۸۷٬۹۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' در باره ' به ' درباره ') |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== معنای اراده الهی از نگاه متکلمان و مذاهب اسلامی == | == معنای اراده الهی از نگاه متکلمان و مذاهب اسلامی == | ||
دانشمندان کلام دراینباره که خداوند دارای اراده است، همعقیدهاند، اما در معناشناسی آن با هم اختلاف دارند. <ref>ر. ک، سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۴۷.</ref>از جمله اختلافات مربوط به اراده الهی، بحث | دانشمندان کلام دراینباره که خداوند دارای اراده است، همعقیدهاند، اما در معناشناسی آن با هم اختلاف دارند. <ref>ر. ک، سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۴۷.</ref>از جمله اختلافات مربوط به اراده الهی، بحث درباره ماهیت آن است که آیا اراده از [[صفات ذات]] است یا [[صفات فعل]]، قدیم است یا حادث.<ref> ر. ک، سعیدی مهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۴۷. با تصرف اندک در عبارت.</ref> [[شیخ مفید]] معتقد است که اراده خدا نسبت به اعمال خودش که اراده تکوینی نام دارد، همان افعال اوست، اما ارادهاش نسبت به دیگر موجودات که اراده تشریعی نام دارد، امر او نسبت به آن افعال است.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳هجری قمری، ص۵۳.</ref>علامه طباطبایی نیز دارای چنین عقیدهای میباشد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> | ||
بر همین مبنا وقتی گفته شود که خداوند اراده کند تا انسان را خلق کند، بی درنگ انسان خلق میشود. <ref>ر. ک، سبحانی جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، سال ۱۳۷۹شمسی، ص۲۱۷.</ref> ادعای مذکور، مطابق با این آیه شریفه است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» | بر همین مبنا وقتی گفته شود که خداوند اراده کند تا انسان را خلق کند، بی درنگ انسان خلق میشود. <ref>ر. ک، سبحانی جعفر، عقاید اسلامی در پرتو قرآن، سال ۱۳۷۹شمسی، ص۲۱۷.</ref> ادعای مذکور، مطابق با این آیه شریفه است: «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُون» | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== اراده الهی از منظر برخی از متکلمان مسلمان == | == اراده الهی از منظر برخی از متکلمان مسلمان == | ||
متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید میخوانند، ولی در معناشناسی آن نظرات متفاوتی دارند. | متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید میخوانند، ولی در معناشناسی آن نظرات متفاوتی دارند. | ||
عدهای چون شیخ مفید، اراده الهی را | عدهای چون شیخ مفید، اراده الهی را درباره افعالش، همان افعال خودش و درباره افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن میدانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عدهای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت خداوند به فعلش میباشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>. | ||
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی میگویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی دانستهاند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کردهاند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عدهای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت و اراده خداوند به فعل غیر را امر به آن فعل دانستهاند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان اراده خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانستهاند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref> | <ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی میگویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی دانستهاند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کردهاند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عدهای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت و اراده خداوند به فعل غیر را امر به آن فعل دانستهاند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان اراده خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانستهاند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref> | ||