۸۷٬۹۳۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' نشان دهنده' به ' نشاندهنده') |
جز (جایگزینی متن - ' ابن عربی ' به 'ابنعربی ') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
=عرفان= | =عرفان= | ||
من در سخن خود درباره مجلس برامکه که جریانهای گوناگون را گردهم آورده بود، به «عشق» اشاره کردم که میتواند دلها را وحدت بخشد و نگرش انسان را به افقهای والا ببرد و به زندگی انسان برکت و پاکی ببخشد. <br> | من در سخن خود درباره مجلس برامکه که جریانهای گوناگون را گردهم آورده بود، به «عشق» اشاره کردم که میتواند دلها را وحدت بخشد و نگرش انسان را به افقهای والا ببرد و به زندگی انسان برکت و پاکی ببخشد. <br> | ||
این «عشق» مفهوم ویژهای در مکتب عرفانی دارد که به | این «عشق» مفهوم ویژهای در مکتب عرفانی دارد که به وسیلهابنعربی تبلور یافت و با عارفان بزرگی در صحنه تمدن اسلامی همچون مولانا جلال الدین رومی و عطار و حافظ و سعدی شیرازی ادامه یافت. | ||
این مکتب دارای پیام انسانی بزرگی است که در صورت ارائه خوب آن میتواند همه بشر را گرد خود جمع کند.<br> | این مکتب دارای پیام انسانی بزرگی است که در صورت ارائه خوب آن میتواند همه بشر را گرد خود جمع کند.<br> | ||
این پیام همچنین توانسته است عزت امت اسلامی را که قرنها در معرض عوامل ذلت از درون و برون قرار گرفته بود، محافظت کند؛ از این رو احیای این مکتب و ارائه آن به زبان معاصر میتواند پیام ما را جهانی سازد و نیز میتوانیم فرزندان خود را بر مبنای دوستی واقعی و زیبایی واقعی و جنبش تکامل بخش واقعی تربیت کنیم که این کار آغازگر حرکت تمدنی ما خواهد بود. بدیهی است که احیای این مکتب به ایجاد همکاری تازهای و در سطح معاصر میان ادبیات عرب و ادبیات فارسی و دیدار فرهنگی تازهای میان ایرانیها و عربها نیاز دارد. <br> | این پیام همچنین توانسته است عزت امت اسلامی را که قرنها در معرض عوامل ذلت از درون و برون قرار گرفته بود، محافظت کند؛ از این رو احیای این مکتب و ارائه آن به زبان معاصر میتواند پیام ما را جهانی سازد و نیز میتوانیم فرزندان خود را بر مبنای دوستی واقعی و زیبایی واقعی و جنبش تکامل بخش واقعی تربیت کنیم که این کار آغازگر حرکت تمدنی ما خواهد بود. بدیهی است که احیای این مکتب به ایجاد همکاری تازهای و در سطح معاصر میان ادبیات عرب و ادبیات فارسی و دیدار فرهنگی تازهای میان ایرانیها و عربها نیاز دارد. <br> | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
*1. تکیه بر جایگاه «انسان» در جهان، و آن چیزی است که روح عزت و شرافت را درون آدمی میآفریند و باعث آن میشود که انسان مأموریت خود را در روی زمین که خلاقیت و ابتکار است، به خوبی درک کند.<br> | *1. تکیه بر جایگاه «انسان» در جهان، و آن چیزی است که روح عزت و شرافت را درون آدمی میآفریند و باعث آن میشود که انسان مأموریت خود را در روی زمین که خلاقیت و ابتکار است، به خوبی درک کند.<br> | ||
