ابواسحاق اسفراینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
    
    
== تولد ==
== تولد ==
سال تولد وی بدرستی معلوم نیست، اما از گزارش برخی از منابع که عمر او را بیش از هشتاد سال بیان کرده است، می‌توان حدس زد که ابواسحاق در حدود سال 337 هجری قمری در اسفراین به دنیا آمده است.<ref>ر. ک، العبر، (تاریخ ابن خلدون) ج2، ص 234</ref>
سال تولد وی به‌درستی معلوم نیست، اما از گزارش برخی از منابع که عمر او را بیش از هشتاد سال بیان کرده است، می‌توان حدس زد که ابواسحاق در حدود سال 337 هجری قمری در اسفراین به دنیا آمده است.<ref>ر.ک، العبر، (تاریخ ابن خلدون) ج2، ص 234</ref>


== شرح حال ==
== شرح حال ==
خط ۲۲: خط ۲۲:


== عقیده کلامی تقریبی ابواسحاق اسفراینی درباره افعال عباد ==
== عقیده کلامی تقریبی ابواسحاق اسفراینی درباره افعال عباد ==
ابواسحاق اسفراینی چون یک متکلم صاحب نام اشعری است، به همین دلیل با نگاه خاص مکتب اشاعره [[افعال عباد]] را تفسیر و با ارایه [[نظریه کسب]]، عقاید خود را تبیین می‌کند. با این حال بر خلاف تصور برخی که [[اشاعره]] را لزوما جبر‌گرا معرفی می‌کنند، اما وی نیز چون سایر هم مسلکان خود سعی می‌کند در تفسیر نظریه کسب، راهی میان جبر و تفویض باز کند و انسان را از مخمصه جبر و اتهام به آن بیرون بکشد. [[ابن قیم جوزیه]] از قول وی می‌نویسد:«حقیقة الخلق من الخالق وقوعه بقدرته من حیث صحّ انفراده به و حقیقة الفعل وقوعه بقدرته و حقیقة الکسب من المکتسب وقوعه بقدرته مع انفراده به و یختص القدیم تعالی بالخلق و یشترک القدیم و المحدث فی الفعل و یختص المحدث بالکسب. قلت مراده أن إطلاق لفظ الخلق لا یجوز إلا علی اللّه وحده و إطلاق لفظ الکسب یختص بالمحدث و إطلاق لفظ الفعل یصح علی الرب سبحانه و العبد» <ref> ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref>یعنی حقیقت خلق از خالق است که با قدرت خداوند ایجاد می‌شود و انفراد خلق مربوط به اوست.(خلق مختص اوست.) و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع می‌شود و حقیقت کسب از فرد مکتسب و مختص فاعل کاسب یعنی انسان است. پس قدیم (خدا) خلق می‌کند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترک‌اند، ولی کسب و اطلاق آن، مخصوص محدث(بنده) است. اما اطلاق لفظ فعل(فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبدصحیح است.
ابواسحاق اسفراینی چون یک متکلم صاحب نام اشعری است، به همین دلیل با نگاه خاص مکتب اشاعره [[افعال عباد]] را تفسیر و با ارایه [[نظریه کسب]]، عقاید خود را تبیین می‌کند. با این حال بر خلاف تصور برخی که [[اشاعره]] را لزوما جبر‌گرا معرفی می‌کنند، اما وی نیز چون سایر هم مسلکان خود سعی می‌کند در تفسیر نظریه کسب، راهی میان جبر و تفویض باز کند و انسان را از مخمصه جبر و اتهام به آن بیرون بکشد. [[ابن قیم جوزیه]] از قول وی می‌نویسد:«حقیقة الخلق من الخالق وقوعه بقدرته من حیث صحّ انفراده به و حقیقة الفعل وقوعه بقدرته و حقیقة الکسب من المکتسب وقوعه بقدرته مع انفراده به و یختص القدیم تعالی بالخلق و یشترک القدیم و المحدث فی الفعل و یختص المحدث بالکسب. قلت مراده أن إطلاق لفظ الخلق لا یجوز إلا علی اللّه وحده و إطلاق لفظ الکسب یختص بالمحدث و إطلاق لفظ الفعل یصح علی الرب سبحانه و العبد» <ref> ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref>یعنی حقیقت خلق از خالق است که با قدرت خداوند ایجاد می‌شود و انفراد خلق مربوط به اوست.(فقط او خالق است.) و حقیقت فعل با قدرت خالق واقع می‌شود و حقیقت کسب از فرد مکتسب و مختص فاعل کاسب یعنی انسان است. پس قدیم (خدا) خلق می‌کند و همراه با محدث(عبد) در ایجاد فعل مشترک‌اند، ولی کسب و اطلاق آن، مخصوص محدث(بنده) است. اما اطلاق لفظ فعل(فاعلیت) هم برای خدا و هم برای عبدصحیح است.
