۸۷٬۷۸۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' می گر' به ' میگر') |
جز (جایگزینی متن - ' می دا' به ' میدا') |
||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
=== تکذیب حدیث از سوی امام علی (علیه السلام) === | === تکذیب حدیث از سوی امام علی (علیه السلام) === | ||
نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی (علیه السلام) در جنگ جمل قرار می گیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین می رساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است: | نکات یاد شده، هنگامی که در کنار تکذیب شدید امام علی (علیه السلام) در جنگ جمل قرار می گیرد، هر پژوهشگر منصفی را به یقین می رساند که حدیث «عشره مبشَّره»، نادرست است. متن گزارش، چنین است: | ||
سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان (علیه السلام) در جنگ جمل با اهل بصره رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و عایشه دختر ابو بکر، | سُلَیم بن قیس: هنگامی که امیر مؤمنان (علیه السلام) در جنگ جمل با اهل بصره رویارو شد، زبیر را به سوی خود خواند. زبیر همراه طلحه، بیرون آمد. علی (علیه السلام) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد و عایشه دختر ابو بکر، میدانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نفرین شده اند و ناکام، کسی است که دروغ بندد. | ||
آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟! | آن دو گفتند: چگونه نفرین شده ایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟! | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمی دانستم». | علی (علیه السلام) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمی دانستم». | ||
زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟ | زبیر گفت: آیا خبر سعید بن زید بن عمرو بن نفیل را نشنیده ای که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیده که می فرمود: «ده نفر از قریش، در بهشت اند»؟ | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش می گفت». | علی (علیه السلام) فرمود: «شنیدم که آن را عثمان در زمان خلافتش می گفت». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) | زبیر گفت: آیا آن را دروغی بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میدانی؟ | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمی کنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری». | علی (علیه السلام) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمی کنم، مگر آن که آن ده تن را نام ببری». | ||
زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل. | زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبد الرحمان بن عوف، سعد بن ابی وقّاص، ابو عبیدة بن جرّاح و سعید بن عمرو بن نفیل. | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۳: | ||
علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم». | علی (علیه السلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم ؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمی پذیرم و منکر آن هستم». | ||
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می پنداری؟ | زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) می پنداری؟ | ||
فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر | فرمود: «دروغ نمی پندارم ؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم». سپس فرمود: «به خدا سوگند، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایین ترین جای جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا می خواهد آتش جهنّم را بیفروزد، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) شنیدم. [اگر نمی پذیری،] خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، و گر نه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!». | ||
آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک می ریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> | آن گاه، زبیر باز گشت، در حالی که اشک می ریخت. <ref>الاحتجاج : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۷۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۲ ص ۲۱۶ ذیل ح ۱۷۱ .</ref> | ||
گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref> | گفتنی است علاّمه امینی به این حدیث پرداخته و اسناد آن را بررسی کرده است. <ref>الغدیر : ج ۱۰ ص ۱۲۲ ـ ۱۲۳ .</ref> |