انسان موجودی است که از سوی آفریننده خود شرافت یافته و شرافت او صرف نظر از دین و عقیده او ثابت است. | انسان موجودی است که از سوی آفریننده خود شرافت یافته و شرافت او صرف نظر از دین و عقیده او ثابت است.ابنعربی در این زمینه به سیرت پیامبر در برخاستن جهت تعظیم و احترام به جنازه یهودی اشاره میکند به دلیل «انسان» بودن او... که میگوید آیا شما پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) را نمیبینید که برای جنازه یهودی بر میخیزد. به حضرت گفته شد که جنازه از آن فردی یهودی است. پیامبر(صلیاللهعلیهوآله)گفت: آیا او یک نفس نیست؟ بنابراین چه انگیزهای جز آن وجود داشت که پیامبر برای تکریم و تعظیم شرف و جایگاهش از جا برخاست؟ جز شرف چه چیزی میتواند باشد که همان دمیدن روح خدایی در او است؟ این نفس از همان جهان با شرافت ملکوتی و روحانی و پاکی است. <br> | ||
خداوند پس از دمیدن روح خود به انسان با نفس ناطقه، او را شرافت بخشید، و همه نامها را به او یاد داد و این نفس با شرافت است و امکان ندارد روز قیامت در معرض عذاب قرار گیرد؛ بلکه آنچه در معرض عذاب قرار میگیرد، نفس حیوانی او است که در انسان منحرف از راه خدا، بزرگ و ضخیم شده، و نفس ناطقه را پنهان میسازد. | خداوند پس از دمیدن روح خود به انسان با نفس ناطقه، او را شرافت بخشید، و همه نامها را به او یاد داد و این نفس با شرافت است و امکان ندارد روز قیامت در معرض عذاب قرار گیرد؛ بلکه آنچه در معرض عذاب قرار میگیرد، نفس حیوانی او است که در انسان منحرف از راه خدا، بزرگ و ضخیم شده، و نفس ناطقه را پنهان میسازد. | ||
ابن عربی درباره انسان میگوید: انسان فقط با نفس حیوانی خود وارد جهنم میشود؛ چون جهنم جایگاهی برای نفس ناطقه نخواهد بود و چنانچه نفس ناطقه بر آن آتش اشراق کند، زبانه آتش را خاموش خواهد کرد؛ چون نور آن عظیمتر است. <ref>الفتوحات المکیه، ج 3، ص 360.</ref><br> | ابن عربی درباره انسان میگوید: انسان فقط با نفس حیوانی خود وارد جهنم میشود؛ چون جهنم جایگاهی برای نفس ناطقه نخواهد بود و چنانچه نفس ناطقه بر آن آتش اشراق کند، زبانه آتش را خاموش خواهد کرد؛ چون نور آن عظیمتر است. <ref>الفتوحات المکیه، ج 3، ص 360.</ref><br> | ||
گرایش انسانی عارفان آنها را از اندیشه مردگرایی دور کرده و چنین گرایشی باعث شده است برای امکان رسیدن به کمال انسانی، مرد و زن را برابر بدانند. | گرایش انسانی عارفان آنها را از اندیشه مردگرایی دور کرده و چنین گرایشی باعث شده است برای امکان رسیدن به کمال انسانی، مرد و زن را برابر بدانند.ابنعربی در این زمینه میگوید: انسانیت چون حقیقتی است که شامل مرد و زن میشود؛ پس در اصل انسانیت، مردان بر زنان برتری ندارند.<ref>همان، ص 447.</ref><br> | ||
این گرایش در فقه آنها نیز انعکاس یافته است؛ چون امامت زن را برای مردان در نماز جایز دانستهاند. <ref>محمد تقی جعفری، ج15، ص 204.</ref><br> | این گرایش در فقه آنها نیز انعکاس یافته است؛ چون امامت زن را برای مردان در نماز جایز دانستهاند. <ref>محمد تقی جعفری، ج15، ص 204.</ref><br> | ||
عارفان روی همت تأکید دارند، و آدمی باید از تواناییهای خود آگاه باشد و قدر خود را کم نداند. در این زمینه، مولانا جلالالدین رومی میگوید:<br> | عارفان روی همت تأکید دارند، و آدمی باید از تواناییهای خود آگاه باشد و قدر خود را کم نداند. در این زمینه، مولانا جلالالدین رومی میگوید:<br> |