اسفراینی در این بیان به سه مرحله از مراحل وقوع فعل اشاره کرده است. در مرحله اول که به مرحله خلق مربوط است، آن را مختص خدای متعال می‌داند. از نگاه وی، استناد خلق به غیر از خدای متعال جایز نیست. در مرحله دوم یعنی مرحله فعل، هم خدا و هم انسان را شریک می‌داند. بنابراین، استناد فعل هم به خدای متعال و هم به انسان جایز و هر دو فاعل واقعی محسوب می‌شوند. در مرحله سوم که مرحله خروج از فعل و ورود به کسب است، انسان را کاسب می‌داند که با قوه محدثه فعل را کسب می‌کند. او در ادامه تعریف دیگری از کسب بیان می‌کند: کل‏ فعل‏ یقع‏ علی‏ التعاون‏ کان کسبا من المستعین. <ref>ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref> یعنی هر فعلی که بر اساس کمک دیگری ایجاد شود، کسب و شخصی که به او کمک شده است کاسب نامیده می‌شود.
اسفراینی در این بیان به سه مرحله از مراحل وقوع فعل اشاره کرده است. در مرحله اول که به مرحله خلق مربوط است، آن را مختص خدای متعال می‌داند. از نگاه وی، استناد خلق به غیر از خدای متعال جایز نیست. در مرحله دوم یعنی مرحله فعل، هم خدا و هم انسان را شریک می‌داند. بنابراین، استناد فعل هم به خدای متعال و هم به انسان جایز و هر دو فاعل واقعی محسوب می‌شوند. در مرحله سوم که مرحله خروج از فعل و ورود به کسب است، انسان را کاسب می‌داند که با قوه محدثه فعل را کسب می‌کند. او در ادامه تعریف دیگری از کسب بیان می‌کند: کل‏ فعل‏ یقع‏ علی‏ التعاون‏ کان کسبا من المستعین. <ref>ابن قیم جوزیه، شفاء العلیل فی مسائل القضاء و القدر و الحکمة و التعلیل، ص 324</ref> یعنی هر فعلی که بر اساس کمک دیگری ایجاد شود، کسب و شخصی که به او کمک شده است کاسب نامیده می‌شود.
ابن قیم جوزیه در تفسیر این جمله می‌گوید که خلق مختص خدای متعال است و کاسب نمی‌تواند خالق باشد چون دارای قدرت مستقل نیست، بلکه برای انجام فعل محتاج قدرتی دیگر است و آن قدرت خدای متعال است. همان گونه که در تفسیر کسب از نگاه او، به معاونت دو فاعل در تصویر سازی یک فعل اشاره شده است. با این حساب، از نگاه اسفراینی ذات هر فعلی با دخالت دو قدرت و با حضور دو فاعل محقق می‌شود.
ابن قیم جوزیه در تفسیر این جمله می‌گوید که خلق مختص خدای متعال است و فاعل کاسب( انسان) نمی‌تواند خالق باشد چون دارای قدرت مستقل نیست، بلکه برای انجام فعل محتاج قدرتی دیگر است و آن قدرت خدای متعال است. همان‌گونه که در تفسیر کسب از نگاه او، به معاونت دو فاعل در تصویر سازی یک فعل اشاره شده است. با این حساب، از نگاه اسفراینی ذات هر فعلی با دخالت دو قدرت و به تعبیر دیگر، با حضور دو فاعل محقق می‌شود.
علاوه، توالی افعال در ایجاد و شکل‌دهی و کسب فعل، نشان از رابطه واقعی فاعل‌ها و تعاون آنها با هم دارد که البته فاعل انسانی می‌بایست دارای اختیار واراده باشد، پس در این جهت می‌تواند به نظریه [[امر بین الامرین]] نزدیک شود.
علاوه، توالی افعال در ایجاد و شکل‌دهی و کسب فعل، نشان از رابطه واقعی فاعل‌ها و تعاون آنها با هم دارد که البته فاعل کاسب باید دارای اختیار واراده باشد، پس در این جهت می‌تواند به نظریه [[امر بین الامرین]] نزدیک شود.
   
