۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نزدیک تر' به 'نزدیکتر') |
جز (جایگزینی متن - ' نشان دهنده' به ' نشاندهنده') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
=تقریب در پرتو جنبش تمدنخواهی= | =تقریب در پرتو جنبش تمدنخواهی= | ||
چنانچه برخی پدیدههای نا مطلوبی که میان نادانان دور از جنبش تمدنخواهی در قرنهای نخست اسلام وجود داشت مستثنا بدانیم، خواهیم دید که جامعه اسلامی متمدن سرشار از پدیدههایی بود که | چنانچه برخی پدیدههای نا مطلوبی که میان نادانان دور از جنبش تمدنخواهی در قرنهای نخست اسلام وجود داشت مستثنا بدانیم، خواهیم دید که جامعه اسلامی متمدن سرشار از پدیدههایی بود که نشاندهنده سیادت روح گفتوگو و تفاهم و پذیرفتن نظر طرف دیگر و همزیستی قومی و مذهبی بوده که این موضوع با بهترین جلوههای خود در روابط میان پیشوایان مذاهب و عالمان و ادیبان با اندیشههای گوناگون وجود داشته است. ما اینجا نمیتوانیم همه گونههای مربوط به آن را بازگوییم؛ ولی به نوشته مسعودی در مورد یکی از مجالس برامکه در عصر جنبش تمدنی برای شما بسنده میکنیم:<br> | ||
در کتاب مروج الذهب آمده است: یحیی بن خالد شخصیتی با دانش و معرفت و اهل بحث و نظر بود. وی مجلسی داشت که در آن متکلمان از اهل اسلام و صاحبنظران مذاهب گوناگون شرکت میکردند. روزی که در این مجلس نزد او گرد آمده بودند، به آنها گفت: شما درباره پنهانی و ظهور، قدمت و حدوث، اثبات و نفی و حرکت و سکون و همراهی و جدایی، وجود و عدم، کشش و خیزش، اجسام و اعراض، تعدیل و جَرح، نفی صفات و اثبات آنها، توانایی و افعال، کمیت و کیفیت و مضاف و امامت که آیا بحث نقلی است یا وابسته به اختیار مردم است، سخن بسیار گفته اید و سخنهای دیگری در اصول و فروع میآورید. اکنون شما بی منازعه درباره عشق بگویید و هر یک از شما نظر خود را و آنچه به ذهن خود درباره عشق خطور کرده است بفرماید. <br> | در کتاب مروج الذهب آمده است: یحیی بن خالد شخصیتی با دانش و معرفت و اهل بحث و نظر بود. وی مجلسی داشت که در آن متکلمان از اهل اسلام و صاحبنظران مذاهب گوناگون شرکت میکردند. روزی که در این مجلس نزد او گرد آمده بودند، به آنها گفت: شما درباره پنهانی و ظهور، قدمت و حدوث، اثبات و نفی و حرکت و سکون و همراهی و جدایی، وجود و عدم، کشش و خیزش، اجسام و اعراض، تعدیل و جَرح، نفی صفات و اثبات آنها، توانایی و افعال، کمیت و کیفیت و مضاف و امامت که آیا بحث نقلی است یا وابسته به اختیار مردم است، سخن بسیار گفته اید و سخنهای دیگری در اصول و فروع میآورید. اکنون شما بی منازعه درباره عشق بگویید و هر یک از شما نظر خود را و آنچه به ذهن خود درباره عشق خطور کرده است بفرماید. <br> | ||
علی بن هیثم که امامی مذهب و از متکلمان معروف شیعیان بود گفت:<br> | علی بن هیثم که امامی مذهب و از متکلمان معروف شیعیان بود گفت:<br> | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
النظام ابراهیمی بن یسار معتزلی که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: ای وزیر! عشق رقیقتر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطری است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابری سنگین است که بر فراز دلها میبارد و موجب رویش شادی و شعف میگردد و میوه سخن به بار میآورد و قربانی آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامی]است[و با زمان رجز خوانی میکند و دارای اندیشهای بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بیخوابی و به هنگام فرارسیدن روز نگران میگردد و روزه او گرفتاری و افطار او شکوه است؛ آنگاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها دراینباره سخن گفتند تا این سخن از عشق با واژگان گوناگون و معانی نزدیک و متناسب به هم به درازا کشید، و آنچه گذشت دلیلی بر همین مطلب بود.<ref>مروج الذهب، 1381: 2/379.</ref><br> | النظام ابراهیمی بن یسار معتزلی که از مناظره کنندگان اهل بصره در زمان خود بود) گفت: ای وزیر! عشق رقیقتر از سراب و نافذتر از شراب و از گل معطری است که در ظرف شکوه عجین گردیده و ابری سنگین است که بر فراز دلها میبارد و موجب رویش شادی و شعف میگردد و میوه سخن به بار میآورد و قربانی آن همیشه از عشق بیمار و دچار ناآرامی]است[و با زمان رجز خوانی میکند و دارای اندیشهای بلند است و چنانچه شب فرا رسد، دچار بیخوابی و به هنگام فرارسیدن روز نگران میگردد و روزه او گرفتاری و افطار او شکوه است؛ آنگاه نفر ششم و هفتم و هشتم و نهم و دهم و غیره پس از آنها دراینباره سخن گفتند تا این سخن از عشق با واژگان گوناگون و معانی نزدیک و متناسب به هم به درازا کشید، و آنچه گذشت دلیلی بر همین مطلب بود.<ref>مروج الذهب، 1381: 2/379.</ref><br> | ||
موضوعی که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانیها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانی همچون سنایی و عطار و حافظ و مولوی به اوج خود رسید.<br> | موضوعی که سخن درباره آن بود (عشق) شبیه آن میان یونانیها وجود دارد و پس از آن این موضوع تبلور یافت و به وسیله عارفان ایرانی همچون سنایی و عطار و حافظ و مولوی به اوج خود رسید.<br> | ||
این داستان | این داستان نشاندهنده دو حقیقت است: نخست گردهمایی صاحبان مذاهب گوناگون در مجلس گفتمان آزاد و دوم اشاره به توان «عشق» بر وحدت بخشیدن به دلها است که درباره آن سخن خواهم گفت. <br> | ||
=از سرگیری تمدن= | =از سرگیری تمدن= |