۸۷٬۸۱۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رئیس جمهور' به 'رئیسجمهور') |
جز (جایگزینی متن - 'پژوهشگر ' به 'پژوهشگر ') |
||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
ـ ترکیب عناصر مربوط به الگوی توالیتر، دموکراسی صوری و شبهدموکراسی، منشأ تعارضات و تحولات در نظام جمهوری اسلامی است. <br> | ـ ترکیب عناصر مربوط به الگوی توالیتر، دموکراسی صوری و شبهدموکراسی، منشأ تعارضات و تحولات در نظام جمهوری اسلامی است. <br> | ||
کاربست مفروضات همانند فرضیات در هر پروژه پژوهشی بیاشکال است، اما به شرط آن که چندان دور از ذهن و واقعیتها نباشد که در این صورت، چالشی جدی در فهم متن برای مخاطب به وجود میآورد. در صورتی که فرضیات به کار رفته، از سبک و سیاق عرف علمی و عالمانه دور باشد، کارویژه چنین فرضیاتی چیزی بیش از بازتاب ذهن نویسنده و گوینده نیست. <br> | کاربست مفروضات همانند فرضیات در هر پروژه پژوهشی بیاشکال است، اما به شرط آن که چندان دور از ذهن و واقعیتها نباشد که در این صورت، چالشی جدی در فهم متن برای مخاطب به وجود میآورد. در صورتی که فرضیات به کار رفته، از سبک و سیاق عرف علمی و عالمانه دور باشد، کارویژه چنین فرضیاتی چیزی بیش از بازتاب ذهن نویسنده و گوینده نیست. <br> | ||
ـ نویسنده با تحمیل الگوهای نظری جامعهشناسی غرب بر جامعه ایران، به بررسی جامعهشناختی تحولات پس از انقلاب پرداخته است؛ برای مثال، در صفحه 92 کتاب جامعهشناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، میگوید: برخی از جامعهشناسان غربی معتقدند موضوع جامعهشناسی سیاسی، تنها نظامهای غربی است. پس چگونه میتوان از این الگو برای تحلیل جوامع غیرغربی سود برد؟ به علاوه، در صفحه 144 همان کتاب، گفته است که جامعهشناسی سیاسی عرصه طرح کلی و فارغ از زمان و مکان نیست، در حالی که یکی از پیش فرضهای کتاب مورد نقد(صفحه 13) آن است که جامعه ایران یک جامعه در حال گذار است. نکته دیگر آنکه، او از ترکیب الگوهای نظری سود میجوید. وقتی نظریه ترکیبی به کار گرفته شود | ـ نویسنده با تحمیل الگوهای نظری جامعهشناسی غرب بر جامعه ایران، به بررسی جامعهشناختی تحولات پس از انقلاب پرداخته است؛ برای مثال، در صفحه 92 کتاب جامعهشناسی سیاسی: نقش نیروهای اجتماعی در زندگی سیاسی، میگوید: برخی از جامعهشناسان غربی معتقدند موضوع جامعهشناسی سیاسی، تنها نظامهای غربی است. پس چگونه میتوان از این الگو برای تحلیل جوامع غیرغربی سود برد؟ به علاوه، در صفحه 144 همان کتاب، گفته است که جامعهشناسی سیاسی عرصه طرح کلی و فارغ از زمان و مکان نیست، در حالی که یکی از پیش فرضهای کتاب مورد نقد(صفحه 13) آن است که جامعه ایران یک جامعه در حال گذار است. نکته دیگر آنکه، او از ترکیب الگوهای نظری سود میجوید. وقتی نظریه ترکیبی به کار گرفته شود پژوهشگر باید اجزای نظریههای مختلف را بهگونهای همنشین نماید، در این صورت، پیش فرضهای پژوهشگر در تحلیل تحولات اجتماعی دخالت میکند. <br> | ||
