۸۷٬۸۸۶
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انکه' به ' آنکه') |
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== الف – علت نیاز به تفسیر قرآن == | == الف – علت نیاز به تفسیر قرآن == | ||
در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین داده شده است که در اینجا گفتار برخی از | در پاسخ این سئوال جوابهای گوناگونی از طرف مفسران و عالمان فریقین داده شده است که در اینجا گفتار برخی از آنها را بیان میکنیم: | ||
1- زرکشی | 1- زرکشی | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالى: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالى: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا) (محمد:24) | وتعلم التفسیر واجب لقوله تعالى: (کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ) (صّ:29) ولقوله تعالى: (أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا) (محمد:24) | ||
ایشان در تبیین دلالت ایه نخست- کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ... -: بر لزوم تعلم تفسیر قرآن مینویسد: | ایشان در تبیین دلالت ایه نخست- کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ... -: بر لزوم تعلم تفسیر قرآن مینویسد: | ||
مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قرآن تدبر در آیات جهت متاثر شدن از ان میباشد بنابراین بدون تدبردر آیات و فهم دقیق | مفاد ایه مذکور ان است که حکمت نزول قرآن تدبر در آیات جهت متاثر شدن از ان میباشد بنابراین بدون تدبردر آیات و فهم دقیق آنها هدف مذکور از نزول محقق نمیگردد. <ref>أصول فی التفسیر ص 21-22</ref> | ||
ایشان در بیان دلالت ایه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر مینویسد: | ایشان در بیان دلالت ایه دوم - أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ - نسبت به لزوم تعلم تفسیر مینویسد: | ||
درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در آیات فاصله میگیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب آنان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن میداند.<ref>همان</ref> | درایه مذکورخداوند متعال کسانی را که ازتدبر در آیات فاصله میگیرند مورد سرزنش قرار داده و قلوب آنان را بجهت آنکه بوسیله قفلها و زنجیرهای جهالت مسدود گردیده است محروم از نیل به برکات قرآن میداند.<ref>همان</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
3 – علامه طباطبائی | 3 – علامه طباطبائی | ||
علامه طباطبائی در کتاب "القرآن فی الاسلام" تحت عنوان "کیف یتقبل القرآن التفسیر؟" به این سئوال مهم پاسخ داده است. | علامه طباطبائی در کتاب "القرآن فی الاسلام" تحت عنوان "کیف یتقبل القرآن التفسیر؟" به این سئوال مهم پاسخ داده است. | ||
ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قرآن را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قرآن مراجعه به قرآن و تدبر در آیات ان میباشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قرآن پرداخته وانرا به دیگران اموزش دادهاند. بدلیل آنکه وقتی قرآن خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و... معرفی نموده است بدیهی است چنین کتابی نیاز به شرح و تبیین از خارج را نخواهد داشت چون قرآن، در درون خود، احسن التفاسیر را داراست. بنابراین مفسر قرآن کسی است که با قدرت تدبر و تعمقش در آیات قرآن به فهم آیات و ارتباط | ایشان نیز همانند سایر اعلام دینی تفسیر قرآن را امری لازم دانسته اما معتقد است که برترین شیوه تفسیر قرآن مراجعه به قرآن و تدبر در آیات ان میباشد ایشان معتقد است حتی اهل بیت ع نیز بهمین طریق به تفسیر قرآن پرداخته وانرا به دیگران اموزش دادهاند. بدلیل آنکه وقتی قرآن خود را نور، ضیاء، تبیانا لکل شئی و... معرفی نموده است بدیهی است چنین کتابی نیاز به شرح و تبیین از خارج را نخواهد داشت چون قرآن، در درون خود، احسن التفاسیر را داراست. بنابراین مفسر قرآن کسی است که با قدرت تدبر و تعمقش در آیات قرآن به فهم آیات و ارتباط آنها با یکدیگر نائل شده و در تبیین بیشتر آنها اقدام میکند. | ||