   
نکته دیگر این که ابواسحاق اسفراینی همانند ابوبکر باقلانی معتقد است که فعل(بعد از خلق) دارای دو حیثیت ذات و صفت است، ولی بر خلاف باقلانی و اشعری معتقد است که هم قدرت خدا و هم قدرت انسان هر دو با هم و هم زمان در ذات و صفات فعل موثر است، با این تفاوت که قدرت خدا به طور مستقل و قدرت بنده به طور غیر مستقل در ذات فعل تاثیر می‌گذارد، اما زمانی که قدرت خدا به قدرت بنده اضافه شود، قدرت بنده منشا اثر می‌شود. با اندک دقتی می‌توان فهمید که اسفراینی با این تفسیر به نگاه امامیه در امر بین الامرین بسیار نزدیک می‌شود، با این توضیح که در تفسیر اسفراینی از چگونگی تحقق افعال عباد و کسب، از دو قدرت و دو فاعل مستقل و غیر مستقل بحث شده است که هر دو در تشکیل فعل دخیل‌اند، در امر بین الامرین نیز وضع چنین است که دو فاعل هم زمان و به اندازه سهم خود در تشکیل یک فعل دخالت دارند که یکی از دو فاعل، مستقل و دیگری غیر مستقل است و تنها فرق در این است که امامیه در تفسیر امر بین الامرین به فاعلیت طولی معتقدند، ولی اشاعره از جمله اسفراینی همانند متکلمان پیش از خودش، چنین اعتقادی ندارند. بنابراین، نظریه اسفراینی درباره کسب و شباهت تفسیری‌اش با نظریه امامیه موجب شده است تا شخصیت بزرگی چون [[خواجه نصیر طوسی]] به این نکته اشاره و اعتراف کند. می‌نویسد: «زعم الاُستاذ أبو إسحاق انّ ذات الفـعل [وصـفاته] تـقع بقدرتین».<ref>خواجه نصیر الدین طوسی، تلخیص المحصل، ص 325</ref>یعنی به عقیده ابواسحاق اسفراینی، ذات و صفات فعل توسط دو قدرت الهی و انسانی) محقق می‌شود. اما در جهت تفاوت رای این متکلم با آرای امامیه می‌توان گفت که اسفراینی هم چون دیگر اشاعره، فقط خدا را خالق افعال می‌داند و برای انسان جز کسب فعل آفریده شده، سهم دیگری قایل نیست.
نکته دیگر این که ابواسحاق اسفراینی همانند ابوبکر باقلانی معتقد است که فعل(بعد از خلق) دارای دو حیثیت ذات و صفت است، ولی بر خلاف باقلانی و اشعری معتقد است که هم قدرت خدا و هم قدرت انسان هر دو با هم و هم زمان در ذات و صفات فعل موثر است، با این تفاوت که قدرت خدا به طور مستقل و قدرت بنده به طور غیر مستقل در ذات فعل تاثیر می‌گذارد، اما زمانی که قدرت خدا به قدرت بنده اضافه شود، قدرت بنده منشا اثر می‌شود. با اندک دقتی می‌توان فهمید که اسفراینی با این تفسیر به نگاه امامیه در امر بین الامرین بسیار نزدیک می‌شود، با این توضیح که در تفسیر اسفراینی از چگونگی تحقق افعال عباد و کسب، از دو قدرت و دو فاعل مستقل و غیر مستقل بحث شده است که هر دو در تشکیل فعل دخیل‌اند، در امر بین الامرین نیز وضع چنین است که دو فاعل هم زمان و به اندازه سهم خود در تشکیل یک فعل دخالت دارند که یکی از دو فاعل، مستقل و دیگری غیر مستقل است و تنها فرق در این است که امامیه در تفسیر امر بین الامرین به فاعلیت طولی معتقدند، ولی اشاعره از جمله اسفراینی همانند متکلمان پیش از خودش، چنین اعتقادی ندارند. بنابراین، نظریه اسفراینی درباره کسب و شباهت تفسیری‌اش با نظریه امامیه موجب شده است تا شخصیت بزرگی چون [[خواجه نصیر طوسی]] به این نکته اشاره و اعتراف کند. می‌نویسد: «زعم الاُستاذ أبو إسحاق انّ ذات الفـعل [وصـفاته] تـقع بقدرتین».<ref>خواجه نصیر الدین طوسی، تلخیص المحصل، ص 325</ref>یعنی به عقیده ابواسحاق اسفراینی، ذات و صفات فعل توسط دو قدرت الهی و انسانی) محقق می‌شود. اما در جهت تفاوت رای این متکلم با آرای امامیه می‌توان گفت که اسفراینی هم چون دیگر اشاعره، فقط خدا را خالق افعال می‌داند و برای انسان جز کسب فعل آفریده شده، سهم دیگری قایل نیست.
confirmed
۵٬۹۲۲

ویرایش