۸۷٬۹۵۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
در تایید این دیدگاه، روایاتی نیز وارد شده و مورد استشهاد قرار گرفته است. از جمله از [[امام صادق (ع)]] نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸ هجری قمری، ص۱۴۷.</ref>همچنین روایتی از [[امام کاظم (ع)]] نقل شده است که حضرت اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۱۴۷</ref> همچنین تعبیری از [[امام رضا (ع)]] به دست ما رسیده است که آن حضرت نیز مشیت و اراده الهی را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، کتاب التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۳۳۸.</ref> | در تایید این دیدگاه، روایاتی نیز وارد شده و مورد استشهاد قرار گرفته است. از جمله از [[امام صادق (ع)]] نقل شده است که مشیت خداوند را حادث و غیرازلی خوانده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸ هجری قمری، ص۱۴۷.</ref>همچنین روایتی از [[امام کاظم (ع)]] نقل شده است که حضرت اراده خداوند را همان فعل او معرفی کرده است.<ref>شیخ صدوق، التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۱۴۷</ref> همچنین تعبیری از [[امام رضا (ع)]] به دست ما رسیده است که آن حضرت نیز مشیت و اراده الهی را از صفات فعلی خداوند دانسته است. <ref>شیخ صدوق، کتاب التوحید، سال ۱۳۹۸هجری قمری، ص۳۳۸.</ref> | ||
علامه طباطبایی نقل کرده است که افرادی چون[[ملاصدرا]]، اراده را از صفات ذاتی و عین ذات الهی شمردهاند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایةالحکمة، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با | علامه طباطبایی نقل کرده است که افرادی چون [[ملاصدرا]]، اراده را از صفات ذاتی و عین ذات الهی شمردهاند.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایةالحکمة، قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۷۱.</ref>با اینحال مشهور فلاسفه مسلمان معتقدند که معنای اراده تکوینی همان علم خداوند به افعال است که مطابق با نظام احسن یعنی بهترین جهان ممکن میباشد.<ref>طباطبایی سید محمد حسین، نهایةالحکمه قم، نشر دفتر انتشارات اسلامی، ص۳۶۱و۳۶۲؛</ref> <ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲</ref>. | ||
بسیاری از متکلمان امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده تکوینی خداوند، علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> بر اساس این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته میشود.<ref>حسن بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50، سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>اما [[اشاعره]] معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم، قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است،<ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر. ک، سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۵۱.</ref> میدانند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> | بسیاری از متکلمان امامیه و نیز تمام معتزله معتقدند که اراده تکوینی خداوند، علم او به افعالی است که مصلحت انسان و دیگر موجودات را در پی دارد.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> بر اساس این عقیده، اراده جزء صفات ذات شناخته میشود.<ref>حسن بیگی علی، مجله کلام اسلامی، شماره 50، سال 1383 خورشیدی، مقاله اراده الهی، ص۱۰۷.</ref>اما [[اشاعره]] معقتدند که اراده از نظر معنایی غیر از علم، قدرت و دیگر صفات ذات خداوند است،<ref>ربانی گلپایگانی علی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref>ولی آن را صفتی ذاتی یا زاید بر ذات، اما قدیم و ازلی <ref>ر. ک، سعیدیمهر، آموزش کلام اسلامی، سال ۱۳۸۸شمسی، ج۲، ص۲۵۱.</ref> میدانند.<ref>ربانی گلپایگانی، عقاید استدلالی، سال ۱۳۹۲شمسی، ص۱۳۲.</ref> | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید میخوانند، ولی در معناشناسی آن نظرات متفاوتی دارند. | متکلمان مسلمان، خداوند را صاحب اراده دانسته و بر همین اساس او را مرید میخوانند، ولی در معناشناسی آن نظرات متفاوتی دارند. | ||
عدهای چون شیخ مفید، اراده الهی را در باره افعالش، همان افعال خودش و در باره افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن میدانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عدهای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت خداوند به فعلش میباشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>. | عدهای چون شیخ مفید، اراده الهی را در باره افعالش، همان افعال خودش و در باره افعال مخلوقات، امر به ایجاد آن میدانند.<ref>شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، اوائل المقالات، قم، نشر داوری، سال ۱۳۷۱شمسی. ج۱، ص۵۸ </ref> <ref> بحرانی، ابن میثم، قواعد المرام فی علم الکلام، قم نشر مکتب مرعشی، سال 1398 هجری قمری، ج۱، ص۵۶ </ref> <ref>جوینی، عبدالملک، الارشاد إلی قواطع الادلة فی اصول الاعتقاد، قم، یوسف، قاهره، نشر مکتبه الخانجی، سال 1399 هجری قمری، ج۱، ص۶۳ </ref> عدهای دیگر معتقدند، اراده الهی خشنودی و رضایت خداوند به فعلش میباشد. <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۲، ص3</ref>. | ||
<ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی میگویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی دانستهاند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کردهاند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عدهای | <ref>ابن سینا، الهیات شفا، قم، نشر مکتبه مرعشی، سال 1404 هجری قمری، ج۱، ص171</ref> برخی اراده خدا را به خشنودی و غضب او به طور مطلق تفسیر کردند.<ref>باقلانی، قاضی ابوبکر، تمهید الأوائل وتلخیص الدلائل، بیروت، نشر موسسه الکتب الثقافیه، تحقیق عماد الدین، ج۱، ص47.</ref> اما گروهی میگویند که اراده خداوند، علم او به مصلحت فعل یا همان «داعی» است. <ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، قم، نشر شریف رضی، سال 1409 هجری قمری، ج۴، ص۱۳۴.</ref> <ref> علامه حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، بیروت، نشر موسسه اعلمی، سال 1399 هجری قمری، ص288</ref>.جمعی اراده را امری عدمی دانستهاند و آن را به مجبور و مغلوب نبودن خداوند معنا کردهاند.<ref>تفتازانی، سعدالدین، شرح مقاصد، قم، نشر شریف مرتضی، سال 1409 قمری، ج۴، ص۱۲۹</ref> عدهای دیگر اراده خداوند به فعل خویش را داعی و علم به مصلحت و اراده خداوند به فعل غیر را امر به آن فعل دانستهاند.<ref>علامه حلی، حسن بن یوسف، انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، تهران، نشر دانشگاه تهران، سال 1388 هجری شمسی، ج۱، ص138.</ref> و اما بیشتر متکلمان مسلمان اراده خداوند را علم او به نظام اصلح و عین قدرت و علمش در مرتبه ذات دانستهاند.<ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۱۶.</ref> <ref> ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الأربعة، قم، نشر مکتب مصطفوی، سال 1316 هجری قمری، ج۶، ص۳۳۳</ref> | ||
== اراده تکوینی و اراده تشریعی == | == اراده تکوینی و اراده تشریعی == | ||
اراده الهی به [[اراده تکوینی]] و [[اراده تشریعی]] تقسیم میشود.<ref>سبحانی جعفر، الاهیات، سال ۱۴۱۲ هجری قمری، ج۴، ص۱۲۶.</ref> در اراده تکوینی متعلق اراده در خارج و بدون دخالت یا وساطت ارادههای دیگر محقق میشود، مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب.<ref> مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref> | اراده الهی به [[اراده تکوینی]] و [[اراده تشریعی]] تقسیم میشود.<ref>سبحانی جعفر، الاهیات، سال ۱۴۱۲ هجری قمری، ج۴، ص۱۲۶.</ref> در اراده تکوینی متعلق اراده در خارج و بدون دخالت یا وساطت ارادههای دیگر محقق میشود، مثل اراده الهی در آفرینش موجودات یا اراده انسان در آشامیدن آب.<ref> مشکینی، علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref>بنابراین اگر اراده الهی بر ایجاد چیزی تعلق بگیرد، آن را اراده تکوینی میگویند.<ref> مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱ هجری شمسی، ص۲۹.</ref> | ||
اما در اراده تشریعی، شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید میشوند، مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمیدهد، بلکه از بندگانش میخواهد تکالیفی را که بر عهده آنان قرار داده است، انجام دهند | اما در اراده تشریعی، شخص یا اشخاص دیگری مامور به انجام اراده مرید میشوند، مثل اراده تشریعی خداوند به انجام نماز، روزه و سایر واجبات. در این فرض خداوند به طور مستقیم کاری را انجام نمیدهد، بلکه از بندگانش میخواهد تکالیفی را که بر عهده آنان قرار داده است، انجام دهند و یا پدری به فرزندانش دستور میدهد تا فلان کار را برایش انجام دهند.<ref>مشکینی علی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲.</ref> به تعبیر دیگر در اراده تشریعی قانون گذار یا شارع اراده میکند که بندگان تکالیف صادره از سوی خداوند را با اختیار خود انجام دهند. | ||
<ref>فرهنگ نامه اصول فقه، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1389 شمسی، ص۱۴۲.</ref> لازم به ذکر است که در منابع مختلف اسلامی دراینباره مباحث مفصلی مطرح شده است.<ref> ر. ک، نسفی عبدالرحمان، شرح عقائد، زاهدان، نشر مکتبه الاسلامیه، ج۱، ص105.</ref> <ref>ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم، نشر موسسه تحیقاتی سیدالشهداء، سال 1368 شمسی، ج۱، ص۷۸.</ref> <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۱، ص12</ref> | <ref>فرهنگ نامه اصول فقه، قم، نشر دفتر تبلیغات اسلامی، سال 1389 شمسی، ص۱۴۲.</ref> لازم به ذکر است که در منابع مختلف اسلامی دراینباره مباحث مفصلی مطرح شده است.<ref> ر. ک، نسفی عبدالرحمان، شرح عقائد، زاهدان، نشر مکتبه الاسلامیه، ج۱، ص105.</ref> <ref>ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، قم، نشر موسسه تحیقاتی سیدالشهداء، سال 1368 شمسی، ج۱، ص۷۸.</ref> <ref>اصفهانی، شیخ محمدحسین، بحوث فی الأُصول، قم، نشر جامعه مدرسین، سال 1416 هجری قمری، ج۱، ص12</ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آنها از هم میشویم. | با توضیحاتی که درباره اراده تکوینی و تشریعی داده شد، متوجه تفاوت آنها از هم میشویم. | ||
1. متعلق اراده تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref> | 1. متعلق اراده تکوینی، فعل شخص اراده کننده است؛ اما متعلق اراده تشریعی فعل شخص دیگر است. <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳</ref> | ||
2.در اراده | 2.در اراده تکوینی تخلف رخ نخواهد داد و مراد به طور حتم واقع میشود، اما در اراده تشریعی هیچ گونه اجباری مبنی بر انجام فعل وجود ندارد و میتوان خواسته مرید را انجام نداد.<ref>ر. ک، مشکینی، اصطلاحات الاصول، سال ۱۳۷۱شمسی، ص۲۹؛</ref> <ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۲ و۱۸۳</ref> | ||
3.متعلق اراده تشریعی بر خلاف اراده تکوینی، افعال اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | 3.متعلق اراده تشریعی بر خلاف اراده تکوینی، افعال اختیاری است.<ref>موسوی بجنوردی، منتهی الاصول، سال ۱۳۸۰شمسی، ج۱، ص۱۸۳.</ref> | ||