در اینجا بخشهائی از کلام علامه را در مسائل مطرح شده بیان میکنیم: | در اینجا بخشهائی از کلام علامه را در مسائل مطرح شده بیان میکنیم: | ||
ایشان در زمینه عدم نیاز تفسیر قرآن به اموری خارج از قرآن مینویسد: | ایشان در زمینه عدم نیاز تفسیر قرآن به اموری خارج از قرآن مینویسد: | ||
قرآن کتابی جاودان برای همه انسانها بوده که | قرآن کتابی جاودان برای همه انسانها بوده که آنها را بسوی مقاصد عالی هدایت میکند. در بسیاری از آیاتش تحدی نموده و بشر را از اوردن مشابه ان عاجز میداند. از طرفی قرآن در معرفی اش خود را نور، ضیاء و بیانگر همه امور میداند بنابراین چنین کتابی با اوصاف مذکور نمیتواند در تبیین خویش نیازمند کتاب یا اشخاص دیگری باشد. <ref>القرآن فی الاسلام ص 52-68</ref> | ||
ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه آیاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن میدانند مینویسد: | ایشان استغناء قرآن در تفسیر، به اموری خارج از قرآن را لازمه آیاتی نظیر ایه: أفلا یتدبرون القرآن و...نیزدانسته ودر رد سخن کسانی که تفسیر قرآن را مبتنی بر رجوع به منابعی خارج از قرآن میدانند مینویسد: | ||
اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده میشد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع میگردد. بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قرآن در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمیرسید بدلیل آنکه در موارد احتمال ناهماهنگی در آیات قرآن نمیتوان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان</ref> | اگر چنین بود- بشری بودن قرآن - قطعا در ان ناهماهنگی و اختلاف مشاهده میشد در حالی که با کمترین تدبر اختلاف و ناهماهنگی بدوی درقرآن مرتفع میگردد. بعلاوه بر اساس ایه مذکور لازمه نیاز قرآن در تبیین مقاصدش به اموردیگر نظیر کلام پیامبر ص، حجت الهی بر کفار به اتمام نمیرسید بدلیل آنکه در موارد احتمال ناهماهنگی در آیات قرآن نمیتوان کافران را- بدلیل عدم اعتقادشان به عصمت پیامبر ص- به تفسیر ان حضرت ارجاع داد.<ref>همان</ref> | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
ایشان منهج صحابه را در تفسیر قرآن، بیان روایات نبوی در ذیل آیات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از | ایشان منهج صحابه را در تفسیر قرآن، بیان روایات نبوی در ذیل آیات دانسته و معتقدند که اسناد و دلالات بسیاری از آنها مبتلا به ضعف است.<ref>همان</ref> | ||
.ایشان در تبیین ضعف روایات تفسیری و عدم اعتبارانها مینویسد: | .ایشان در تبیین ضعف روایات تفسیری و عدم اعتبارانها مینویسد: | ||