ـ الگوی تحلیلی نویسنده به نقش عوامل خارجی که همیشه در همه نظریههای لیبرالی غایب است، هیچ توجهی ندارد بلکه همه نگاه وی متوجه منازعات نیروهای اجتماعی داخلی است و زمانی هم که از یک عامل خارجی با نام جهانی شدن یاد میکند، اغلب به نقش سازنده آن در پیشبرد روند دموکراتیکسازی در ایران پس از 1376 به بعد نام میبرد. نکتهای دیگر که احتمالاً جای طرح آن همینجاست آن است که ویژگی اصلی اندیشههای دکتر بشیریه هم در این کتاب و هم در دیگر آثار وی، خصلت ترجمهای آن است و از این رو نوشتههایش پیوندی جدی با تجربه کشورهای توسعه نیافته دیروز و شتابان به توسعه امروز پیدا نمیکند. همچنین، نوشتههای او در این کتاب، صرفاً تبیین برخی دانشوارههای سیاسی غرب از منظر یک آکادمیک است، در نتیجه، مواضع فکری او، مواضع یک روشنفکر فعال از حوزه داخل کشور نیست. <br> | ـ الگوی تحلیلی نویسنده به نقش عوامل خارجی که همیشه در همه نظریههای لیبرالی غایب است، هیچ توجهی ندارد بلکه همه نگاه وی متوجه منازعات نیروهای اجتماعی داخلی است و زمانی هم که از یک عامل خارجی با نام جهانی شدن یاد میکند، اغلب به نقش سازنده آن در پیشبرد روند دموکراتیکسازی در ایران پس از 1376 به بعد نام میبرد. نکتهای دیگر که احتمالاً جای طرح آن همینجاست آن است که ویژگی اصلی اندیشههای دکتر بشیریه هم در این کتاب و هم در دیگر آثار وی، خصلت ترجمهای آن است و از این رو نوشتههایش پیوندی جدی با تجربه کشورهای توسعه نیافته دیروز و شتابان به توسعه امروز پیدا نمیکند. همچنین، نوشتههای او در این کتاب، صرفاً تبیین برخی دانشوارههای سیاسی غرب از منظر یک آکادمیک است، در نتیجه، مواضع فکری او، مواضع یک روشنفکر فعال از حوزه داخل کشور نیست. <br> | ||
ـ نگاه نویسنده به معلولهای مختلف، تکعلتی است؛ برای مثال، علت گرایش بازار به اسلام سیاسی روحانیت را ناشی از زیانهای اقتصادی آنان در برنامههای نوسازی پهلوی ذکر میکند. آیا دغدغههای ملی، گرایشهای مذهبی، و ... فاقد نقش مؤثر است؟ ضمن اینکه در سراسر کتاب به تأثیرگذاری دو مقوله جنگ و نفت در حادثهآفرینی تحولات پس از انقلاب اشارهای نمیشود. در این راستا میتوان به مطلقگویی کتاب هم اشاره کرد، همانند این جمله: «جنبش دانشجویی از اسلامگرایی به عدالتخواهی، عدول کرده است». آیا همه جنبشهای دانشجویی چنیناند؟ آیا عدالتطلبی همواره در نقطه مقابل اسلامگرایی است؟<br> | ـ نگاه نویسنده به معلولهای مختلف، تکعلتی است؛ برای مثال، علت گرایش بازار به اسلام سیاسی روحانیت را ناشی از زیانهای اقتصادی آنان در برنامههای نوسازی پهلوی ذکر میکند. آیا دغدغههای ملی، گرایشهای مذهبی، و ... فاقد نقش مؤثر است؟ ضمن اینکه در سراسر کتاب به تأثیرگذاری دو مقوله جنگ و نفت در حادثهآفرینی تحولات پس از انقلاب اشارهای نمیشود. در این راستا میتوان به مطلقگویی کتاب هم اشاره کرد، همانند این جمله: «جنبش دانشجویی از اسلامگرایی به عدالتخواهی، عدول کرده است». آیا همه جنبشهای دانشجویی چنیناند؟ آیا عدالتطلبی همواره در نقطه مقابل اسلامگرایی است؟<br> |