دایره المعارفهای عربی و فارسی درمی یابیم که جملگی بر این نظرند که جاهلیت یک مفهوم است، نه یک دوره زمانی محدود و یک سرشت اجتماعی است، نه یک مرحله ی معین و محدود به زمان خاص<ref> محمد قطب، جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی، تهران، انتشارات امیرکبیر، چهارم: 1360، ص 23.</ref>. | ||
=== جاهلیت در روایات === | === جاهلیت در روایات === | ||
از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی آید که ماده «جهل» بیشتر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحثهای گذشته ثابت میكند كه واژه ی «جهل» در دوره ی «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلكه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است كه از رذایل اخلاقی شمرده میشود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | از بررسی [[آیات]] و [[احادیث]] برمی آید که ماده «جهل» بیشتر به رذیلت اخلاقی معنا شده است تا به نادانی و ضد سواد و علوم تجربی؛ لذا این بحث نیز همچون دیگر بحثهای گذشته ثابت میكند كه واژه ی «جهل» در دوره ی «جاهلیت» به معنای بی خردی و بی سوادی نبوده است؛ بلكه این صفت و حالت مخصوص قبل از بعثت بوده است كه از رذایل اخلاقی شمرده میشود<ref>محمد علی مجرب، معناشناسی واژه ی جاهلیت در قرآن، مجله صحیفه مبین 24، 1379، ص62</ref>. | ||
=== جاهلیت در سخنان اهل ادب === | === جاهلیت در سخنان اهل ادب === | ||
با نگاهی به اشعار شعرا درمی یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، انتشارات مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249</ref>. | با نگاهی به اشعار شعرا درمی یابیم که واژه «جهل» در اینجا به معنای ستیزه جویی و خشونت است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آراء بشری یا جاهلیت و اسلام، تهران، انتشارات مجمع معارف اسلامی،1357، ص 249</ref>. | ||
=== جاهلیت در سورههای قرآن === | === جاهلیت در سورههای قرآن === | ||
معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390</ref> و در قرآن ماده ی «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است: | معانی به دست آمده از ماده جهل در آیات قرآن به تهی بودن از علم و آگاهی و راه و روشی که رودرروی اسلام قرار گرفته، منحصر است<ref> سید عبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، 1378، ج 4، ص390</ref> و در قرآن ماده ی «جهل» با این معنی در دو بخش از آیات آمده است: | ||
خط ۱۰۲: | خط ۹۰: | ||
=== در کلام الله جاهلیت یعنی === | === در کلام الله جاهلیت یعنی === | ||
قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | قانون و حکم و برنامه زندگی. با این وجود، نکته ای که برای من جالب است و میتواند مفهوم جاهل و جاهلیت را عینیتر گرداند به کار بردن کلمه عالم و علماء برای [[مسلمانان]] اهل توحیدی چون [[سمیه]] و [[یاسر]] و [[عمار]] و غیره است که تمام این عزیزان از خواندن و نوشتن بی بهره و در واقع بی سواد بودند، و در مقابل، به کار بردن کلمه ی جاهل برای کسی چون ابوالحکم است که سرآمد سواد و دانشهای آن روزگار بود. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۹۶: | ||
پیامبرخاتم(ص) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.</ref>؛ او در برابر تودههای زیادی از عرب كه سالیان درازی افكار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حكومت كرده بود؛ چنین میگفت: «كل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>. | پیامبرخاتم(ص) هنگامی كه [[معاذ بن جبل]] را به [[یمن]] اعزام نمود، به او چنین دستور داد: «وَ اَمِت اَمرَ الجاهِلیهِ الا ما سَنَّهُ الاِسلامُ وَ اَظهَر اَمرَ الاِسلامِ كُلَّه صغیرَه و كبیرَه<ref> حسن بن علی ابن شعبه، تحف العقول، مترجم صادق حسین زاده، قم، انتشارات ال علی،1382، ص 25؛نیز:ابن هشام -السیرة النبویة، انتشارات دار احیاء التراث، چاپ دوم، 1013هـ/1333م. ج3، ص 412.</ref>؛ او در برابر تودههای زیادی از عرب كه سالیان درازی افكار جاهلی و عقاید خرافی بر آنها حكومت كرده بود؛ چنین میگفت: «كل مأثره فی الجاهلیه تحت قدمی»<ref> همان </ref>. | ||
=پانویس= | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی]] | [[رده:مفاهیم اسلامی]] |