از انجا که برخی از روایات تفسیری موجود بدون اسناد به رسول ص میباشند مفسرین اهل سنت در قرون بعد چنین پنداشتند که صحابه بدلیل آنکه علمشان را از پیامبر ص گرفتهاند از اینرو روایات مذکور مستند به ان حضرت خواهد بود در حالی که این ادعا فاقد دلیل میباشد بعلاوه آنکه بسیاری از این روایات تفسیری در زمینه شان نزول آیات بوده و مشتمل بر داستانهائی است که از عالمان یهود نقل شده است. از طرفی در برخی از روایاتی که ازامثال ابن عباس نقل شده است استشهاد به اشعار عربی شده است که این امور بیانگر ان است که استناد چنین روایاتی به پیامبر ص قابل اثبات نمیباشد.<ref>القرآن فی الاسلام ص54-53</ref> | از انجا که برخی از روایات تفسیری موجود بدون اسناد به رسول ص میباشند مفسرین اهل سنت در قرون بعد چنین پنداشتند که صحابه بدلیل آنکه علمشان را از پیامبر ص گرفتهاند از اینرو روایات مذکور مستند به ان حضرت خواهد بود در حالی که این ادعا فاقد دلیل میباشد بعلاوه آنکه بسیاری از این روایات تفسیری در زمینه شان نزول آیات بوده و مشتمل بر داستانهائی است که از عالمان یهود نقل شده است. از طرفی در برخی از روایاتی که ازامثال ابن عباس نقل شده است استشهاد به اشعار عربی شده است که این امور بیانگر ان است که استناد چنین روایاتی به پیامبر ص قابل اثبات نمیباشد.<ref>القرآن فی الاسلام ص54-53</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
ایشان طبقه سوم مفسرین اهل سنت را بعنوان شاگردان تابعین دانسته ودر معرفی آنان ونیز منهج تفسیری شان مینویسد: | ایشان طبقه سوم مفسرین اهل سنت را بعنوان شاگردان تابعین دانسته ودر معرفی آنان ونیز منهج تفسیری شان مینویسد: | ||
اینان که شاگردان تابعین میباشند منهج تفسیری شان بر نقل روایات تفسیری از پیامبر ص یا از صحابه بود ؛هر چند گاهی نیز این روایات را بدون اسناد و درقالب اراء خویش بیان میکردند در حالی که متاخرین – در اثر عدم اگاهی - با | اینان که شاگردان تابعین میباشند منهج تفسیری شان بر نقل روایات تفسیری از پیامبر ص یا از صحابه بود ؛هر چند گاهی نیز این روایات را بدون اسناد و درقالب اراء خویش بیان میکردند در حالی که متاخرین – در اثر عدم اگاهی - با آنها معامله حدیث نبوی میکردند. <ref>القرآن فی الاسلام ص55</ref> | ||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
ایشان طبقه دوم مفسرین امامیه را مولفان کتب تفسیری دانسته و در بیان مقایسه منهج تفسیری طبقه دوم مفسرین شیعه با طبقه چهارم اهل سنت مینویسد: | ایشان طبقه دوم مفسرین امامیه را مولفان کتب تفسیری دانسته و در بیان مقایسه منهج تفسیری طبقه دوم مفسرین شیعه با طبقه چهارم اهل سنت مینویسد: | ||
روش تفسیری این دو طبقه با یکدیگر مشابه میباشد بدین معنا که هر دو طبقه به نقل احادیث در کتب تفسیری شان اکتفا نموده و اراء خویش را در ذیل | روش تفسیری این دو طبقه با یکدیگر مشابه میباشد بدین معنا که هر دو طبقه به نقل احادیث در کتب تفسیری شان اکتفا نموده و اراء خویش را در ذیل آنها بیان نکرده اند.<ref>همان ص 60-61</ref>. | ||
ایشان در ادامه به عدم ضبط دقیق قاصله زمانی ایندو طبقه مینویسد: از انجا که عصر ائمه ع حدود سیصد سال بطول انجامید و روش مفسرین طبقه دوم امامیه در تمامی این مدت اکتفا به نقل احادیث و اجتناب از ارائه نظریات خویش بود از اینرو تبیین فاصله زمانی دقیق این طبقه با طبقه چهارم مفسران اهل سنت امری دشوار میباشد. | ایشان در ادامه به عدم ضبط دقیق قاصله زمانی ایندو طبقه مینویسد: از انجا که عصر ائمه ع حدود سیصد سال بطول انجامید و روش مفسرین طبقه دوم امامیه در تمامی این مدت اکتفا به نقل احادیث و اجتناب از ارائه نظریات خویش بود از اینرو تبیین فاصله زمانی دقیق این طبقه با طبقه چهارم مفسران اهل سنت امری دشوار میباشد. | ||
ایشان طبقه سوم مفسرین شیعه را عالمانی میداند که با تخصصهای علمی خاص شان نظیر ادبیات، کلام، حدیث و... به تفسیر قرآن میپرداختند. <ref>همان ص61</ref> | ایشان طبقه سوم مفسرین شیعه را عالمانی میداند که با تخصصهای علمی خاص شان نظیر ادبیات، کلام، حدیث و... به تفسیر قرآن میپرداختند. <ref>همان ص61</ref> |